☣ ..بعد از صلح امام حسن يك جريان جاى خودش را داد به يك جريان ديگر.
⭕️ قدرت از دست يك خط، به تعبیر امروز، افتاد بهدست خطى ديگر.
⁉️مميّزات و مشخصات اين دو خط چيست؟
🔄اين دو جريانى كه جایشان را عوض كردند با هم، خصوصياتشان چه بود؟ ☝️اين مطلب اول.
✌️مطلب دوم، روشهاى جريان باطل، كه قدرت را بهدست گرفت براى كسب قدرت و تسلط بر جامعه چه روشهايى بود؟
3⃣ مسئله سوم، روشهاى جريان حق كه قدرت را از دست داد ـ یعنی جریان امام حسن ـ براى مقاومت در مقابل جريان باطل چه بود؟
👈 او از چه روشها و شیوههایی استفاده میکرد؟ 👉
4⃣ چهارم، تحليل شكست. چه شد كه جريان حق در اين ماجرا شكست خورد؟
⚠️این تحلیلش چیست؟
🔚 پنجم، رفتار گروه فاتح با گروه مغلوب چه بود؟
➖🔹 که یکی از آن فصلهای بسیار آموزنده و عبرتانگیز، همین فصل است. ششم، رفتار گروه مغلوب در مقابل گروه فاتح چگونه بود؟
⁉️ چه سیاستی، چه استراتژی را اینها انتخاب کردند و سرانجام کار چه شد؟
7⃣ هفتم سرانجام. این هفت مسئله است.
➿ در مورد مميّزات دو جريان خيلى خصوصيات مربوط است
← به جريان حق و خصوصيات
← ديگرى
مربوط است به جريان باطل.
که اگر یکییکی بشمارم یک فهرست طولانی میشود، من جمعبندی کردم؛
💠 که جريان حق یعنی جریان امام حسن اصالت را مىدادند به دين.
برايشان اصل، دين بود.
🔰دين يعنى چه؟ يعنى هم در ايمان مردم و اعتقاد مردم، دين باقى بماند و مردم به دين متعبّد و پایبند بمانند در ايمان و عمل؛ و هم دين در اداره جامعه حاكميت داشته باشد.
💯 اصل براى اينها اين بود كه جامعه با اداره دين و با قدرت دين و حاكميت دين حركت كند و نظامى باشد اسلامى.
💪قدرت داشتن، حكومت داشتن، دست خودشان کار بودن مسئله دوم، سوم و چهارم و هکذا بود، مسائل دیگر، فرعى بود.
✅ مسئله اصلى اين بود كه اين نظام و اين جامعه با حاكميت دين اداره بشود و افرادى كه در اين جامعه هستند، ايمان دينى در دلشان باقى بماند و در دلشان عمق و رسوخ پيدا كند.
👈جريان اول مشخصهاش اين بود.👉
دعای عهد- حاج آقا حسینی.mp3
4.21M
🌷 پویش کشوری قرائت دعای"عهـــد"
✅ هرروز، بعد از نماز صبح
🍃تنها مسیر آرامش_رمضان۹۹
🎙 حاجآقا حسینی
🌺@Organizational_Work
✨ راهکارهای طلایی قرآن برای زندگی موفق در جزء بیستم و یکم✨
@Organizational_Work
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
🔸 درباره اين صلح حرفهاى زيادى زده شده، اما آنچه كه مىخواهم عرض كنم، برخورد با مسئله صلح امام حسنع
➖💢 جریان دوم، برايش اصل اين بود كه قدرت را بهدست بگيرد به هر قيمتى. مىخواست حاكم باشد.
..اين سياست حاكم بر جريان دوم بود.
✴️ مسئله برايش اين بود كه قدرت را بهدست بگيرد، حالا با هر قيمتى، با هر شيوهاى، هر جور بشود قدرت را در دست نگهداشت.
كما اينكه اين روش سياسيون معمول دنياست.
⛔️ ارزشها و اصول برايشان اصل نيست.
🎗اگر توانستند اصولى در ذهنشان بود حفظ بكنند، خب حفظ مىكنند؛ اگر نتوانستند برايشان اصل اين است كه اين قدرت در دست خودشان بماند. اين برايشان مهم است.
👈 اين بسيار مرز حساس و مهمى است. ممكن است هر دو جريان به ظواهر مذهب هم عمل بكنند، كما اينكه در جنگ بين اميرالمؤمنين و معاويه همينجور بود.👉
🛡🗡 يك روز عدهاى از سپاهيان اميرالمؤمنين ـ در جنگ صفين كه معاويه و اميرالمؤمنين در مقابل هم مىجنگيدند ـ دچار ترديد شدند.
يك
👥 چند نفرى توى اينها از اين آدمهاى شبههدار كه يك فكرى مىآيد به ذهنشان، نمىتوانند خودشان حل كنند، به يك آدم حسابى هم مراجعه نمىكنند، همان را بنا مىكنند هى اشاعه
دادن، يك مجموعهاى و يك دايره نادرستى درست كردن پيرامون خودشان، يك عده از اين افراد دچار ترديد شدند.🙇♂
📌 گفتند ما چرا با هم مىجنگيم؟ آنها هم نماز مىخوانند، ما هم نماز مىخوانيم؛ آنها هم قرآن مىخوانند، ما هم قرآن مىخوانيم؛ آنها هم اسم پيغمبر را مىآورند، ما هم اسم پيغمبر را مىآوريم؛ دچار ترديد شدند.
📿🍃 عمارياسر ـ كه در تاريخ صدر اسلام، من نسبت به عمارياسر يك تنبّه و توجهى پيدا كردم ـ اين بزرگوار تحليلگر و روشنگر مسائل بسيار شبههناك و دقيقى است كه آنروز مورد غفلت و جهالت قرار مىگرفته.
❇️ شأن عمارياسر اين است در تاريخ اسلام. اگر ما مالكاشتر را به شمشيرش و شجاعتش مىشناسيم، عمارياسر را به زبانش و فكرش و بينش صحيحش و روشنگرى بسيار كارسازش در تاريخ صدر اسلام بايد بشناسيم.
💬 من كمتر جايى از آن موارد شبهه را سراغ دارم در دوران اميرالمؤمنين كه پاى
عمارياسر آنجا نباشد و او حضور نداشته باشد.
🔹 يك چيز فوقالعادهاى است اين بزرگوار.
✔️ عمارياسر اطلاع پيدا كرد كه يك عدهاى دچار اين شبهه شدند، خودش را رساند و حقايقى را براى اينها بيان كرد.
🔚 برايشان روشن كرد كه مسئله، مسئله اين ظواهر نيست كه او هم نماز مىخواند، تو هم نماز مىخوانى.
📌 گفت: به خدا قسم من در يك جنگ ديگرى، ديدم همين دو پرچم را در مقابل هم.