14 روز مونده به اربعنیت... این روزا دیگه کارامونو میکردیم که کم کم راه بیوفتیم بیایم پیشت تو مشایع با اون گرما کلی موکب خستگی شیرین راهت پاهای تاول زده یا چفیه خیسمون که از گرما خیسش میکردیم می‌انداختیم رو سرمون یا مداحی هایی که تو این یه سال جمع کردم به عشق مشایع و اربعین که فقط بیام اونجا گوش بدم💔 14 روز مونده ولی من هنوز امید دارم که اسممو جزو اون اخرای لیستت مینویسی به ابوالفضل میگی اسم اینم جزو زائرام بنویس این خیلی درموندس، خیلی بیچارس نیاد میمیره..:((💔🥀 من هنوز امید دارم که امسالم با دوربین چشام گنبدتو ضریحتو میبینم و اونجا بیشتر دورت میگردم🙃 نزار امسال جا بمونم... تو رو به رقیت. . #خودنویس #اربعین

از قشنگیایی مشایه🥺🫀❤️‍🩹:>>> #کار‌دست #اربعین

_گویند کریم است و به عشاق حسین؛کرب و بلا می‌بخشد.. چه کریمی ست که زائر خود؛بر برادرش می‌بخشد ..❤️‍🩹 #یامعزالمومنین #اربعین #خود‌نویس

الحمدلله که دارم پناهی؛همچون حسین..🌿 _به لطف و دعای آقای امام رضا و خانم سه ساله و به امضای خانم حضرت زهرا؛امسال ماهم راهی سرزمین عشق هستیم ..🫀 اگه حرفی زدیم که باعث رنجش دلی شد؛اگه کاری کردیم که خوشایند نبود به لطف و کرم آقای اباعبدالله عفو بفرمایید.. همچنین برای بنده ی حقیر دعا بفرمایید تا این سفر برام پر از بار معنوی باشه و این مسیر به شهادت ختم بشه..! به شرط لیاقت دعاگوتون هستیم ان‌شاءالله.. یاعلی🌱 [بماند به یادگار اربعین ۱۴۰۳] #اربعین #یادگار #آقای_اباعبدالله #روزمرگی #سفر_عشق۲

این روزها کمی آهستـــــه تر از کربـــــلا بگویید...💔 #کربلا #اربعین

تو دختری ولی فقط تو مــحــرم دلت میخواد پسر باشی(: 🖤 #اربعین #امام_حسینم

فــراق کــوتــاه بــیــا . . . #کار‌دست #اربعین

خوش به حال کسانی که اینجوری کربلا نرفته کربلایی میشن اربعین میخواست بره کربلا نگران مهر های پاسپورتش بود می گفت: پاسپورتم انقدر مهر سوریه خورده، هر کی تو مرز پاسپورتمو چک کنه می فهمه من پاسدارم... بچه های عراق گفته بودن بیا شلمچه قاچاقی می بریمت قبول نکرده بود آخر سرم قسمت نشد.... تا اینکه ۲۷ روز بعد از اربعین شهید شد... #اربعین #شهید_محمودرضابیضائی

_ ریسمانی به پایم بسته شده بود؛ هرچه تلاش میکردم گریبان طناب را از پایم باز کنم نمی‌توانستم... با ریسمان میگفتم: من دلم برای "حسین" تنگ شده؛ این بار کوتاه بیا. به دور پایم پیچیده بود و مرا رها نمیکرد دستم را به دور گردن طناب انداختم اما بی فایده بود؛ گره کور بود و دل طناب مانند دل کوفیان بی رحم.. یادم آمد که رقیه هم جا مانده اما او در آغوش حسین فرو رفت و جا ماند. با خودم فکر کردم که او چه کرده؟ دستان رقیه خورشید است؟ آری.. رقیه هم به شهیدی متوسل شد ک نامش حسین بود... پ.ن: رفیق شهیدم؛ آقا نوید صفری... الان که دستمو به سمت تو دراز کردم شما هم مثل همیشه گره‌ی کور زندگیمو باز کردی‌! و منو راهی بهشتِ؛ کربلا کردی. به نیابت از تو و تموم رفقای اُنیبْ قدم برمیدارم. پ.ن²:رفقای جان خوبی و بدی دیدین ناراحت شدین ازمون حلال کنید ان شاء الله اربعین زیر قبه‌ی ابی عبدالله دعاگوتونم✋🏻🌱 و ان شاء الله اگر نت یاری کرد از حال و هوای مشایه میزاریم براتون ❤️‍🩹 #سفر_عشق2 #اربعین

شای عراقی🥲🫀:>>> #کار‌دست #نجف #اربعین

- چي یادگاری داری از اربعین ؟ + جایِ خشک تاول ها . . #حرف‌دلم💔 | #فور #اربعین