313.mp3
354.2K
⚫ استاد مهدوی ارفع:
🔴🔚 رهبر انقلاب در جلسه ای به آقای پناهیان فرمودند :
@puzzle110
56.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔗 پناهیان، کاشانی قالیباف چگونه ترور شدند؟ / حقایقی درباره ی تیم جلیلی برای اولین بار
🔴 ناگفته هایی که لازم است یک بار مرور کنیم/ پناهیان ، کاشانی و محمد باقر قالیباف چه طور بی اعتبار شدند؟ / یک فایل صوتی تکان دهنده که از همه چیز پرده برداشت / حقایقی درباره ی تیم سعید جلیلی برای اولین بار
📝 مجتبی موقوفه و آقای تحلیگر ؛ آواری که از ناحیه خود عمار پندارهای این روزهای نظام اسلامی ، بر سر نیروهای جبهه انقلاب وارد می شود.
مجتبی موقوفه و یا همون آقای تحلیل گر برای اثبات حرف خودش مبنی بر وجود پروژه قدیس ساز در اطرافیان جلیلی از اولین فردی که نام می بره حسین قدیانی هست و آقای تحلیلگر با تمام وجود سعی داره تقابل امروز حسین قدیانی با نظام و شخص مقام معظم رهبری را حاصل همین حلقه قدیس ساز و بلکه منفور ساز حلقه یاران اطراف جلیلی معرفی کند در صورتیکه اگه کسی با حسین قدیانی کمترین آشنایی را داشته باشد مثل آفتاب برا ایشون روشنه که تقابلی که امروز حسین قدیانی با نظام داره و نسبتها و حرفای سخیف و پستی که ایشون به حضرت آقا می زنه، حاصل دشمنی و کینه و عداوتی است که ایشان با آقای مصباح داره. حسین قدیانی بیشتر از چهارصد نوشته مستقل[۴۷۶ عنوان تا به امروز] در فحاشی و بدگویی تمام از آقای مصباح و پروژه مصباحیسم دارند. اگه ایشون با امثال احمدی نژاد، شهید رئیسی ، جلیلی و این روزها با شخص مقام معظم رهبری مشکل دارند به علت اینه که ایشون این افراد و همچنین جریانهای مثل پایداری را محصول مستقیم نفوذ شخص مصباح و پروژه مصباحیسم در حاکمیت می دونند .
بنای بر نقد حرفای حسین قدیانی نیست چون حرفای ایشون اصولاً حرف نیست بلکه فحاشی و لجن پراکنی محض هست دیروز در مورد علامه مصباح و امروز در مورد رهبری و حضرت آقا و عجیب اینکه امثال آقای تحلیل گر با چسبوندن یه فرزند شهید به اسم حسین قدیانی و اینکه توی فتنه ۸۸ یه تنه در مقابل فتنه ایستاد، میخواد این رو به مخاطب القاء کنه که اگه این حسین قدیانی امروز مقابل نظام و رهبری ایستاده به خاطر نقش حلقه قدیس ساز اطرافیان جلیلی هست، و چقدر مصیبت بار اینکه این انقلاب توی دهه پنجم خودش بناست به دست امثال رائفی پور و مجتبی موقوفه تحلیل شود که نه از ساحت معرفتی بهره درستی برده اند و نه ملتزم به تقوی جمعی میباشند و مصیبت بار تر اینکه به زعم هشدارهای رهبری در عدم ایجاد دو قطبی در نظام اسلامی، در روزهایی که همه شریانهای نفاق بر سر سفره این انتخابات به اجماع و بلکه اتحاد رسیده اند ، شاهد این هستیم که هر روز و هر روز بین نیروهای جبهه انقلاب تفرقه و جدایی بیشتری حاکم می شود. باشد که حال این روزهای جبهه انقلاب شامل این تعبیر امیرالمومنین ع نگردد که والله قسم مىدانستم كه اینان به زودى بر شما غلبه خواهند كرد زیرا که این کروه در باطل خود اجتماع دارند و متحدند و شما در حق خود متفرق و پراکنده می باشید.[وَ اللَّهِ لَأَظُنُّ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ سَيُدَالُونَ مِنْكُمْ بِاجْتِمَاعِهِمْ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ]
لذا با پوزش از اعضای بزرگوار گروه و به اقتضای اعضای بزرگوار و دوستان فرهیخته گروه، یکی دو تا از نوشتههای حسین قدیانی در گروه قرار میگیره تا روشن شود آقای موقوفه به چه کسی میگه پسر شهید . [ وای بر ما نیروهای جبهه انقلابی که هنوز تحلیل های ما متأثر از خود عمار پندارهایی مانند مجتبی موقوفه و رائفی پور می باشدو هنوز با این که فلانی پسر شهید و یا دختر شهید هست، بناست به اقناع فکری و معرفتی نیروهای جبهه انقلاب برسیم ]
@puzzle110
1️⃣نمونه اول نوشته های حسین قدیانی...مربوط به دوره ای که به ظاهر به حضرت آقا و مقام معظم رهبری ارادت تمام داشت و همه حرفش این بود که نیروهای جبهه انقلاب این آرزو را به گور خواهند برد که روزی حسین قدیانی مقابل رهبری قرار بگیره! [۱۴۰۰]:
▪️حضرت آقا! ریزهمگسکی هستم که نه بودنم و نه نبودنم، فرقی به حال سیمرغ سماواتی که شما باشید و شجرهی طیبهی ولایت ولی مطلق حقی که شما باشید، قطعا و حتما ندارد اما برای خودم لازم میدانم که به کوری چشم آخوندهای کثیف مؤسسهی بودجهخوار مصباح بنویسم که اگر حزباللهینماهای متعفن، حسین قدیانی را قطعهقطعه هم بکنند، باز از فرزند شهید اکبر قدیانی چیزی جز عشق به سیدعلی مشاهده نخواهد شد. این خط و این نشان. حضرت آقا! با این وجود، دلیل انتشار عمومی و علنی این نامه این است که سال هشتاد و هشت بارها از خود میپرسیدم: «چرا باید بیست و پنج درصد بازداشتیهای فتنه، از خانوادهی شهدای دههی شصت باشد؟» الغرض! کامنت آن روحانی مصباحیست، برای من و احتمالا برای شما و نیز برای همهی خوانندگان این مرقومه روشن میکند که ماجرای این ریزش تلخ، از کجا آب میخورد. حضرت آقا! صریح و شفاف مینویسم که از مصباح یعنی ابرساکت نهضت خمینی و مؤسسهاش یعنی مؤسسهی امام خمینی منهای جمهوریت و از اسلامش یعنی اسلام تکفیری و از آخوندهایش یعنی امثال روانبخش، از عمق وجود متنفرم. حضرت آقا! من بر خلاف آسیه باکری که سالهای متمادی، طعنهها و متلکها را در دلش جمع کرد و بعد ناگهان با پیوستن به سبزها و بنفشهای ضد شما، بغضش را خالی کرد؛ خوردخورد حق روحانیهای پستتر از حسن روحانی را کف دستشان میگذارم و آرزو به گورشان میکنم که از صاحب این قلم، خصم شما تراشیده شود. حضرت آقا! از مصباح و دستپروردههای عاری از شعور و شرفش منزجرم، چون در دوگانهی خون باکری و پول محصولی، چسبیدند به پول محصولی و ناجوانمردانه، نام مطهر «جبهه» را هزینهی گروهک ضالهی پایداری کردند. این بدترین اختلاس تاریخ جمهوری اسلامی است. حضرت آقا! مصباحیستها همان کسانی هستند که با وجود سایهی مستدام شما، با ما سخن از «رهبر آینده» میرانند و داماد علمالهدی را به رخمان میکشند. چه مضحک است قیاس ماه با مهتابی. لسان ناطق شما علیه بنیصدر اول، کجا و زبان ناقص رئیسی علیه بنیصدر دوم، کجا! حضرت آقا! فرصت خوبی است برای روشن شدن بسیاری از حقایق تا علتالعلل بریدن شمار کثیری از فرزندان شهدای دههی شصت از نظام، بیش از پیش روشن شود. مرا بابت صراحت در این نامه عفو کنید، چون نمیخواهم به فرجام آن فرزندان شهدایی دچار شوم که روزگار هشتاد و اشک، شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» سردادند.
حضرت آقا! فرصت خوبی است برای روشن شدن بسیاری از حقایق تا علتالعلل بریدن شمار کثیری از فرزندان شهدای دههی شصت از نظام، بیش از پیش روشن شود. مرا بابت صراحت در این نامه عفو کنید، چون نمیخواهم به فرجام آن فرزندان شهدایی دچار شوم که روزگار هشتاد و اشک، شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» سردادند.
حضرت آقا! اقلا من دو اسلام میبینم و اسلام خامنهای سوای اسلام مصباح است. در اسلام مصباح، فرزندان شهدا پس زده میشوند لیکن چشمدریدهای مثل تتلو چشمش را تا ناف رئیسی جلو میآورد.
اینها همان قبیلهی بیاخلاقی هستند که ده سال تمام علیه باقر قاسم، هر تهمتی را زدند ولی خودشان تاب این را نداشتند که حقیر، از عدم علاقهی آن قهرمان وطن به شیوهی مدیریت تمرکزگرای سعید جلیلی پرده بردارم.
مخلصسازی اگر کاریکاتوری پیاده شود، میشود حکایت امروز همین گروهک پایداری که عمری ما را با اصلحی به نام جلیلی کشت ولی یک دفعه پیچید سمت رئیسی. جلیلی هم بود و پیچید سمت رئیسی.
📝 اهمیت این نوشته در این هست که حسین قدیانی توی این متن به صراحت علت تقابل خودش و امثال آسیه باکری ها را با نظام و رهبری در وجود شخص مصباح و حلقه یاران اطراف مصباح میدونه(فرقه مصباحیسم) ! و جالب اینجاست که چقدر حرفای ایشون بر وجود جریان منفور ساز، با حرفای آقای مجتبی موقوفه شبیه هست با این تفاوت که حسین قدیانی این جریان منفور ساز را شخص خود مصباح و حلقه یاران مصباح(فرقه مصباحیسم) می دونه ولی مجتبی موقوفه جریان منفور ساز را صرفاً در حلقه اطرافیان آقای جلیلی می دونه.البتن صد رحمت به حسین قدیانی که حداقل حرف خودش را در لفافه نمی زنه و به مخاطب خودش دروغ نمیگه و به همین دلیل بارها و بارها به صراحت تمام از نفرت خودش نسبت به شخص مصباح و پروژه مصباحیسم صحبت میکنه در صورتی که جناب موقوفه اصرار دارند که وجود جریان منفورساز صرفاً مربوط به حلقه یاران و اطرافیان جلیلی است و ارتباطی به شخص ایشون نداره و یا للعجب از این استدلال و عذر بدتر از گناه؟! زیرا که اگه این حلقه یاران اطراف آقای جلیلی قریب به دو دهه باعث شکست نیروهای جبهه انقلاب شده باشند و آقای جلیلی در تمام این دو دهه در مواجهه با این رویه مسموم و نادرست مماشات و بلکه با سکوت خود به اونها مشروعیت بخشیده باشد،آقای جلیلی در ورای این شخصیت به ظاهر منزّه و نجیبی که داره باید آدم خیلی کثیفی باشد که حاضر شده به خاطر حفظ شأن و اعتبار ناداشتهٔ خودش ، تمامیت سرمایههای معنوی این انقلاب و شخصیت های برجسته نظام به بدترین نحو ممکن، منفور و منکوب شوند.
2️⃣ نمونه دوم نوشته های حسین قدیانی[در فتنه زن زندگی آزادی]:
خامنهای با آدمهایی که برای خودشان منظومهی فکری مستقل دارند حال نمیکند؛ ولو به ذوق، هنر، تعهد، هوش، همت، توکل، نکتهدانی، اعتماد به نفس، حقخواهی و حقگویی آنها معترف باشد. فیالواقع برای خامنهای حرکت در چهارچوب معین مهمتر است تا حریت افراد؛ لذا کل خاک ایران هم توسط صدیقی بیهنر که هنری جز ریختن آبغوره ندارد خورده شود، باز این منبری نادان و البته شیاد مصباحیستی مورد اعتماد رهبر است. مگر نه آنکه اینک در قرون وسطای حکومت اسلامی مصباح به سر میبریم؟ و مگر نه آنکه به خامنهای جوانتر از خمینی، مسیح لبنان سفارش دادیم؛ برایمان عوض امام موسی، مصباح یزدی آورد؟ متأسفانه خامنهای نشان داد علیرغم آنکه از خمینی جوانتر، روشنفکرتر و به روزتر بود اما اخبار کانالیزه، ذاتیت حکومت، حلقهی اطرافیان، کهولت سن و قدرت مطلقه حتی قادر است از خامنهای هم علمالهدایی دیگر بسازد؛ کاش همان خمینی دیگر ساخته بود! باری روحالله با همهی گیر و گوری که داشت، این قدر را فهمیده بود که به مصباح و مصباحیسم باید به چشم دوستان نادان بلکه نااهلان و نامحرمان نگاه کند. نیز فهمیده بود که سهپا هرگز نباید در قامت یک حزب عمل کند معالاسف خامنهای سخنرانی به سخنرانی، بیشتر دوست دارد اثبات کند که همهی معایب خمینی را دارد، بیآنکه معدود محاسن پیر جماران را داشته باشد. نگاه کنید به ترکیب هر سالهی دیدار شعرا نیز دانشجویان با ایشان قضیه روشن است: خامنهای نه دنبال دردسر میگردد و نه شر؛ در پی پابوس است و اینکه بتواند با کمک طرح نگونبخت ولایت، مصباح را از یک نفر به یک فرایند و از یک شخص به یک شخصیت و از یک آدم به یک پروژه تبدیل کند. درست در همین پروسه است که انقلابی که خود را با طالقانی و طالقانیستهایی چون چمران نشان داد، به قهقرای مصباح و مصباحیستهایی چون آقاطهرانی نزول اجلال میکند
🗞
3️⃣نمونه سوم نوشته های حسین قدیانی [انتخابات اخیر]:
آقای خامنهای! هفتهی پیش گفتی: «هر کس به هر که رأی بدهد، به نظام رأی داده» اما ناظر بر تحریم شصت درصدی، الان میگویی: «تحریم انتخابات به منزلهی مخالفت با جمهوری اسلامی نیست!» و خب! این حد از تناقض- اگر اسمش را چیز دیگری نگذاریم- در فقط هفت روز، زیبندهی کسی نیست که علاوه بر میدان سیاست خود را در حوزهی دیانت هم رهبر مملکت میخواند. آقای خامنهای! اقلاً در سالهای اخیر جوری از جمهوری اسلامی به بیجمهوری اسلامی پل زدهای که جوانی فقط به صرف آوردن یک سطل زباله به کف خیابان اعدام شود لیکن جز برخورد مؤمنانه نشود با منبریهای بیتتان. بیایید و صداقت پیشه کنید و یک بار برای همیشه صدای اعتراض مردم را بشنوید و اگر نه، حتی جلیلی و جلیلیون هم وقعی به امر و نهی شما مبنی بر انصراف نمینهند. اگر رسانههای رسمی، جلیلی را تنها گزینهی جبههی انقلاب در دور دوم انتخابات میخوانند، این یعنی: چه آن کسانی که جمعهی گذشته با #تحریم_انتخابات به شخص شما نه گفتند و چه آن کسانی که آدینهی آینده بنا دارند با #انتخاب_پزشکیان باز هم مشخصاً به شخص شما نه بگویند ، هیچ دلی در گروه حکومت اسلامی مصباح ندارند که معالاسف رهبرش شما باشی. خوب به حوادث تلخ دی نود و شش و آبان نود و هشت و پاییز هزار و چهارصد و یک نگاه کنید. آیا راه دیگری برای اعتراض به نظام باقی گذاشتهاید، جز دو راه تحریم انتخابات یا رأی به پزشکیان؟ آقای خامنهای! برگرد و دوباره این یادداشت #حق را بخوان تا بفهمی چرا دیگر حتی حق هم راضی نیست تن به ولایتتان بدهد.
و اما سخنی با مردم! به درستی پیشبینی کرده بودم که خامنهای حتی تحریم انتخابات را هم جوری تفسیر میکند که کمتر #ضرر کند. با این حساب آیا عاقلانهترین راه بلکه تنها راه مؤثر و موجود برای اعتراض به حاکمیت، انتخاب #مسعود_پزشکیان نیست؟ بگیر جمعه اصلاً هفتاد درصد مردم انتخابات را تحریم کنند و #سعید_جلیلی را رئیسجمهور. وقتی خامنهای در هر حال هیچ گوش شنوایی برای شنیدن صدای اعتراض مردم ندارد، حکم عقل چیست؟ قدر مسلم خامنهای، هم تحریم را و هم رأی به پزشکیان را #مصادره میکند اما در شق اول #او میتواند دلش را خوش کند که #جلیلی روانهی پاستور شده و در شق دوم #ما میتوانیم دلمان را خوش کنیم که #پزشکیان را علیرغم میل رهبر، رئیسجمهور کردهایم.
@puzzle110
🔴این هم مهندسی معکوس! یعنی حرفای حسین قدیانی در مورد تحلیل مجتبی موقوفه مبنی بر وجود پروژه قدیس ساز و منفور ساز جلیلی.
جالبی کار دو تا نکته ای هست که حسین قدیانی به آقای تحلیل گر میگه . یکی اینکه تو خودت بهترین مصداق حرفای خودت هستی،کنایه از اینکه توخودت شدی بخشی از پروژه ایجاد نفرت بین نیروهای جبهه انقلاب اسلامی و دوم اینکه این پروژه و پروژههایی از این دست از وقتی شروع شدکه مشتی بچه از تبار محتبی موقوفه و رائفی پور شدند خودعمارهای جبهه انقلاب اسلامی!
@puzzle110
امیرالمومنین ع:
یستَدَلَّ عَلَي ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ؛
تضييعِ الاُصولِ و التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ و َتقديمِ الاَراذِل و تَاخيرِ الاَفاضِلِ
📎📎 غررالحکم ۱۰۹۶۵
▪️چهار چيز باعث انحطاط دولتها میشود:
۱: فرو گذاشتن اصول
۲: پرداختن به فروع
۳: مقدّم داشتن افراد فرومایه
۴: کنار نهادن افراد با فضیلت
✍️ درست است که امیرالمومنین ع در این روایت چهار عامل انحطاط و سقوط دولتها را نام می برند اما در این میان و در یک نظام اسلامی نباید از نقش توده و جمهور مردم در این انحطاطِ به وجودآمده از ناحیه دولتها، غافل شد! زیرا که به تعبیر امیرالمومنین ع این مردم هستند که ستون خیمه نظام اسلامی به شمار می روند [وَ إِنَّمَا عِمَادُ اَلدِّينِ وَ جِمَاعُ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ اَلْعَامَّةُ مِنَ اَلْأُمَّةِ]؛ و لذا در هر حال از نقش محوری توده و جمهور مردم در تعالی و پیشرفت و همچنین انحطاط و سقوط دولتها نباید غافل شد.
لذا در زمان و زمانه ای که امیرالمومنین ع نیز زمام حکومت رابه دست داشت شاهد این بودیم که توده های از همین مردم امثال ابوموسی اشعری و شریح قاضی را به عنوان حاکم و قاضی القضات کوفه بر امیرالمومنین ع تحمیل کردند و درست در همان زمانه و روزگار امثال همان مردم امیرالمومنین ع را بر این داشتند که قیس ابن انصاری را که نام آوران و دلاوران صحابه به شمار می رفت را از حکومت بر ولایت مصر عزل کند. و لذا شاهد این هستیم که در برهه هایی و به واسطه عدم حضور مسئولانه نیروهای جبهه حق ، جبهه باطل و ارباب رسانه ای و فریب آنها ،نیروهای ناکارآمد و فرومایه را بر نظام علوی تحمیل می کند یعنی همان عامل تقديمِ الاَراذِل و تَاخيرِ الاَفاضِلِ که امیرالمومنین ع در بیان علت انحطاط و سقوط دولتها بیان کردند در نظام علوی نیز محقق می شود! و این مسئله رسالت خطیر و مسئولیت بسیار مهم نیروهای جبهه انقلاب اسلامی را در نظام اسلامی نشان می دهد. یقیناً و یقیناً اگر جبهه حق و نیروهای جبهه انقلاب، حضور میدانی در نظام اسلامی نداشته باشند و به هر دلیل شانه از مسئولیت و رسالت بزرگی که بر دوش آنهاست خالی کنند، امیرالمومنین ع هم که زمامدار و در رأس حکومت باشد و در جهت گسترش عدالت در چند قدمی خیمه نحس معاویه، جریان نفاق و سپاهیان نادان کار خودشان را می کنند و امر غیر مهم وبلکه خیانت آلودی مثل حکمیت را بر علی ع تحمیل می کنند.
به همین علت نیروهای جبهه انقلاب باید متذکر به این موضوع باشند که اگر در نظام اسلامی شاهد به روی کار آمدن امثال روحانی هستیم و امثال برجام بر نظام و رهبری تحمیل می شود بخشی از آن به واسطه کوتاهی نیروهای جبهه انقلاب اسلامی در مواجهه با جریان های غیر انقلابی و جریان نفاق در نظام اسلامی می باشد. و کلام آخر اینکه نیروهای جبهه انقلاب گرچه حق دارند دغدغه انتصابات دولت چهاردهم و مقدم داشتن نیروهای فرومایه و زاویه دار بر نیروهای توانمند و معتقد به نظام اسلامی را داشته باشند[َتقديمِ الاَراذِل و تَاخيرِ الاَفاضِلِ]، اما باید توجه داشت بخشی از این تقديمِ الاَراذِل و تَاخيرِ الاَفاضِلِ به واسطه کوتاهی و فروهمتی ما نیروهای جبهه انقلاب در تبیین دستاوردهای دولت انقلابی شهید رئیسی می باشد دولتی که به تعبیر حضرت آقا حدّ نصاب جدیدی در خدمتگزاری به مردم ایجاد کرده بود چنانچه مقام معظم رهبری تصریحبه این داشتند که بنده اعتقادم این هست که اگر این دولت ادامه پیدا میکرد بسیاری از مشکلات کشور و عمدتا مشکلات اقتصادی حل میشد. اما متأسفانه این خدمات دولت انقلابی شهید رئیسی توسط نیروهای جبهه انقلاب تبیین و بازگو نشد و شاهد این بودیم که رای جبهه انقلاب نسبت به سه سال قبل نزدیک به ۶ ملیون کاهش پیدا کرد و شد آنچه که شد.لذا باید پذیرفت که سهمی از تقديمِ الاَراذِل و تَاخيرِ الاَفاضِلِ متوجه کوتاهی و فرو همتی خود ما نیروهای جبهه انقلاب می باشد.
✍️پازل
@puzzle110
چرا سید محمد خاتمی مورد نفرت جامعه ولایی است؟
۱. غربزدگی
مرحوم آیت الله خزعلی، عضو مجلس خبرگان رهبری در شب های هشتم، نهم و دهم محرم در سال ۸۸ در جمع دانشجویان در مسجد امام رضا علیه السلام دانشگاه فردوسی به سخنرانی پرداختند
در یکی از این شبها ؛ ایشان به نقل خاطره ای تامل برانگیز درباره سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، پرداختند.
ایشان فرمودند: در زمانی که سید محمد خاتمی به سمت وزارت ارشاد منصوب شد برای عرض تبریک به خدمت حضرت آیتالله خاتمی (پدر محمد خاتمی) رفتیم که با ناراحتی ایشان مواجه شدیم و ایشان گفت که “خطرناک است، پسر من غربزده است”
خاتمی در جایی می گوید:شما برای این که بتوانید پیشرفت بکنید ، راهی جز راه غرب ندارین… و راه غرب یعنی پذیرش خرد غربی . [روزنامه آریا ۲۸ / ۶ / ۷۸ ]
محمد خاتمی در مصاحبه با لوموند در ۲۴/۹/۱۹۹۸ می گوید: واقعاً به طور بسیار جدی مایلم یک ماه را در این شهر “نیویورک” بگذرانم تا معماری آن را بررسی کرده، با امریکایی ها صحبت کنم… امریکا و امریکایی ها برایم فوق العاده جالبند.
او در سخنرانی در دانشگاه علامه می گوید: گذشته را باید رها کرد و امروزی شد، راه امروزی شدن هم تمسک به “بنیاد زندگی غربی ” و “خرد غربی” است. [۱۱/۳/۷۰]
۲. دین ستیزی
محمد خاتمی در اولین سالگرد دوم خرداد در دانشگاه تهران گفت : اگر دین هم در برابر آزادی قرار بگیرد این دین است که باید محدود شود نه آزادی !
همچنین او در دیدار با زنان حزب مشارکت در بررسی جایگاه زن در قرآن : این سخن عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری که وحی الهام بر پیامبر بوده و ماهیت قرآن بر ما آشکار نیست و نمیتوان به آن استناد کرد درست است… در حال حاضر مطالب قرآن با برخی دریافتهای بشری سازگار نیست! [۱۲/۶/۸۷، ص۲، یادداشت روز : کیهان]
محمد خاتمی اعتقاد داشت: مشکل این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند مشکل این است که زنان بتوانند در عرصه های مختلف حضور داشته باشند. [همبستگی ۱۶/۸/ ۷۹]
۳. زیر سوال بردن ولایت حضرت علی علیه السلام
خاتمی در معرفی اول خود درسال ۱۳۸۰ که دو مرتبه از صدا و سیما پخش شد گفت:
” و باز به نظر من انتخاب کلمه مولا در داستان غدیر که هرکس من مولای او هستم علی مولای اوست یک انتخاب تصادفی نبود، قطعاً پیامبراکرم می توانست عناوین و کلمات دیگری رو به کار بگیرد. بگوید هرکس من قائد او هستم، هرکس من سلطان او هستم، هرکس من امیر او هستم، علی امیر و سلطان اوست. ولی پیامبرکلمه مولا را انتخاب کرد، به طوری که امروز همه آحاد مسلمانان درطول تاریخ، این نکته را قبول دارند که باید امیرالمؤمنین علی را دوست داشت؛ ما هم ازکلمه مولا محبّت و دوستی می فهمیم، گرچه شیعه معتقد است که معنای سرپرستی و ولایت امر جامعه اسلامی با این جریان به عهده علی ابن ابیطالب گذاشته شده است. اماهرچه باشد!!؟”
بعد از این جملات بود که علمای اهل سنت؛ رای به خاتمی را واجب دانستند…
https://eitaa.com/MohamadRezaBagherzadeh
Puzzle
چرا سید محمد خاتمی مورد نفرت جامعه ولایی است؟ ۱. غربزدگی مرحوم آیت الله خزعلی، عضو مجلس خبرگان رهب
این نحوهٔ نقد جریانها و شخصیت های جبهه نفاق ، حقیقتاً از مظلومیت نظام و بیشترین جفا در حق نظام و رهبری به شمار می رود چنانچه در عمل منجر به تطهیر جریان نفاق و شخصیت های خائنی مثل خاتمی می شود.نهایت حرف این متن این می شود که خاتمی روشنفکر غرب زده ای است که به اقتضای شناخت ناقصی که از دین و مقوله ولایت دارد در امثال مفهوم واژه مولا به اشتباه افتاده و لذا می گوید: "ما هم ازکلمه مولا محبّت و دوستی می فهمیم" ؛ خُب همین؟! یعنی مبنای حب و بغض و نفرتی که در نظام اسلامی نسبت به افرادی مثل خاتمی وجود داره صرفاً به خاطر این هست که مثلاً این افراد ازکلمه مولا، محبّت و دوستی را می فهمند؟! خب اگه بنا به این باشد خیلی از افراد جبهه مقاومت مثل شهید اسماعیل هنیه نیز درباره کلمه مولا تقریباً چنین چیزی را می فهمند اما نه تنها این شهید مجاهد هرگز منفور نیروهای جبهه انقلاب به شمار نمی رود بلکه از عزیزترینهای شهدای جبهه مقاومت به شمار می روند و چه عزتی از این بالاتر که ولی امر مسلمین بر پیکر مطهر ایشان نماز اقامه کرد و خونخواهیش به خواست خدا فتح الفتوح جبهه مقاومت در فروپاشی رژیم غاصب صهیونیستی خواهد بود.
لذا این استدلال که کسی مثل سید محمد خاتمی صرفاً به سبب فهم نادرست از یک واژه مانند مولا ، منفور جبهه انقلاب شده، نشان از این دارد که دستگاه ارزیابی و عقلانیت سیاسی برخی از نیروهای جبهه انقلاب در جریانشناسی جریانهای نفاق، تا چه حد می تواند عقیم و ابتر می باشد.
مقام معظم رهبری در مورد جریانشناسی جبهه حق و همچین جریانشناسی جبهه نفاق، یک ملاک و یک مبنای واحد و بسیار حائز اهمیت و ضروری ارائه می دهند، مقام معظم رهبری ملاک ارزیابی نیروهای جبهه حق را نه صرفاً در اعمال نیک و یا باورهای درست ، بلکه در موضع گیری های درست و به جا معرفی می کنند و به همین نحو مقام معظم رهبری ملاک ارزیابی جبهه نفاق را نه صرفاً به دلیل فلان معصیت و یا فلان باور نادرست ، بلکه به نوع موضع گیری این جریانها و افراد در بزنگاه فتنه ها و برهه های حساس نظام می دانند.
"در صدر اسلام، آن کسانی که ممدوح واقع شدند بیش از آنچه که به خاطر نماز و عبادتشان ممدوح واقع شدند، به خاطر موضعگیریهای سیاسیشان، اجتماعیشان و مجاهدتشان ممدوح واقع شدند. ما ابی ذر را، یا عمار را، یا مقداد را، یا میثم تمار را، یا مالک اشتر را کمتر به عبادتشان مدح میکنیم. تاریخ، اینها را به آن مواضعی میشناسد که این مواضع، تعیین کننده بود؛ حرکت کلان جامعه را توانست هدایت کند، شکل بدهد و به پیشرفت این حرکت کمک کند...👈[بر همین مبنا]آنهائی هم که مذمت شدند، همین جور ؛ خیلی از بزرگان که مورد مذمت قرار گرفتند، به خاطر شرب خمر مذمت نشدند، به خاطر بی نمازی مذمت نشدند؛ به خاطر عدم حضور در آنجائی که حضورشان لازم بود، مذمت شدند."
لذا گرچه اشعث ابن غیث کندی و زهیر ابن قین عثمانی مسلک هر یک از نظر رفتاری و داشتن برخی باورها و رویه ها، دأب نادرستی داشتند و از این حیث به یکدیگر شبیه بوده اما آنچه که سبب منفور بودن چهرهای مثل اشعث می شود نه اعمال و باورهای نادرست او، بلکه به سبب مواضعی است که از روی نفاق در نظام علوی اتخاذ کرد ، به این نام و نشان که شاید زهیر نیز کم و بیش رفتارها و باورهای نوعاً اشتباهی را در کارنامه خود داشت اما آنچه که سبب شرافت امثال زهیر شد و شیعه در پس این همه سال در شهادت امثال زهیر با عمق جان این فرازها را زمزمه می کند که فیا لَیتَنی کنتُ مَعَکم فَأفُوزَ فَوزا عَظیما،به واسطه نوع موضع گیری و مجاهدت زهیر در حمایت و یاری امام حسین ع درکربلا بود.
خاتمی در فتنه ۸۸ و در دیدار خصوصی با بعضی از اعضای تشکل های دانشجویی اقرار می کند که معتقد به تقلب در انتخابات نیست اما باوجودِ اینکه مقام معظم رهبری از افراد مؤثر و حاضر در انتخابات ۸۸ خواستند که موضع خود در جمع های خصوصی را به صورت رسمی اعلام کنند،ولی امثال خاتمی هرگز حاضر به این کار نشدند زیرا که انتخابات ۸۸ بهترین بهانه برای خیانت جریانهای نفاق به نظام اسلامی و رهبری بود چنانچه نزدیکترین فرد به خاتمی یعنی سید محمد ابطحی بعدها اقرار به این موضوع کردکه "این حرف را از سر اعتقاد میزنم؛ آقای موسوی از سر نادانی، آقای خاتمی از سر خیانت و آقای هاشمی رفسنجانی از سر انتقام گیری وارداین ماجرا شدند" و این خیانت خاتمی درعمل بخش قابل توجهی از جبهه اصلاحات و بدنه معتقد به نظام اسلامی را به اپوزسیون تبدیل و در مقابل نظام قرارداد.
لذا شایدشهید هنیه و خاتمی باور تقریباً یکسانی از مفهومی مثل واژه "مولا" داشته باشنداما یکی مجاهد جبهه مقاومت می شود و این توفیق را دارد که امام خامنه ای بر پیکر شهیدش نماز بخواند و دیگری به سبب نفاق و خیانت که نسبت به نظام اسلامی روا داشت این خذلان را برای خودخرید که مقام معظم رهبری حتی در جریان بیماری خود هم حاضر نشدندایشان را بپذیرند.
@puzzle110