eitaa logo
گلچین نکته های ناب
1.8هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
16.9هزار ویدیو
75 فایل
خوش آمدید بزرگواران نشر صدقه جاریه🌴💎🌹💎🌴 #آقا_تنهاست کانال شعرمون @Yas8488 خادم @Yasamanha @YaAbootorab8488
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃قبله دل های عاشق از دلم گِله دارم که وقتی تو را نمی‌بینم، شادی را بر خود حرام نمی‌کند. دوست دارم دلم را به حبس ابد محکوم کنم، وقتی که بدون تو در دنیا خوش می‌گذراند. باید دلم را تکه تکه کنم وقتی که در فراق تو تکه تکه نشده. چگونه برای داشتن چنین دلی از تو عذر بخواهم. دلی که خانۀ عشق تو نباشد، جز شرم بهره‌ای برایم ندارد. عاشقم کن و مرا از این شرم برَهان آقا! شبت بخیر قبلۀ دل‌های عاشق! 🌴💎💢💎🌴
🍃راز آرامش شب شب، در دل سکوتی که دارد پر از فریاد است برای من. فریاد از امتداد عاشق نشدنم. دوستم را وقت خوابیدن که می‌بینم دل پر می‌کشد برای عاشق شدن. وقتی که می‌خوابد خوب می‌فهمم که به امید دیدن تو در خواب چشم‌هایش را روی هم می‌گذارد. انتظار تو را در خواب هم می‌شود کشید خوابی که عبادت است، همین خواب است. از خواب‌هایی که عبادت است، نصیبم کن شبت بخیر راز آرامش شب! 🌴💎💢💎🌴
🍃منجی عالم از دست شیطان رها شدن فقط یک نشانه دارد و آن هم آغوش گرم تو را احساس کردن است. من آغوش گرمت را احساس نمی کنم پس بی تردید هنوز در چنگال شیطان گرفتارم. مرا در آغوش بکش که دیگر تاب چنگالهای شیطان را ندارم شبت بخیر منجی عالم! 🌴💎💢💎🌴
دوست دارم یک بار هم که شده به این درد مبتلا شوم: از شدّت دوری تو خوابم نبرد. چه قدر زیباست نخوابیدن از درد دوری تو! دوستم عجیب به این درد مبتلاست! خوش به حالش! می‌دانم که یک شب می‌آید و من از دوری تو خوابم نمی‌برد. امشب به امید آن شب شب بخیر می‌گویم شبت بخیر امید ناامیدان! 🌴💎🌹💎🌴
🍃امام غریب به این زودی‌ها نیا. التماس می‌کنم آمدنت را کمی دیگر به تأخیر بینداز. تو اگر بیایی و ما همین باشیم که هستیم، وقت دیدنت دینت را قبول نمی‌کنیم. من می‌دانم که تو مثل ما زندگی نمی‌کنی و مثل ما حرف نمی‌زنی. آمدن تو ما را روی لبۀ تیغ ارتداد می‌برد. بگذار دلمان خوش باشد به همین دین نصفه و نیمه‌ای که داریم. کمی زمان بده تا تو را خوب‌تر بشناسیم و با دینت بهتر آشنا شویم. من در خیالم عاقبتم را شهادت در رکاب تو ترسیم کرده‌ام. خیالم را باطل نکن آقا! شبت بخیر امام غریب! 🌴💎💢💎🌴
🍃روشنایی عالم تو بزرگی، بزرگ‌تر از آنی که در وصف همچو منی بگنجد. من کوچکم، کوچک‌تر از آنی که بتوانم به دوستی تو با خودم فکر کنم. تو والایی، والاتر از آنی که نگاه همچو منی به آن برسد من پایینم، پایین‌تر از آنی که بتوانم به دوستی تو با خودم فکر کنم. تو خوبی، خوب‌تر از آنی که قدر آن را همچو منی بفهمد. من بدم، بدتر از آنی که بتوانم به دوستی تو با خودم فکر کنم. تو مقرّب درگاه خدایی مقرّب‌تر از آنی که همچو منی بتواند در باره‌اش سخن بگوید. من دور از خدا هستم، دورتر از آنی که بتوانم به دوستی با تو فکر کنم. آقا! اینها را گفتم تا همه بدانند که من وقتی به تو التماس می‌کنم با من دوست شوی برای لحظه‌ای و حتّی به اندازۀ ذرّه‌ای خیالش هم به سراغم نمی‌آید که شایستۀ این دوستی هستم. من شایستۀ دوستی با غلامانِ غلامان تو هم نیستم. مرا با تو چه نسبتی است که خیال کنم به اندازۀ ذرّه‌ای لایق دوستی با تو هستم؟ اگر التماس می‌کنم که با من دوست شوی فقط به خاطر خبری است که از مهربانی تو به گوشم رسیده. شنیده‌ام تو از آن خوب‌هایی هستی که درگاه دوستی خویش را به روی بدها نمی‌بندی. همین خبر بس است برای یک عمر التماس کردن. عزیز دل! حالا بگو آیا با من دوست می‌شوی یا نه؟ بگو دوست می‌شوی تا از همین حالا انگیزه‌ام برای بزرگ شدن، به آسمان رفتن خوب شدن و نزدیک شدن به خدا به قدری زیاد شود که برای یک بار هم که شده احساس کنم کمی رنگ تو را گرفته‌ام. من از سیاهی خسته‌ام. خلاصم کن از این همه تاریکی. شبت بخیر روشنایی عالم! 🌴💎🌹💎🌴
🍃 یار دلسوز من گاهی آدم قشنگ حس می‌کند دنیا برایش به آخر رسیده. هر طرف که می‌رود، به دیوار می‌خورد. صدای قهقهۀ دنیا را هم خوب می‌شنود. ایستاده و به حیرتِ آدم از ته دل می‌خندد. دوست داری در میان قهقهه‌های دنیا کاری کنی که دلش آتش بگیرد امّا زورت نمی‌رسد، باید بایستی و آتش بگیری. این روزها قصّۀ دنیا برای من همین طور ورق می‌خورد. صدای قهقهۀ دنیا گوشم را کر کرده. آقا! وقتی می‌بینم زورم به دنیا نمی‌رسد، بدجور دلم می‌گیرد. نه این که فکر کنی فقط برای تو دهنی زدن به دنیا دنبال پاسخ این سؤالم امّا خودت هم می‌دانی که هیچ چیزی به اندازۀ جواب تو نمی‌تواند دل دنیا را آتش بزند؟ آقا! با من دوست می‌شوی؟ بگو دوست می‌شوی تا از دیوارهای تو در تویی که دنیا دورم کشیده رها شوم بگو دوست می‌شوی تا آتشی که دنیا به دلم زده، خاموش شود بگو دوست می‌شوی تا هوس دست انداختن من از سر دنیا برود. می‌دانم که اگر نخواهی با من دوست شوی، به زبان نمی‌آوری چون می‌دانی که اگر بگویی با من دوست نمی‌شوی صدای قهقهۀ دنیا چنان سر به فلک می‌گذارد که مرا خواهد کشت. تو دلسوزتر از این حرف‌هایی! شبت بخیر دلسوز من! 🌴💢🌸💢🌴
دوست دارم یک بار هم که شده به این درد مبتلا شوم: از شدّت دوری تو خوابم نبرد. چه قدر زیباست نخوابیدن از درد دوری تو! دوستم عجیب به این درد مبتلاست! خوش به حالش! می‌دانم که یک شب می‌آید و من از دوری تو خوابم نمی‌برد. امشب به امید آن شب شب بخیر می‌گویم شبت بخیر امید ناامیدان! 🌴💎🌹💎🌴
🍃بزرگ ترین معروف خدا این روزها امر به معروف و نهی از منکر، دغدغۀ برخی از ما شده و دست و پا می‌زنیم تا این فریضه را میان مردم رواج دهیم. در این که انجام این فریضه، راه نفس کشیدن جامعه را باز می‌کند و باز نگه می‌دارد، تردیدی نیست؛ اما کسی کاش می‌گفت که معروف‌ترین معروف خدا تویی. وقتی در میان امر به معروف‌ها مردم را به سوی تو امر نکنیم، امر به معروف‌های دیگر، حتی اگه مقبول بیفتد، فایده‌ای نخواهد داشت. کمک کن قبول کنیم معروف‌تر از او روی زمین نیست. شبت بخیر بزرگ‌ترین معروف خدا 🌴💎🥀💎🌴
🍃حضرت آدم دعا کن یک روز بساط هر چه حرف غیر توست از میانمان جمع شود. به اندازه‌ای که از غیر تو حرف می‌زنیم برکت از خانه‌هایمان رفته. خسته‌ایم از این همه بی‌برکتی. دعا کن روزی اگر حرفی از تو نداشتیم که بگوییم جز موسیقی سکوت آهنگ دیگری از خانه‌هایمان به پا نخیزد. خسته‌ایم از آهنگ گوش‌خراش حرف‌های غیر تو. دعا کن برسد آن روزی که آن قدر حرف داشته باشیم از تو که خدا خدا کنیم هر ساعتمان به اندازۀ یک روز و حتی بیشتر برکت پیدا کند تا حرف‌هایمان ناگفته نماند. خسته‌ایم از روزهایی که بی‌تو به شب می‌رسد. دعا کن بشویم آن عاشقی که وقتی از غیر تو حرف می‌زند احساس گناه می‌کند و به درگاه خدای رحمان توبه می‌کند. خسته‌ایم از این همه دریدگی. دعا کن بشویم مثل همین دوستی که نشانم دادی. نام تو از زبانش نمی‌افتد حالش از هر چه بوی غیر داشته باشد، به هم می‌ریزد هر چه قدر از تو می‌گوید، سیر نمی شود و بی‌تقوایی را فکر کردن به غیر تو و حرف زدن از غیر تو می‌داند. خسته‌ایم از این همه بی‌تقوایی! دعا کن که آدم شویم آقا! شبت بخیر حضرت آدم!
🍃مهربان من باید باور کنم که دشمن‌تر از خویش، دشمنی ندارم؛ اما باور نمی‌کنم و باید باور کنم که دوست‌تر از تو، دوستی ندارم؛ اما باز هم باور نمی‌کنم. باید ایمان بیاورم به این که نمی‌شود به جنگ دشمن‌ترین رفت،‌ بی‌ آن که دوست‌ترین در کنارم باشد؛ اما ایمان نمی‌آورم. با دشمن خویش، دوستی کرده‌ام و از دوست خویش دور افتاده‌ام. دشمنم با خیالی آسوده دارد ایمانم را می‌بلعد و من هم کمک‌کار او هستم و دوستم دست به دعاست که شاید به هوش بیایم و برگردم. آخرش با این همه مهربانی می‌کشی مرا. شبت بخیر مهربان من! 🌴💎🌹💎🌴
🍃وارث حسین 🌴🥀🌴دوست دارم خانه‌ای داشته باشم به وسعت یک دشت و در مسیر زائران اربعین بایستم و تک تک زائران را به خانه‌ام دعوت کنم تا خودم در خدمت همۀ آنها باشم. این طور یقین می‌کنم که در خدمت تو هم بوده‌ام. 🌴🥀🌴حالا که در مسیر زائران اربعین، کلبه‌ای هم ندارم تا چه رسد به خانه‌ای به وسعت یک دشت، بر سرم منت بگذار چشم بر هم زدنی اجازه بده تا کوله‌ات را بر دوش بگیرم و در همین زمان اندک، خادمت باشم. اجازه می‌دهی؟ شبت بخیر وارث حسین! 🌴🥀🌴🥀🌴
🌴💎🌴حضرت مشکل گشا ما برای خودمان و برای دوستانمان نذر می‌کنیم. گرهی به کارمان می‌افتد، ختم می‌گیریم، به خدا قول می‌دهیم اگر گره گشوده شد، فقیر یا مؤمنی را اطعام کنیم. به اندازۀ کوری گره یا محبّتی که به دوستانمان داریم، نذرمان سنگین می‌شود. همین که گره از کارمان گشوده می‌شود یا لبخند بر لب دوستمان می‌نشیند، الساعه نذرمان را ادا می‌کنیم. دارم در خاطراتم می‌گردم به دنبال آخرین نذری که برای تو کردم. برای باز شدن دل‌ گرفته‌ات، برای گشودن گرهی که به آمدنت افتاده و برای نشستن یک لبخند از ته دل روی لبت، خاطره‌ای پیدا نمی‌کنم.🌴🍁🌴 من از همۀ‌نذرهایی کردم،‌ همین امشب توبه می‌کنم و برای همۀ گره‌هایی که با این نذرها گشوده شد پیش تو ابراز شرمندگی می‌کنم. یک روز برای تو سفرۀ حضرت رقیه می‌اندازم و با اطعامی که می‌کنم، از خدا می‌خواهم که گره وا کند از مشکل آمدن تو و جانم را نذر تو می‌کنم، نذر می‌کنم وقتی که آمدی، اوّلین جایی که تو بخواهی، جانم را فدایت کنم.🌴💎🌴 یک روز روضۀ باب الحوائج علی اصغر را می‌خوانم و خدا را به اشک‌های رباب قسم می‌دهم که لبخندی روی لب تو بنشاند و نذر می‌کنم وقتی که آمدی، هر هفته روضه بگیرم به شکرانۀ باز شدن گره از کارت. مرا ببخش که برای مشکلات خودم به تو التماس کردم؛ ولی برای حل شدن مشکل تو به خدا التماس نکردم.🌴💎🌴 شبت بخیر حضرت مشکل گشا! 🌴💎🌴 🌴🍁💎🍁🌴
🍃معلم توحید خدایی که تو می‌پرستی بزرگ‌تر از آن است که به وصف بیاید و خدایی که من می‌پرستم، کوچک تر از آن است که بشود نام خدا بر آن نهاد. خدایی که تو می‌پرستی جای خالی همه چیز را برایت پر می‌کند و خدایی که من می‌پرستم فقط به تماشای جاهای خالی زندگی‌ام می‌نشیند. خدایی که تو می‌پرستی نقطۀ اتکای تو در همۀ زندگی است؛ چه در خوشی و چه در ناخوشی. خدایی که من می‌پرستم قابل اتکا نیست حتی در حادثه‌های کوچک زندگی. من با خدای کوچکم قهر کرده‌ام و مشتاق خدای بزرگ تو شده‌ام. مرا با خدای خودت آشنا کن. شبت بخیر معلم توحید! 🌴💎🌼💎🌴
هدایت شده از نفس عشق💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه دریک زمان شب رو تجربه میکنن ولی تاریکی هر کس متفاوته.... 🌛✨
🌴💙🌴یار صبور من می‌دانم که کم گناهی به پای مردم‌آزاری می‌رسد و چه قدر سخت است بیرون آمدن از زیر بار گناه مردم آزاری. 🌴❄️🌴خدا بندگان مؤمنش را دوست دارد. وای به حال کسی که بندگان مؤمن خدا را آزار دهد! ما از شما یاد گرفته‌ایم آزار دادن بندگان مؤمن خدا در حکم آزار دادن خود خداست. هر چه قدر بنده‌ای که آزار می‌بیند، پیش خدا محبوب‌تر باشد خشم خدا از آزار دادن او بیشتر خواهد بود. چه بد است حال کسی که بندگان محبوب خدا را آزار می‌دهد! اگر کسی مردم آزاری کرد و توفیق توبه نیافت با چه عاقبتی از دنیا خواهد رفت؟ آیا امید نجاتی برای او هست؟ 🌴❄️🌴آقای من! چه کسی مؤمن‌تر از توست و کیست که در نزد خدا از تو محبوب‌تر باشد؟ حالا می‌شود بگویی حکم آزار دادن تو چیست؟ کسی که تو را آزار می‌دهد منتظر چه عاقبت و چه عقوبتی باید باشد؟ یک سؤال دیگر: من تا امروز چه قدر تو را آزار داده‌ام؟ 🌴💙🌴بودنم مایۀ نشاط توست یا بانی اذیت شدنت؟ کارهایم لبخند به لبت می‌نشانند یا اشکت را بر گونه جاری می‌کنند؟ نکند من در حلقۀ کسانی باشم که کارشان آزار دادن توست! وای به حالم اگر این چنین باشم! خدا را شکر که صفات خدای مهربان در تو هست و اگر کسی دل پشیمان پیش تو بیاورد، پشیمان از پیشت نمی‌رود. 🌴❄️🌴مرا ببخش به خاطر همۀ خون دل‌هایی که به تو دادم التماس می‌کنم به خاطر این آزارها قید دوستی با من را نزن! شبت بخیر یار صبور من! 🌴💙🌼💙🌴 🌴❄️🌴
🍃راز ایمان های محکم به قدری در گیر و دارهای دهشتناک زندگی، ثابت کرده‌ای که هستی و فراموشم نمی‌کنی، هستی و پشتیبانی می‌کنی و هستی و دلگرمی می‌دهی که دیگر هیچ گاه در هیچ تنگنایی نمی‌توانم به خودم حق بدهم که دلم حتی به اندازۀ ذره‌ای بلرزد. این که هنوز هم وقتی دنیا بر من تنگ می‌گیرد، از تنهایی و بی‌کسی هراس دارم، برای ایمانی است که بارها و بارها از تو خواسته‌ام به فریادش برسی. ایمانی که می‌لنگد و می‌لنگاند. ایمانی ضعیف که توان کشیدن بار قدردانی از تو را ندارد. وقتی که دلم می‌لرزد، همزمان پر از شرم می‌شود از تو و نمی‌دانم چگونه تاب بیاورم این همه خجالت کشیدن را. آقا! من هنوز هم می‌ترسم و هنوز هم در میان دسیسه‌های دنیا، احساس می‌کنم تنها هستم. چه کار کنم با این ایمان سر و دست شکسته؟! دستی بکش روی سر ایمانم، حال و روز ایمانم خراب است. شبت بخیر راز ایمان‌های محکم! 🌴💢🌴 🌴🍁🌴 🌴💎🌴
روشنایی های حال عاشقان درگیر چشمان تو بود ناز کردی، رو گرفتی، برق تهران قطع شد... ‌ @Noktehhayehnab گلچین ناب
🌴❄️🌴مایه آسایش زندگی از دست خودم ناراحتم. می‌خواهم خودم را دعوا کنم. باید تنبیه شوم چنان که از خواب و خوراک بیفتم. آخر چرا در مسیر کار کردن برای تو خسته می‌شوم؟ این از ضعف تن است یا روح؟ ایمانم ضعیف است یا وسعم بیش از این نیست؟ هر وقت خسته می‌شوم و دیگر نای کار کردن ندارم، دوست دارم بر سر خودم فریاد بکشم. وقتی می‌خواهم استراحت کنم، جنگی بر پا می‌شود میان تن و روحم. از این جنگ خسته‌ام دیگر. شاید دوای درد من فریاد تو باشد. بر سرم داد بکش، نهیب بزن، بگذار از روزها و شب‌هایم فقط برای کارهای تو استفاده کنم. 🌴❄️🌴چقدر غبطه می‌خورم به کسانی که خستگی را خسته کرده‌اند. کاش روزی برسد که تن و روحم هر دو در صلح کار کردن برای تو به سر کنند. ضعفم را بر من ببخش! شبت بخیر مایۀ آسایش زندگی! 🌴❄️💙❄️🌴
🍃تنها بهانه بودنم دوست دارم در همۀ ‌لحظه‌ها تنها و تنها به تو فکر کنم. بارها و بارها توبه کردم از هر فکری که رنگ و بوی تو را ندارد ولی چه کار کنم، توبه‌ام را شکستم و باز هم به چیزی غیر از تو فکر کردم. دوست دارم در همۀ لحظه‌ها تنها و تنها غصّۀ تو را بخورم شماره‌اش از دستم در رفته نمی‌دانم چند بار از توبۀ غصه‌ای غیر از غصۀ تو برگشته‌ام و باز هم گرفتار غصه‌هایی شدم که رنگ و بوی تو را ندارد. دوست دارم در همۀ لحظه‌ها تنها و تنها از تو بگویم التماس می‌کنم از توبه‌های شکستۀ من خسته نشو. می‌دانم که بارها و بارها از غیر تو حرف زدم دلم کدر شد، روحم تاریک شد و شرمندۀ روی تو شدم. دوست دارم در همۀ لحظه‌ها تنها و تنها منتظر آمدن تو باشم از انتظارهای بیخودی‌ام توبه کردم ولی حالا که نگاه می‌کنم به تلّی از توبه‌های شکسته در پاسخ این سؤال می‌مانم: چرا تو هنوز هم منتظر خوب شد من هستی؟ دوست دارم در همۀ لحظه‌ها تنها و تنها به پاسخ این سؤال فکر کنم: آیا با من دوست می‌شوی؟ به گمانم اگر پاسخ این سؤال وجود مرا تسخیر کند در همۀ لحظه‌ها تنها و تنها به تو فکر می‌کنم تنها و تنها غصّۀ تو را می‌خورم تنها و تنها از تو سخن می‌گویم تنها و تنها منتظر تو می‌مانم شبت بخیر تنها بهانۀ بودنم! 🌴❄️💙❄️🌴
🌙هلال ماه رمضان هلال ماه رمضان رخ نمود بی آن که هلال رخت رخی بنماید. باز هم رمضان دیگری آمد و تو نیامدی من فقط به امشبی نگاه می‌کنم که هلال را دیدم و تو را ندیدم امّا آرزوی این که شاید سحر بیاید و تو هم بیایی را از دلم بیرون نمی‌کنم. نه این که می‌شود بیرون کرد ولی من بنایش را ندارم اصلاً این آرزوها بیرون کردنی نیستند مگر می‌شود بدون این آرزوها زندگی کرد؟ من در این خیال امشب را می‌خوابم که وقتی بیدار شدم وضو بسازم و سر به شانۀ تو دعای سحر بخوانم یا نه، سکوت کنم و سر به شانه‌ات دعای سحر را از زبان تو نوش جان کنم. آقا! دعای سحر را که خواندی خودم سفره پهن می‌کنم برایت ما فردا سحر با هم سحری می‌خوریم. هر چه میل داری برای سحر بگو آماده کنم و بخوابم. نماز صبح اولین روز ماه رمضان را پشت سر تو اقامه خواهم کرد. بعد از نماز هم اوّلین یا علی و یا عظیم را همراه تو زمزمه می‌کنم و به اللهم ادخل علی اهل القبور السرور تو آمین می‌گویم. دعای روز اوّل را که خواندی رحل قرآن برایت می‌آورم و قرآن خودم را در برابرت می‌گذارم. تو که قرآن بخوانی من فقط گوش می‌کنم. گوش که کردم مست می‌شوم این مستی که روزه را باطل نمی‌کند آقا! ‌می‌کند؟ من رفتم با همین آرزو بخوابم و شب را سحر کنم. شبت بخیر تنها آرزوی من! 🌴💎💢💎🌴 @Noktehhayehnab گلچین نکته های ناب
🍃یار از نظر پنهان فراق، دردی که دوست دارم به جانم بیفتد. اگر چه دردش به جانم نیفتاده، امّا فهمیده‌ام بدون درد فراق زندگی، شیرین هم اگر باشد، مثل زهر است. زهر تلخ باشد یا شیرین، فرقی می‌کند؟ فراق، دردی که دوست دارم لحظه‌های زندگی‌ام را در نوردَد. نچشیده‌ام این درد را ولی در نبودنش، زجر کشیدن را خوب فهمیده‌ام. زندگی بدون درد فراق، لحظه لحظه زجر کشیدن است دردکشیدن و زجر کشیدن خیلی با هم فرق می‌کنند. من از زجر کشیدن خسته‌ام، درد را کجا می‌شود پیدا کرد؟ تفاوت این زجر و درد را از وقتی فهمیده‌ام که با دوستی که تو نشانم داده‌ای، هم‌نشین شده‌ام. من درد کشیدن او را می‌بینم و زجر کشیدن خودم را هم احساس می‌کنم. درد کشیدن او عین آرامش است زجر کشیدن من عین بی‌قراری. لحظه‌ای لبخند او در میان دردها از هزار قهقهۀ من شادی‌آفرین‌تر است. دوستم اشک هم که می‌ریزد، آدم را آرام می‌کند. در آهنگ هق هق او درد فراق موج می‌زند امّا با این آهنگ، دردهای دیگر به دست فراموشی سپرده می‌شود. حرف از فراق که می‌زند تا عمق وجود آدم آتش می‌گیرد ولی نمی‌دانم این چه سرّی است که این آتش، دل آدم را خنک می‌کند. چه نسبتی میان این آتش و خنکا وجود دارد، نمی‌دانم. به من درد فراق بده آقا! درد فراق شبت بخیر یار از نظر پنهان! 🌴💎🌹💎🌴
🍃صاحب عزا شنیده‌ام خواسته‌های گدایان را کریمان مصیبت‌زده، راحت‌تر از همیشه اجابت می‌کنند. کریم،‌ همیشه کریم است ولی مصیبت چه رازی دارد که او را کریم‌تر می‌کند؟! شنیده‌ام مصیبت‌زده‌ها مهربان هم اگر نبوده باشند مصیبت دلشان را نرم می‌کند و اگر مهربان بوده باشند با مصیبت، مهربان‌تر از همیشه می‌شوند. شنیده‌ام آنهایی که اهل حساب و کتاب‌اند وقتی در مصیبت عزیزی عزادار می‌شوند حساب و کتاب از کفشان می‌رود دیگر قصّۀ کسانی که اهل حساب و کتاب نبوده‌اند معلوم است. 🌴🏴🌴تو کریمی، همیشه کریم و کریم‌ترین. مهربانی، همیشه مهربان و مهربان‌ترین. حساب و کتاب‌هایت مثل حساب و کتاب‌های اهل دنیا نیست و امشب، شب عاشوراست. مصیبت‌زده‌تر از تو کسی نیست و من هم آن گدای همیشگی که خواسته‌ام معلوم است. 🌴🏴🌴آقا! در میان این مصیبت عظمی می‌شود خواسته‌ام را تکرار کنم و از تو بخواهم که به من بگویی: آیا با من دوست می‌شوی؟! یقین بدان که اگر خبر دوست شدنت را همین امشب به من بدهی جز بر بار شرم من چیزی اضافه نمی‌شود در کنار مصیبت کربلا با مصیبت خجالت هم آب خواهم شد. مرا با این دو مصیبت آب کن و بگو که با من دوست می‌شوی. شبت بخیر صاحب عزا!🌴🏴🌴 #امام_زمانم 🌴🥀💎🥀🌴
🌴💎🌴آقای امید چه خوب است که تو پشت پردۀ غصّه‌هایم را می‌بینی! لازم نیست به تو بگویم اگر بلا بر سرم نازل شده🌴💎🌴 رُخم غمگین؛ ولی دلم شاد است. چه خوب است که تو می‌دانی جمع میان شادی و غم همیشه جمع میان دو متضاد نیست! می‌شود از غمی که خدا داده، شاد بود. آقا! در میان همۀ غم‌هایی که دارم جنس یک غم فرق می‌کند با بقیه. هر کار می‌کنم نمی‌توانم از آن غم شاد باشم. آخرش هم همین غم مرا از پای در می‌آورد.🌴💎🌴 غمِ فاصله‌ای که میان من و توست هیچ گاه با شادی جمع نخواهد شد. این چه فاصله‌ای است که شب‌های زیادی است به تو التماس می‌کنم با من دوست شوی ولی جوابی از سوی تو نمی‌آید؟ برای این فاصله چگونه باید ضجّه زد تا آرام گرفت؟🌴💎🌴 چند بار تو به گفته‌ام و باز هم می‌گویم آخرش مرا غم فاصله‌ها می‌کُشد آقا؟! کاش یکی از این شب‌ها احساس می‌کردم کمی از فاصلۀ میان من و تو کم شده تا اندکی از بار غم فاصله‌ها از روی دلم برداشته می‌شد!🌴💎🌴 باشد، باز هم التماس می‌کنم. از التماس خسته نمی‌شوم همین که اجازه داده‌ای التماس کنم یعنی امیدی هست به دوست شدن تو با من. من دل به همین امید می‌بندم بار غم فاصله‌ها را تاب می‌آورم. شبت بخیر آقای امید!🌴💎🌴 🌴🌴💎🌴🌴 @Noktehhayehnab
🍃رفیق راست و درست زندگی‌ام به دلم افتاده اگر مناجات تو با خدا را بشنوم برای همۀ عمر آرام می‌گیرم. به گمانم یک بار شنیدن، برای یک روزگار آرامش کافی باشد. من تا به امروز طعم مناجات با خدا را نچشیده‌ام. مگر می‌شود نام این نمایش‌ها را مناجات گذاشت؟ مناجات اگر مناجات است، گفتگوی تو با خداست. به دلم افتاده اگر یک بار دست‌های رو به آسمان تو را ببینم دست‌هایم پر می‌شود از الماس‌های آرامش می‌توانم با هر کدام از این الماس‌ها عالمی را با آرامش، ثروتمند کنم. به دلم افتاده اگر یک بار قطره‌های اشک تو را ببینم وقتی که داری به خدا التماس می‌کنی عمر نوح هم اگر داشته باشم می‌توانم در لحظه لحظه‌اش اشک بریزم و آرامش بگیرم. اشک‌های این چنینی، تنها خودم را آرام نمی‌کند با هر قطره از این اشک‌ها می‌شود جماعتی را آرام کرد. به دلم افتاده اگر یک بار «خدایا» گفتنِ تو را بشنوم دلم پر می‌شود از ایمان به خدا توحیدم به قلّه می‌رسد و دیگر می‌توانم با هر «خدایا» گفتنی توحید را در وجود مردم جاری کنم. به دلم افتاده می‌خواهی یک بار هم که شده مرا ببری به بزم مناجات خودت با خدا. حتّی اگر اشتباه به دلم افتاده باشد دوست دارم آن را درست بدانم. بگذار با همین اشتباه، دلم خوش باشد و روزگارم را طی کنم. شبت بخیر رفیق راست و درست زندگی‌ام! (عج) 🌴💎🍁💎🌴 @Noktehhayehnab