♦️حوزههای علمیه و علوم اجتماعی دینی - بومی♦️
🔹اساساً موضوع علوم انسانی، رفتار معنادار است وگرنه رفتار غیرمعنادار مثل حرکت ضربان قلب که برای انسان است، ربطی به علوم انسانی ندارد.
🔹در علم دینی میتوان هم به کلیت ها نگاه کرد و قانونمندیها را کشف نمود و هم به رفتارهای جزئی که ممکن است خاص آن جامعه باشد، رسید.
کتاب ماه علوم اجتماعی بخش دوازدهم
▫️گفتگوی کتاب ماه علوم اجتماعی با حجج الاسلام حسین بستان و حسین سوزنچی با موضوع " حوزه های علمیه و علوم اجتماعی دینی - علمی " که در دومین شماره از دور جدید کتاب ماه( دی و بهمن ماه ۹۰ - شماره ۴۶ و ۴۷) به چاپ رسید.
🔸یک روش، نمیخواهد تبیین علمی کند و قصد دارد معنای رفتار را بفهمد و روش دیگر میخواهد تبیین علمی کند و قانونمندی را کشف نماید. اینها را چطور میتوان با هم ترکیب کرد. به همین دلیل بعضی از این افراد میگویند اینها را ترکیب نمیکنیم، ولی چون هردو جنبه وجود دارد، در طول هم به آن میپردازیم. تحقیقات عمیقتر و دقیقتر می شود.
🔸میتوان هم به کلیت ها نگاه کرد و قانونمندیها را کشف نمود و هم به رفتارهای جزئی که ممکن است خاص آن جامعه باشد، رسید. به این ترتیب، نتیجه، علم دینیای میشود که به هر دو جنبه توجه دارد. بخشهایی از آن که مربوط به قانونمندی است میتواند تعمیمپذیر باشد و بخشهایی که مربوط به رفتارهای خاص است، میتواند مربوط به خودمان است.
🔸دکتر سوزنچی: تعبیر تلفیقی شاید خوب باشد اما تلقی من این است که این موارد، چند تا چیز در مقابل هم نیست. اساساً موضوع علوم انسانی، رفتار معنادار است وگرنه رفتار غیرمعنادار مثل حرکت ضربان قلب که برای انسان است، ربطی به علوم انسانی ندارد. آن چیزهایی مربوط به علوم انسانی است که با بحث معنا گره میخورد. به همین دلیل نگاه های تفسیری باید جدی گرفته شوند.
🔸منتها نکته این است که آیا رفتارهای معنادار، لزوماً با هم متفاوتند و اتفاقاً اگر همین رفتارهایی که متفاوتند بررسی شوند، به خاستگاههای مشترکی نمیرسند؟ ارزشها واقعاً متفاوت است یا اینکه این ارزشهای متفاوت، در خاستگاههای مشترکی، در نظامهای ارزشی که این معناها را رقم میزند، نظیرِ هم میشوند؟ به عنوان مثال، آیا قواعد انقلاب، لزوماً همیشه با هم فرق دارد یا اینکه مثلا در همۀ آنها این قاعده حاکم است که فشاری که باعث سلب آزادی شود، به بروز انقلاب کمک میکند.
🔸 این بحث، جدای از این است که در این جامعه یا در جامعۀ دیگری باشید. بحث، کلان است و لزوماً این نیست که هرجا که انقلاب است، حتماً عوامل آن متفاوت است. اتفاقاً عوامل خیلی مواقع متفاوت است اما همین عوامل متفاوت را وقتی ریشهیابی میکنید، به ریشههای مشترک میرسند. به همین دلیل، وجود تفاوتهای ارزشی در بسترهای خاص، لزوماً دلیل نمیشود که کل رفتارها متفاوت باشد.
🔸نکتۀ دوم اینکه حتی اگر ما بخواهیم بپذیریم بخشی از رفتارها، ناشی از رفتارهایی است که این رفتارها با هم متفاوت است، آیا جامعهشناس اسلامی فقط باید سراغ جامعۀ اسلامی برود؟ حتی اگر این فرض را بپذیریم که من نمیپذیرم، باز نباید فقط سراغ جامعه اسلامی برویم. این علم برای چه تولید میشود؟ یا از سر بیکاری و تفنن است که قطعاً این نیست، بلکه ما راجع به نیازهای اجتماعی صحبت میکنیم.
🔸آیا نیازهای اجتماعی جامعۀ اسلامی، فقط آگاهی از وضعیت تحولات جامعۀ اسلامی است یا اینکه فردی که در جامعه اسلامی است، باید بتواند رفتار جامعۀ کفر را هم مورد بررسی قرار دهد تا اینکه اگر بعداً بخواهد با آن جامعه درگیر شود و هدایتش کند، بداند چه کار کند؟ پژوهش درباره جامعۀ غیر اسلامی هم مورد نیاز جامعه اسلامی است. به نظر من همان مقدار که تحلیل جامعۀ مسلمان را نیاز داریم به تحلیل جامعۀ کفر هم نیازمندیم. در آیات قرآن هم که نگاه میکنید، میبینید که چه مقدار از آیات مربوط به جامعۀ بتپرست است؛ چه مقدار راجع به این است که با آنها چگونه باید تعامل کنیم.
🔸این تعامل نیازمند یک تحلیل رفتار است؛ نیازمند این است که بدانیم رفتار معنیدار آنها در چه مبنایی شکل می گیرد. بله، ممکن است وقتی یک جامعه را تحلیل میکنید، بگویید که انسانها بنا به اقتضائات جامعه اسلامی که اسلام را پذیرفتهاند، رفتارشان اینگونه شکل میگیرد و اما یک جامعهای که اسلام را نپذیرفته، طور دیگری است. پس به دو دلیل، بحث از تحلیل جوامع غیر اسلامی هم در جامعهشناسی اسلامی وارد میشود؛ یکی اینکه هر دو جامعه، در دستهای از رفتارها، شبیه هم عمل میکنند که به همین دلیل است که میتوانیم با هم ارتباط برقرار کنیم؛ و دیگر اینکه در برخی از رفتار هم که متفاوت هستیم، باید در مورد آنها تحلیل داشته باشیم.
ادامه دارد ...
http://www.souzanchi.ir/میزگرد-علمی-با-موضوع-حوزههای-علمیه
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️بیانات حضرت امام خمینی (ره) اول اردیبهشت ماه سال ۵۹ به مناسبت بروز اتفاقاتی در دانشگاهها به علت شروع انقلاب فرهنگی
🔹بعضى گمان كردند كه كسانى كه اصلاح دانشگاهها را مى خواهند و مى خواهند دانشگاهها اسلامى باشد اين است كه گمان كردند هر علمى دو قسم است. علم هندسه يكى اسلامى است، يكى غير اسلامى. علم فيزيك يكى اسلامى است، يكى غير اسلامى. از اين جهت اعتراض كردند به اينكه علم، اسلامى و غير اسلامى ندارد.
🔹و بعضى توهّم كردند كه اينها كه قائلند به اينكه بايد دانشگاهها اسلامى بشود؛ يعنى فقط علم فقه و تفسير و اصول در آنجا باشد. يعنى همان شأنى را كه مدارس قديمه دارند بايد در دانشگاهها هم همان تدريس بشود. اينها اشتباهاتى است كه بعضى مى كنند، يا خودشان را به اشتباه مى اندازند.
🔹آنچه كه ما مى خواهيم بگوييم اين است كه دانشگاههاى ما، دانشگاههاى وابسته است. دانشگاههاى ما دانشگاههاى استعمارى است. دانشگاههاى ما اشخاصى را كه تربيت مى كنند، تعليم مى كنند، اشخاصى هستند كه غربزده هستند. معلمينْ بسيارى شان غربزده هستند و جوانهاى ما را غربزده بار مى آورند. ما مى گوييم كه دانشگاههاى ما يك دانشگاههايى كه براى ملت ما مفيد باشد، نيست.
🔹ما مى گوييم كه جوانهاى ما اگر علم هم پيدا كردند تربيت ندارند. مربّى به تربيت اسلامى نيستند. آنهايى كه تحصيل مى كنند، براى اين است كه يك ورقه اى به دست بياورند و بروند و سربار ملت بشوند.
صحیفه امام، ج۱۲ ص ۲۴۸ ، اول اردیبهشت ۱۳۵۹ (با اندکی تلخیص)
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️اسلامی شدن دانشگاه از دیدگاه امام ♦️
🔹دانشگاهها بايد تغيير بنيانى كند و بايد از نو ساخته بشود كه جوانان ما را تربيت كنند به تربيتهاى اسلامى. اگر تحصيل علم مى كنند، در كنار آن تربيت اسلامى باشد، نه آنكه اينها را تربيت كنند به تربيتهاى غربى.
🔹آنچه كه ما مى خواهيم بگوييم اين است كه دانشگاههاى ما، دانشگاههاى وابسته است. دانشگاههاى ما دانشگاههاى استعمارى است.
حضرت امام خمینی (ره) قسمت اول
🔸سلام بر دانشگاهيان و دانشجويان معظم كه سربازانى براى اسلامند. و من لازم است كه يك تذكر به شما بدهم كه بدانيد مقصود ما از اصلاح دانشگاهها چيست؟
🔸بعضى گمان كردند كه كسانى كه اصلاح دانشگاهها را مى خواهند و مى خواهند دانشگاهها اسلامى باشد اين است كه گمان كردند هر علمى دو قسم است. علم هندسه يكى اسلامى است، يكى غير اسلامى. علم فيزيك يكى اسلامى است، يكى غير اسلامى. از اين جهت اعتراض كردند به اينكه علم، اسلامى و غير اسلامى ندارد.
🔸و بعضى توهّم كردند كه اينها كه قائلند به اينكه بايد دانشگاهها اسلامى بشود؛ يعنى فقط علم فقه و تفسير و اصول در آنجا باشد. يعنى همان شأنى را كه مدارس قديمه دارند بايد در دانشگاهها هم همان تدريس بشود. اينها اشتباهاتى است كه بعضى مى كنند، يا خودشان را به اشتباه مى اندازند.
🔸آنچه كه ما مى خواهيم بگوييم اين است كه دانشگاههاى ما، دانشگاههاى وابسته است. دانشگاههاى ما دانشگاههاى استعمارى است. دانشگاههاى ما اشخاصى را كه تربيت مى كنند، تعليم مى كنند، اشخاصى هستند كه غربزده هستند. معلمينْ بسيارى شان غربزده هستند و جوانهاى ما را غربزده بار مى آورند. ما مى گوييم كه دانشگاههاى ما يك دانشگاههايى كه براى ملت ما مفيد باشد، نيست.
🔸ما مى گوييم كه جوانهاى ما اگر علم هم پيدا كردند تربيت ندارند. مربّى به تربيت اسلامى نيستند. آنهايى كه تحصيل مى كنند، براى اين است كه يك ورقه اى به دست بياورند و بروند و سربار ملت بشوند. آن طور نيست كه به حسب احتياجات ملت، به حسب احتياجاتى كه كشور ما دارد دانشگاه به آن ترتيب رفتار كند، و نگذارد اين نسلهاى بزرگ و اين جوانهاى بسيار عزيز به هدر بروند و قواى آنها به هدر برود. معلمين مدارس ما، معلمين اسلامى به حسب نوع نيست، و تربيت در كنار تعليم نبوده است. و لهذا آن چيزى كه از دانشگاههاى ما بيرون آمده است، يك انسان متعهد، يك شخصى كه براى مملكت خودش دلسوز باشد، و تمام نظرش به اين نباشد كه منافع خودش را به دست بياورد، ما نداريم.
🔸ما كه مى گوييم بايد بنياداً اينها تغيير بكند، مىخواهيم بگوييم كه دانشگاههاى ما بايد در احتياجاتى كه ملت دارند، در خدمت ملت باشند، نه در خدمت اجانب. ما معلمينى كه در مدارس ما، اساتيدى كه در دانشگاههاى ما هستند بسيارى از آنها در خدمت غربند. جوانهاى ما را شستشوى مغزى مى دهند. جوانهاى ما را تربيت فاسد مى كنند.
🔸دانشگاهها بايد تغيير بنيانى كند و بايد از نو ساخته بشود كه جوانان ما را تربيت كنند به تربيتهاى اسلامى. اگر تحصيل علم مى كنند، در كنار آن تربيت اسلامى باشد، نه آنكه اينها را تربيت كنند به تربيتهاى غربى. نه آنكه يك دسته به طرف غرب بكشانند جوانهاى ما را و يك دسته به طرف شرق و يك دسته با اشخاصى كه با ما جنگ دارند، بالفعل اشخاصى كه ما را مى خواهند در انحصار اقتصادى قرار بدهند، يا براى ما ادعا مى كنند كه ما حصار اقتصادى مى كشيم دور شما، و دست و پا مى كنند در اين موارد، يك دسته از دانشگاهيهاى ما، از جوانهاى ما كمك به آنها نكنند.
صحیفه امام، ج ۱۲ ص ۲۴۸ ، اول اردیبهشت ۱۳۵۹ (با اندکی تلخیص)
ادامه دارد ...
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️اولین نشست از سلسله نشست های فقه الاجتماع با موضوع "تبیین و بررسی سرفصلهای فقه منزلت اجتماعی (شأن)"
🔹با حضور آیت الله مبلغی و جامعه شناسان محترم دکتر شرف الدین ، دکتر گودرزی
🔹یکشنبه ۸ اردیبهشت ۹۸ ؛ ساعت ۱۷-۱۹ ؛ انجمن فقه و حقوق اسلامی حوزه
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️حوزههای علمیه و علوم اجتماعی دینی - بومی♦️
🔹هم در جامعۀ اسلامی و هم در جامعۀ کفر، میتوانیم علم و جامعهشناسی سکولار داشته باشیم و میتوانیم جامعهشناسی اسلامی داشته باشیم و هر دو را هم همدلانه داشته باشیم.
🔹رفتاری انجام میدهید، بر اساس دغدغهای از حب ذات و کمالطلبی است. اگر فردی کمال را در پول ببیند و فرد دیگر خدا، اقدامها متفاوت میشود.
کتاب ماه علوم اجتماعی بخش سیزدهم
▫️گفتگوی کتاب ماه علوم اجتماعی با حجج الاسلام حسین بستان و حسین سوزنچی با موضوع " حوزه های علمیه و علوم اجتماعی دینی - علمی " که در دومین شماره از دور جدید کتاب ماه( دی و بهمن ماه ۹۰ - شماره ۴۶ و ۴۷) به چاپ رسید.
🔸جامعهشناس غربی، با همان روش و مبانی خودش، از جامعه ما تحلیل دارد؛ حتی گاه از نظر خودش تحلیل همدلانه هم دارد. اما آیا تحلیل که از نظر او همدلانه است را ما میپذیریم؟ به نظر من، هم در جامعۀ اسلامی و هم در جامعۀ کفر، میتوانیم علم و جامعهشناسی سکولار داشته باشیم و میتوانیم جامعهشناسی اسلامی داشته باشیم و هر دو را هم همدلانه داشته باشیم. یعنی همدلانه بودن لزوما وجود یک روش و مبنای واحد در تحلیل را نفی نمیکند.
▫️آقای دکتر بستان، آیا شما هم قائل هستید که این تفاوتهای ارزشی - فرهنگی را میتوان در سطح عمیقتری حل کرد و در واقع این دو حوزه را به طور متمازی با هم پیش می برید؟
🔸دکتر سوزنچی: اجاره دهید من با مثالی این مسئله را روشن تر کنم. مثلاً ما میگوییم رفتار انسان به حب ذات بر میگردد؛ حب ذات یک مسئلۀ کلان است که مهم نیست که شما مسلمان باشید یا کافر. حالا اینکه ذات خود را منحصر در حقیقت مادی ببیند، حب ذات یک معنا پیدا میکند و اگر ذات را اتصال با خدا ببیند، یک معنای دیگری پیدا میکند.
🔸اما مسئله در حد کلان یکی است یعنی رفتاری که شما انجام میدهید، بر اساس یک دغدغهای از حب ذات است. کمالطلبی را در نظر بگیرید؛ اگر فردی کمال را در پول ببیند و فرد دیگری در خدا، اقدامها متفاوت میشود؛ اما در هر دو مورد، کمالطلبی منشأ بسیاری از رفتارهاست. منظور من این دست امور است.
🔸برای همین است که پیامبران، روی همین مبناهای مشترک بحث میکردند؛ مثلاً تعقل، هرکسی هم که غیرعاقل باشد، در مجموع تعقل را ترجیح میدهد. منظور من این دست از ارزشهای کلان است که اینها هم در رفتارهای معنیدار ما فوقالعاده مؤثر است و با همینها میتوانیم دستهای رفتارها را شناسایی کنیم؛ البته هرچه پایینتر میآییم، به یک دسته از رفتارهای خاص میرسیم؛ مثلاً شما در جامعۀ اسلامی، خدا را هم قبول دارید و حجاب دارید، اما آنها مسیحی هستند و خدا را هم قبول دارند اما حجاب ندارند و این را هم منافی مبنای خودشان نمیبینند.
🔸دکتر بستان: اگر به لحاظ معرفت شناسی بخواهیم بحث کنیم و منظور شما (دکتر سوزنچی) این باشد که ما هم آن را نقد میکنیم. اما بحثی که وجود دارد و معمولاً با عنوان عینیت از آن بحث میکنند، این است که عینیت را با عنوان عینیت علیالاصول میپذیرند و بیشتر از این نمیتوانند ادعا کنند؛ به لحاظ منطقی، ادعای ما این است که نقاط مشترکی حتی در ارزشها وجود دارد که علیالقاعده امکان عقلی آن وجود دارد که [این مسائل] حل و فصل شود، اما مقام بالفعل، بحث دیگری است؛ در این مقام من فکر نمیکنم ما بتوانیم به نقطهای برسیم که اختلافات ایدئولوژیک و ارزشی حل شود و تفاوت فرهنگی حذف شود و انسان ها به دیدگاههای مشترکی برسند؛ بلکه باید بین علیالاصول و بالفعل تفاوت گذاشت.
🔸بالفعل چشمانداز روشنی ندارد و در آموزههای دینی هم فکر نمیکنم چیزی استخراج شود که به تحقق حل اختلافات به این معنا ناظر باشد. ایمان و کفر از ابتدا بوده و همین مسئله کافی است که تقابلات ادامه پیدا کند.
🔸دکتر سوزنچی: اگر مسئله به این معناست که عدهای زیر بار حقیقت نمیروند؛ درست است و بنده نیز با آن موافقم. اما اگر به این معناست که تکلیف علمی مسئله حل نمیشود، بنده این را قبول ندارم. در جایی شما مطلب را حل میکنید و عدهای زیرِ بار آن نمیروند؛ یعنی میشود به طرف نشان داد که راهحل این است و همه میفهمند که نپذیرفتن وی، صرفا از روی لجاجت است، نه مشکل علمی. محل بحث ما علم است؛ و در عرصه علم میتوان یک مطلب را مستقر کرد.
🔸الان خیلی از مسائل را که به لحاظ مبانی حتی غربیها آن را کاملا حل نکردهاند اما برای جامعههای بشری جا انداختهاند؛ مثلا جا انداختهاند که دموکراسی یک اصل است؛ جا انداختهاند که آزادی یک اصل است؛ جا انداختهاند که استبداد غلط است؛ اینها را در فضای معرفتی عمومی مستقر کردهاند.
ادامه دارد ...
http://www.souzanchi.ir/میزگرد-علمی-با-موضوع-حوزههای-علمیه
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضای گروه دانش صدای جمهوری اسلامی ایران :
🔹بعضیها برای القاء این معنا می کوشند که دین گرایی مردم با علم گرایی منافات دارد و با علم گرایی می شود به دین گرایی مردم صدنه زد! اینها کور توانده اند و اشتباه می کنند؛این دو با هم هیچ منافاتی ندارند.
🔹دین اگر دین اسلام است که ما امروز طرفدار آن هستیم ، دینی است که انقلاب می کند؛دینی است که برای میدانها سرباز درست می کند ؛ دینی است که به علم دعوت می کند.
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️اسلامی شدن دانشگاه از دیدگاه امام ♦️
🔹آن چيزى كه ما را مى ترساند وابستگى فرهنگى است. ما از دانشگاه استعمارى مى ترسيم. ما از دانشگاهى مى ترسيم كه جوانهاى ما را آن طور تربيت كنند كه خدمت غرب بكنند.
🔹معنى اسلامى شدن دانشگاه اين است كه استقلال پيدا كند و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگى به شرق جدا كند
حضرت امام خمینی (ره) قسمت دوم (قسمت آخر)
🔸ما مى خواهيم كه چنانچه ملت ايران در مقابل غرب ايستاد، جوانهاى دانشگاهى ما هم همه در مقابلش بايستند. نه اينكه وقتى اين جوانهايى كه به واسطه ساده لوحى خودشان، تربيتهاى باطل بعضى از معلمين را قبول كردند و حالا كه ما مى خواهيم يك دانشگاه مستقل درست كنيم و تغيير بنيادى بدهيم كه مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، چنانچه ما بخواهيم اين طور كنيم، جبهه بندى مى كنند. همين دليل بر اين است كه ما دانشگاه اسلامى و دانشگاهى كه تربيت كرده باشد جوانان ما را نداشتيم و نداريم. همين شاهد است بر اينكه جوانهاى ما تربيت صحيح نشدند، و از آن طرف دنبال تحصيل نيستند.
🔸ما مى خواهيم كه جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببينند. احتياجات خودشان را ببينند. شرقى نباشند. غربى نباشند. ما كه امروز با امريكا در قبال هم ايستاديم، در قبال اين ابرقدرت ايستاديم و احتياج به اين داريم كه جوانهاى ما هم در قبال آنها بايستند، جوانهاى ما در مقابل خودشان مى ايستند و براى امريكا كار مى كنند. ما مىخواهيم دانشگاهها را طورى كنيم كه جوانهاى ما براى خودشان و براى ملتشان كار كنند.
🔸اين آقايانى كه اشكال مى كنند در اين معانى و كنار نشسته و اشكال مى كنند، اينها گمان مى كنند كه اعضاى شوراى انقلاب نمى فهمند به اينكه معنى اسلامى كردن اين نيست كه در همه علوم دو قسم ما داريم. يك قسم هندسه اسلامى داريم. يك قسم هندسه غير اسلامى. اشكال مى كنند. نمى دانند كه اعضاى شوراى ما كه بعضى از آنها دكتر هستند، و بعضى از آنها مجتهد هستند، نمى فهمند اينها كه علوم اسلامى جايى دارد. در مدارس قديمه هست. و اينجا جاى علوم ديگر است. لكن بايد دانشگاه اسلامى بشود تا علومى كه در دانشگاه تحصيل مى شود در راه ملت و در راه تقويت ملت و با احتياج ملت همراه باشد.
🔸معنى اسلامى شدن دانشگاه اين است كه استقلال پيدا كند و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگى به شرق جدا كند و يك مملكت مستقل، يك دانشگاه مستقل، يك فرهنگ مستقل داشته باشيم.
🔸عزيزان من، ما از حصر اقتصادى نمى ترسيم. ما از دخالت نظامى نمى ترسيم. آن چيزى كه ما را مى ترساند وابستگى فرهنگى است. ما از دانشگاه استعمارى مى ترسيم. ما از دانشگاهى مى ترسيم كه جوانهاى ما را آن طور تربيت كنند كه خدمت غرب بكنند.
🔸من آن چيزى را كه شوراى انقلاب و رئيس جمهور گفته اند راجع به تصفيه دانشگاه و راجع به اينكه بايد دانشگاه از اين جهاتى كه در آن هست بيرون برود تا مستقل بشود، تا بتوانيم ما استقلالش را حفظ كنيم، پشتيبانى مى كنم. و من از تمام جوانها خواستارم كه كارشكنى نكنند و مقاومت نكنند و نگذارند كه اگر مقاومت كردند، ما تكليف آخر را براى ملت معين كنيم. از خداوند تعالى سعادت ملت اسلام را و سعادت جوانها را خواستارم. و اميدوارم كه همان طورى كه پيشنهاد شده است، دانشگاهها را از همه عناصر تخليه كنند و از همه وابستگيها تخليه كنند، تا اينكه ان شاء اللَّه يك دانشگاه صحيح [با] اخلاقى اسلامى [و] فرهنگ اسلامى تحقق پيدا بكند.
صحیفه امام، ج۱۲ ص ۲۴۸ ، اول اردیبهشت ۱۳۵۹ (با اندکی تلخیص)
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️ لینک کلیپ صوتی و تصویری بخش اول از پنجمین هم اندیشی " جایگاه مطالعات قرآنی در اعتلای علوم انسانی "
🔹با حضور : پارسا، پازوکی، پاکتچی، حسنی فر، ربانی زاده، سعیدی نیا، شاکر، صفاری نیا، فتح الهی، فراستخواه، قبادی، گرامی، مجاهدی، محقّقداماد، مودب، نکونام، پارسا، شفیعی
🔹انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی با همکاری پژوهشکده مطالعات قرآنی
🔹دبیر علمی: دکتر فروغ پارسا
🔹دبیر اجرایی: دکتر سیدروح الله شفیعی
🔸زمان : چهارشنبه اول اسفند؛ ساعت ۹ الی ۱۸
🔸پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سالن حکمت
http://www.ihcs.ac.ir/fa/news/18012/
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️ لینک کلیپ صوتی و تصویری بخش اول از پنجمین هم اندیشی " جایگاه مطالعات قرآنی در اعتلای علوم انسانی "
🔹با حضور : پارسا، پازوکی، پاکتچی، حسنی فر، ربانی زاده، سعیدی نیا، شاکر، صفاری نیا، فتح الهی، فراستخواه، قبادی، گرامی، مجاهدی، محقّقداماد، مودب، نکونام، پارسا، شفیعی
🔹انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی با همکاری پژوهشکده مطالعات قرآنی
🔹دبیر علمی: دکتر فروغ پارسا
🔹دبیر اجرایی: دکتر سیدروح الله شفیعی
🔸زمان : چهارشنبه اول اسفند؛ ساعت ۹ الی ۱۸
🔸پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سالن حکمت
http://www.ihcs.ac.ir/fa/news/18012/
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️حوزههای علمیه و علوم اجتماعی دینی - بومی♦️
🔹در فلسفۀ علم یکی از مشکلات این است که همیشه سراغ مرزهای دعوا که هیچگاه حل نمیشود، میروند؛ و بعد گمان میکنند که هیچ نزاعی حل نمی شود.
🔹واقعیت تثبیت شده در علم زیاد داریم ، چون خیلی از قواعد به تدریج تثبیت شده است.
کتاب ماه علوم اجتماعی بخش چهاردهم
▫️گفتگوی کتاب ماه علوم اجتماعی با حجج الاسلام حسین بستان و حسین سوزنچی با موضوع " حوزه های علمیه و علوم اجتماعی دینی - علمی " که در دومین شماره از دور جدید کتاب ماه( دی و بهمن ماه ۹۰ - شماره ۴۶ و ۴۷) به چاپ رسید.
🔸به نظر من اگر بحث بر سر حل مسئله در مقام علم است، این ممکن است؛ اما اگر میخواهیم بگوییم خلاصه یک عده هستند که قبول نمیکنند این دیگر بحث علم نیست و بحث واقعیت اجتماعی است؛ اما در عرصۀ علم میتوانیم در جایی تکلیف را معلوم کنیم.
🔸دکتر بستان: بله میتوانیم. ولی خودِ غرب حل نکرده است؛ نه این که ما متعرض باشیم. پس از دهها سال که سعی کردند مدرنیته را جا بیندازند، آخر رسیدند به پست مدرنیسم.
🔸دکتر سوزنچی: من نمیگویم همه چیز را حل کرده اند؛ اما مثلاً همین آزادی را در نظر بگیرید؛ هیچ غربیای وجود دارد که مخالف آزادی باشد؟ یعنی یکسری از اصلها برای آنها تبدیل به اصول قطعیه شده است. پستمدرنها هم از شدت آزادی، پستمدرن شدند.
🔸ظاهرا ادعا میکنند که مبنای واحد ندارند؛ اما آیا واقعا چنین است؟ من الان آزادی را مثال زدم. شما الان در غرب کسی را پیدا میکنید که با آزادی مخالف باشد؟ شاید در فضای اسلامی سنتی چنین دیدگاهی را پیدا کنید اما در فضای غربی من هیچ مکتبی از مکاتبشان، چه افراطی و چه تفریطی را ندیدم که آزادی را اصل قرار ندهند.
🔸دکتر بستان: بله، یک مفهوم خیلی انتزاعی که هیچ کس سر آن دعوا ندارد شاید مصداق این مسئله قرار گیرد.
🔸دکتر سوزنچی: خیلی انتزاعی نیست و معنای متعینی دارد. هرکسی شعار آزادی دهد از او میپذیرند. منتها در محدودههایش دعوا میکنند. یعنی خودشان در جهان، آزادی را جا انداختهاند. آیا نمیشود معارف درست را در جهان جا انداخت حتی در حد همان بار انتزاعی که دارد؟ افراد یک مقدار مقاومت میکنند اما در دعوای لیبرالیستها و جریانات دیگر اگر دقیق نگاه کنید میببینید نزاع بر سر تعیین راه درست آزادی است، نه اصل آزادی. اینها محل دعوا است.
🔸دکتر بستان: مشکل همینهاست. عرض بنده هم اینهاست. به لحاظ امکان عقلی میرسد اما در عمل به نتیجه نمیرسد.
🔸دکتر سوزنچی: اینکه به لحاظ عملی به نتیجه نمیرسد باید برای آن دلیل بیاورید. بنده معتقدم که اینکه امروزه چنین گمانی پدید آمده ناشی از این است که مدتهای مدید، دعوای باطل و باطل بوده و در دعوای باطل و باطل، حق محض و جدی وجود ندارد تا بخواهد مستقر، و مورد قبول عمومی واقع شود. برای همین است که در عرصههایی که حقیقت به طور جدیتری مطرح میشود، سریع مستقر میشود. اینکه زمین کروی است برای افراد، مسجل شده است؛ یعنی دیگر کسی در آن شک ندارد و اگر کسی هم مخالفت کند، همه میفهمند یک لجاجتی در کار است. الان همه پذیرفتهاند که زمین کروی است و ثابت نیست و در حال حرکت است؛ و از این گونه موارد که نزاع دیگر تمام شده، در عرصه علم فراوان است.
🔸 منتها ما غالباً سراغ مرزهای دعوا میرویم؛ در فلسفۀ علم یکی از مشکلات این است که همیشه سراغ مرزهای دعوا که هیچگاه حل نمیشود، میروند؛ و بعد گمان میکنند که هیچ نزاعی حل نمی شود. درحالی که نم بعد از گذشت یک مدت، برخی واقعیات تثبیت میشود و واقعیت تثبیت شده در علم زیاد داریم. چون خیلی از قواعد به تدریج تثبیت شده است.
🔸دکتر بستان: بحث ارزشها مسئله خیلی مشکلتر از این حرفهاست؛ البته در همان هم چنین قطعیتی که همه وفاق پیدا کنند، نیست ولی در ارزش ها [مسئله حادتر است].
🔸سوزنچی : در ارزشها هم همینطور است و میتوان موارد متعدد نشان داد، که چند مورد را در فضای غربی اشاره کردم. مساله شهوت و غضب هم اگر به لجاجت برگردد، که همان است که گفتم؛ و البته لجاجت را نمیتوان کاری کرد.
▫️کتاب ماه: به نظر شما [دکتر سوزنچی]، کسی مثل هابز که به حب ذات به آن معنای مادی اهمیت میدهد با کسی در فلسفۀ اسلامی حب ذات را به معنای دیگری به کار میبرد، حتی اگر هر دو حب ذات را مبنا قرار دهند، آیا تعریفهای متفاوت باعث شکلگیری دو نظام معرفتی متمایز نمیشود؟
🔸دکتر سوزنچی: بله میشود؛ اما این تعریفها را میتوان حذف کرد یا نمیشود؟ گاه این مسئله در ارتباط با عدهای مطرح میشود که اهل لجاجت هستند اما زمانی که مسئله معطوف به حلِ مسئلۀ علمی است، این مشکل مرتفع میشود؛ حتی اگر برخی قبول نکنند.
ادامه دارد ...
http://www.souzanchi.ir/میزگرد-علمی-با-موضوع-حوزههای-علمیه
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️حوزههای علمیه و علوم اجتماعی دینی - بومی♦️
🔹در فضای علمی می توان مسئله را حل کرد بله یکسری موارد ساده تر و یکسری سخت تر ولی اینکه هیچ موردی نیست که حل نشود، دلیل میخواهد.
کتاب ماه علوم اجتماعی بخش پانزدهم
▫️گفتگوی کتاب ماه علوم اجتماعی با حجج الاسلام حسین بستان و حسین سوزنچی با موضوع " حوزه های علمیه و علوم اجتماعی دینی - علمی " که در دومین شماره از دور جدید کتاب ماه( دی و بهمن ماه ۹۰ - شماره ۴۶ و ۴۷) به چاپ رسید.
🔸من عمداً مثال کرویبودن را زدم. شما میدانید که اینقدر شواهد قطعی است که قبول نکردن از روی لجاجت است و در فضاهای علمی اگر کسی بخواهد بحث را از این جا شروع کند واقعا مورد تمسخر قرار می گیرد. بحث من سر این است که در فضای علمی می توان مسئله را حل کرد بله یکسری موارد ساده تر و یکسری سخت تر ولی اینکه هیچ موردی نیست که حل نشود، دلیل میخواهد.
🔸دکتر بستان: بحث مبنایی است و به بحث های ایمانی و عقل و جایگاه کلامی می رسیم که نسبت ایمان و عقل چیست. طبق فرمایش شما تداوم اختلافات به بحث لجاجت محدود می شود. و اگر فراتر از لجاجت نگاه کنیم می شود حل کرد و به نتیجه رسید و تکلیف اختلافات را حل کرد می خواهم بگویم چیزی فراتر از لجاجت است و خیلی خاص به لجاجت نکنیم. کسانی میفهمند و عالماً و عامداً قبول نمیکنند. شاید بتوان این را وسیعتر در نظر گرفت که لجاجت به معنای خیلی خاص آن به ذهن نیاید. بحث ایمان و کفر بحثی نیست که قرار باشد یک جایی تمام شود و همه بپذیرند؛ «لَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیَهُودَ وَلاَ النَّصَرى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» (بقره/۱۲۰). این اختلاف به هر حال بوده و هست.
🔸دکتر سوزنچی: حقیقت کفر همان لجاجت است؛ تسلیم نشدن در برابر حقیقتی است که شخص آن را میشناسد؛ وگرنه اگر اصلا حقیقت را نشناسد، جاهل قاصر است، نه کافر. ضمنا نزاع هم قرار است تمام شود، زیرا ما به مهدویت قائلیم.
🔸دکتر بستان: حضرت که ظهور میکنند چه کار میکنند؟ باز روشن نیست که همۀ اختلافات برچیده شود؛ باید این مسئله را بررسی کرد. اما به هر حال، تصور من به این شکل نیست.
🔸دکتر سوزنچی: همۀ اختلافات نه، اما اختلافات اساسی و ریشهای حل میشود و کفر وجود ندارد.
🔸دکتر بستان: یعنی آنهایی که مخالف هستند، مجبورند تسلیم شوند؛ نه اینکه بپذیرند.
🔸دکتر سوزنچی: این یعنی لجاجت؛ یعنی مسئلۀ آخر، لجاجت است. آیا کسی که نمیداند و نمیشناسد را مجبور به پذیرش میکنند یا معاندی را که میداند اما تن نمیدهد؟
🔸دکتر بستان: پس مسئله، حل نزاع ارزششناختی نشد. اصل اینکه تبعیت از شهوات را در زندگی پذیرفته است، شما هر چقدر استدلال عقلی هم بکنید [فایدهای ندارد]. مسئله این نیست که این که می فهمد و خدا را باور کرد و هم چیز را قبول کرد، اما به خاطر لجاحت زیر بار نمیروم.
🔸دکتر سوزنچی: همین که تبعیت از شهوات را پذیرفته است، یعنی چه؟ یعنی استدلالش را قبول میکند که نباید تبعیت کند، (یعنی میداند و میفهمد و مساله علمیاش حل شده است) ولی دلش میخواهد تبعیت کند.
🔸دکتر بستان: میگوید من چرا باید خودم را محدود کنم و میخواهم آزادی داشته باشم.
🔸دکتر سوزنچی: اگر بحث علمی کند اتفاقا همین آزادی را می شکافیم و نشان میدهیم و اثبات میکنیم که آزادی حقیقی چیست. کفر یعنی همین «جَحَدوا بها و استَیقَنَتها أنفُسَهُم ظُلماً و عُلوّاً». یعنی میدانند و مشکل علمی ندارند، اما لجاجت میورزند.
🔸دکتر بستان وقتی قیامت باور نمیکند، شما هر چقدر سعی کنید استدلال عقلی بیاورید، مسئلهای حل نمیشود.
🔸دکتر سوزنچی: این باوری که شما میگویید، علم نیست، ایمان است. میتوان کاری کرد که او به باور علمی برسد. شیطان هم قیامت را هم باور علمی داشت ولی باور علمی غیر از لجاجت نکردن است. ایمان یعنی تسلیم شدن در برابر حقیقتی که حقیقت بودنش را شناختهام و کفر یعنی تسلیم نشدن در برابر حقیقتی که حقیقت بودنش را شناختهام؛ هر دو مورد فرع بر شناخت واقعیتند. شیطان منکر معرفتی وجود خدا نبود، خدا را میشناخت ولی کافر بود.
دکتر بستان مثلا بزرگان فلسفه مانند هیوم، شکاکان و مانند آنها همگی لجاجت کردهاند؟
🔸دکتر سوزنچی بنده آنها را نگفتم، (من در مورد اشخاص علم غیب ندارم و نمیگویم هرکس که خدا را قبول نکرده، مساله علمیاش حل شده است.) شما یکبار میگویید فلان مسئله را حل نکردهاید؛ یکبار میگویید حل نمیشود؛ و من این دومی را منکرم.
ادامه دارد ...
http://www.souzanchi.ir/میزگرد-علمی-با-موضوع-حوزههای-علمیه
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️متن کتاب " احیای تفکر اسلامی " اثر استاد شهید مطهری به مناسبت سالروزشهادت استاد
🔹امام خامنه ای : مرحوم آیةالله مطهری به عنوان یکی از چهرههایی که در احیاء تفکر اسلامی بیشترین نقش را داشتند و جزو یکی از پرچمداران این بینش نوین اسلامی و طرح دوبارهی اسلام در فضای فرهنگ امروزی جهان باید به شمار بیاید! ۶۳/۲/۱۰
🔹کاری که شهید مطهری کرد، امروز باید همهی فضلای جوان در صدد باشند خود را برای آن آماده کنند؛ و اگر آماده هستند، اقدام کنند.شهید مطهری به عرصهی ذهنیت جامعه نگاه کرد و عمدهترین سؤالات ذهنیت جامعهی جوان و تحصیلکرده و روشنفکر کشور را بیرون کشید و آنها را با تفکر اسلامی و فلسفهی اسلامی و منطق قرآنی منطبق کرد و پاسخ آنها را در سطوح مختلف در مقابل افراد گذاشت ۸۳/۴/۱۵
🔹ما همیشه به مطهری نیاز داریم. در شخص شهید مطهری نمیشود متوقف شد. بر پایهی پیشرفتهای فکری و نوآوریهای او باید جامعه و مجموعهی فکرىِ اسلامی ما به نوآوریهای دیگری دست پیدا کند. ما احتیاج داریم مطهریهایی برای دههی ۸۰ و ۹۰ داشته باشیم؛ چون نیازهای فکری نوبهنو وجود دارد! ۸۲/۱۲/۱۸
@Jahade_tabeini
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️گام دوم انقلاب و علوم انسانی اسلامی ♦️
🔹یکی از چیزهایی که علوم انسانی نقش داشته و میتواند این نقش در تکمیل و نهایی سازیاش نقش داشته باشد بحث الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است.
🔹نقش علوم انسانی اسلامی یک نقش زیرساختی برای تولید سبک زندگی اسلامی است، این بحث از دو منظر قابل پیگیری است.
حجت الاسلام قاسم ترخان بخش سوم
▫️ ۲۲ اسفند ، نشست علمی «نقش علوم انسانی اسلامی در گام دوم انقلاب» با ارائه حجت الاسلام قاسم ترخان، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و به همت مؤسسه حیات طیبه در ساختمان اندیشکده مهدویت جمکران برگزار شد.
🔸یعنی ما در بحث دولت اسلامی در این چهل سال پیشرو باید در حوزه علوم انسانی اسلامی کار شدید و مجاهدانه انجام دهیم تا آن نهادها و ساختارهای مناسب را بتوانیم تولید کنیم؛ طبیعتا شکلگیری جامعهای که همه مقاصد و آرمانهای و اهداف اسلام را مانند عدالت تأمین کند تحقق پیدا نکرده و در این چهل ساله باید تلاش شود، مرحله چهارم محقق شود تا به بحث مرحله پنجم برسیم که بحث تمدن اسلامی است.
▫️تولید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در جهت تمدن سازی
🔸البته کارهای خوبی در این مدت انجام شده است، فکر میکنم که از چیزهایی که میشود درباره نقش علوم انسانی اسلامی در گام دوم سخن گفت که البته قدمهای این گام در این گام اول برداشته شد، اما باید با جدیت ادامه پیدا کند، تولید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است که در حال حاضر یک سندی آماده شده و بنا است در این گام دوم اشکالات آن گرفته شود و به صورت یک سندی بالادستی در اختیار قرار داده شود که تا شما این الگو را نداشته باشید نمیتوانید به اهدافی که گفته شد برسید.
🔸یعنی بحث تمدن نوین اسلامی مبتنی است بر اینکه شما یک الگویی را تولید کنید که این الگو طبیعتا با مدلهای غربی متفاوت خواهد شد. براساس این الگو باید حرکت کنید تا به آن نقطه مطلوب برسید. پس یکی از چیزهایی که علوم انسانی نقش داشته و میتواند این نقش در تکمیل و نهایی سازیاش نقش داشته باشد بحث الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است.
🔸در بیانیه مقام معظم رهبری بر روی هفت محور تأکید شده است. بحث علم و پژوهش، معنویت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی و عزت ملی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمنان و در آخر بحث سبک زندگی است؛ رهبر معظم انقلاب با نگاه تمدنی که دارند این هفت موردی را که آوردهاند با نگاه تمدنی است. برای اینکه به آن نقطه مطلوب برسند یعنی تمدن نوین اسلامی ایجاد شود، تمدن نیاز به یک نرمافزار و یک سختافزار دارد؛ بخشی نیاز به نرمافزار و بخشی نیاز به سختافزار دارد.
▫️سبک زندگی به مثابه نرم افزار تمدن سازی
🔸سبک زندگی جنبه نرمافزاری دارد. تا شما سبک زندگی را درست نکنید به تمدن نخواهید رسید. این هفت محور بیان شده براساس آن نگاه تمدنی است که ایشان دارند و تلاش میکنند الگو نوشته شود و هم آن پنج مرحله و آن چهار مرحله پیشین گامهایش برداشته شود تا به نقطه مطلوب برسیم و طبیعتا تا شما این هفت محور را محقق نکنید، تمدن نوین اسلامی محقق نخواهد شد.
🔸گفتهاند که هر تمدنی مبتنی بر فرهنگ، اقتصاد، سیاست، اخلاق، قدرت نظامی و اینها است؛ میگویند تا شما در این امور تئوری نداشته باشید به نقاط گفته شده نمیرسید. این تئوریها را علوم انسانی به شما میدهد.
🔸مقام معظم رهبری توضیح میدهند که هر تمدنی یک بخش نرمافزار دارد یک بخش سختافزار. نرمافزار تمدن همان سبک زندگی است، یعنی شما اگر سبک زندگی اسلامی ایجاد و تولید نکنید یقینا تمدن اسلامی نخواهید داشت. نمیشود که تمدن اسلامی داشته باشید اما سبک زندگی شما غربی باشد. این پارادوکس است. بنابراین سبک زندگی متوقف بر علوم انسانی است.
🔸سؤال اساسی این بود که جایگاه علوم انسانی در این چهل سال و نقش علوم انسانی در گام دوم چیست؟ نقش علوم انسانی اسلامی یک نقش زیرساختی برای تولید سبک زندگی اسلامی است، این بحث از دو منظر قابل پیگیری است.
🔸سبک زندگی یعنی شیوه زندگی که این شیوه زندگی براساس علایق شما شکل میگیرد و علایق شما را باورها شکل میدهند، باورها، علقه، میل و ارزش تولید میکند و براساس این ارزشها این سبک زندگی را انتخاب میکنید و ترجیح میدهید که اینگونه زندگی کنید.
🔸مثال روشن این است که شما به یزد میروید و بافت سنتی را که آنجا میبینید و حتی نوع خانهها و درهای خانهها، معماری، روابط و شیوه زندگی براساس باورهای اعتقادی شکل گرفته است که میگفتند محرم و نامحرم است. نوع نگاه به جهان، جهانبینی باورهای ارزشی را شکل میدهد که میگفتید خدا، قیامت و معادی هست. اینجا یک بحث علمی مطرح میشود که رابطه بین بایدها و نبایدها و هست و نیست چیست؟
ادامه دارد ...
https://goo.gl/1GrFvP
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️لینک صوتی و تصویری جلسه نقد و بررسی کتاب " اخلاق علم در علوم اجتماعی ایران "
🔹با حضور: دکتر احمد بخارایی ، دکتر علیرضا ثقه الاسلامی ، دکتر اسماعیل شریفی ، دکتر سید آیت الله میرزایی
🔹دبیر علمی: دکتر روح الله کریمی
🔸شنبه ۱۴ مهر ۹۷ ؛ ۹ الی ۱۲
🔸پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، سالن اندیشه
http://www.ihcs.ac.ir/fa/news/17325/
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami