حیدر که خار چشم ناپاک شما بود
رویای چشم کودکان بی نوا بود
حیدر که دست فتنه را کوتاه میکرد
شب قلب چاهی را ز اشکش آب می کرد
حیدر که مسحورش زمین و آسمان بود
هیهات !قوت غالبش یک قرص نان بود
حیدر که باصد زخم از دشمن نترسید
قلبش به جز از آه مظلومی نلرزید
حیدر که برظالم چنان پرخاش میکرد
انگار اسرار شما را فاش میکرد
حیدر که از بغضش لب خود می گزیدید
وقتی از احمد "یا اخا" را می شنیدید
بادست اشقی الاشقیایی بی بصیرت
انسان به ظاهر ، دیو و دد اما به سیرت
حیدر که نامش کین تان را برمی انگیخت
خون دلش از زخم فرقش بر زمین ریخت
نامردی از ایل شما ای اهل دنیا
از ما و ازهستی ربود آن شب علی را
اینک جماعت ! بی علی آرام گیرید
رقصید در گرداب دنیا تا بمیرید
بعد از علی ما و عدالت ؟ شرمتان باد
اف بر شما و رختخواب گرمتان باد .
#م_کرمانی
🌴💎🏴💎🌴
هدایت شده از کافه شعر و ادب
السلام علیک یااباعبدالله یا جعفربن محمدالصادق. لعن الله قاتلیک
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
کوچه تازه می کند خاطرات خویش را
میکند مرور باز سال های پیش را
درمدینه بازهم شد اسائه ی ادب
باز اهل بیت نور شد اسیر دست شب
باب علم مصطفی مرد دانش و دعا
مرشد مفضل و هادی هشام ها
آن که در طریق حق ساسة العباد بود
درمسیر نشر علم دائم الجهاد بود
باز غاصبی دگر باز آتشی دگر
باز هم شرارتی می زند به جان شرر
باز دست مرد حق بسته شد ز روی کین
آه... کوچه دیده بود صحنه ای شبیه این
#م_کرمانی (راهی)
بداهه
۶خرداد ۱۴٠۱
🌴🥀💎🥀🌴