#فاطمیه 🏴
دنیایم یخ زده است
خورشـــــیدِ جان کجایی؟...
کوچه هایِ فاطمیه...
بویِ غم گرفته...
این روزها #حسن داغدارِ غمِ کوچه هاست...
و #زینب چقدر خوب مادری می کند برایِ #حسین...
وااااای از دلِ #علی واستخوانی که در گلویش شکسته...
کاش این فاطمیه بیایی...
تا دیگر غمِ #کوچه و غربتِ #درودیوار و داغِ دلِ علی تازه نشود...
وغربت یعنی فاطمیه بدونِ تو!...
مهربانم...
کوچه هایِ فاطمیه صدایِ قدمهایِ تو را کم دارد...
کاش طنینِ صدایِ #أنا_المهدی دنیایِ بخواب رفته را بیدار کند...
او ایستاد پای #امام_زمان خویش...
فقط خدا میداند
این روزهای بی فاطمه
چه بر قلب مهربان مولایم میگذرد
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان 🏴
🌴💎🏴💎🌴
#وای_مادرم
در پیچ کوچه بود که ولگرد لعنتی
با سنگ زد به آینه بی درد لعنتی
دیدم به جنگ مادر رنجورم آمده
فریاد میزدم برو نامرد لعنتی
دیوارهای سنگی آن کوچه شاهدند
با مادرم چه کرد کمر درد لعنتی
#قصهی_پر_غصهی_حسن
#کوچه
🌴🏴🌴🏴🌴
🏴امشب شب شهادت مادر ادب بی بی ام البنین هست ،این شعر را تقدیم می کنیم به شما عزیزان ، ما رو هم دعا کنین
▪️بدون #ماه قدم می زنم سحرها را
گرفته اند از این آسمان #قمر ها را
▪️چقدر#خاک سرش ریخته است، معلوم است
رسانده است به خانم کسی خبرها را
▪️نگاه کن سر پیری چه بی عصا مانده
گرفته اند از این #قد_کمان پسرها را
▪️چه مشکل است که از چهار تا پسرهایش
بیاورند برایش فقط سپرها را
▪️نشسته است سر راه و #روضه می خواند
که در بیاورد #آه آه رهگذرها را
▪️ندیده است اگر چه ولی خبر دارد
سر عمود عوض کرده شکل سرها را
▪️کنار #آب دو تا دست بر روی یک دست
رسانده است به ما خانم این خبرها را
▪️بشیر آمد و گفتی که از حسین بگو
ز#عون دم زد و گفتی که از #حسین بگو
▪️ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی
برای خانه مولا که انتخاب شدی
▪️به خانه ولی الله اعظم آمدی و
دلیل عزت قوم #بنی_کلاب شدی
▪️به جای اینکه شَوی مُدعیه همسری اش
کنیز حلقه به گوش #ابوتراب شدی
▪️تنور خانه #حیدر دوباره گرم شد و
برای چرخش دستار انتخاب شدی
▪️چهار تا پسر آوردی برای #علی
که جای #فاطمه ام البنین شدی
▪️دلت همیشه چنین شوهری دعا می کرد
تو مثل #حضرت_صدیقه مستجاب شدی
▪️اگر چه ضرب غلافی به بازویت نگرفت
میان #کوچه به #دیوار زانویت نگرفت
▪️تو را به قصد جسارت کسی اسیر نکرد
به #چادر عربیه تو #خار گیر نکرد
▪️تو را که فرق عــلی دیده ای و خون حسن
به غیر کرب و بلا هیچ چیز پیر نکرد
▪️به احترام همان تکه بوریا دیگر
زمین خانه تو نیت حصیر نکرد
▪️از آن زمان که شنیدی خزان گلها را
هوای کوی تو باغ دلپذیر نکرد
▪️چه خوب شد که نبودی #کربلا بینی
که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد
▪️به نعل تازه گرفتند تا بدنها را
به ضرب دست لگد میزدند زن ها را