واقعا براتون متاسفم اگه فکر میکنید جایزهای که
به شروین حاجیپور دادن پشتوانهای سیاسی
داشته و بخاطر عمق هنر و استعداد این پسر
نبوده.
اگه واقعا اسم جایزه ''دگرگونیاجتماعی'' بود که باید به سلام فرمانده کاپ میدادن.
اثری که جهانی شد و به زبانهای مختلف بازخوانیش کردن. اثری که دردودل کودکان با امام معصومشون رو در قالب شعر درآورده بود. اثری که تو دل خیلیا انقلاب و دگرگونی ایجاد کرد.
و از همه مهمتر دشمنان ''ایران'' رو فشاری کرد.
مگه چیزی که تف کردی رو
دوباره برمیداری میخوری ؟ نه !
پس چطوری خواهان بازگشت
حکومت پهلوی هستی؟
بهم گفت ؛
+ سرطان دارم !
دکترا ازم قطع امید کردن و معلوم
نیست چقدر دیگه باشم.
گفتم ؛
- مگه مایی که سرطان نداریم و دکترا
ازمون قطع امید نکردن معلومه چقدر دیگه باشیم؟
همین شبها بود. حوالی آن سالها که هر شب ، از میان کوچه پس کوچه های تو درتوی منیریه ، صدای تیر و تفنگ میآمد و من با هر شلیک دست روی گوشهایم میگذاشتم و لاجرم میدویدم به سمت منشاء صدا بلکه تورا بجویم.
پرت میشوم میان قصهها و غصههایم. میان خاطرات کم و بیشم با تو.
روزی در میدان ژاله ، وقتی بوی خاک و خون بینیمان را نوازش میداد ، روزی هم بین کوچه های قدیمی و تنگ شمیرانات در حالی که داشتیم دیوارهارا با شعارها پر میکردیم خاطره ای کوچک رقم میزدیم و همین میشد عاشقانهترین های ما.
میان جاده تهران-قم یا شاید بعد از نماز مغرب و عشا که از مسجد بیرون می آمدی و من هم با چادری که مادرت برای نامزدیمان به من داده بود مثلا اتفاقی از کنارت رد میشدم و تو حتی نگاهم نمیکردی.
این وسط بینِ نقشهکشیهامان برای بعد انقلاب و رویا بافی هایمان برای روز ورود امام و تدارکاتش یاد آن شب تلخ خانه تیمی منیریه میافتم. دورهم نشسته بودیم که باز صدای تیراندازی آمد. میخواستی با خسرو بروی و ببینی چه خبر شده ؟ گفتم نرو ، گفتی بازمیگردی ! گفتم بمان و خطرناک است ، گفتی بازمیگردی !رفتی ، نیامدی. منتظر ماندم ، نیامدی.
امام آمد ، نیامدی. انقلاب شد ، نیامدی.
نیامدی ، نیامدی ، نیامدی ..
#شرحیات
_نوارکاسِت
جهت تقویت روحیۀ بسیجیِگونه شما * - ولوم بده.
AllahAllah(Remix) .mp3
4.8M
جهت تقویت روحیهٔ انقلابی شما *
- ولوم بده.