#یادداشت_۱۳۲
۲۴مهر ۱۴٠۲/ سال سوم
امام خمینی ره: شما چهل هزار قنات ما را خشک کردید!
شاید تا حالا کمتر شنیده و خوانده باشید که یکی از مهم ترین فصلهای مواجهه و انتقاد حضرت امام رحمه الله از حکومت پهلوی، موضوع بسیار بنیادین کشاورزی و دامداری است. اساسا چگونه می توان آیات #کلام_الله_زندگی را خواند و نسبت به اَبَر مسئله کشاورزی و دامداری بی تفاوت بود؟
فقط کلید واژه #کشاورزی بیش از دویست و پنجاه بار در فرمایشات حضرت امام تکرار شده است. یکی از قابل تامل ترین آن موارد مربوط می شود به مخالفت های صریح امام با مثلا ملی کردن مراتع، سد سازی ها و خشک شدن قناتها در اثر آن است. سیاست های نادرستی که پس از انقلاب هم به واسطه دستگاه کارشناسی علیل حاکم بر نهادهای مربوطه ادامه یافت.
«دشت مغان از دشتهايى است كه باز ملى كردند و مردمش را بيرون كردند و دامدارها از بين رفتند. اين سد دز را كه هفتصد ميليون براى ساختنش است و يك ميليارد و دويست ميليون دلار- يا تومان- هم خرج كردند براى كانالى كه آب برسانند به آنجا که باعث شد صد و پنجاه روستا از بين رفت(صحيفه امام ؛ ج۳ص۴۱۳).»
«قريب چهل هزار قنات خشك شده است در ايران، براى اينكه اين سدها را كه بستند، اين قناتها خشك شده است؛ و قهراً وقتى قناتها خشك شد زراعت نمىشود؛ وقتى زراعت نشد مردمش كوچ مىكنند و مىآيند به فقر و فلاكت در تهران يا در يك شهر ديگرى(صحيفه امام ؛ ج۳ص۴۱۵)».
احیای کشاورزی به عنوان #محبوب ترین شغل در نزد خداوند و زنده کردن کشاورزان به عنوان #گنج های_خدا در زمین(تهذیب الاحکام ج۶ ص۳۸۴)، امری فرابخشی و چند بعدی است و به همین دلیل، مدیریتش تنها و تنها از عهده ی کلام الله زندگی و علم امام بر می آید که فرمود: وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً (۸۲ نساء). مدیریت ابر مسئله ی کشاورزی و دامداری کجا و دانش و تجربه پر از #اختلاف و #قلیل و #دائم_التغییر بشری کجا؟ که در جدیدترین پژوهش های علمی!!، گاوها و گوسفندان را از عوامل گرمایش زمین دانسته و بصورت جدی پیگیر نابودی همه دامهای زمینند. آنهم #دامی که تنها مخلوق خداوندی است که به داشتن #منافع_کثیره متصف شده(۲۱مؤمنون) و سوره ای بزرگ در قرآن به نامشان خورده.
و این معنای کلام سراسر نور و صدق صادق آل محمد علیهم السلام است که فرمودند: #انسان را و #زمین را جز #امام نمی تواند به صلاح و اصلاح برساند(المحاسن ج۱ ص۲۳۴).
برنامه اولویت های تمدنی دوازده گانه (دریافت) یکی از مهم ترین راهبردهای جامع برآمده از زلال آیات و روایات است که یکی از دهها ثمره اش احیای همه جانبه مسئله بنیادین کشاورزی است.
🎀درتـرویـج سبک زندگی اسلامی سهـیم باشــیم🎀
@OfoghTE
#یادداشت_۱۷۴
۱٠ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم
سلطان خر ایران و مدرسه ای که افیون توده هاست!!
ماهی نُه میلیون اجاره خانه می دهم و یازده میلیون اجاره مغازه. به اضافه سایر قسطهای دیگر که حدودا سی و سه میلیون تومان در ماه می شود. با مخارج روزمره زندگی، حدود چهل میلیون تومان که البته درآمد ماهیانه ام در همین حد است و الحمدالله راضی ام.
حرفهای یکی از دوستان خوبم که آغاز آشنایی مان به حدود سال ۹۲ باز می گردد، در اردوی #راهیان_نور دانشگاه مازندران. او در آن زمان دانشجوی اقتصاد بود و من، دو سال از اتمام کارشناسی دانشگاهم می گذشت و در ابتدای راه #طلبگی و تبلیغ بودم. برادر عزیزم دو سالی می شود که #اغذیه افتتاح کرده، مشغول کار شده و الحمدالله ماهی حدود چهل میلیون تومان درآمد دارد. همیشه به شوخی می گویم: اغذیه شما جمع بین #سنت_و_مدرنیته است! سعی کن به مردم #طیبات بدهی نه #خبیثات(آیه۵۱سوره مؤمنون). البته که بیشتر همین است و نود درصد فروشی که دارد، #شامی_بابلی های خیلی خوشمزه ایست که از چهارده نوع سبزی محلی درست می کند.
دیشب که در شهر بابل مهمانش بودم می گفت: اگر دانشگاه نرفته بودم و اینکار را از همان موقع شروع کرده بودم، الان، هم #صاحب_خانه بودم هم صاحب مغازه و خیلی از شرایط کنونی ام جلوتر. از دوستش می گفت که وارد کار #کلوچه_پزی شده و در ابتدای بیست سالگی، ماهی حدود دویست میلیون تومان درآمد دارد. هکذا از دیگر رفیقش که رتبه یک دکترای بیوتکنولوژی دانشگاه شیراز شده و بعد از عمری درس و معدل الف بودن، با ماهی پانزده میلیون تومان در یک شرکت داروسازی در کرج مشغول است.
حدودا دو سال پیش بود که برادرزاده هایم را به استناد معارف گرانقدر اسلام، تشویق به یادگرفتن #حرفه می کردم و اینکه وارد کسب و کار و #تجارت شوند. از اینکه تجارت کردن عقل انسان را زیاد می کند و نود درصد رزق در کسب و کار است(کافی ج۵ص۱۴۸). بعد از آن بود که دو برادر_ سیزده و چهارده ساله_ دو سه روز در هفته بعد از مدرسه، در خیابان های شهر کوچک ما #جوراب_فروشی می کردند. یکبار برادرزاده ام گفت: عموجان دیروز یک میلیون تومان فروش داشتم! تابستان امسال هم در جایی مشغول شده با حقوق روزانه پانصدهزار تومان، هم انداره آن رتبه یک دکترای بیوتکنولوژی.
شاید #برنامه_میدون را دیده باشید. جوانی دهه هشتادی را معرفی کردند که پرورش الاغ داشت. سالی چهار میلیارد تومان درآمد دارد و خود را #سلطان_خر_ایران می نامد(اینجا). اینها و دهها نمونه دیگر که قطعا شما هم دیده و شنیده اید.
خود من که سی و پنج سالگی را رد کرده ام، روزی نیست که به عمری که به پای تعالیم آموزش و پرورش و دانشگاه هدر داده ام، نیندیشم و از عمق جانم حسرت نخورم . با خود می گویم: اگر کسی مرا رهنمایی می کرد که والله بالله، تنها راه باسواد شدن و زندگی صحیح داشتن، از مدرسه و دانشگاه نمی گذرد، الان بسیار بسیار جلوتر از شرایط کنونی ام بودم. همیشه می گویم: در آن شانزده سالی که گُل ایام زندگی ام بود و گذشت، می توانستم حداقل دو سه زبان خارجی را مسلط شوم. در یکی دو رشته #ورزش_رزمی که خیلی دوست دارم استاد شوم. در کنارش #خوشنویسی که بسیار مورد علاقه ام است بیاموزم و حرفه ها و هنرهای دیگر را واجد شوم. خیلی زودتر ازدواج کنم و البته که یقین دارم در زمینه #معارف_اسلامی هم، بسیار بسیار از وضعیت کنونی ام پیش تر رفته بودم و قطعا تاکنون چندین جلد کتاب نوشته بودم.
حال سخن درین نیست که مدرسه هارا تعطیل کنیم، ابدا. حرف این است که به #تعطیل کردن همه استعداد ها و بستن همه راهها به غیر از مدرسه پایان دهیم. آنهم در آموزش پرورش رو به فروپاشی مان. از طرفی معدل کل فرزندان ایران را به ده و زیر ده رسانده(اینجا) و از دیگر سوی، به نظام ظالمانه #ساسانی می ماند که #فردوسی_حکیم روایت کرده. اگر پول نداشته باشی و از اشراف نباشی، باید بمیری و از همه چیز محروم شوی. تقسیم بندی رتبه های برتر کنکور، شاهدی بر این بی عدالتی آموزشی است.
سخن در این است که به محدود کردن هزاران نوع استعداد و خلاقیت در قالب تنگ مدارس پایان دهیم. حرف این است که بدانیم مدرسه، تنها و تنها یکی از گزینه های ساخت آینده فرزندانمان است نه همه چیز. طی کردن این مسیر را وحی منزل و #واجب_عمومی ندانیم که بعد آمار دهند: قریب پنجاه درصد بیکاران کشور را تحصیلکرده ها تشکیل می دهند(اینجا). عمرشان رفته، سرمایه ای ندارند، قدرت ازدواج را از آنها گرفته ایم و دهها فساد لاینحل دیگر.
مطالعه بیشتر: مشاغل برتر در اسلام
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۷۴
۱٠ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم
سلطان خر ایران و مدرسه ای که افیون توده هاست!!
ماهی نُه میلیون اجاره خانه می دهم و یازده میلیون اجاره مغازه. به اضافه سایر قسطهای دیگر که حدودا سی و سه میلیون تومان در ماه می شود. با مخارج روزمره زندگی، حدود چهل میلیون تومان که البته درآمد ماهیانه ام در همین حد است و الحمدالله راضی ام.
حرفهای یکی از دوستان خوبم که آغاز آشنایی مان به حدود سال ۹۲ باز می گردد، در اردوی #راهیان_نور دانشگاه مازندران. او در آن زمان دانشجوی اقتصاد بود و من، دو سال از اتمام کارشناسی دانشگاهم می گذشت و در ابتدای راه #طلبگی و تبلیغ بودم. برادر عزیزم دو سالی می شود که #اغذیه افتتاح کرده، مشغول کار شده و الحمدالله ماهی حدود چهل میلیون تومان درآمد دارد. همیشه به شوخی می گویم: اغذیه شما جمع بین #سنت_و_مدرنیته است! سعی کن به مردم #طیبات بدهی نه #خبیثات(آیه۵۱سوره مؤمنون). البته که بیشتر همین است و نود درصد فروشی که دارد، #شامی_بابلی های خیلی خوشمزه ایست که از چهارده نوع سبزی محلی درست می کند.
دیشب که در شهر بابل مهمانش بودم می گفت: اگر دانشگاه نرفته بودم و اینکار را از همان موقع شروع کرده بودم، الان، هم #صاحب_خانه بودم هم صاحب مغازه و خیلی از شرایط کنونی ام جلوتر. از دوستش می گفت که وارد کار #کلوچه_پزی شده و در ابتدای بیست سالگی، ماهی حدود دویست میلیون تومان درآمد دارد. هکذا از دیگر رفیقش که رتبه یک دکترای بیوتکنولوژی دانشگاه شیراز شده و بعد از عمری درس و معدل الف بودن، با ماهی پانزده میلیون تومان در یک شرکت داروسازی در کرج مشغول است.
حدودا دو سال پیش بود که برادرزاده هایم را به استناد معارف گرانقدر اسلام، تشویق به یادگرفتن #حرفه می کردم و اینکه وارد کسب و کار و #تجارت شوند. از اینکه تجارت کردن عقل انسان را زیاد می کند و نود درصد رزق در کسب و کار است(کافی ج۵ص۱۴۸). بعد از آن بود که دو برادر_ سیزده و چهارده ساله_ دو سه روز در هفته بعد از مدرسه، در خیابان های شهر کوچک ما #جوراب_فروشی می کردند. یکبار برادرزاده ام گفت: عموجان دیروز یک میلیون تومان فروش داشتم! تابستان امسال هم در جایی مشغول شده با حقوق روزانه پانصدهزار تومان، هم انداره آن رتبه یک دکترای بیوتکنولوژی.
شاید #برنامه_میدون را دیده باشید. جوانی دهه هشتادی را معرفی کردند که پرورش الاغ داشت. سالی چهار میلیارد تومان درآمد دارد و خود را #سلطان_خر_ایران می نامد(اینجا). اینها و دهها نمونه دیگر که قطعا شما هم دیده و شنیده اید.
خود من که سی و پنج سالگی را رد کرده ام، روزی نیست که به عمری که به پای تعالیم آموزش و پرورش و دانشگاه هدر داده ام، نیندیشم و از عمق جانم حسرت نخورم . با خود می گویم: اگر کسی مرا رهنمایی می کرد که والله بالله، تنها راه باسواد شدن و زندگی صحیح داشتن، از مدرسه و دانشگاه نمی گذرد، الان بسیار بسیار جلوتر از شرایط کنونی ام بودم. همیشه می گویم: در آن شانزده سالی که گُل ایام زندگی ام بود و گذشت، می توانستم حداقل دو سه زبان خارجی را مسلط شوم. در یکی دو رشته #ورزش_رزمی که خیلی دوست دارم استاد شوم. در کنارش #خوشنویسی که بسیار مورد علاقه ام است بیاموزم و حرفه ها و هنرهای دیگر را واجد شوم. خیلی زودتر ازدواج کنم و البته که یقین دارم در زمینه #معارف_اسلامی هم، بسیار بسیار از وضعیت کنونی ام پیش تر رفته بودم و قطعا تاکنون چندین جلد کتاب نوشته بودم.
حال سخن درین نیست که مدرسه هارا تعطیل کنیم، ابدا. حرف این است که به #تعطیل کردن همه استعداد ها و بستن همه راهها به غیر از مدرسه پایان دهیم. آنهم در آموزش پرورش رو به فروپاشی مان. از طرفی معدل کل فرزندان ایران را به ده و زیر ده رسانده(اینجا) و از دیگر سوی، به نظام ظالمانه #ساسانی می ماند که #فردوسی_حکیم روایت کرده. اگر پول نداشته باشی و از اشراف نباشی، باید بمیری و از همه چیز محروم شوی. تقسیم بندی رتبه های برتر کنکور، شاهدی بر این بی عدالتی آموزشی است.
سخن در این است که به محدود کردن هزاران نوع استعداد و خلاقیت، در قالب تنگ مدارس پایان دهیم. حرف این است که بدانیم مدرسه، تنها و تنها یکی از گزینه های ساخت آینده فرزندانمان است نه همه چیز. طی کردن این مسیر را وحی منزل و #واجب_عمومی ندانیم که بعد آمار دهند: قریب پنجاه درصد بیکاران کشور را تحصیلکرده ها تشکیل می دهند(اینجا). عمرشان رفته، سرمایه ای ندارند، قدرت ازدواج را از آنها گرفته ایم و دهها فساد لاینحل دیگر.
مطالعه بیشتر: مشاغل برتر در اسلام
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۷۵
۲٠ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم
آیا منظور از شیطان در بعضی روایات همان میکروب است؟
نکند ملائکه پروتئین باشند!!!!!!
شاید مهم ترین موضوع در ارتباط انسان با خداوند متعال، مسئله #زبان_شارع باشد. اینکه حضرت رب العالمین با چه اصول و قواعدی با بشر سخن گفته که در نتیجه، کلماتش برای مردم تمامی زمانها و مکانها، هدایت آفرین، قابل فهم و #مبین باشد؟ آنقدر مبین و روشنگر که آنرا #نور می نامد(۱۳۸ آل عمران/۱۵مائده).
یکی از مسائلی که در همین زمینه مطرح می شود، تطبیق بعضی از کلمات و توصیفات شارع بر موضوعات جدید است. از جمله مشهورترین تطبیقها این است که: مقصود از #شیطان در بعضی از روایات همان #میکروب است. مثلا:
۱. ناخن هایتان را کوتاه کنید که ناخن بلند، جایگاه شیطان است.
(مکارم الاخلاق ص۶۶)
۲. آب را از کنار دستگیره و جایی که کوزه تَرَک برداشته نخورید، که اینها محل شیطان است. (کافی ج۶ص۳۸۵). طبق دیدگاه مشهور، شیطان درین نوع از روایات به معنی میکروب و کثیفی است.
در این زمینه چند ملاحظه وجود دارد:
#اولا: آیا زنی که ناخن های بلندی دارد و زیر آنها را تمیییییییز تمیییییز نگه می دارد، دیگر شامل این مسئله نمی شود؟؟ عین همین پرسش درباره کوزه هم وجود دارد. اگر دستگیره و محل تَرَک را قشششششنگ بشوییم و ضدعفونی کنیم، دیگر جایگاه شیطان نیست؟ اگر مسئله فقط میکروب و کثیفی باشد، آیا خیلی بهتر، قابل فهم تر و راحت تر نبود که امام علیه السلام بفرمایند: اینجاها کثیف است، ابتدا تمیز کنید و بعد...؟؟؟
#ثانیا: پذیرش این مدل تطبیقات، به ناکجا آباد مضحکی منتهی خواهد شد. فی المثل اگر منظور از شیطان، میکروب و کثیفی است، لابد آنجایی که فرموده اند خلال دندان باعث شادی #ملائکه می شود(تحف العقول ص۱۴)، مقصود از ملائکه یعنی #ویتامین!!!!
#ثالثا: استدلال می کنند که چون میکروب بسسیاااااار ریز است و در آن زمان(تلویحا: عصر بدبختی و بی سوادی بشر) دیده نمی شد، اهل بیت علیهم السلام به جای آن، از لفظ شیطان استفاده کردند تا با مردم تفاهم کنند.
حال پرسش مهم این است که مگر خود شیطان دیده می شود؟ آیا پذیرفتنی است که یک نادیدنی را، با پدیده بسیار نادیدنی تر از آن معرفی کنند؟ آن هم موجودی که قرآن کریم تصریح دارد: شمارا از جایی می بیند که شما #لاتَرَونَهم. او و قبیله اش را نمی بینید(۲۷ اعراف).
با همه اینها جالب است که خداوند متعال به یک موجود #غیبی نادیدنی، #عَدُوّ_مُبین می گوید. مخلوقی که مانند روز روشن، آشکار است و همه باید او را دشمن خود بدانند(۶فاطر/۱۴۲انعام). جالب تر اینکه از نظر کلام الله زندگی، این مسئله آنقدر مهم و بدیهی است که منکر آن کافر است و در عذاب جهنم(۱۴٠ نساء).
#رابعا: اگر #ادبیات_میکروبی مدرنیته در این دو سه قرن اخیر پدید نمی آمد، به معنای این بود که بشریت درک درستی از شیطان نداشت؟ اصلا اگر چندسال دیگر اثبات شد که چیزی به نام میکروب، وجود خارجی ندارد چه؟ آن زمان باید چه معنای جدیدی را بر روایات تحمیل کنیم؟
#خامسا: اصل کلام این است که چون پدیده ای دیده نمی شود، پس فهمش ناممکن است. آیا این به معنای صحه گذاشتن بر اعتقاد #کفار جهنمی نیست؟مگر آنها چه می گفتند؟ حرفشان به انبیاء علیهم السلام این بود که اگر راست می گویید پدرانمان را بیاورید. ما آنها را بعد از مرگشان نمی بینیم، پس تمام شده اند و دنیایی پس از این عالم نخواهد بود(۲۵جاثیه).
#سادسا: مگر #ملائکه الهی قابل رؤیتند که خدواند متعال، حدود هفتاد بار در قرآن از آنها سخن گفته؟ نکند منظور از ملائکه #کربوهیدرات باشد؟؟؟
آیا بهشت، دیدنی است که هفتاد و هفت بار در کلام الله، ذکر و توصیف شده؟ جهنم چطور؟ کسی چه می داند؟ شاید علم پیشرفت کرد و فهمیدیم منظور از جهنم، ویروس #ایدز بوده!!!!
اصلا خود حضرت باری تعالی چه؟ اگر قرار باشد نادیدنی ها غیر قابل درک باشند، خداوند غیب الغیوب از همه اولی تر به این مسئله است.
همین نگاه ناقص #اسلام_مالی است که برای توصیف خداوند متعال، دست به دامان کلمه سخیف و مبهم #انرژی می شود. نمازی را که به فرموده امام صادق علیه السلام، چهار هزار حد دارد(کافی ج۳ص۲۷۲)، در حد ورزش و #مدیتیشن تحقیر می کند. مسئله پر رمز و راز #نیت را به #قانون_جذب تقلیل می دهد و قص علی هذا .
پذیرش این #ادبیات_میکروبی، ریشه در #عِضین کردن و بخشی نگری به آیات و روایات دارد. در نداشتن یک نگاه #جامع به منظومه وحی. علاوه بر اینها واجد این معنای ضمنی ناصحیح است که #ادبیات_شارع، برای تفاهم با مردم کافی نیست و به این منظور، باید دست به دامان دستگاه دانشی مدرن شویم. غافل از اینکه تغییر، تنها امر ثابت این دستگاه فکری #مذبذب است.
🎀درتـرویـج سبک زندگی اسلامی سهـیم باشــیم🎀
@OfoghTE