♦️حوزههای علمیه و علوم اجتماعی دینی - بومی♦️
🔹مرحله اول در تولید علم ، عالمان هر رشتۀ علمی، یکسری گزارهها را به عنوان علم، در هر رشتۀ علمی مطرح میکنند؛
🔹در مرحله دوم، از این مجموعه گزارهها، گزارههای هنجاری استخراج میشود که مرحلۀ بعدی علم است؛
کتاب ماه علوم اجتماعی بخش هفدهم
▫️گفتگوی کتاب ماه علوم اجتماعی با حجج الاسلام حسین بستان و حسین سوزنچی با موضوع " حوزه های علمیه و علوم اجتماعی دینی - علمی " که در دومین شماره از دور جدید کتاب ماه( دی و بهمن ماه ۹۰ - شماره ۴۶ و ۴۷) به چاپ رسید.
▫️کتاب ماه: به عنوان پرسش نهایی و با توجه به این مسائل، افق آیندۀ حوزههای علمیه در مورد علم دینی را چگونه ارزیابی میکند؟
🔸دکتر بستان: اگر هندسهای را که ما برای یک علم دینی باید ترسیم کنیم مشخص نماییم، معلوم میشود علوم حوزوی چه نسبتی با این علوم دارند و چه کمکی میتوانند برای پیشرفت و پیشبرد این هدف (علم دینی) داشته باشد. این مسئله تا حدودی روشن شد.
🔸اما در مقام جمعبندی می توان گفت این علوم، چه غربی و چه غیرِ غربی و چه علم دینی که ما از آن صحبت میکنیم، بر یکسری مبانی و پیشفرضهای معرفتشناختی، روششناختی، ارزششناختی و وجودشناختی مبتنی هستند. براساس اینها، عالمان هر رشتۀ علمی، یکسری گزارهها را به عنوان علم، در هر رشتۀ علمی مطرح میکنند؛ در مرحله بعد، از این مجموعه گزارهها، گزارههای هنجاری استخراج میشود که مرحلۀ بعدی علم است؛ این مجموعه گزارههای هنجاری در سیاستگذاریها به کار میروند که گاه از آنها به علوم هنجاری تعبیر میشود.
🔸اینها یک مجموعهای از علوم و معارف را به طور کلی شکل میدهد که با استفاده از تعبیر پارادایم میتوان مسئله را تشریح کرد. این علوم انسانی که به این نحو شکل پیدا کردهاند، در درون پارادایمها تحلیل میشوند. به عنوان مثال، در علوم اجتماعی، پارادایمهای تفسیری، انتقادی، اثباتی و نظایر آنها را داریم که مبانی مختلف و روششناسیهای گوناگونی دارند. اگر در این قالب به مسئله بنگریم، میتوانیم با همین نگاه پارادایمی به مسئلۀ علم دینی بپردازیم. نه در سطح مبانیِ بعیدِ علم یا اصول معرفتشناختیِ عام مانند «عدم اجتماع نقیضین» و نظایر آنها، بلکه در سطح مبانیِ قریبِ علم. مثلاً در مورد جامعهشناسی، به این مسائل میپردازند که تلقی جامعهشناسی از هستیشناسیِ جامعه چیست؟ اصلاً جامعه را چه میداند؟ آیا جامعه را صرفاً مجموعۀ افراد میداند که طبق این نگاه، فرد اصالت پیدا میکند و این را یک مبنای هستیشناختی قرار میدهد و یا اینکه جامعه را یک کلیت میداند و معتقد است افراد، بیشتر از کلیت ها تأثیر میپذیرند و رفتارها و اخلاقها و ارزشهایشان برگرفته از یک وجدان جمعی و روح حاکم بر جامعه است. مباحث پارادایمی به این مسائل میپردازند.
🔸 براساس بحث معروف کنش و ساختار که در علوم اجتماعی مطرح است، دو پارادایم مختلف شکل گرفته است و پارادایم سوم، پارادایم انتقادی، نیز مطرح است که پایههای اساسی شکلدهندۀ جامعه را نیروهای بنیادی میداند که چه بسا به چشم هم نمیآیند و آنها تضادهای نهفته در بنیاد جوامع اند. اینها سه پارادایم و نگاه مختلف هستند.
🔸در بحث علم دینی هم، ما دچار این مسئله میشویم و به طور جبری و قهری با این مسئله مواجه هستیم و علم دینی باید تکلیفش را با این مسائل و مبانی معرفتشناختی مشخص کند. باید تکلیفش را با روش مشخص کند. روش تفریدی، اثباتی، تلفیقی و بحثهایی که در روششناسی مطرح است و مبانی ارزششناختی که نسبت ارزشها را با علم چطور میدانیم؟آیا ارزشها در علم جایگاهی دارند یا علم به لحاظ ارزشی باید بیطرف باشد؟ این بحثهایی است که در مبانی علوم مطرح میشود. این مرحلۀ اول از سه مرحلۀ مبانی علم، خود علم و نتایج علم است.
ادامه دارد ...
http://www.souzanchi.ir/میزگرد-علمی-با-موضوع-حوزههای-علمیه
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️صوت سخنرانی "استاد حسن رحیمپور ازغدی" با موضوع: اقتصاد و اجتهاد("مفهومسازی علمی" در نظریه اسلامی "پیشرفت")
🔹نشست (روز کارگر و رونق تولید ) _ سالگرد ترور شهید مطهری _ قرارگاه سازندگی خاتم _ ۱۳۹۸
🔹طرحی برای فردا ؛ شبکه یک ؛ پخش:۱۳ اردیبهشت ماه ۹۸
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️رخداد بینشجویانه و حکمتپژوهانه در اولین هفته رمضان۱۴۴۰ توسط موسسه علم دینی(امتداد حکمت) برگزار میشود.
🔹گام دوم انقلاب اسلامی، از خودسازی تا تمدنسازی
🔹با سخنرانی آیتاله عبدالکریم فرحانی، هم اندیشی طلاب و دانشجویان فرهیخته و
تجلیل از خانواده شهید مدافع حرم،
در فضایی معنوی برای خانواده ها
🔸پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ ؛ساعت۱۸
🔸مجتمع سرچشمه تهران
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@TamadonEN
♦️حوزههای علمیه و علوم اجتماعی دینی - بومی♦️
🔹علوم حوزوی قابلیت و قوه قریب به فعل دارند که زاینده علم دینی بشوند. البته در بعضی قسمتها ممکن است کار زیادی نیاز باشد ولی در بیشتر قسمت ها برای تبدیل شدن به ادبیات علوم اجتماعی جدید فاصله زیادی نیست
🔹باید یک گام برداشته شود که این ادبیات به آن ادبیات تبدیل شود و یک علم دینی غنی و همه جانبه داشته باشیم که هم به بحث های توصیفی و تبیینی و هم به بحث های هنجاری توجه کند.
کتاب ماه علوم اجتماعی بخش هیجدهم
▫️گفتگوی کتاب ماه علوم اجتماعی با حجج الاسلام حسین بستان و حسین سوزنچی با موضوع " حوزه های علمیه و علوم اجتماعی دینی - علمی " که در دومین شماره از دور جدید کتاب ماه( دی و بهمن ماه ۹۰ - شماره ۴۶ و ۴۷) به چاپ رسید.
🔸در این مرحله و با این نگاه برویم سراغ علومِ حوزوی. علومِ حوزوی، چه نسبتی با علوم جدید دارند و حوزهها چه کار کردهاند و چه کار میتوانند بکنند. کدام یک از این مبانی به بحث علوم حوزوی مربوط میشود؟ من فکر میکنم به همۀ مباحث بتوان ربط داد. بخشی از کار که فرمودید چرا به اصول و فلسفه بها میدهید این سنخ از بحثها آنهایی است که ما مجبوریم سراغ فلسفه ای که در حوزه هاست برویم و بخشی از جواب ها را باید آن جا دنبال کنیم.
🔸منتها بحث های موجود حوزه ها چون با این نگاه نبوده باید بازخوانی و متناسب با این بحث ها ارائه شود که جواب این مسائل از آن استخراج گردد. کسانی شروع کرده اند و مثلا در فلسفه ملاصدرا دنبال مسائل علم هستند.
🔸 بعد وارد بحث خود علم می شویم. این جا یک مقدار دغدغه ها بیشتر است. کسانی که موافق علم دینی هستند مرحله اول را همراهی می کنند. در مرحله دوم موافقان کمتر می شوند و پذیرش این مطلب برایشان سخت تر است که ما در متن علم و گزاره های علمی و قوانین و نظریه های علمی هم بتوانیم بحث های دینی را داخل کنیم.
🔸اینجا دیدگاه های مختلفی وجود دارد ولی به نظر می رسد علوم یکسان نیستند و به طور خاص علوم انسانی ظرفیت بیشتری دارند و به علاوه خود حوزه های علوم انسانی متفاوت اند؛ در بعضی از حوزه ها از لحاظ دینی خیلی حرف برای گفتن داریم و می توان آموزه های دینی را وارد گزاره های علمی کرد.
🔸 با این نگاه وقتی نگاه می کنید بحث علم فقه و اصول و کم کم علم رجال درگیر می شوند و این گونه است که تمام علوم حوزوی به نحوی جایگاه خودشان را پیدا می کنند.
🔸مرحله بعدی هم که علم هنجاری است که علوم انسانی اینها را طرد نکرده اند و می پذیرند که اینها به عنوان علم مطرح شده و اگر خیلی نگاه پوزیتیویستی داشته باشند می گویند اینها خارج از قلمرو علم است، ولی در محافل علمی به عنوان علوم هنجاری پذیرفته شده است. در اینجا هم باز می توانیم جایگاه علوم حوزوی را نشان دهیم؛ اینجا هم خصوصا فقه با علومی که به سیاست گذاری جامعه مربوط می شوند خیلی ارتباط نزدیکی دارد.
🔸درست است که علم فقه مستقیما با هدف سیاستگذاری بنا نشده و گزاره های حقوقی هم در آن هست ولی به لحاظ این که شکاف بین دو نوع گزاره توصیفی و هنجاری که در متن علم بارز است که همین مسئله باعث می شود خیلی ها با علم دینی مخالفت کنند و بگویند این هنجاری و دستوری است و آن توصیف و تبیین می کند، اما این اشکال اینجا کمتر می شود لااقل از این جهت که هر دو به نحوی نگاه هنجاری به قضیه می کنند و با ادبیات هنجاری صحبت می کنند و بایدها و نبایدها را مطرح می کنند.
🔸لذا همگرایی فقه و علوم اجتماعی هنجاری بیشتر می شود. اگر در این قالب نگاه کنیم می توان این را به عنوان جمع بندی مطرح کرد که علوم حوزوی قابلیت و قوه قریب به فعل دارند که زاینده علم دینی بشوند. البته در بعضی قسمتها ممکن است کار زیادی نیاز باشد ولی در بیشتر قسمت ها برای تبدیل شدن به ادبیات علوم اجتماعی جدید فاصله زیادی نیست و باید یک گام برداشته شود که این ادبیات به آن ادبیات تبدیل شود و یک علم دینی غنی و همه جانبه داشته باشیم که هم به بحث های توصیفی و تبیینی و هم به بحث های هنجاری توجه کند.
ادامه دارد ...
http://www.souzanchi.ir/میزگرد-علمی-با-موضوع-حوزههای-علمیه
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️حوزههای علمیه و علوم اجتماعی دینی - بومی♦️
🔹علم با مسئله ها و حل مسئله ها شکل می گیرد و پدید میآید. چطور است که ابتدا علم طبیعیات بود و بعد از دل آن شیمی و فیزیک بیرون آمد، و بعد از دل شیمی، شیمی عالی و معدنی و…این گونه مسائل علم زیاد می شود و کم کم به بلوغی می رسد و علمی جدید درست می شود.
🔹فقه یعنی تعیین تکلیف فعل مکلف، فعل مکلف را یک مقدار عام تر کنید و از فقه فردی خارج کنید و در نگاه اجتماعی حضرت امام ببرید، می شود «تئوری اداره انسان از گهواره تا گور»
🔹علوم اجتماعی هم در نگاه کلان مثل فقه به دنبال توصیه و هنجار است. درست است توصیفیتر است؛ اما هدف همه توصیفها رسیدن به توصیههاست.
کتاب ماه علوم اجتماعی بخش نوزدهم
▫️گفتگوی کتاب ماه علوم اجتماعی با حجج الاسلام حسین بستان و حسین سوزنچی با موضوع " حوزه های علمیه و علوم اجتماعی دینی - علمی " که در دومین شماره از دور جدید کتاب ماه( دی و بهمن ماه ۹۰ - شماره ۴۶ و ۴۷) به چاپ رسید.
🔸دکتر سوزنچی: با اغلب سخنان آقای دکتر بستان موافقم، هرچند با این نکته پاردایمی که فرمودند با آن مشکل دارم چون در پارادایم فرض بر این است نمی شود بین دو پارادایم ارتباط برقرار کرد و نوعی نسبیگرایی را در پی دارد؛ اگر این را کنار بگذاریم، عمده صحبت های ایشان را قبول دارم و چند نکته را به صحبت های ایشان اضافه می کنم.
🔸به نظرم دو سه دغدغه باید مهمتر شود که الان هم رگه های آن را مشاهده می کنیم ولو این که خام است. این نکته ای است که خیلی افراد ناخودآگاه در این وادی قرار می گیرند، خیلی افراد مطالبه دارند و مطالبه نابه جایی است چون ماهیت علم به لحاظ جامعه شناختی خوب تحلیل نمی کنند.
🔸علم با مسئله ها و حل مسئله ها شکل می گیرد و پدید میآید. چطور است که ابتدا علم طبیعیات بود و بعد از دل آن شیمی و فیزیک بیرون آمد، و بعد از دل شیمی، شیمی عالی و معدنی و… ؟ این گونه مسائل علم زیاد می شود و کم کم به بلوغی می رسد و علمی جدید درست می شود. این حل مسئله ها با این نگاه ها به نظر من خودش موضوعیت دارد. که اگر انسان دقت کند این طرف و آن طرف این را مشاهده می کند، این ها یک مقدار که زیاد شود کم کم علم را ایجاد می کند و به آن تشخص می دهد.
🔸الان عده زیادی در کشور جدا از هم دارند مسالههایی را حل میکنند؛ شاید لزوما هم به بحثهای ما توجه نکنند اما عملا دارند از مبادی معتبر فلسفی و دینی استفاده میکنند، به بحثهای غربیها و تحقیقات به اصطلاح تجربی بسنده نمیکنند و متون دینی را هم جدی میگیرند و … . اینها همه حرکت در مسیر تولید علم دینی است.
🔸نکته دیگر این است که در نگاه کلان، اگر علوم اجتماعی امروزی و فقه موجود بسیار از هم دورند، اما من به لحاظ ماهوی بین علوم اجتماعی و فقه (یعنی علوم اجتماعی مطلوب و فقه مطلوب) تفاوت جدیای نمی بینم. فقه یعنی تعیین تکلیف فعل مکلف، فعل مکلف را یک مقدار عام تر کنید و از فقه فردی خارج کنید و در نگاه اجتماعی حضرت امام ببرید، می شود «تئوری اداره انسان از گهواره تا گور»، یعنی ما می خواهیم تعیین کنیم انسان در زندگی چه کارهایی باید بکند و چه کارهایی نباید بکند. علوم اجتماعی دنبال چیست؟
🔸 علوم اجتماعی هم در نگاه کلان دنبال همین است. درست است توصیفیتر است؛ اما هدف همه توصیفها رسیدن به توصیههاست. روان شناسی این همه توصیف دارد، اما زمانی حضور خود در جامعه را تثبیت میکند که بگوید مثلا اگر افسرده شدی چه کار کن و فلان مشکل به وجود آمد چه کار کن و این مشکلات را حل کند، علوم اجتماعی، جامعه شناسی و سیاست همه دنبال این هستند. در این نگاه کلان اگر فقه خودش را با مسائل روز جدی (واقعا جدی) درگیر کند می شود علوم اجتماعی.
ادامه دارد ...
http://www.souzanchi.ir/میزگرد-علمی-با-موضوع-حوزههای-علمیه
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️حوزههای علمیه و علوم اجتماعی دینی - بومی♦️
🔹در فقه هم این توصیفات را مکرر می بینیم؛ منتها چون جامعه ما از فقه فقط توضیح المسائل را (که توصیههای نهایی پس از توصیفات است) می شناسد گمان میکند فقه را توصیه است.
🔹آدم یک مقدار فقه را عمیق کند، فقه خیلی جاها به علوم اجتماعی تنه می زند یعنی بحث های مشترکی دارند. البته نه فقه کنونی ما که هنوز صبغه فردیش غلبه دارد و نه علوم اجتماعی امروزی ما که کاملا در فضاهای پوزیتیویستی قرار دارد.
🔹من که معتقدم به این که باید روش های مختلف را در علم به کار گرفت، مکاسب شیخ انصاری مثال خوبی است که از روشهای مختلف کسب معرفت استفاده کرده است.
کتاب ماه علوم اجتماعی بخش بیستم (بخش آخر)
▫️گفتگوی کتاب ماه علوم اجتماعی با حجج الاسلام حسین بستان و حسین سوزنچی با موضوع " حوزه های علمیه و علوم اجتماعی دینی - علمی " که در دومین شماره از دور جدید کتاب ماه( دی و بهمن ماه ۹۰ - شماره ۴۶ و ۴۷) به چاپ رسید.
▫️کتاب ماه: منظور وجوه تجویزی علوم اجتماعی است؟
🔸دکتر سوزنچی: نه. فقه همهاش تجویزی نیست. اگر کسی کتاب مکاسب را خوانده باشد خیلی جاها توصیف است و خیلی اوقات در فهم واقعیات اجتماعی از عرف کمک می گیرد؛ این به زبان امروزی می شود پژوهش میدانی.
🔸مکاسب بحث از عرصه روابط اجتماعی است و توصیف مناسب از این روابط مقدمه توصیه هاست. البته در جای خودش توصیه هم دارد. ببینید روان شناسی آخرش یک دسته توصیه است؛ اما اگر خوب نگاه کنید فقط توصیه نیست؛ تا به این توصیه برسد کلی توصیف کرده.
🔸در فقه هم این توصیفات را مکرر می بینیم؛ منتها چون جامعه ما از فقه فقط توضیح المسائل را (که توصیههای نهایی پس از توصیفات است) می شناسد گمان میکند فقه را توصیه است. همان طور که اگر کسی هم از پزشکی فقط نسخههای دکتر را ببیند، فکر میکند علم پزشکی فقط توصیه است.
🔸من که معتقدم به این که باید روش های مختلف را در علم به کار گرفت، مکاسب شیخ انصاری مثال خوبی است که از روشهای مختلف کسب معرفت استفاده کرده است. استفاده از روش تجربی دارد که مثلا عرف به چه صورت به دست می آورد؟ عرف را با یک پژوهش میدانی به دست می آورد، که الان در عرف این طور است و بعد مثال ها و پژوهش هایی که می کند با مراجعه به مثلا عرصه بازار و ….. است حالا نه با روش های پژوهشی جدید، بلکه با روش های زمان خود مسائل را توصیف می کند، نسبت افراد را توصیف می کند، نسبت معاملات را توصیف می کند بعد نتیجه می گیرد که این معامله باید باشد یا نباشد.
🔸آخر بحث را با یک خاطره تمام کنیم. شنیدهام در همان اوایل که مرز عراق باز شده بود در زمان صدام، یکی از بزرگان به دیدن آیت الله سیستانی رفته بودند ایشان می پرسند که الان آقایان قم در درس خارجهایشان چه مباحثی را می گویند؟ گفته آقای فلانی طهارت را می گوید، آقای فلانی خمس و آقای فلانی حج را … و ایشان قریب به این مضمون گفته بودند که من فکر کردم الان قوانین مجلس، و لایحه های دولت را دارند بحث میکنند. این می شود آن نگاهی که به فقه ما دنبالش هستیم.
🔸 قوانین مصوب مجلس ماهیتا همگیشان مسئله اجتماعی هستند که باید حل شوند. در فضای غربی جامعه شناسها و متخصصان علوم اجتماعی پشت پرده هستند و البته در مجلس تصویب می شود، اما فکر را در حوزۀ دیگر تولید میکنند.
🔸آدم یک مقدار فقه را عمیق کند، فقه خیلی جاها به علوم اجتماعی تنه می زند یعنی بحث های مشترکی دارند. البته نه فقه کنونی ما که هنوز صبغه فردیش غلبه دارد و نه علوم اجتماعی امروزی ما که کاملا در فضاهای پوزیتیویستی قرار دارد. اگر هردو را از این فضاها خارج کنیم امید تحول خیلی جدی است.
🔸پیش بینی من از آینده این است؛ و اینها هم هست که به ثمر می رسد. این تحلیل که علم دینی چیست برای این که این بت را بشکند لازم است که این مرز برداشته شود و خود من زیاد لازم نمی بینم که این بحث ادامه پیدا کند. یک مقدار بحث های معرفت شناسی لازم داریم اما اما اصل کار این است که این علم ها را تولید کنیم.
http://www.souzanchi.ir/میزگرد-علمی-با-موضوع-حوزههای-علمیه
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️حجت الاسلام نجف لک زایی در گفت وگو با هفته نامه افق
🔹به تعبیر قرآن ، انسان به عنوان یک متحرک در حال حرکت و سفر به دو محرک است، محرک معرفتی و محرک انگیزشی. در مورد اول. اگر معرفت درست و حقیقی باشد، این مسافر به سفرومقصدش امیدوار خواهد بود.
🔹محرک های انگیزشی هم دو جهت بیشتر ندارد یا مقرب است و ما را به سمت کارهایی که جنس آنها، میل و مشوق است، سوق می دهد و یا مبعد است که ما را از انجام برخی کارها دور می کند. در واقع این دو محرک نقش عشق و نفرت را برای ما ایفا می کنند.
🔹آنچه به ما می گوید که چه چیزی ما را به سعادتمان نزدیک یا از آن دور می سازد، معرفتی است که کسب کرده ایم و لذا معرفتمان هر قدر متقن تر باشد، نظام عمل ما نیز عادلانه تر، دقیق تر و بهتر است و دین، این مجموعه را برای ما ساماندهی می کند.
🔹 فقه خود دارای همین دو بعد است با عناوین واجب و مستحب یا حرام و مکروه ، البته احکام وضعی نیز دارد. خروجی اخلاق نیز فضائل و رذایل است که مربوط به حوزه رفتاری انسان می شود.
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️کاربست علوم انسانی اسلامی در زندگی♦️
🔹به نظر حکمای اسلامی، از آن جا که انسان از لایه های وجودی متنوعی برخوردار است دین برای کمال انسان آمده است. یکی از آن لایه های وجودی عقل است و اصول دین مربوط به آن است.
🔹به تعبیر قرآن ، انسان به عنوان یک متحرک در حال حرکت و سفر به دو محرک است، محرک معرفتی و محرک انگیزشی.
▫️حجت الاسلام والمسلمين نجف لک زایی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و از اساتید حوزه و دانشگاه در گفت وگو با هفته نامه افق حوزه به ضرورت کاربست فلسفه علوم سیاسی و علوم انسانی اسلامی در زندگی فردی و اجتماعی پرداخته که در ادامه می خوانید.
▫️تمايزعلوم انسانی با سایر علوم در چیست؟
🔸 اگر بخواهیم از منظر حکمت اسلامی پاسخ دهیم، در ابتدا باید بپرسیم که ما به چه دلیل در پی دانش هستیم؟ و سپس اقسام دانش را عنوان کنیم، همانگونه که بسیاری از حکما از جمله ملاصدرا، در جلد اول کتاب اسفار، چنین قائل هستند. ملاصدرا در مقدمه کتاب ، بعد از بیان انگیزه خود از تأليف اسفار، تصریح می کند که سالکان برای نیل به الله ، باید چهار سفر را طی کنند و در واقع ایشان حکمت یا فلسفه را یک سفر در نظر می گیرند.
🔸پس از ورود به مسلک اول، مقدمه ای دارند با عنوان ( في تعريف الفلسفة وتقسيمها الأولى وغايتها وشرفها) که منظور از تقسيمها الأولى همان تقسیم اولیه فلسفه است. در ادامه ایشان فلسفه را استكمال نفس می دانند، بدین معنا که اگر انسان می خواهد به کمال برسد باید معرفت خود را به حقایق موجودات، همان گونه که هستند، از طریق فلسفه بالا ببرد و این تنها به وسیله برهان میسر خواهد شد، نه وهم و تبعیت از دیگران.
▫️آیا این فلسفه به معنای متافیزیک است؟
🔸در اینجا فلسفه به معنای عام - اعم از متافیزیک به منظور است اما نفس دارای دو جهت است: جهت تجرد و جهت تعلق . جهتی رو به سمت بالا دارد که منظور از آیه شریفه «لقد خلقنا الإنسان في أحسن تقويم» همان عالم بالا یا عالم عقل است و منظور از «ثم رددناه أسفل سافلین» نیز عالم خلق است. از این جهت اگر انسان می خواهد به کمال برسد، به دو دسته دانش نیز نیازمند است .
🔸مقام اول ، مقام توحید است یا همان حکمت نظری که در آن حق را می شناسیم و ملاصدرا از نبی اکرم ا نقل می کند که از خداوند خواسته «رب أرنا الأشياء كما هي»؛ يعني عوالم بالا را همانگونه که هستند، ببینیم، بشناسیم و بفهمیم.
اما مقام دوم، مقام تأله است که مربوط به حکمت عملی است یعنی توحیدی و خدایی شدن، یعنی به حق عمل می کنیم و دوباره ملاصدرا سخن نبی اکرم ما را بیان می دارد که فرمودند: «تخلقوا بأخلاق الله». .
🔸ممکن است درباره ارتباط آن با دین پرسیده شود، به نظر حکمای اسلامی، از آن جا که انسان از لایه های وجودی متنوعی برخوردار است دین برای کمال انسان آمده است. یکی از آن لایه های وجودی عقل است و اصول دین مربوط به آن است . دیگری نفس است و اخلاق برای آن است: «ونفس وما سواها فألهمها فجورها وتقواها» و آخرین بخش هم رفتارهای ماست که فقه برای تنظیم آن آمده است.
🔸به تعبیر قرآن ، انسان به عنوان یک متحرک در حال حرکت و سفر به دو محرک است، محرک معرفتی و محرک انگیزشی. در مورد اول. اگر معرفت درست و حقیقی باشد، این مسافر به سفرومقصدش امیدوار خواهد بود. اما اگر در این جا گرفتار وهم شويم، اصلا معرفتی پیدا نمی شود و یا معرفتمان بر اساس خرافه یا جهل می باشد. محرک های انگیزشی هم دو جهت بیشتر ندارد یا مقرب است و ما را به سمت کارهایی که جنس آنها، میل و مشوق است، سوق می دهد و یا مبعد است که ما را از انجام برخی کارها دور می کند. در واقع این دو محرک نقش عشق و نفرت را برای ما ایفا می کنند.
🔸آنچه به ما می گوید که چه چیزی ما را به سعادتمان نزدیک یا از آن دور می سازد، معرفتی است که کسب کرده ایم و لذا معرفتمان هر قدر متقن تر باشد، نظام عمل ما نیز عادلانه تر، دقیق تر و بهتر است و دین، این مجموعه را برای ما ساماندهی می کند. فقه خود دارای همین دو بعد است با عناوین واجب و مستحب یا حرام و مکروه ، البته احکام وضعی نیز دارد. خروجی اخلاق نیز فضائل و رذایل است که مربوط به حوزه رفتاری انسان می شود.
ادامه گزارش در فایل پی دی اف ملاحظه نمایید.
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️گمشده مطالعات علوم انسانی اسلامی♦️
🔹فوکو می گوید پشت همه این نظریه های علمی در علوم اجتماعی و انسانی قدرت است بدین معنا که نظام دانائی متأثر از قدرت است.
🔹در علوم انسانی مجال حضور و تأثیرگذاری دین در حوزه علوم انسانی به مراتب بیشتر از علوم طبیعی است.
حجت الاسلام احمد واعظی بخش اول
▫️نشست «مناسبات علوم انسانی اسلامی و علوم انسانی متعارف» با حضور حجت الاسلام احمد واعظی و به همت گروه فلسفه علوم انسانی مجمع عالی حکمت اسلامی مشهد ؛ ۲۹ فروردین برگزارشد.
🔸تعریف علم دینی به معنای کنار گذاشتن و نفی علوم متعارف نیست؛ در علوم طبیعی مبانی متافیزیکی وجود دارد اما این مبانی درون مایه نظریه را شکل نمی هند در علوم انسانی مبانی فلسفی و انسان شناختی در درون مایه نظریه ها و محتوای دانشی تأثیرگذار است.
🔸بنابراین اینجا ایدئولوژی و جهت گیری ها نقش دارد؛ فوکو می گوید پشت همه این نظریه های علمی در علوم اجتماعی و انسانی این قدرت نهفته است بدین معنا که نظام دانائی متأثر از قدرت است قدرتی که ایفای نقش می کند و در عین حال علوم انسانی فرق ها و تفاوت هائی با علوم طبیعی دارد و اینجا مجال حضور دین و تأثیرگذاری دین در حوزه علوم انسانی به مراتب گسترده تر از علوم طبیعی است.
▫️مجالهای حضور دین در عرصه علوم انسانی
🔸نخستین مجالی که وجود دارد این است که مبانی دینی، هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی دینی می تواند هویت علم انسانی متفاوتی را ایجاد کند ما در علوم طبیعی این امر را نپذیرفته ایم؛ وقتی می گوییم که علم دینی بدان معنا نیست که علوم متعارف را نفی کنیم و بخواهیم هویت متمایزی را ایجاد کنیم اما این حرف در علوم انسانی گفته می شود.
🔸از طرفی علوم انسانی می تواند مبانی دینی اقتضای هویتی دانشی متمایزی داشته باشد چراکه ثابت شده است که همه کلان پارادیم های موجود در علوم اجتماعی و علوم انسانی آبشخور آن یک فلسفه خاص است و به اصطلاح اگر پوزویست ها و تجربه گراها در حوزه مطالعات اجتماعی و انسانی طبیعت گرا شده اند و پارادیم تجربی را در مطالعات انسانی قبول کرده اند به این دلیل که در مبانی هستی شناسی و انسان شناختی و مبانی جامعه شناختی خود فرقی بین عالم طبیعت و عالم انسانی قائل نیستند.
🔸کسانی که طبیعت را مقرون قانونمندی های کلی می دانند عالم انسانی و رفتارهای انسانی مثل رفتارهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را معلول قاعده مندی های عام می دانند و اینجا این پرسش پیش می آید که چطور در طبیعت و علوم طبیعی به دنبال کشف قانونمندی ها هستند که از طریق روش تجربی دنبال این امر هستند و علوم سیاسی به دنبال کشف قانونمندی های عام حاکم بر سیاست هستند و در علوم اقتصادی همین گونه است و فرقی بین مطالعات انسانی و مطالعات طبیعت در جوهر قائل نیستند چراکه مبانی فلسفی آنها این موضوع را بیان می کند.
🔸در واقع مبانی فلسفی آنها تفاوت جدی و معناداری بین انسان و طبیعت قائل نیست و از آنجا که این مبانی فلسفی و هستی شناسی و انسان شناسی و معرفت شناسی را دارند از دل آن ها این پارادیم شکل می گیرد و وقتی این پارادیم شکل گرفت روش شناسی متناسب با این پارادیم می آید و در گام آخر روش شناسی متناسب با آن ارائه می شود.
▫️مراحل چهارگانه هویت دانش
🔸ما چهار مرحله در بیان هویت دانش داریم که یکی مبانی فلسفی و نظری است که از دل این مبانی متناسب با آن پارادیم شکل می گیرد و براساس این پارادیم روش شناسی منقح می شود و براساس آن روش شناسی، روش های خاصی برای مطالعات اتخاذ می شود و در علوم انسانی ما با پارادیم های مختلف مواجه هستیم که به عنوان نمونه پارادیم طبیعت گرائی است و با پارادیم معنا کاوانه روبرو هستیم.
🔸برخی در مطالعات علوم اجتماعی پارادیم رویکرد هرمونتیک و معناکاوانه را قبول دارند و اینها براساس مبانی فلسفی و انسان شناسی متفاوتی است که دارند و برخی پارادیم فرضی قیاسی را قبول دارند چراکه تفاوت قائل هستند و در معرفت شناسی و دسترسی به حقیقیت مبنای دیگری ارائه می شود.
▫️هویت دانشی متفاوت در عرصه علوم
🔸علی الاصول ما در حوزه علوم انسانی می توانیم به این فکر کنیم و مجال است که آیا براساس مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و مبانی معرفت شناسی خودمان از یک علوم انسانی متفاوت صحبت کنیم؟ در علوم طبیعی گفته می شود علم دینی به این معنا نیست که ما می خواهیم علوم متعارف را نفی کنیم و یک هویت دانشی متمایزی غیر متکی به تجربه تولید شود اما در علوم انسانی این مجال وجود دارد چراکه وقتی صحنه را می بینیم مشاهده می شود که صحنه علوم انسانی و صحنه مطالعات انسانی با انحای هویتی های دانشی روبرو است و فقط یک پارادیم حاکم نیست و طبیعت گرائی و رویکردهای دیگر است که در واقع هویت های دانشی متفاوت را رقم می زند.
ادامه دارد ...
vasael.ir/0003Ol
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️آیتالله علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه :
🔹ایشان با بیان اینکه نظریات علم دینی همگی مکمل یکدیگر هستند، تأکید کرد: یکی از آفات مهم در عرصه تولید علم دینی افراط و تفریطهایی است که وجود دارد؛ برخی از یک سو انتظار حداکثری از دین و برخی کنار گذاشتن علم از دین را ترویج میکنند.
🔹بیش از ده نظریه در باب علم انسانی اسلامی وجود دارد. این نظریات همگی بهرهای از حقیقت دارند و حتی وقتی تئوری بنیادی آیتالله جوادی را بپذیریم باز هم از نظریات دیگر بینیاز نیستیم، زیرا گزارههای ارزشمندی در فقه، کلام و ... وجود دارد؛ بنابراین نظریات مهم در باب علوم انسانی اسلامی مجموعه تئوریهای مکمل همدیگر هستند و اینکه قسیم یکدیگر بدانیم درست نیست.
متن کامل
http://yon.ir/5Sqfg
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️گمشده مطالعات علوم انسانی اسلامی♦️
🔹بخشی از علوم انسانی مطالعات و ساحت هنجاری علوم انسانی است و علوم انسانی و اجتماعی در بخش هائی خروجی آن دانش هنجاری است.
🔹 فقه ما به عنوان یک دانش هنجاری است و بخش وسیعی از خروجی های دانشی در حوزه فقه یک علم دستوری و هنجاری و تجویزی است و مثل حقوق است و جانب هنجاری دارد.
حجت الاسلام احمد واعظی بخش دوم
▫️نشست «مناسبات علوم انسانی اسلامی و علوم انسانی متعارف» با حضور حجت الاسلام احمد واعظی و به همت گروه فلسفه علوم انسانی مجمع عالی حکمت اسلامی مشهد ؛ ۲۹ فروردین برگزارشد.
▫️مطالعات و ساحت هنجاری علوم انسانی
🔸محور دوم این است که بخشی از علوم انسانی مطالعات و ساحت هنجاری علوم انسانی است و علوم انسانی و اجتماعی در بخش هائی خروجی آن دانش هنجاری است و منظور از دانش هنجاری بحث هایی است که به مطلوبیت ها می پردازد، مثلا لیبرال ها مفصل بر روی فضیلت آزادی کار می کنند و این فلسفه ورزی آنها درباره آزادی، مالکیت، تساهل و تسامح درباره این است که جامعه مطلوب چیست و بخشی از فلسفه سیاسی به عنوان یکی از شاخه های علوم انسانی بحث از مطلوبیت های جامعه سیاسی است و اینکه هنجارها و مطلوب ها و تجویزها چیست.
🔸دین و معارف دینی ما ید طولائی دارند در اینکه بتوانند دانش هائی از این قسم تولید کنند و فقه ما به عنوان یک دانش هنجاری است و بخش وسیعی از خروجی های دانشی در حوزه فقه یک علم دستوری و هنجاری و تجویزی است و مثل حقوق است و جانب هنجاری دارد.
▫️برخی می گویند که چرا حوزههای علمیه، علوم انسانی اسلامی تولید نمیکنند؟
🔸در واقع بخش عظیمی از تلاش هائی که در حوزه فقه و در حوزه اخلاق و مطالعات اسلامی صورت می گیرد علوم انسانی است و علوم جانب هنجاری است؛ در حوزه های علمیه یکی از مزیت های ما در حوزه مطالعات علوم انسانی دو چیز است یکی اینکه ما در مبانی تولید کننده هستیم چراکه وجه فلسفی و نظری و عقلی دارد.
🔸منابع دینی ما در این عرصه ها ورود کرده اند و بیشتر کتاب هایی که در حوزه های علمیه در شاخه مطالعات علوم انسانی تولید می شود وجه مبانی در آنها قوی است چراکه این مباحث نظری و فلسفی است و در حوزه های علمیه ما و به خصوص در جهان تشیع به لحاظ مباحث فلسفی قوی است.
🔸جهات دیگری که در حوزه های علمیه در مطالعات انسانی مزیت نسبی داریم این جانب هنجاری است که شامل مباحث تجویزی و هنجاری است و یک ضلع و زاویه است که دین و آموزه های دینی و منابع نقلی می توانند ایفای نقش در حوزه مطالعات علوم انسانی به صورت حضور پر رنگ داشته باشند.
🔸اما بخش قابل توجهی از مطالعات اجتماعی و مطالعات انسانی، مطالعات وضعیت شناسانه هستند که این مطالعات سه ضلع اصلی دارد که سه نوع مطالعه را شامل می شود؛ نخست مطالعات توصیفی و دوم مطالعات تبیینی و سوم مطالعات آسیب شناسانه است.
🔸به عنوان مثال درباره وضعیت طلاق در جامعه ایرانی این مطالعه وضعیت شناسانه توصیفی است که محقق مطالعه دارد و مطالعات وضعیت شناسانه توصیفی مثل تصویری است که تصویری از موضوع را ارائه می دهد و پس از مطالعات توصیفی نوبت به مطالعات تبیینی می رسد که در این قسم از مطالعه محقق به دنبال علل و عوامل است و توصیف نیست و تببین کننده علل و عوامل است و هر گروه افراد خودش را دارد.
▫️نمیتوان برای یک امر متغیر اجتماعی از کتاب و سنت مطالعه توصیفی داشت.
🔸مطالعات آسیب شناسانه که آسیب ها را در بخش های مختلف بررسی کند و اینجا حضور دین، مبانی و معارف دینی چگونه است؟ آیا وقتی می گوییم علوم انسانی اسلامی و علوم اجتماعی اسلامی بدان معنا است که می خواهیم این مطالعات وضعیت شناسانه را از کتاب و سنت استخراج کنیم؟ نمی توان گفت که دین در اینجا نقشی ندارد اما نقش آن کمرنگ است و به پر رنگی مباحث هنجاری نیست.
🔸به عنوان نمونه در مطالعات توصیفی به غایت نقش منابع دینی کمرنگ است و نمی توان برای یک امر متغیر اجتماعی که به اقلیم و فضا وابسته است با استفاده از کتاب و سنت مطالعه توصیفی داشته باشیم و در مطالعات تبیینی هم نقش دین پر رنگ نیست و حضور دین در این قسم مطالعات انسانی حضوری کمرنگ است.
ادامه دارد ...
vasael.ir/0003Ol
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️صوت جلسه اول از سلسله جلسات علامه مصباح یزدی در باب " علم دینی " در جمع اساتید دانشگاه
🔹ایشان در این سلسله جلسات ابتدا انواع تعاریف موجود در مورد " علم " و" دین "را بررسی و بیان کرده و سپس در ادامه به بیان اینکه چه ارتباطی بین این تعاریف در تر کیب "علم دینی"میتواند وجود داشته باشد و چه نسبتی بین مسائل و کارکردهای آنها میتواند وجود داشته باشد.
🔹وقتی مفهوم مورد نظر از علم دینی کاملا روشن شد ، آنگاه به چگونگی تحول در علوم انسانی می پردازند .
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️پژوهشکده ادیب فقه جواهری برگزار می کند:
🔹کارگاه آموزشی معنا شناسی و قرآن کریم
در این کارگاه استاد محترم حجت الاسلام و المسلمین دکتر قائمی نیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مباحث نوین معناشناسی و نقش آن در فهم قرآن کریم را مطرح می سازند.
🔹این کارگاه در ده جلسه پیوسته از تاریخ شنبه 98/2/28 در استان قم، پژوهشکده ادیب فقه جواهری از ساعت 22 تا 23 برگزار می گردد.
🔹علاقه مندان جهت ثبت نام می توانند با شماره 09197459063 تماس حاصل فرمایند.
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami