#سلام_امام_زمانم
اَلسَّلامُ عَلَيْكمَ يا بَقِيَّةَ الله ✋
یادت باشد ...
آغاز هر ارتباطی
سلام است،
هر روزت را با سلام
به امام زمانت آغاز کن!!
قدم اول ایجاد ارتباط و
اُنس با مولا
همین سلام کردن است ...
سلام کردن
خواستن سلامت
از خداست،
ما با هر سلاممان
از خداوند میخواهیم
امام عصر (علیه السلام) را
تا زمان غلبه نور بر تاریکیها
در تمام جهان،
از هر آفتی دور نماید ...
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
صبحت بخیر مولای من ...
🌴💎❄️🌹❄️💎🌴
🌴💎🌴دعای روز شنبه
{• بنام خداوند بخشنده مهربان •}
🌺 به نام خدا که کلمه پناهجویان و
گفتار پرهیزگاران است
☘ و پناه میبرم به خدای بلندمرتبه
از ستم ستمگران و نیرنگ حسودان
و سرکشی ظالمان و او را میستایم،
🌺 ستایشی برتر از ستایش ستایشگران
☘ خدایا!
تویی یگانه بیانباز و پادشاه علی
الاطلاق،
🌺 در فرمانرواییات مخالفت نشوی
و در پادشاهیات هماوردی نداری،
☘ از تو میخواهم که بر بنده و
فرستادهات محمد درود فرستی و
سپاس نعمتهایت را چنان قسمت
من کن که مرا به کمال خشنودیات
نائل گرداند؛
🌺 و به برکت عنایت خویش بر
طاعت و مداومت عبادت خود و
شایستگی پاداشت یاری نمایی
☘ و تا زندهام به بازداشتن از
گناهانت بر من مهر ورزی و تا پایان
عمر بر انجام آنچه بهرهام رساند
توفیقم دهی
🌺 و به کتاب خود (قرآن) برای
پذیرش حق، سینهام را فراخ گردانی
و بار گناهانم را با تلاوتش از نامه
اعمالم فروریزی
☘ و در دین و جانم به من سلامت
بخشی و کسانی که به آنها انس
گرفتهام از من وحشتزده نکنی
🌺 و در باقیمانده عمر احسانت
را بر من تمام نمایی، چنانکه در
گذشته عمرم بر من احسان نمودی،
ای مهربانترین مهربانان ...
📚مفاتیحالجنان
🌴🌴🏴🌴🌴
#استوری
آقای منی سلطان منی....
🌴🌴🏴🌴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲خدایا
ای خدایی ڪه به من نزدیڪی:
خبر از دلهره هایم داری ؟
خبر از لرزش آرام صدایم داری ؟
ای خدایی ڪه پر از احساسی؛
چینی روح مرا بند بزن...
تو ڪه در عرش بلند؛
تڪیه بر تخت حڪومت داری!!!
تو ڪه دنیا همه از پشت نگاهت
پیداست؛
تو ڪه ذوق و هنرت را به سرم
می باری
و مرا با همه ی رنجش جان
می خواهی
چینی روح مرا بند بزن...☘
🌴🌴🏴🌴🌴
حضرت محمد (ص):
هرکه بر من صلوات فرستد
حق سبحانه و تعالی و ملائکه
بر اوصلوات می فرستند
پس هر که خواهد که خداوند
و ملائکه بر او صلوات فرستند
بر من بسیار صلوات فرستد
اللهم صل علی محمد و ال محمد
و عجل الفرجهم
سلامی به زیبایی نگاه
مهربونتون
صبح زیباتون پرازآرامش
وحس قشنگ زندگی
امـیدوارم در ایـن روززیبا
غرق درباران رحمت الهی شوید
سلام_روزتون_بخیر
گلچین نکته های ناب
سلامی به زیبایی نگاه مهربونتون صبح زیباتون پرازآرامش وحس قشنگ زندگی امـیدوارم در ایـن روززیبا غرق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم اشف کل مریض
بلا آمد گرفت کل جهان را
شکست قلب ودل این شیعیان را
خدایا این بلا است یاقیامت
که انداخته جدایی بین امت
بیا ای یوسف زهرا دعا کن
نگاهی برجمیع عاشقان کن
دعا کن این بلا را ریشه کَن کُن
کرونارا را یه جوری در به در کن
دگر خسته شدیم بس مُرده دیدیم
جوان وپیر را افسرده دیدیم
نظر کن یامحمد بر جهانت
بده حاجت به کل شیعیانت
تمام این چند وقت درمانده حالیم
چه کردیم که همه باید بنالیم
خدایا حاجت عالم روا کن
بحق فاطمه این درد دوا کن
آمیـــن یارب العـــالمین
لطفا بعد از خواندن این شعر همگی دست ها رو ، روبه آسمان بگیرید و آمین یا رب العالمین بگویید
باشد تا فرجی شود به حق مهدی فاطمه(س)
مام_صادق علیه السلام فرمودند
«هر کس زیارت_عاشورا بخواند ،
شب اول قبر در آغوش امام_حسین(ع)
قرار خواهد گرفت
#استوری_محلی
#بهمن_حسینی
🌴🌴💎🌴🌴
دل آسمونم ز ابرها پره..
#استوری
الله ؛من سفید دنیا سیاه الله....
🌴🌴🏴🌴🌴
امام صادق علیه السلام
خداوند بندگانش را به چیزی سخت تر از خرج کردن پول آزمایش نکرده است.
گلچین نکته های ناب
🌴🌴🌴 ✔️#روز_اول 🍃حڪمت 1 : روش برخورد با فتنه ها(اخلاقى ، سياسى) درود خدا بر او ، فرمود: در فت
#گلچین_نکته_های_ناب
✔️ #روز_دوم
🍃حڪمت 11 :
روش برخورد با دشمن (سياسى ، اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : اگر بر دشمنت دست يافتى ، بخشيدن او را شكرانه پيروزى قرار ده.
🍃 حڪمت 12 :
آيين دوست يابي (اخلاقى، اجتماعي، تربيتى)
و درود خدا بر او ، فرمود : ناتوان ترين مردم كسى است كه در دوست يابى ناتوان است ، و از او ناتوان تر آن كه دوستان خود را از دست بدهد.
🍃حڪمت 13 :
روش استفاده از نعمت ها (اخلاقى ، معنوى)
و درود خدا بر او ، فرمود : چون نشانه هاى نعمت پروردگار آشكار شد، با ناسپاسى نعمت ها را از خود دور نسازيد.
🍃حڪمت 14 :
روش برخورد با خويشاوندان (اخلاقى ، معنوى)
و درود خدا بر او ، فرمود : كسى را كه نزديكانش واگذارند ، بيگانه او را پذيرا مى گردد.
🍃 حڪمت 15 :
روش برخورد با فريب خوردگان (اخلاقى ، اجتماعى)
و درود خدا بر او ، فرمود : هر فريب خورده اى را نمى شود سرزنش كرد.
🍃 حڪمت 16 :
شناخت جايگاه جبر و اختيار (اعتقادى ، معنوى)
و درود خدا بر او ، فرمود : كارها چنان در سيطره تقدير است كه چاره انديشى به مرگ مى انجامد.
🍃 حڪمت 17 :
ضرورت رنگ كردن موها (بهداشتى ، تجمل و زيبايى)
و درود خدا بر او ، فرمود : (از امام پرسيدند كه رسول خدا (ص) فرمود : موها را رنگ كنيد و خود را شبيه يهود نسازيد يعنى چه ؟ فرمود) پيامبر (ص) اين سخن را در روزگارى فرمود كه پيروان اسلام اندك بودند، اما امروز كه اسلام گسترش يافته ، و نظام اسلامى استوار شده ، هر كس آن چه را دوست دارد انجام دهد.
🍃 حڪمت 18 :
ره آورد شوم فرار از جنگ (سياسى ، اخلاقى ، نظامى)
و درود خدا بر او ، فرمود : (درباره آنان كه از جنگ كناره گرفتند) حق را خوار كرده ، باطل را نيز يارى نكردند.
🍃 حڪمت 19 :
ره آورد شوم هوا پرستى (اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : آن كس كه در پى آرزوى خويش تازد ، مرگ او را از پاى در آورد.
🍃 حڪمت 20 :
روش برخورد با جوانمردان (اخلاقى ، اجتماعى) .
و درود خدا بر او ، فرمود : از لغزش جوانمردان در گذريد، زيرا جوانمردى نمى لغزد جز آن كه دست خدا او را بلند مرتبه مى سازد.
🌴🌴🌴🏴🌴🌴🌴
لعنت بر شیطان
به شيطان گفتم: «لعنت بر شيطان»!
لبخند زد.
پرسيدم: «چرا مي خندي؟»
پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام مي گيرد.»
پرسيدم: «مگر چه كرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت مي كني در حالي كه هيچ بدي در حق تو نكرده ام.»
با تعجب پرسيدم: «پس چرا زمين مي خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبي است كه آن را رام نكرده اي. نفس تو هنوز وحشي است؛ تو را زمين مي زند.»
پرسيدم: «پس تو چه كاره اي؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواري آموختي، براي رم دادن اسب تو خواهم آمد؛
فعلاً برو سواري بياموز
ﺑﻌضے ﺁﺩﻡﻫﺎ
ﻧﺎﺧﻮاستہ
ﻫﻤﯿﺸـــہ متهم ﺍﻧﺪ
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺳڪوﺗﺸﺎڹ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯿﺸﺎڹ
ﮔﺬﺷﺘﺸﺎڹ
بے ڪینہ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎڹ
ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺸﺎڹ
ﮔﻮیے ﺟـــــﺎڹ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮﺍے
ﺍﺗﻬﺎﻡ ﺑﺴﺘڹ
ﻭ ﺍﺯ همہ ﺑﺪﺗﺮ ﺍینڪہ
ﺧﻮﺑے ﻫﺎﯾـــﺸﺎڹ ﺯﻭﺩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ مےﺷﻮﺩ...
#سلامبرحسین
🌴🌴🏴🌴🌴
🍃با وفاترین
دوست دارم بدانم که تو دلت برای چه کسی تنگ میشود. آن انسان خوشبخت کیست که وقتی اندکی بینتان فاصله بیفتد، بیتابی میکنی برایش و وقتی میبینی گله میکنی به او که چرا دیر سر زده به تو؟
دوست دارم بدانم وقتی که دلت برایش تنگ میشود، چه کار میکنی؟ من تردید ندارم که در دوریاش اشک میریزی و یقین دارم که برای دیدنش لحظهها را میشماری. دیگر چه کار میکنی آقا!؟ دلم میگوید یکی از دعاهای تو وقتی دست به آسمان بلند میکنی، کوتاه شدن زمان فراق است.🌴💎🌴
آن انسان خوشبخت کیست که تو برای زودتر دیدنش دعا میکنی؟
دوست دارم بدانم وقتی که فراق تمام میشود و کسی را که دوست داری میبینی، چه کار میکنی؟ در آغوش گرفتنش از سوی تو دیدنی است.
🌴🏴🌴 بوسیدنش دیدنیتر است. چه زیباست تصویر زل زدن تو در نگاه او و چه زیباتر نشاندنش و از هر دری سخن گفتن با او.
عیبی دارد برای چند لحظه در عالم خیالم، خودم را بگذارم به جای او؟ دلت برایم تنگ می شود، دوست داری زودتر مرا ببینی و وقتی که مرا دیدی، در آغوشم میکشی و میبوسیام. ممنونم که مرا از این خیال، نهی نمیکنی.
شبت بخیر باوفاترین!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🌴🌴🏴🌴🌴
گلچین نکته های ناب
#داستان_شب
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_اول
💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر #بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید.
دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر #عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد!
💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد.
همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دقّالباب میکند و بیآنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟»
💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...»
هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطهای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟»
💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :«الو... الو...»
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو میشناسی؟؟؟»
💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟»
از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!» و دوباره همان خندههای شیرینش گوشم را پُر کرد.
💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب #عاشقانهای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای #عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک!
💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
💠 دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت! ـ عَدنان ـ »
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد