گلچین نکته های ناب
🌴📚🌴 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ #قسمت سی نهم تو ترمینال راه آهن منتظر قطار بودیم وای من که رو
🌴📚🌴
بسم رب الشهدا
مجنون من کجایی
#قسمت چهلم
برای نماز صبح،ظهر و مغرب میرفتیم حرم
بهترین روزای عمرم بود
خیلی مزه میداد
سید:رقیه بانو
بریم بازار دو دست لباس بخریم
برای نماز
-😍😍😍فدای ایده های سیدم بشم
سید:خدانکنه
یه عبایی سفید یه چادر عبایی سفید
برای نماز خریدیم
ماکه از سفر برگشتیم
محدثه و سیدمحمد
فرحناز و مهدوی
حسنا و حسین
همگی با یه پرواز رفته بودن کربلا
سیدمجتبی وقتی فهمید گفت من خیلی شرمنده خانم شدم
نشد بریم کربلا
منم پرو پرو گفت منو با جوجه هامون ببر
سید- ای به چشم
رقیه جان
از فردا بریم کانون بگو خانم راد فر هم تشریف بیارن
-چشم حتما
به مطهره زنگ زدم گفتم بیا بریم مکان کانون ببینیم
مطهره و منو سید،
-أه مجتبی اینجا چقدر کثیفه
سید:خانم ببخشید دیگه ۳-۴ ساله تمیز نشده
-أه خونه کیه؟
سید:خونه مامان بزرگم
بعداز فوتش دست نزدیم همینجوری مونده
خانم رادفر بچه ها کی میان؟
مطهره :سه روز دیگه
سید:رقیه جان فعلا باید خودمون شروع کنیم تمیز کاری تا بچه ها بیان
مطهره:آقای حسینی منم میام کمک
سید:ممنونم
ما سه نفری شروع کردیم به تمیزکاری
الحمدالله تا بچه ها بیان آشغالها جمع شد
مونده بود رنگ آمیزی که
قرار شد مطهره و دوستاشم بیان رنگ آمیزی
آقایون هم سقف هارو رنگ کنن
نویسنده بانو....ش
#مجنون_من_کجایی
#قسمت_چهل
🌴📚🕯📚🌴