شوخی جنسی نکنید ... شوخی های جنسی را نه گوش بگیرید و نه به زبان بیاورید! اینها مجلس را تاریک میکند. اینها بیماری میآورد. اینها دل را سیاه میکند.
به هیچکس نگاه معنادار نکنید؛ چه مرد، چه زن. خودتان را کنترل کنید. این چشم اگر پاک شد؛ زبان پاک شد؛ گوش پاک شد؛ دست پاک شد، انسان بی قرار می شود نسبت به خدا.🌴✅🌴
نمی خواهد یک کاری بکنی که خدا را دوست بداری. نمی توانی دوستش نداری. چون او پاکرُبا است. قدوس است. اگر پاک شدی، مجذوب او می شوی. جاذبه او می گیردت. 🌴✅🌴
تو نگران نباش که او دوستت بدارد. تقوایت را حفظ کن، دوستت خواهد داشت. تو مواظب تقوایت باش. محبت، کار تو نیست. کار خودش است. محبت خودش می آید.
🌴💎🌹💎🌴
آثارش هم این است که از نماز خوشت می آید. اولین آثار محبت خدا، در وضو جلوه می کند. از وضو لذت میبری. از غسل لذت میبری. بعد، از یک قسمتهایی از نماز لذت می بری. گاهی از سجده لذت میبری. گاهی از فکر. فکر هم یک نوع عبادت است. از فکر لذت می بری.
آیت الله حائری شیرازی "
🌴💎🌹💎🌴
#پندانه
هر وقت پدرم میدید لامپ اتاق یا پنکه روشن مانده و من بیرون اتاقم ،، میگفت
چرا اسراف ؟ چرا هدر دادن انرژی؟ 🤔
آب چکه میکرد ،، میگفت :: اسراف حرام است پسرم !!😔
اتاقم که بهم ریخته بود میگفت: تمیز و منظم باش ؛ نظم اساس دین است ..🙄
حتی درزمان بیماریش نیز تذکر میداد
مدام حرفهای تکراری و عذابآور ،، 😤
تا اینکه روز خوشی فرا رسید ؛ چون میبایست در شرکت بزرگی برای کار ، مصاحبه بدهم.
با خود گفتم اگر قبول شدم ،، این منزل کسل کننده و پُر از توبیخ را ، ترک میکنم.😅
صبح زود حمام کردم ، بهترین لباس های خودم را پوشیدم و خواستم بروم بیرون که پدرم به من پول داد و با لبخند گفت : فرزندم
۱-مُرَتب و منظم باش؛
۲-همیشه خیرخواه دیگران باش
۳-مثبت اندیش باش ؛
۴-خودت را باور داشته باش ؛
دز دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه !😔
با سرعت به شرکت رویاییام رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود!
به محض ورود ،، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته ، یاد حرف پدرم افتادم؛ آشغال ها را ریختم تو سطل زباله ..
آمدم داخل راهرو ، دیدم دستگیره درب
کمی از جای خودش در آمده ، یاد پند پدرم افتادم که میگفت : خیرخواه باش؛ دستگیره را سر
محکم کردم تا نیافتد ...
از کنار باغچه رد میشدم ، دیدم آبِ سر ریز شده و دارد می آید داخل راه رو ، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرام است ؛ لذا شیر آب را هم بستم ..
پلهها را بالا میرفتم ،، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغها روشن است ،، نصیحت پدرم هنوز داخل گوشم زمزمه میشد ، لذا همه شان
را خاموش کردم!
به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدند و منتظرند نوبت شان برسد
چهره و لباس شان را که دیدم ، احساس خجالت کردم ؛ خصوصاً آنهایی که از مدرک دانشگاههای غربیشان تعریف میکردند !
عجیب بود ؛ هر کسی که میرفت داخل اتاق مصاحبه ،، کمتر از یک دقیقه میآمد بیرون !
با خودم گفتم : اینها با این دَک و پوز شان رد شدند ،، مگر ممکنه من قبول بشوم ؟ عُمراً !!
بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرم را نخواستند !!!
باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبت ام شد 🍃🌺
آن روز حرفهای پدرم به من انرژی میداد*
توی این فکر ها بودم که اسم مرا صدا زدند ...
وارد اتاق مصاحبه شدم ،، دیدم۳نفر نشستند و به من نگاه میکنند😳
یکی از آنها گفت: کِی میخواهی کار را
شروع کنی ؟؟
لحظهای فکر کردم ، داره مسخره ام میکند
یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت را
باور کن و اعتماد به نفس داشته باش!
پس با اطمینان کامل به آنها جواب دادم:
ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آمادهام
یکی از آنها گفت: شما پذیرفته شدی !!
باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدید؟!
گفت: چون با پرسش که نمیشود مهارت داوطلب را فهمید ،، گزینش ما عملی بود ...
با دوربین مداربسته دیدیم ،، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا ،، نقصها را اصلاح کنی ....
در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد ، کار
، مصاحبه ،،، شغل و..
هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درون اش پر از محبت بود و آینده نگری ....
عزیزانم !!!
در ماوراء نصایح و توبیخ های مادرها و پدرها محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهید فهمید ...
#روانشناسی
🌴💎🌹💎🌴
@Noktehhayehnab
گلچین نکته های ناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فقیری!!تازمانی که.....
🌴💎🌹💎🌴
@Noktehhayehnab
گلچین نکته های ناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆👆
❤کلیپ زیبا از حمایت و ولایت پذیری مرحوم حاج احمد آقا خمینی از مقام معظم رهبری ...
#امام_زمان
#ماه_رمضان
🌴💎🌹💎🌴
@Noktehhayehnab
گلچین نکته های ناب
InShot_۲۰۲۴۰۳۱۵_۱۶۰۶۳۳۲۴۸.mp3
21.77M
درد و دلی در آخر سال با همه شما ✨بزرگواران
خدایا امسال هم تموم شد آیا خوب زندگی کردیم آیا از اون بندگان باتقوای شما بودیم یا نه؟
دلم میگیره از اینکه امسال من با سال قبل فرقی نکرده باشه...😔
ان شاالله هر روز تلاش کنیم بهتر از روز قبل رشد کنیم و به کمال برسیم...🙃
🔶این جمعه هم گذشت و از تو خبر نیامد...😞
بی تو دلم گرفته یار از سفر نیامد
دارم هوای گریه از دوری تو مولا
بی تو دلم گرفته چشمم هنوز تو راهه
✨یاصاحب الزمان امسال هم بدون شما گذشت آقا ترسم اینه شما رو نبینم و از دنیا برم...😢
آقا جون اون نوکر خوبات برگرد
قول میدیم با تموم وجود به اون قله ظهور برسیم ان شاالله...🤚
🔶یا مقلب القلوب والابصار
یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول والاحوال
حول حالنا الا احسن الحال
#امام_زمان
#ایستاده_در_غبار
🌴💎🌹💎🌴
وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
سست و اندوهگین نشوید اگر شما به راستی مومن باشید برتری خواهید یافت. آل عمران/ ۱۳۹
#قرآن_کریم
🌴💎🌹💎🌴
گلچین نکته های ناب
🌴📚🌼📚🌴 #امام_رضا_علیه_السلام #قسمت_سوم متوجه نشدم که کی خوابم برد زیرا با خواب هم وارد سرزمینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گلچین نکته های ناب
🌴📚🌼📚🌴 #امام_رضا_علیه_السلام #قسمت_سوم متوجه نشدم که کی خوابم برد زیرا با خواب هم وارد سرزمینی
#امام_رضا_علیه_السلام
#قسمت_چهارم
وقتی که از خواب بیدار شدم آن را جدی نگرفتم، ولی چند شب پیاپی دیگر هم ایشان را در خواب دیدم، آخرین شب به من گفت:
ـ چرا نرفتی بلیتت را بگیری؟
تا این جمله را گفت از خواب پریدم، خیس عرق بودم و قلبم به شدت میزد، دیگر خوابم نبرد و برای شروع ساعت اداری لحظه شماری میکردم.
اول وقت به راه افتادم، همه نشانیها درست بود، وقتی نام و نشانی خود را به کارمندی که پشت میز شماره چهار نشسته بود گفتم، اظهار داشت:چند روز است که بلیت شما صادر شده است، چرا نیامدهاید آن را دریافت کنید؟! تا زمان پرواز فرصت زیادی ندارید!
خواستم از مبلغ هزینه بلیت بپرسم که کارمند هواپیمایی گفت:
ـ تمام هزینه بلیت شما قبلا پرداخت شده است بعد هم بلیت را دستم داد، بلیتی که به نام من صادر شده بود با این مسیرها:
«تورنتو، لندن، تهران، مشهد، تهران، لندن، تورنتو».پس از شنیدن این حرفها از یک جوان مسیحی کانادایی، دیگر بیش از حد هیجان زده شده بودم، رنگ چهرهام کاملاً عوض شد و ضربان قلبم شدیدتر گردید و تنم شروع کرد به لرزیدن گفتم.
ـ همین الان از راه رسیدهام و به تاکسی فرودگاه گفتم که مرا ببرد به منزل آقای علیبن موسیالرضا،او هم مرا آورد اینجا و پیاده کرد. حالا نمیدانم که چه طور میشود ایشان را ملاقات کرد؟
دیگر چنان هیجان زده شده بودم که جوان کانادایی هم متوجه لرزش تن و تغییر رنگ چهرهام شد و پرسید:آیا طوری شده است؟! چرا این جوری شدهاید؟! نکند حالتان خوب نیست؟!... -نه، نه، حال من کاملاً خوب است، فقط از اینکه که میبینم شما مورد توجه آقا علی بن موسی الرضا(عليه السلام)واقع شدهاید خوشحال و خرسندم و کمی دچار هیجان گشتهام.
ـ آخر برای چه؟
ـ برای اینکه این شخص از بزرگترین قدیسان آسمانی است که خدا او را در بین ما زمینیان قرار داده و هر کسی که او را میشناسد آرزو میکند بتواند مورد توجه او قرار گیرد، حتی برای لحظهای کوتاه !...
جوان کانادایی، انگار که دیگر تاب تحمل شلاق انتظار را نداشته باشد، ملتمسانه به من گفت:
- ممکن است که از شما خواهش کنم هر چه زودتر مرا پیش این آقا ببرید!؟ 🙏
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌴📚🌼📚🌴
گلچین نکته های ناب
#امام_رضا_علیه_السلام #قسمت_چهارم وقتی که از خواب بیدار شدم آن را جدی نگرفتم، ولی چند شب پیاپی دیگ
#امام_رضا_علیه_السلام
#قسمت_پنجم
- ممکن است که از شما خواهش کنم هر چه زودتر مرا پیش این آقا ببرید؟
چمدان و کفشها را به کفشداری مسجد گوهرشاد سپردیم و وارد شدیم.
هنوز از پلههای تالار مقابل ضریح پایین نیامده بودیم که ازدحام جمعیت را دید:
- این جمعیت انبوه، در این وقت شب این جا چه کار میکنند؟
- اینها هم مثل من و شما برای ملاقات علی بن موسی الرضا(عليه السلام)به این جا آمدهاند.
- اما من فکر میکردم ایشان تنها از من دعوت کردهاند که به دیدارشان بیایم، آن هم یک دیدار خصوصی! حالا... حالا توی این شلوغی، چه طور میتوانیم از ایشان وقت ملاقات بگیریم؟ من دوست دارم ایشان را به تنهایی ملاقات کنم.
- مگر ایشان شما را دعوت نکرده؟
- چرا.
- پس خودشان هم با تو ملاقات خواهند کرد.
- حالا ما چه طور خودمان را به ایشان معرفی کنیم؟
- او نیازی به معرفی ندارد، همانطور که قبلاً به دیدار تو آمده، خود او همین جا صدایت خواهد کرد.
به خوبی میشد برق شگفتی و تعجب را در چشمان او دید، اما دیگر چیزی نپرسید و با هم از پلهها پایین رفتیم و به سمت ضریح حرکت کردیم، او نمیدانست که ضریح چیست! گفت:
حتما ایشان در جای بلندی نشستهاند و مردم هم اطراف او را گرفته و با او ملاقات و گفتگو میکنند.
- نه!
- نکند این شخص، یک موجود خیالی است و وجود خارجی ندارد؟
- نه! کاملاً واقعی است. یک موجود خیالی نمیتواند از تو دعوت کند که از آن طرف دنیا به دیدارش بیایی، آدرس این جا را هم به تو بدهد و بلیت رفت و برگشت تو را نیز برایت تأمین کند
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌴📚🌼📚🌴
گلچین نکته های ناب
#امام_رضا_علیه_السلام #قسمت_پنجم - ممکن است که از شما خواهش کنم هر چه زودتر مرا پیش این آقا ببرید
#امام_رضا_علیه_السلام
#قسمت_ششم
کم کم دیگر به ضریح نزدیک شده بودیم.پرسید: چرا این مردم به این صندوق چسبیدهاند؟!
- آخر، آقا علی بن موسیالرضا(عليه السلام)داخل آن هست.
- آیا میشود او را دید؟
- بله.
- چطور؟
- همان گونه که خدا را در دل میبینی.
- بله، درست است
آیا تا به حال حضرت عیسی
عليه السلام را دیدهای؟
- بله، بارها، اما در خواب.
- آقای علی بن موسی الرضاهم همان طور برایت مجسم خواهد شد، زیرا او در بیش از هزار سال قبل به دست دشمنانش شهید شده است.
- حالا ایشان چه گونه با ما ارتباط برقرار میکند؟
- مگر تو نحوه ارتباط خدا با بشر را نمیدانی؟ اصلاً تو چطور با حضرت مریم(سلام الله عليها)و حضرت عیسی(عليه السلام)ارتباط برقرار میکنی؟
- خب ما یک چیزی در جهان غرب داریم که دانشمندان و روانکاوان درباره آن صحبت میکنند...
- بله، ارتباطی به نام «تله پاتی»، یعنی ارتباط روحی بین دو انسان، از راه دور، درست است؟
- بله، همین طور است.
پس از رد و بدل شدن این حرفها، برای اینکه در میان ازدحام جمعیت، اذیت نشود، او را از سمت بالا سر حضرت به نزدیک ضریح هدایت کردم و گفتم - تو در همین جا بایست تا خود آقا به دیدارت بیاید.
بعد هم کتاب دعایی را باز کردم و در کنار وی مشغول خواندن زیارتنامه شدم، اما راستش را بخواهید تمام هوش و حواسم متوجه جوان کانادایی بود و از خواندن زیارتنامه چیزی نفهمیدم.
او هم به ضریح زل زده بود و انگار که رفته باشد توی یک عالم دیگر ناگهان به زبان آمد و گفت:
- آقای علی بن موسی الرضا ...
و بی آنکه سلامی بکند ادامه داد:
- شما مرا دعوت کردید، من هم آمدم و ...
حدود یک ساعت و نیم با امام رضا(عليه السلام)حرف زد و اشک ریخت، اشکی به پهنای تمام صورتش! من بعضی از حرفهایش را میفهمیدم و بعضی را نه، وقتی ملاقاتش به پایان رسید به او گفتم:
- گمان نمیکردم شما این همه راه را برای دیدن کسی آمده باشی و آن وقت با دیدنش این چنین گریه کنی!
- بله، خودم هم گمان نمیکردم، اما جذابیت فوقالعادهای این قدیس آسمانی، بیاختیار مرا به گریه وا میداشت، به خصوص لحظه پایانی دیدار که به من گفت:
«شما دیگر خسته شدهاید، بروید و استراحت کنید، فردا منتظر شما هستم».
این جدایی و انفصال برایم خیلی سخت بود و اشک مرا بیشتر درآورد!...
بی آنکه جوان کانادایی نمازی بخواند یا دعایی بکند، از حرم خارج شدیم.
در هتل تهران یک اتاق دو نفره برایش گرفتم تا بتوانم خودم هم در کنارش باشم و ماجرا را پی بگیرم.
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌴📚🌼📚🌼🌴
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دعایاَللَّهُمَّرَبَّشَهرِرَمَضَان۩موسویقهار۩رمضان.mp3
694K
دعای هر شب ماه مبارک رمضان 🌙
💠 اللَّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضَانَ الَّذِي أَنزَلتَ فِيهِ القُرآن 💠
🌹 جهت آمرزش گناهان ۴۰ ساله
_____________________________
🔶 اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🔶 وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَ اغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ.
🦋ترجمه
خدايا اى پروردگار ماه رمضان كه در آن قرآن را فرستادى و بر بندگان روزه را در اين ماه واجب كردى درود فرست بر محمد و آل محمد
و روزيم گردان حج خانه محترم خود كعبه را در اين سال و در هر سال و بيامرز برايم اين گناهان بزرگ را كه براستى نيامرزد
آن ها را جز تو اى بخشاينده و اى بسيار دانا
🌴💎🌼💎🌴
@Noktehhayehnab
گلچین نکته های ناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💢🌴گلهایی که در انتهای جنگل می رویند
عطر خودشان را منتشر میکنند......
🌴💎🌹💎🌴
@Noktehhayehnab
گلچین نکته های ناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«یا دافِعَ النَّقَم.»
ای دور کنند سختیها.
خدایا؛ ولی ما اینطوری
صدات زدیما قربونت
🌴💎🌹💎🌴
@Noktehhayehnab
گلچین نکته های ناب
🔴 نماز شب پنجم ماه رمضان برای همراهی با امام علی علیه السلام در ورود به بهشت
🔵 امام علی علیه السلام فرمودند:
🟡 هر کس در شب پنجم ماه رمضان، دو رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک بار سوره حمد و پنجاه بار سوره توحید، را بخواند و بعد از سلام نماز، صد بار بر پیامبر(ص) و آل ایشان صلوات بفرستد، روز قیامت بر در بهشت با من مراحمت نماید و پهلوی من نشیند.
📚 وسائل الشیعه ج ۵ ص ۱۸۷