eitaa logo
دانلود
اگر ریختن خون ناقابل من فرج مولایم امام زمان را نزدیک‌تر مى‌کند پس اى خمپاره‌ها خونم را بریزید به امید دیدار در بهشت موعود کنار دست امام حسین (ع) وهمه خوبان عالم... حاج شير علي سلطانی 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید شیر علی سلطانی 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
💠حسام تصمیم به ازدواج گرفته بود، خیلی روی انتخاب همسر حساس بود و تحقیق می کرد. به این نتیجه رسید که خصوصیات شریک زندگی اش را از قرآن پیدا کند. یک فهرست قرآنی آورد و آیات مربوط به ازدواج و زن و مرد را پیدا کرد، آیه ای که چشم ایشان را گرفت و انتخاب کرد و مرتب با خودش تکرار می کرد، آیه ای بود که در آن صفات مردان و زنان مؤمن با کلمات مترادف بیان می کرد، همین صفاتی که در این آیات برای زنان مؤمن آمده بود را به عنوان شاخص شریک زندگی اش انتخاب کرد! بعد از ازدواجش دقت کردم، دیدم همسری که برای زندگی انتخاب کرده است دارای همان ویژگی ها هست که به عنوان شاخص قرانی انتخاب کرده بود. 🌷🍃🌷 حسام دوست فاطمه 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید حسام دوست فاطمه 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
: ﻫﻤﺴﺮاﻧﻪ✍: آن لحظه استرس شدیدی گرفته بودم. سینی چای را به خاله برگرداندم و گفتم: من اصلا نمی توانم... شما چای را ببرید. شیرینی را برداشتم و آرام وارد اتاق شدم. پس از پذیرایی در کنار مادرش نشستم. پس از دقیقه ای پدر اجازه داد تا چند کلمه را با یکدیگر صحبت کنیم. وقتی صحبت را شروع کردیم. اولین موردی که اشاره کرد، بود او گفت: "من یک هستم ماموریت های زیادی می روم و ." برایم عجیب بود که چرا روز اول از شهادت صحبت می کند ✍ دستنوشته شهید مجتبی ذوالفقارنسب در روز 13 فروردین (ﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺷﻬﺎﺩﺕ)/سوریه: امیدوارم سالی همراه با تغییر و دگرگونی در درون و احوال ما به سمت و سوی احسن الحال خداوند رقم بزند. عاقبت هم ختم به خیر شود و جمیع شیعیان و محبین حضرت علی علیه السلام در مورد آمرزش و مغفرت قرار گیرد و نهایت عمر من هم به در راه خدا رقم بخورد. 🌹 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهیدمجتبی ذوالفقار نسب 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
ـ بعد از مراسم دارالهدایه ﺣﺮﻡ هرکس آرزویی کرد و نوبت به نجمه رسید . آرزوی همیشگی : شهادت در رکاب پسر زیباروی فاطمه (س) ـ یک روز قبل از شهادتش خواب شهیدی رو دیده بود که اصرار داشت باید قبرش رو پیدا کنم ، اما این دنیا فرصت نشد . آنجا در حریم مهربانی ارباب حتماً پیداش می کنه .  ـ در دیدار خانواده شان دکتر خیلی منقلب بود . وقتی با بغض حرفش رو زد ، سیل اشک صورت همه رو پوشوند . « ضربه شدید به سرش ، صورتش رو پر از خون کرده بود . وقتی حس کرد من بالای سرش هستم با عجله چادرش رو روی بدنش کشید و این اولین و آخرین حرکتش بعد از انفجار بود . »  ـ مسئولِ بیدار باشِ اعضای خانواده بود برای نمازصبح . ابتدای اذان یکی یکی همه را صدا می زد . « نماز اول وقتش خوبه ، بلند شید . »  🌹🌱 ﺭﻫﭙﻮﻳﺎﻥ ﻭﺻﺎﻝ 🌱🌹🌱🌹 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهیده نجمه قاسمپور 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
✨شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۷ از مدرسه آمد.پس از ناهار گفت:مامان میتونم تو بغلت بخوام. پدر تازه از سر کار به خانه آمد.راضیه چادر گل گلی اش را پوشید و توی سالن ایستاد و بلند گفت:کیا حسینیه ای هستن؟ پدرش گفت:بابا راضیه تو چرا انقدر امروز قشنگ شدی؟ آن شب همه به علتی نمیتوانستند به هیئت بروند به جز راضیه که آماده شد و رفت حسینه. 📞 تلفن خانه به صدا در آمد.همسرم گوشی را برداشت و گفت:نَه دخترم سالم بود،مشکلی نداشت. با استرس پرسیدم:چی شده؟نکنه تصادف کرده به درب حسینه که رسیدم سیل جمعیت درحال خارج شدن بودن.حسینه پر از دود بود و خون. میگفتند از خانم ها فقط ۱ نفر شهید شده که آن هم از بچه های کادر انتظامات است.ذهنم به ۱۹ روز قبل زمانی که راضیه از مشهد آمده بود افتاد که گفت: *مامان میخواستم برا خودم کفنی بخرم دوستم نذاشت و گفت از کربلا بخرم.* ساعت ۱۱ بود که مرضیه دخترم زنگ زد و گفت راضیه در بیمارستان نمازی است. 😥۱۸ روز در کما بود. با سینه‌ای خرد و پهلویی پاره شده و ۱۸ روز خس خس نفسهای دردناک شهید شد .... 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهیده راضیه کشاورز 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
علوم کاربردی
💠بهمن ماه سال 60 بود، صدام بعد از از دست دادن بستان، وعد داده بود بستان را پس می گیرد و از خبرنگاران دعوت کرده بود تا 22 بهمن در بستان با او جلسه داشته باشند، اما ذهی خیال باطل، جوانان ایران، به خصوص نیروهای استان فارس و شیراز جلو لشکر های عراق را در تنگه چزابه گرفتند. عراق با هر چه می توانست تنگه چزابه را می کوبید، اما حریف یک گردان نیرویی که تنگه را نگه داشته بودند نمی شد. برادرم علیرضا هم بود. خیلی زحمت کشید. موقعیت سختی بود، خیلی فشار روی ما بود. علیرضا گلوله آر پی جی را در قبضه گذاشت، در حالی که از تپه ای بالا می رفت گفت به خدا قسم اگر همه بروید و من تنها باشم، باز می ایستم و دفاع می کنم. ایستاد تا گلوله را شلیک کند. شلیک کرد، هم زمان تک تیرانداز عراقی هم او را زد.به زمین افتاد. گلوله تک تیرانداز از دهان بازش وارد و از پشت سرش خارج شده بود. خدا را شکر به نخاعش نخورده بود. سریع او را به عقب منتقل کردند. هشت روز در بیمارستانی در اصفهان بستری بود. وقتی حالش بهتر شده بود، از بیمارستان فرار کرده و با اتوبوس به جبهه برگشته بود. بعد از آن هم مداوم جبهه بود و به عنوان نیروی اطلاعات و شناسایی کار می کرد. ابتدای سال 65 بود که گفت می خواهم ازدواج کنم. مراسم عروسی اش را گرفت و دوباره به جبهه برگشت. 22 اردیبهشت 65 در بجلیه شهید شد و جنازه اش ماند. بعد از جنگ برای تفحصش رفتیم. جلوترین و نزدیکترین شهید به دشمن بود. از روی سوراخ گلوله ای که در عملیات چزابه روی سرش مانده بود شناسایی اش کردیم... 🌹🍃🌷🍃🌹 علیرضا نویگویی 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید علیرضا نویگویی 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
♨️شهید عباس حیدری از مبارزان انقلابی و فنی‌کار ماهر شیراز بود که پیش از انقلاب با نفوذ در سیستم پخش رادیویی رژیم پهلوی، پیام‌های انقلابی را با عنوان «رادیو انقلاب» برای مردم از طریق امواج سراسری پخش می‌کرد. ♨️ این اقدام باعث بسیج نیروهای امنیتی رژیم برای شناسایی او شد، اما مهارت فنی بالای او مانع شناسایی‌اش شد. ♨️ پس از پیروزی انقلاب، به حزب جمهوری اسلامی پیوست و به‌عنوان نماینده مردم بوشهر وارد مجلس شد. ♨️در روز ۷ تیر ۱۳۶۰، در جلسه حزب جمهوری اسلامی همراه با شهید بهشتی و ۷۲ یار دیگر در انفجار دفتر حزب به شهادت رسید. ♨️آرامگاه این شهید بزرگوار و گمنام ، غریبانه در گلزار شهدای شیراز قرار دارد... عباس حیدری 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید عباس حیدری 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🌷بهرام دهقان، نوجوان ۱۶-۱۷ ساله‌ای بود که با وجود مجروحیت و حقوق جانبازی، می‌گفت: "می‌خواهم بروم جبهه که دیگر این حقوق را بهم ندهند... من سالمم!" رفت… و در عملیات قدس ۳ مفقود شد. قبل از عملیات، برای مادر و دوستش نامه نوشت و به باد سپرد. به رفیقش گفت: "در این عملیات شهید می‌شوم؛ پیامی برای شهید برادرت نداری؟" پاسخ شنید: "سلامم را برسان..." بهرام رفت برای خاموش کردن سنگر کمین… و ۱۵ سال بعد، استخوان‌هایش برگشت… همان استخوان‌هایی که گفته بود: "موقعی انسان مورد قبول خدا قرار می‌گیرد که خاکش هم گیر نیاید." 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید بهرام دهقان 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
✍وصیت زیــــباے شهید: برادران ، خواهــران، من الان در لبــاس دامــادیم هستم و آن قدر خوشـــحالم که تا این جا خـــدا دستم را گرفته و به جبـــهه آورده و شب شـــهادت من مثل شب عروسیم است. ‌. آیا شما شب عروسی بر من گریه و زارے مے کنیـــــــــد؟! من این راه را ڪہ راه انبیاء الهی، راه سرور شهیــدان حســین(ع) است را آگاهانه انتخاب کرده ام، به خدا قسم می دانم کجا می روم، اگر نمے دانســتم هیـــچ گاه حاضر نبودم به خاطـــر این راه جـــانم را فدا ڪــنم. در شـــهادت من خم به ابرو نیــــاورید، چنان چه زینـــب صبر کرد صبر کنید، برای من گریه نکنید، به یاد ابا عبدالله الحسین، به یاد علی اصغر حسین(ع) باشید ... .😞 زوج 🌷 محل قبر: گلزار شهدای شیراز ،قطعه ۵ فتح المبین ردیف ۲ 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید مصطفی اسدالهی زوج 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
♨️ماجرای عجیب کمک شهید به خانواده پس از شهادت 💠پسرمان 10ماهه بود که به شدت مریض شد. به اتفاق مجید او را دکتر بردیم و دکتر برایش آزمایش نوشت. مجید که شهید شد، پسرمان هنوز بیمار بود و دکتر می گفت: «تا جواب آزمایش قبلی نباشد دارویی تجویز نمی کنم.» هر جا را که گشتم، جواب ها را پیدا نکردم، حالم حسابی گرفته بود که شب مجید را در خواب دیدم. با مهربانی گفت: «چرا اینقدر آشفته ای؟» - «جواب آزمایش ها را پیدا نمی کنم.» - «آنها بین کتاب نهج البلاغه، بالای طاقچه است!» صبح سراسیمه از خواب پریدم، باورم نمی شد که خوابم راست باشد، نهج البلاغه را که باز کردم چشمانم به اشک نشست وقتی جواب را دیدم... مجید رشیدی کوچی 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید مجید رشیدی کوچی🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
... ♨️آقا مهدی خیلی به نیازمندان کمک می کرد و خصوصا در ماه مبارک رمضان موادغذایی را خریداری کرده و بین خانواده های کم بضاعت تقسیم می نمود. یک بیمار دیالیزی بود که آقا مهدی دائما پیگیر کارهایش بود و در حد توان از او حمایت می‌کرد. همیشه دست پدر و مادرم را می بوسید و به پدرم می‌گفت مرا حلال کن. این کارش تعجب مرا برمی‌انگیخت و می گفتم مگر چه کار کرده ای که بابا حلالت کند؟ (راوی همسر شهید) مهدی آله پور 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید مهدی اله پور 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
.. ♨️نیمه شبی برای تجدید وضو بلند شدم. به زحمت خود را از سنگر بیرون کشیدم، هنوز چند قدم از سنگر دور نشده بودم که صدایی مرا میخکوب کرد. فکر کردم حتماً مجروحی را تازه از خط آورده اند،؛ اما خوب که دقت کردم دیدم صدای مناجات است که باسوز خاصی خوانده می شود. همان جا پشت خاکریز نشستم. هر چه چشم تنگ کردم تا صاحب صدا را ببینم تاریکی منطقه اجازه نداد. می خواستم صاحب صدا را بشناسم. تا اذان صبح همان جا نشستم. نزدیکی های اذان صدا قطع شد. دیدم از گودالی شخصی بیرون آمد و به سمت نماز خانه رفت. بی آنکه متوجه شود دنبالش رفتم، کسی نبود جز قاسم چوپان! ابوالقاسم چوپان سمت: فرمانده گروهان- گردان فجر 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید ابوالقاسم چوپان 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃