گاه گاهى با خودم نامهربانى ميكنم
با خودم لج مى كنم با غم تبانى ميكنم
مى نشينم چاى مى نوشم كنار پنجره
بى كسى هاى خودم را ديدبانى مى كنم
اب مى ريزم به روى خاك گلدان هاى خشك
آب پاش خانه را دارم روانى مى كنم
چشم مى دوزم به دستانى كه در دست تو بود
خاطرات رفته ام را بازخوانى مى كنم
بى نشانى رفتى و دلتنگ ماندم چاره چيست
نامه ها را مى نويسم بايگانى مى كنم
آه حالا كه خودت اينجا كنارم نيستى
در كنار عكس تو شيرين زبانى ميكنم
| #سید_تقی_سیدی |
💙🌴💎🌹💎🌴💙
طپش
دم و بازدم
دیدن
شنیدن
لمس کردن
پلک زدن
فکر کردن
زدن نبض
داشتن تو
و ...
و من چقدر بی تفاوت می گذرم
💙🌴💎🌹💎🌴💙
صدای باران زیباترین ترانه خداست
که طنینش زندگی را برای ما
تکرار می کند؛
نکند فقط به گل آلودگی
کفشهایمان بیندیشیم!؟
💙🌴💎🌹💎🌴💙
ای فرزند آدم گنجینه های مرا هیچگاه پایانی نیست ،
و دست من همیشه برای بخشش باز است
و به همان میزان که انفاق کنی بر تو انفاق می کنم،
و به هر اندازه از بخشش خودداری کنی
من نیز بر تو خودداری می کنم ...
⬅️(حدیث قدسی)
🌴💎🌹💎🌴
قول یه کلمه ی بزرگه. هم میتونه چیزی رو بسازه و هم میتونه همهچیزو خراب کنه.
🌴💎🌹💎🌴
🍃🌸داستان زیبا
چند سال پیش ، در یک روز گرم تابستان ، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را درآورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت میبرد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی پسرش شنا می کرد مادر وحشتزده به سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد . پسرش سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود
تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد، مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود ، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند.
پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود
خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد ، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت
" این زخمها را دوست دارم ، اینها خراشهای عشق مادرم هستند"
گاهی مثل یک کودک قدرشناس
خراشهای عشق خداوند را به خودت نشان بده
خواهی دید چقدر دوست داشتنی هستند
💙🌴💎🌹💎🌴💙
#گردوفروش
#تلنگرانه
🔹ﻓﺮﺩﯼ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ .
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ ،ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺩ .
🔹ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ . بعد گفت : ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ .
🔹ﺍﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ .
ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﯿﺪ .
ﻭ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﺩﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﮐﻪ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﺳﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ .
🔹ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﮐﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ﺯﺭﻧﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﯾﮑﯽ، ﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺗﺼﺎﺣﺐ ﮐﻨﯽ.
🔹ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺳﻤﺞ ﮔﻔﺖ : ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺩﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻢ
☝ﻋﻤﺮ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺵ، ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ،ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯽﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﯿﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺍﺯ ﮐﻒ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ .
🔹ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ،
ﻧﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ، ﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ،
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻟﺬﺕ ببر
🌴💎🌹💎🌴
رادیو عقیق-حاج محمدرضا طاهری.mp3
13.78M
🎤🎤حاج محمد رضا طاهری
🎼وقت سحر منو دعا کن
بیا منو به یک نگاه
از بند معصیت رها کن
#⃣مناجات
💙🌴💎🌴💙
#دلنوشته_رمضان
🌸سحر هجدهم...
✍ و.....
هجدهمین سحر رمضان، "دردناک ترین" ساعات این ضیافت است...
❄️آسمان و زمین، عجیــب بوی درد گرفته اند.
میدانی.... ؛
شق القمری در کوفه، درپيش است،
که بر غربت هزار ساله تو، تلنبار شده است.
❄️بی قراری، جان مرا به آتش کشانده است...
حِصن حَصین زمین، آماده پرواز می شود.
و این اولین بار است که شیعه، درد یتیمی را به جان خویش، می خرد!
تصور دردهای فردا، استخوان سوز است!
عـلـی، با همه هیبتی که آسمان را به تعظیم واداشته است، به محرابی میرود، که قرار است، ماه را در آن بشکافند.
وای، که درد این ثانیه ها، پای قلمم را لنگ می کند!
❄️یوسفم...
من نخستین بار، بوی درد را از مشام رمضان، ادراک کرده ام.
علــی... همه پناه من... و همه پناه اهل زمین و آسمان است.
من؛ بی علی، هزار بار، یتیمی را تجربه کرده ام.
❄️فاجعه ایست رمضان های بدون تو!
نميدانیم... بر کدامین درد، شکیبایی پیشه کنیم؟
بر هیبت آنکس، که از دست میدهیم،
یا بر غربت آنکس که بدستش نمی آوریم؟
❄️تو بگو.....
شیعه چند سال دیگر، به تحمل این درد، محکوم است؟
لیلةالقـــ✨ـدر در پیش است...
و مـــن..
فقط یک نشانی از پیراهنت، می خواهم!
تقدیر مرا، به همین یک نشانه، زیبـــا کن.
💙🌴💎🌹💎🌴💙
Shab18Ramazan1396[03].mp3
16.19M
#مناجات بسیار شنیدنی و زیبا با خدا
#شب_هجدهم_رمضان_المبارک♥️
نگرانم....ماه مبارک داره تموم میشه😭کجا برم از این بعد شبامو با کی خلوت کنم ای خدا؟😔
بانوای گرم #حاج_میثم_مطیعی🎤
قفس تنگ گناهام، بال پروازمو بسته
روضه حضرت علی اصغر "علیه السلام
💙🌴💎🌹💎🌴💙
حرف های من و خدا_18.mp3
4.98M
#حرفهای_من_و_خدا ۱۸
💫 يَا حَسَنَ الْبَلاء
حسن البلاء...
ماجرای عاشقیِ همان دلبری است؛
که به هر دری میزند؛ تا تو را به خانه اش برگرداند.
💙🌴💎🌹💎🌴💙
1_302346837.mp3
11.74M
#دعای_سحر_ماه_رمضان
با صدای محمدحسین صالحی
💙🌴💎🌹💎🌴💙
#مناجات_شبانه🌹
خیز، ای بنده محروم و گنهکار بیا
یک شب ای خفته غفلت زده بیدار بیا
بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهی خفت
دَم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا
شب فیض است و در توبه و رحمت باز است
خیز، ای عبد پشیمان و خطاکار بیا
پرده شب که بود آیت ستّاری من
دور از دیده مردم، به شب تار بیا
این تویی، بنده آلوده و شرمنده من
این منم، خالق بخشنده ستّار بیا
مگشا دست نیازت به عطای دگران
دل به من بسته و بگسسته ز اغیار بیا
فرصت از دست مده، می گذرد این لحظات
منشین غافل و بی حاصل و بیکار بیا
💙🌴💎🌹💎🌴💙
#سلام_امام_زمانم💚
دوش در وقت سحر شمع دل افروخته ام
نرگس مست تو را دیده ام و سوخته ام
به تمنای وصال تو ز سر تا به قدم
چشم گردیده به راه قدمت دوخته ام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌊🌊🌊🌊🌊
دریا شده مواج...از این داغ پریدن
از رفتنِ از ساحلُ و دیگر نرسیدن
امروز از این عرشه اذان را نشنیدید
زیباست لبِ تشنه پر از ناو کشیدن
✍ #علی_جعفری
🏴 #ارتش_تسلیت 🇮🇷
💙🌴💎🌹💎🌴💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا
به اجبار هم شده منو طرف خودت بیار
💙🌴💎🌹💎🌴💙
شب قدر آمده....
شب قدر آمده تا قدر بدانی خود را
بینوایی به نوایی برسانی خود را
وقت آنست که پیدا بکنی عزت خویش
توکه گم کرده ای از دیر زمانی خود را
خاک بازی نکن از خاک مذلت برخیز
وقت آنست که قدری بتکانی خود را
شده دنیا قفس بال وپر پروازت
باید از ذلت دنیا برهانی خودرا
باز کن حلقه ی زنجیر تعلق ها را
همتی کن که توباید بتوانی خودرا
به مقامی برسانی که نبینی جز حق
از چه در راه خودت بار گرانی خود را
به خدا می رسی از خویش شناسی دریاب
به خدایت برسان چون نگرانی خود را
چه نشستی که نشانی ز خودت نیست به جا
کاش روزی برسانی به نشانی خودرا
اشرف خلق پراز جلوه ی نور است بکوش
قدر یک آیه دراین ماه بخوانی خود را
این عصایی ست که پیرانه به راهت ببرد
چون که پیدابکنی وقت جوانی خود را
خواب نوشین به سرت بودسحرگاه رحیل
کاروان رفته مگر باز رسانی خود را
دور کن خاطره ی گندم ونان را، انسان
طعم عشق است که باید بچشانی خودرا
شب قدر آمده باکاسه ی دستان دعا
باز سیراب کن از بحر معانی خودرا
التماس دعا.
#احمدرفیعی_وردنجانی
💙🌴💎🌹💎🌴💙
May 11