eitaa logo
دانلود
لحظه ها می خندد و من گریه ڪنان از غم دوست؛ اِے دم نفسهای ما چه دارے خبر از مقدم دوست... روز وعاقبتتون شهدایی 🕊 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
         👇تقویم نجومی یکشنبه👇      👇👇👇کانال عمومی👇👇👇                (تقویم همسران) اولین و کاملترین مجموعه کانال های تقویم نجومی ، اسلامی. ✴️ یکشنبه 👈26 آذر/ قوس 1402 👈3 جمادی الثانی 1445👈 17دسامبر 2023 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و حلقه اتصال رسالت و ولایت (11 هجری قمری )روایت ۹۵ روز. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⭐️ احکام دینی و اسلامی. ⛔️صدقه صبحگاهی رفع اثر نحوست کند. 🏴شرکت در مراسم عزاداری بی بی دو عالم سبب خشنودی قلب فرزند منتقمش خواهد شد. خصوصا کسانی که در شهر مقدس قم مشرفند شرکت در دسته سوگواری حضرت آیت الله وحید خراسانی دامت برکاته را غنیمت بشمارند وعده دیدار ما در خیابان صفاییه کوچه ۲۳ ساعت ۱۱ صبح. 👼 مناسب زایمان و نوزاد روزی دار و عمرش دراز باشد. 🚘مسافرت:قصد سفر مکن و تا می توانی صدقه بده. @taghvimehamsaran 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج دلو است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است : ✳️ختنه نوزاد. ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️معامله خانه. ✳️درختکاری. ✳️تعمیرات بنایی. ✳️و عهدنامه نوشتن نیک است. 🔵امور نگارش ادعیه و حرز و نماز آن خوب نیست. 💎 از کانال ما در فروش حرز و ادعیه همراه دیدن فرمایید.👇 @Herz_adiye_hamrah 🔲 این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید. ⚫️ اصلاح سر و صورت. طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث طول عمر می شود. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،باعث ضعف مغز است. 💑مباشرت امشب: مباشرت برای صحت و سلامتی بدن مفید و فرزند حافظ قرآن شود. 😴😴تعبیر خواب. خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 4 سوره مبارکه "نساء" است. و اتوا النساء صدقاتهن نحله.... و چنین استفاده میشود که خواب بیننده یا ازدواج کند یا مال زیادی و یا هدیه ای به او برسد و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید. @taghvimehmsaran 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد. @taghvimehmsaran 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 📚 منابع مطالب: کتاب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن 09032516300 02537747297 09123532816 📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک  ارسال  کنید مطلب بدون لینک شرعا حرام و ممنوع میباشد. 📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛 مطلب تخصصی و مفید تقویم نجومی را هر شب در 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇 لینک کانال اصلی و فعال ما در تلگرام👇 @taghvimehmsaran ای دی ادمین 🆔👇 @tl_09123532816 لینک گروه در پیام رسان ایتا و سروش و بله👇 @taghvimehamsaran https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۷۱ و ۷۲ علی از گمشدن بچه ها خیلی ناراحت و برافروخته شد اول به بالا اشاره کرد که یعنی خدا وبعد به قلبش اشاره ودست روی چشمش گذاشت واین رمزی بود بین ما برای ارادت به بقیه‌الله... با خوشحالی بهش فهماندم ,مهدی عج,این مضطر ظهور در راه است وبه زودی میاید و اشک شوق بود که از چشم‌های مشتاق ما روان شد. سریع از جابلند شدم باهمان زبان عبری گفتم: _اگه انگشت نگاری جوابش بیاد؟؟ علی: _نترس ,من احتیاط لازم را کردم ولی بااین حال چون بهم مشکوک شدند هرچه سریعتر باید بریم .. غرق حرفهای علی شده بودم,هنوز باورم نمیشد این علی ست روبه رویم، خدا ازشان نگذرد چه به روز صورت نازنینش اوردند. علی فوری به سمت کمدی گوشه اتاق رفت ویک دست لباس عربی مردانه با عرق چین عربی اورد داد به طرفم: _سلما,بپوش عزیزم باید زودتر ازاینجا خارج شویم. سریع لباسها راپوشیدم وباعرق چین صورتم را پوشاندم ودنبال علی از اتاق خارج شدیم. فکرمیکردم به سمت دراصلی ساختمان که ازانجا وارد شده بودیم میروم اما باتعجب دیدم علی به سمت انتهای ساختمان رفت ودر اتاقی را باز کرد واشاره کرد داخل شوم...اتاق تاریک وخیلی بزرگی بود, علی اشاره به انتهای اتاق کرد وگفت: _اگر از در جلویی خارج میشدیم متوجه خروجمان میشدند اما این انبار دری به خارج دارد که از قسمت پشت اردوگاه باز میشود, افراد کمی از وجود همچین دری خبر دارند, من هم زمانی که میخواستم راپورت بدهم ازاینجا بیرون میرفتم وکسی متوجه خروجم نمیشد.. علی مثل راهنمایی زبده پیش رویم راه میرفت ومن سرشار,از احساساتی خوب بودم و خداراشکر میکردم که مرا به این راه فرستاد تا علی ,این مرد زندگیم را دوباره پیداکنم... از در که خارج شدیم ،علی با اسلحه‌ای که در دست داشت به سمت نگهبان بالای برجک علامتی داد، انگار این نوعی رمز بود و جلوتر رفتیم، موتوری زیر سایه‌ی دیوار پارک بود, علی موتور راسوار شد وخیلی با طمأنینه اشاره کرد, پشت ترکش بنشینم و حرکت کنیم,موتور را روشن کرد... از نگهبانی اول و دوم به راحتی رد شدیم,به اتاقک نگهبانی اخری رسیدیم، علی با لحنی شوخ که میخواست رد گم کند با نگهبان جلوی در سلام وخوش وبشی کرد,داشتیم رد میشدیم ,باشنیدن نام عمر الحریر در بیسیم درجا خشکم زد, علی گفت : _محکم بشین...محکم پشتش راگرفتم,دوتا دیگه از نگهبانانی که دراتاقک بودند با سروصدا از اتاقک بیرون امدند و اخطار و ایست میدادند وشروع به تیراندازی کردند .. علی بی خیال وبه سرعت دورمیشد ,محکم علی راچسپیده بودم...وای خدای من چه پناهگاه امنی...من چطور توانسته بودم دوری این فرشته ی زمینی را طاقت بیارم که ناگاه,سوزشی همراه با درد ، در پهلویم پیچید... فهمیدم تیر خوردم، اما نمیبایست صدایم دربیاید ,شاید اگر علی میفهمید ،دراین شرایط اعصابش بهم میریخت.. باخودگفتم: _تیرخوردم,چه باک من که همراه یارم .... مراغمی نیست وقتی با توهستم وکم‌کم پلک چشمهایم روی,هم امد.. 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۷۳ و ۷۴ چشمهام را که باز کردم روی تختی خوابیده بودم، احساسم بهم میگفت یه جای آشنایی هستم. دستهام را دوطرفم زدم تا بلند بشم، سوزشی توی پهلوم پیچید، اوه یادم رفته بود ، فکر کنم من تیر خورده بودم.آروم آروم بلند شدم ،به پهلوم دست کشیدم,سرتاسر باند پیچی بود,وای درست میدیدم...من اینجا؟؟اما علی کجاست؟؟ با خوشحالی زاید الوصفی پاشدم , وبا تکیه بردیوار ارام ارام قدم برداشتم و همه جا را از نظر گذراندم...هنوز باورم نمیشد من در خانه ی امن خودم،اولین لانه‌ی عشقی که بعداز فرار از تل‌اویوو با علی، ساختیم بودم,من توخونه ی خودمون توشهر نجف بودم. هرکجای خونه را نگاه میکردم،خاطره ای برام زنده میشد...وسایلی که از خود به جا گذاشته بودیم دست نخورده بود. به سمت اتاق بچه ها رفتم...اینجا حسن، اونجا حسین...آه خدای من، عباس... با به یاداوری عباس وزینب ,دوباره اشکم جاری شد...همه جا را خوب گشتم اما اثری از علی نبود که نبود... داخل خونه هیچ تغییری نکرده بود,اما روی حیاط که میرفتیم,جای جای دیوارها کنده کنده وخراب شده بود ومشخص بود در این نزدیکی هم، جنگ وگریزی صورت گرفته... دلم به شور افتاد... یعنی علی کجاست؟ الان نزدیک غروبه، چرا من را تنها گذاشته؟ که صدای بازشدن در خبر، از امدن علی میداد،بلند شد... علی با لبی خندان ودستی پر وارد خانه شد....مثل روحی که به طرف جسمش پرواز میکند با,شتاب به سویش رفتم. علی: _عه عه چه میکنی بانووو مثل بره اهو به طرفم یورش نیاور, آرام‌تر اگر به فکر قلب من نیستی لااقل به فکر آن زخم پهلویت باش.... وای که چقدر لذت بردم وچقدر دلم تنگ شده بود برای این حرفهای بی سروته علی... علی: _شانس اوردیم,گلوله به جای حساسی اصابت نکرده بود ,بعداز اینکه به نجف رسیدیم , متوجه زخم گلوله شدم و رفتم دنبال یک اشنا تا با کمک هم گلوله را دربیاریم, درسته بالاخره با موفقیت گلوله را دراوردیم والان خانم جان بنده سرومروگنده وسرحال روبه رویم ایستاده بالبخند ملیحش قلب مرا به بازی گرفته، اما متاسفانه این شهرنجف,شهر نجف قبلی نیست...درست است الان دراختیار نیروهای شعیب هست اما قبل از ان سفیانی اینجا جنایتها کرده و در حالی که روی مبل مینشست اهی کشید وادامه داد: _باورت میشه سلما...هرچی از,علمای شیعه وسادات وبزرگان داخل این شهر بوده,همه را سر زده,یعنی به معنای واقعی سر از تنشان جداکرده,توخودت عمق جنایات داعش را باچشم خودت دیدی اما سفیانی روی داعشی‌ها هم سفید کرده به خداقسم که به راستی سفیانی فرزند هند جگرخوارست....آه...سلما....مهدی زهرا س... وزد زیر گریه...... علی,مرد زندگی من از شوق آمدن مولایش لبریز بود... بی اختیار عنان ازکف دادم کنار علی نشستم سرم را بعد از مدتها دوری و بی‌خبری برزانویش گذاشتم واینبار نه به خاطر ربودن فرزندانم,نه به خاطر هجران علی, نه به خاطر سختیهایی که کشیده بود نه به خاطر صورت همچون ماهش که اینچنین از بین رفته بود...فقط وفقط به خاطر وزیدن نفحات ظهور گریه ی شوق کردیم.... چند روزی تا ارام شدن اوضاع در نجف ماندیم, علی مدام در رفت وامد بود, باشناخت عمیقی که از سفیانی وتجهیزات ونقشه ها وروحیاتشان داشت,کمک بزرگی برای رزمندگان اسلام بود وکم‌کم این امید در دلمان افتاده بود که عنقریب سفیانی و دارودسته‌اش را از کوفه وعراق ,بیرون میکنیم اما بخش بزرگی ازسوریه ومصر و نجدان و فلسطین زیرسلطه‌ی این گرگ خونخوار بود, از همه جای این کره خاکی برای جنگ با سفیانی,این شیطان مجسم نیرو میرسید، ازیمن سیدی علم قیام برافراشته بود که بسیار شجاع وجسور بود وبا کمک خدا پیش میرفت وهمانند فرمانده ما شعیب, بادشمنان خدا وکسانی که خون مردم مظلوم دنیا رامیریختند به جنگ برخواسته بود... امروز علی با شور وشوقی به خانه امد,برق شیطنت وخوشحالی درچشمانش میدرخشید ....من به روی خودم نیاوردم که متوجه این شوق شدم ,تا اینکه خودش رو کرد... 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
اگر گلوله هایمان تمام شد و شمشیرهایمان شکست، مشت هایمام که سالم است، سینه هامان که ستبر است، قلب هایمان که پر خون است، آنقدر خون می دهیم تا در خون ما غرق شود... شهید🕊🌹 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید جعفر_نجفی_آشتیانی 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از کانال توبه
خدایا به حرمت یگانه دختر عزیز پیامبر به مادران این سرزمین سلامتی و طول عمر عنایت فرما و هیچ فرزندی را از داشتن مادر این فرشته زمینی محروم نکن 🥀شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه سلام الله علیها تسلیت باد🖤 ان‌شاءالله بحق این شب عزیز همگی حاجت روا باشید شبتـ🌙ـون بخیـر🌟
هدایت شده از کانال توبه
‍ 💟صلوات خاصه حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها     🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اَللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ. زیارتنامه خانم زهرا «س» عليها السلام :            بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبيبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَليلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمينِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَفْضَلِ اَنْبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِّيَةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سِيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللهِ وَخَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْفاضِلـَةُ الزَّكِيـَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْحَوْراءُ الاِْنْسِيَّة ختم میکنیم صلوات خاصه و زیارت  بی بی دوعالم(س)       به نیت : 💚سلامتی و فرج آقا امام زمان «عج» 💚 به نیت حاجتروایی یکایک عزیزان 💚زیارت دراین دنیا و شفاعت خانم در قیامت شامل حال یکایک دوستان        التماس دعا @Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
▪️ حدیث صبحگاهی
🌷🕊🍃 ای‌ نبض‌ زمان؛ زمانه‌ دلگیر شده‌است... برگرد که‌ ظهورتان دیر شده‌است.... 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
رحم کن به حال زاررم، زمین گیر کرده مرا زنجیره‌ای گناه؛رهایم کن از این قفس.... شهرمان عطرآگین شده است با حضورتان.‌.. 🕊 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جُزشمعِ‌آب‌رَفته‌به‌بَسترنمانده‌است جُزنُقطه‌ازسه‌آیه‌یِ‌کوثَرنمانده‌است:)) ¦------ - - -🖤 - - - ------- ¦
       👇تقویم نجومی دوشنبه👇 👇👇👇کانال عمومی👇👇👇                (تقویم همسران)  ✴️ دوشنبه 👈27 آذر / قوس 1402 👈4 جمادی الثانی 1445👈18 دسامبر 2023 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🔥مرگ هارون عباسی ملعون(۱۹۳ قمری) 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅صید و شکار و دام گذاری. ✅خرید وسیله سواری. ✅صلح دادن بین افراد. ✅و امور زراعی و کشاورزی خوب است. 🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶زایمان مناسب و نوزاد شایسته و محبوب مردم است. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️آغاز درمان و معالجات. ✳️افتتاح و شروع به کسب و کار. ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️دادن سفارشات اجناس. ✳️دیدار با بزرگان. ✳️دعوت کردن دیگران. ✳️و تعلیم و تعلم نیک است. ✳️ شما میتوانید باجستجوی کلمه" تقویم همسران"در تلگرام و ایتا به ما بپیوندید و تقویم هر روز را دریافت نمایید. 🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب:شهادت در راه خدا نصیب چنین فرزندی گردد ان شاءالله. 💠 به کانال ما در موضوع خواص و فروش حرز امام جواد علیه السلام سری بزنید. مناسب ترین قیمت و مطمئن...👇 @Herz_adiye_hamrah 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث غم و اندوه می شود. 🔴 حجامت: یا در این روز از ماه قمری ، باعث درد در سر می شود. @taghvimehamsaran 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن). ✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه. ✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. @taghvimehamsaran 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 5 سوره مبارکه "مائده" است. الیوم احل لکم الطیبات.... و از معنای آن استفاده می شود که منفعتی به خواب بیننده برسد و به شکلی خوشحال شود ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. @taghvimehamsaran 🌸زندگیتون مهدوی🌸 📚 منبع مطالب ما. تقویم همسران:نوشته ی حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهماالسلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن 02537747297 09123532816 09032516300 📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید مطلب بدون لینک کانال ممنوع و حرام است. 📛📛📛📛📛📛 @taghvimehamsaran ادمین...👇 @tl_09123532816 مطلب تخصصی و مفید تقویم همسران را هر شب، در اینجا دریافت کنید و عضو شوید👇 لینک کانال اصلی ما در تلگرام ,ایتا و سروش..👇 @taghvimehamsaran https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۷۵ و ۷۶ علی بی خیال سمت مبل رفت ونشست و انگار که کاری عادی میکند گوشی موبایل را از جیبش دراورد وشروع به ور رفتن با گوشی کرد.. عه درست میدیدم؟؟گوشی؟؟ اخه به خاطر شرایط بوجود امده نه من گوشی داشتم ونه علی وچند بارگوشزد کرده بودم که دوست دارم خبری از,طارق وبچه‌ها بگیرم... مثل گلوله ی داخل تفنگ سفیرکشان به سمت علی یورش برد وگوشی را از دستش قاپیدم... علی: _عه عه چه میکنی ضعیفه؟؟چه میکنی ندیده؟؟ چه میکنی غاصب؟چه میکنی مهاجم وزد زیرخنده و ادامه داد: _برای خاطر شما خودمان رابه این در وان در زدیم تا رضایت خاطر بانو را فراهم سازیم... بفرما این گوشی...با جگرگوشه‌هایمان صحبت کن وبعدش بالحنی جدی ادامه داد: _اما سلما...حرف از من وپیدا کردن من نزن... اولا میترسم که با بچه ها حرف بزنم و خدای نکرده پای اراده ام سست شود و عزم رفتن از میدان جنگ کنیم ودرثانی ,دنیا را چه دیده ای ,شاید من هم به زودی پریدم, انموقع زخم کهنه ی از دست دادن پدر ,برای بچه ها که الان کمی التیام یافته, دوباره سر باز میکند.... با این حرف علی ,بغضم گرفت اما خداییش حقیقت را می‌گفت با شور وشوقی شماره طارق را گرفتم با اولین زنگ طارق گوشی را برداشت, انگار منتظر این تماس بود,صدای من که درگوشی پیچید,هیجان صدای طارق راحس میکردم که بلند فریاد میزد.... _بچه هااا..حسن، حسین,زهرا....بیایید مادرتان.... طارق هیچ حرفی نزد صدای زهرا که درگوشی پیچید,صدای طارق را از دورتر میشنیدم که میگفت: _مگه من نگفتم مادرتون زنده است...مگه نگفتم همین روزا زنگ میزنه؟دیدید راست گفتم... با یکی یکی بچه ها صحبت کردم....بعدش با طارق و عماد, فاطمه و خاله و ابوعلی... روی بلندگو زده بودم وعلی بعداز مدتها با شنیدن صدای عزیزانش اشک میریخت و دم برنمیاورد. طارق به قولش وفا کرده بود وخانواده خاله و عماد را اورده بود پیش خودشان والان خیال علی هم بابت امنیت تمام عزیزانش راحت شده بود... تماس که قطع شد....حسی گنگ داشتم ومیدانستم این حس از نبود عباس وزینب است....علی که انگار با نگاهش عمق وجودم را خوانده بود گفت: _نگران نباش ,پیدایشان میکنیم,امروز روز عیدغدیر است هجدهم ذی‌الحجه ....بیا با هم به حرم مولا علی ع برویم هم برای عرض تبریک وهم برای تجدید عهد وهم برای دردودل واسودگی وجودمان....نقشه‌ها دارم...از حرم برگشتیم ,برات نقشه‌ها را رو میکنم.... بعداز مدتها ,داخل حرم مولا علی ع یک دلی صفا دادیم,چند بار هی اومدم بپرسم که, به علی چی گذشته,چرا صورتش به این روز در امده اما هربار علی به میان حرفم میپریدو میگفت ,: _بگذریم...میدونم چی میخوای بپرسی اما بگذریم.... احساس میکردم خیلی,بهش سخت گذشته و نمیخواد من با دانستنش روحم لطمه نخورد. علی: _بانو ناراحت نباش...چون روز عیده و اینجا‌ هم مأمن عاشقان هست ,همین جا عیدیت را میدم,یه مژده که شاید انتظار شنیدنش رانداشتی,حداقل الان نداشتی... عه علی,چی داشت میگفت...سرا پا گوش شدم وپلک نمیزدم که علی ادامه داد: _راستش طبق شواهد ,لشکر سفیانی مغلوب شده وبا اخباری که بدست اوردیم احتمال زیاد طی چند روز اینده,سفیانی به طرف ,لانه ی عنکبوت ,یعنی اسراییل حرکت میکند,البته برای حکمرانی بر دنیایی که فکر میکنه از ان اوناست وقراره از,انجا قیامشان را راهبری کند اما زهی خیال باطل , ان‌شاالله با مدد خدا ارزوی حکمرانی بر جهان را به گور خواهد برد.... خدای من منظورش اینه ما..... عباس... زینب...با لکنت گفتم : _یعنی ,میریم عباس وزینب را پیدا کنیم؟ علی لبخندی زد وگفت: _هماهنگی کردم که هم من وهم بانو در معییت هم ودرتعقیب گرگ خونخواری مثل سفیانی,به دیدار فرزندانمان برسیم... از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدم وبرای چندمین بار برگشتم ونگاهی به گنبد حرم کردم وزیر لب,سفارش عباس وزینبم را به مولایم نمودم... وخوشحال از اینکه بالاخره به سمت لانه ی عنکبوت راهی میشویم ,دست در دست علی,به طرف خانه حرکت کردم,اما نمیدانستم, تقدیر چیزی دیگر برایمان رقم زده... 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۷۷ و ‌۷۸ یک هفته از عید غدیر میگذشت,حال من خوب خوب شده بود وهرروز چند دقیقه ای با بچه ها صحبت میکردم,علی مدام در رفت و امد بود,یک دقیقه هم ارام وقرار نداشت, الان هم دوباره رفته بود به محل لشکر... خبرهایی بود که عنقریب درتعقیب سفیانی راهی اسراییل میشویم. همینجور که در عالم خودم سیر میکردم, گوشی موبایلم زنگ زد... علی با صدایی که مشخص بود از هیجان لبریز است,بدون سلام وعلیکی گفت:_سلما....تلویزیون را روشن کن,الان...برنامه پخش مستقیم شبکه های عربی ماهواره‌ای حتی فارسی راببین... همینطور که گوشی دستم بود به شتاب به سمت تلویزیون رفتم,روشنش کردم,خدای من.. حرم امن الهی...کعبه...مسجدالحرام را نشان میداد...یک جوانی با رویی زیبا با لباس سفید عربی ,بین رکن ومقام ایستاده بود و مردم را به سمت خود میخواند.... هنوز گوشی تودستم بود....زدم زیر گریه... باورم نمیشد...مهدی زهراس؟؟ قائم‌ال‌محمد ص؟؟ من: _علی...مولامونه؟؟اقا اومده؟؟ علی درحالیکه از بغض وشوق صدایش میلرزید گفت: _نمیدانم...خدا کند...از چهره‌اش وشواهد برمیاد اقامون حضرت بقیه الله باشد گوشی راقطع کردم..چسپیده به تلویزیون نشستم...صدایش را تااخرین درجه بلند کردم,بااین کار میخواستم همه ,هرکس که از کوچه ی ما میگذرد در,شادی من سهیم باشد وحرفهای این سید و اقای بزرگوار را که فکر میکردم امام زمان عج است را بشنوند. علاجی نداشتم ,تلویزیون را بغلم فشار بدم... ناگاه ذهنم رفت به چندین سال پیش و زندگی در تل اویوو...خدای من تک تیر اندازهای اطراف کعبه....😭😱 میدانستم که داخل حریم کعبه چون حرم امن است بردن هر گونه وسیله ای که باعث خونریزی بشود ممنوع وحرام است,خدا کند سربازان گمنام امام ,حواسشان به تک تیر اندازهای اسراییلی ویهودی که سالها منتظر این لحظه بودند ،درون اسمان خراشهای اطراف کعبه باشد و خدای ناکرده ,گزندی,به وجود نازنین امام نرسد.. درهمین افکار بودم که آن مرد آسمانی به سخن درامد: ان مرد اینچین شروع کرد: _ای اهل مکه!من فرستاده ی مهدی موعود, منجی زمین هستم.او خطاب به شما می گوید:ما اهل بیت رحمت ومعدن رسالت وخلافت هستیم وما فرزندان محمد صل الله وعلیه واله وسلم و سلاله ی پیامبرانیم وبه راستی که مورد ظلم وستم قرار گرفتیم واز زمانی که پیامبرص از دنیا رفت، تا امروز،حق ما گرفته نشده است. پس اکنون ما شما را به یاری میخوانیم؛ما را یاری کنید... چون این کلام از دهانش خارج شد , ناگهان گلوله ای که مشخص بود از فاصله ای دورتر شلیک شده,برسینه اش نشست و نگذاشت تا کلامش را تمام وکمال بگوید... آن جوان پاک,در دم جان سپرد, تصویر تلویزیون قطع شد ومن درحالی که خیره به صفحه تلویزیون بودم ,فریاد میزدم: _کشتند,کشتند سفیر مولایمان را کشتند..... بی شک یهودیان صهیونیست که مترصد ظهور مولا بودند,قلب سفیر مهدی غریبمان را نشانه گرفتند...اری که این رویداد در بسیاری از منابع وروایات معصومین امده است وازاین سفیر,به نام (نفس زکیه)نام برده است.... خدای من دیگر راهی تا ظهور نمانده.... بااین پیغام یعنی مولایم همین امروز وفردا امدنی ست...اشک از چهار گوشه‌ی چشمانم جاری بود,ساعتها برجای خود نشستم وگریستم... وقت وزمان برایم مفهومی نداشت,تا اینکه با صدای علی به خود امدم.... 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
📌 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: «ما افتخار می‌کنیم مشایخی مال ماست.» ◇ که در شب خوفناک عملیات کربلای۵ گفت: من پاهای خودم را با ریسمان می‌بندم که عقب‌تشینی نکنم، ◇ برادرها! شما را قسم می‌دهم اگر خواستم عقب‌نشینی کنم، مرا با تیر بزنید. سردار شهید🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهیدمحمد مشایخی 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشای خیس من😭 🦋 گواه این غمه.... 💔 سه هرچی صدات کنم😔 شنبه دلم میگه کمه.... 💔 های نگاه کنی به من...💚 جمکران تو این شلوغیا.....💛 🦋 تو رو قسم میدم..💖 یامهدی به مادرت بیاااا.....🤎 ادرکنی 🤲 🤲 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🌷🕊🍃 و تا ابد... به آنانکہ پلاکشـــان را از گــردن خویش درآوردند... تـا مانند مــــادرشان گـــمنام و بـے مزار بمانند مدیونیم … 🥀💔 🕊 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
✨بسم ربّ الفاطمه الشهیده✨ مى خواهم برایت از مادر مظلوم مدینه سخن بگویم، همسفر من باش! بیا به مدینه سفر کنیم و از حوادثى که بعد از وفات پیامبر در آن شهر روى داد، باخبر شویم. به راستى چگونه شد که مردم مدینه، عهد و پیمان خود را شکستند و مظلومیّت دختر پیامبر را رقم زدند؟ من مى خواهم تو را با حماسه اى که حضرت فاطمه(س)، آن را آفرید، آشنا کنم. حماسه یارى حق و حقیقت! حماسه‌ای به بلندى تاریخ آزادى و شرافت! من مى خواهم مظلومیّت مادرم فاطمه(س) را بیان کنم و تو را از ماجراى خانه اى باخبر کنم که در آتش کینه سوخت! دوست من! بیا با هم کتابِ تاریخ را باز کنیم به جستجوى حقیقت بپردازیم تا بدانیم بر مادرِ مظلوم شیعه چه گذشته است. @Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اندیشمندان و روشنفکران غربی درباره فمنیست و مادری برای سگ و گربه چه تحلیلی ارائه می‌کنند؟ به نظر می‌رسه کاش یک عده که از احکام اسلامی تبعیت نمی‌کنند لااقل از همین زندگی غربی‌ها عبرت بگیرند. @Tobeh_Channel ✅✅✅
. 👇تقویم نجومی سه شنبه👇 👇👇👇 کانال عمومی 👇👇👇 🌏 تقویم همسران 🌍 (اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی ، اسلامی) @taghvimehamsaran ✴️ سه شنبه 👈 28 اذر / قوس 1402 👈5 جمادی الثانی 1445👈 19 دسامبر 2023 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛برای امور زیر مناسب نیست: 📛از دیدارها. 📛و قسم خوردن پرهیز شود. ❇️ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه"تقویم همسران"را در تلگرام و ایتا جستجو کنید. 💠حتما به کانال حرز ما سری بزنید.👇 @Herz_adiye_hamrah 👶مناسب زایمان و نوزاد حالش خوب است. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🚘 مسافرت :مسافرت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم . 🌗 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️آغاز درمان و معالجات. ✳️افتتاح کار و کسب. ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️دادن سفارشات اجناس و کالا. ✳️دعوت کردن از افراد. ✳️و امور تعلیم و تعلم و آموزش خوب است. 🔵مناسب امور حرز و ادعیه نوشتن و نماز و... نیست. 👩‍❤️‍👨مباشرت. امشب شبِ چهارشنبه مباشرت و عروسی مکروه است. 🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید. @taghvimehamsaran 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث سرور و شادی می شود. 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ،باعث زردی رنگ می شود. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن). 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 6 سوره مبارکه "انعام" است. الم یروا کم اهلکنا من قبلهم... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد . 🚀 با جستجوی " تقویم همسران" در تلگرام و ایتا و سروش به ما بپیوندید 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع ما👇 تقویم همسران تالیف:حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن : 02537747297 0912 353 2816 0903 252 6300 📛📛📛📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک بهیچ وجه جایز نیست و حرام است 📛📛📛📛📛📛📛📛📛 مطلب تخصصی و مفید تقویم همسران را هر شب در 👇‌اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇 لینک کانال در ایتا و سروش و تلگرام👇 @taghvimehamsaran ارتباط با ادمین مجموع کانال های نجومی👇 @tl_09123532816 https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۷۹ و ‌۸۰ علی که از قرمزی چشمانش مشخص بود گریه کرده به طرفم امد ,انگار که میدانست ساعتهاست برجایم نشستم,دست مرا گرفت وبا یک یاعلی بلندم کرد.... عقده دلم بر سر علی ترکید وگفتم: _دیدی دیدی,سفیر امام را کشتند...انگار تاریخ دارد تکرار میشود,زمانی در ذی الحجه در شهر کوفه, مسلم,سفیر امام حسین ع را کشتند وحالا در مکه در ماه ذی الحجه,سفیر نواده ی امام حسین ع ,مهدی زهراس را کشتند.... باحالتی مستاصل رو به علی کردم یقه اش را در دست گرفتم وفریاد زدم: _میترسم علی...میترسم....به خدا میترسم از اینکه ان واقعه تکرار شود....میترسم با ظهور مولایمان عاشورایی دیگر تکرار شود, میترسم سری بالای نی رود... حال خودم را نمیفهمیدم وبلندتر گفتم : _اما ما امام را با عجز و لابه دعوت کردیم... نکند مثل کوفیان هزار وچهارصد سال پیش, بی وفایی کنیم....علی.....امام میاید ایا درامان است؟؟....خداااا علی به سمت اشپزخانه رفت,لیوانی اب اورد وبه لبم نزدیک کردگفت: _نترس سلما...اینقدربه خودت استرس نده, امام اخرین ذخیره الهی ست ,خود خدا میداند ومیخواهد که حفظ شود که سلامت بماند تا جهان را سروسامان دهد...خدا هزارواندی سال صبر نکرده تا ذخیره اش را به کشتن دهد,خدا هزاران بار مارا امتحان کرده تا آبدیده شویم, آنهایی که پای ارادتشان لنگ میزده,غربال شده اند ,دانه درشتها مانده اند,حبیبها مانده اند ,عباسها برایش اماده ی جانبازی شده...به خدا یارانش چونان نگینی انگشتر,دربرش میگیرند و اجازه نمیدهند کوچکترین چشم زخمی به وجود نازنینش وارد شود.حالا برو مثل یه دختر خوب دست وروت رابشور تا یه خبر خوش بهت بدم.... _آه آه ای علی چه خبری خوش تر از امدن مولایمان....😍😭 علی: _برو برو...این خبر راکه خودت میدونستی... یه خبر دیگه... سریع به سمت روشویی رفتم وابی به سروصورتم زدم وامدم کنارعلی که رومبل نشسته بود,قرارگرفتم وگفتم: _چیه علی؟چی شده؟؟ علی: _قرار بود خودمون در تعقیب سفیانی به طرف اسراییل بریم ,اما با وجود اتفاق امروز وامدن علنی,سفیر امام,سفیانی خودش به سمت اسراییل گریخته ولشکری را به رهبری خزیمه به سمت عربستان ومکه روانه کرده تا به حساب خودش ,امام را پیدا کنند و بکشند.حالا سربازای شعیب درتعقیب سفیانی به طرف فلسطین اشغالی میرن وما دوتا راه پیش رومون داریم,یکی اینکه همراه لشکر شعیب بریم ویکی هم اینکه به سمت عربستان,درتعقیب خزیمه ...چی میگی سلما؟؟ کلا گیج شده بودم نمیدونستم چکار کنم , گذاشتم به عهده ی خود علی... من : _علی واقعا نمیدونم ,توخودت بگو راه درست تر کدومه؟؟ علی: _سلما,به دلت مراجعه کن,دلت چی میگه؟؟ چشمام رابستم وباخودم یه لحظه فکر کردم, دیدم تمام وجودم,تمام فکرم شده مهدی زهراس... من: _علی,درسته عباس وزینب جگرگوشه‌ هامونند اما هزاران هزار عباس وزینب فدای یک تار موی مهدی زهراس... علی اشکی را که از گوشه ی چشمش به پایین میغلتید با دست گرفت وگفت: _به والله سرباز واقعی مولا تویی...اگه همه همینطور بودند الان سالها بود که مولا قدم رنجه فرموده بود...منتظر واقعی همینه,باید از داشته ها ونداشته هاش در راه محبوب بگذره,باید مصلحت مولا را به مصلحت ومنفعت خودش ترجیح بده...ایا واقعا تمام اونایی که ادعای انتظار و عشق مولا را میکنند اینجور هستند؟؟😭😓 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۸۱ و ۸۲ علی: _پس اینطور که معلومه ,توهم مثل من میخواهی بریم طرف مکه...به نظرمنم این بهترین راهه وما هم با امدن امام ,درکنارش هستیم وهم با دشمنانی مثل خزیمه میجنگیم وهم با مدد امام ,فرزندانمان را پیدا میکنیم. بااین حرف علی ,سرشار از شوق وخوشحالی شدم.قرار شد فردا باعلی راهی عربستان بشویم اما با کی وباچی ,نمیدانستیم...باید خودمان را دست تقدیر میسپردیم... عربستان اوضاعش کلا بهم ریخته بود, از حکومت ال سعود,جز نامی دیگر هیچ باقی نمانده بود,هر شاهزاده سعودی تکه‌ای از,خاک عربستان را مثل سگی به دندان گرفته بود و سمت خود میکشید,شیعیان عربستان هم با آشکار شدن زمزمه‌های ظهور و پاشیدن حکومت ال سعود,از جا بلند شده بودند و آماده‌ی خروج مولا ویاری رساندن به حضرتش بودند... وسایل اندکی را برداشتیم وبا اتوبوسی از سربازان ودلسوختگان امام زمان عج راهی مکه شدیم,حسهای خوب وگنگی داشتم که قابل توصیف نبود اما دلچسپ گورا بود.. یک هفته است که در مکه مستقرشدیم, یک هفته‌ای که اندازه ی تمام عمرم لذت معنوی بردم, ماه محرم شروع شده واینجا عجب صفایی دارد,من وعلی محرم حرم امن الهی شده‌ایم ومدام در صحن حرم هستیم, علی معتقد است که همین روزها اقا امدنی‌ست وباید درهمین نزدیکی‌ها باشیم تا از قافله‌ی عشق عقب نیافتیم. طبق گفته ی علی,سپاه خزیمه به مدینه رسیده وچند روزیست ساکن مدینه‌النبی شده وطبق خبرهایی که میرسد,خزیمه خیلی از بزرگان شیعه را به خاک وخون کشیده و در پی لشکرکشی به مکه است,مکه ظاهرا به تصرف شیعیان درآمده اما پس مانده‌های حکومت وهابی سعودی ,هراز چندگاهی اتش افروزی میکنند. اوضاع دنیا کاملا دگرگون است، همه جا جنگ وکشتار وبیماری وبلاست,انگار داریم به قیامت کبری نزدیک میشویم ,جهان آبستن حوادث بزرگیست... ومن هنوز,خبری هرچندکوچک از,زینب و عباسم پیدا نکردم,نمیدانم الان کجا هستند, چه میکنند,اصلا زنده هستند یانه؟... 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
شهیدی که از دبیرستان مبارزه با ظلم را آغاز کرده بود 🔹شهید مجید زینلی فتح آبادی در قسمتی از خاطراتش می‌گوید: " در رفسنجان هنوز کسی راهپیمائی نکرده بود برای اولین بار از افرادی که در دبیرستانم تحصیل می‌کردند حدود یکصد نفر از آنها با من و همکلاسی‌هایم همرایی کردند و به راهپیمایی شروع کردیم . شعارهایمان این بود که درود بر معلم مبارز درود بر خمینی برادر مسلمان بیدار شو و..." 🔹یکی از همرزمان شهید زینلی فتح آبادی تعریف می‌کند: " فرستاده بود دنبالم که بروم پيشش. مجید داشت گريه می‌کرد؛ چشمش که به من افتاد، گفت: فکر کنم امام از ما راضی نيستند که قطعنامه را قبول کرده‌اند، اگر ما توانسته بوديم دل امام را شاد کنيم، امام ناراحت نمی‌شدند. من برای ناراحتی امام گريه می‌کنم. آن شب آن‌قدر اشک ريخت تا خواب رفت." شهید🕊🌹 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید مجید زینلی فتح آبادی 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
☀️ ﷽ ﷽ السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌یا‌بقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ اَلسّلامُ عَلَیْکَ‌یا مَولایَ یاصاحِبَ‌الزَّمان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجاز اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ یاخَلیفَةَ الرَّحمَنُ‌ویاشَریکَ‌الْقُران وَیااِمامَ الْاُنسِ‌وَالْجان ✨ سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات ✨ ✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ✨ 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
اگر"یا زهرا" گفتن‌هایمان به سیم‌خاردارِ نفس گیـر نمی کردند، ذکرهایمان بی جواب نبودند... روزتون شهدایی 🕊 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃