👈 پاسخ ـ همانطور که پیشتر نیز اشاره شد ـ بهطور خلاصه آن است که دليل اين بینشانی را
1⃣ نخست در پایبندی وسواسآميز
ياران امام به اصل معتبر و مترقی «تقيه» بايد جست كه هر بيگانهای را از نفوذ در تشكيلات امام مانع میشد،
2⃣ و سپس در ناكام ماندن جهاد شيعه در آن مرحله و به قدرت نرسيدن آنان، كه اين خود نیز معلول عواملی چند است.
💢 اگر بنیعباس نيز به قدرت نمیرسيدند، بیگمان تلاش و فعاليت پنهانی آنان و خاطرات تلخ و شيرينی که از فعاليتهای تبليغاتیشان داشتند، در سينهها میماند و كسی از آن خبر نمیيافت و در تاريخ نيز ثبت نمیشد.
🚨 وقتى از تقيّه صحبت مىكنيم، ممكن است بگوييد تقيه متعلق به آن زمانى بود كه دولت مسلطى بر سركار بود و ما هم مخفى بوديم و از ترس او چيزى نمىگفتيم. نه، همان وقت هم تقيّه مسئله ترس نبود.
👌«التقیة تُرسُ المؤمن۱»سپر مؤمن است.سپر را كجا بهكار مىبرند؟ سپر در ميدان جنگ مورد استفاده قرار مىگيرد و به هنگام درگيرى به كار مىآيد.
💥 پس، تقيّه در زمينه
درگيرى است؛ چون تُرس و حِرز و سنگر و سپر است.
❇️ همانوقت هم اينگونه بود. وقتى تقيّه مىكرديم، معنايش اين بود كه ضربه شمشير را بر پيكر
نحس دشمن وارد مىكرديم؛ اما طورى كه او نه شمشير و نه دستى كه شمشير را گرفته و نه بلندكردن و نه فرودآمدن آن را ببيند و بفهمد، بلكه فقط دردش را احساس كند. تقيّه این بود.√
◽️ همينطور تقيه مىكردند. آنهايى كه در آنروز تقيه میکردند، آنها مخفيانه و دور از چشم دشمن، در خانههاى پنهان، با هزار ملاحظه و مراقبت، مثلاً اعلاميه تنظيم مىكردند، كه وقتى پخش مىشد، بهكلى آبروى نظام را مىبرد.
🗡 اين كار، مثل ضربه شمشير بود كه وقتى بلند مىشد، بر كمر و فرق دشمن مىخورد. بنابراين، تقيّه اين بود، يعنى نمىگذاشتيم كه دشمن بفهمد چه كارى انجام مىگيرد.
👈تقيّهكننده پشت سپر تقيه مخفى مىشد. معناى تقيّه سپر است و آلان هم همين معنا را مىدهد.👉
ــــــــــــــــــــــــــــــ
۱(بحارالانوار/ ج۷۲ /ص۳۹۴)
دعای عهد.mp3
1.99M
🌹 قرائت دعای عهد
🍃 «روز هفتم»
🗓شروع چله: ۹۹/۴/۲۲
📲 @Organizational_Work
🔹آیتاللهحائریشیرازی🔹
💭 فرض کنید که شما چهارصد نفر باشید و هرکدام یک کاسه آب داشته باشید.
🚫 اگر من دست آلوده و نجس خود را به هریک از این چهارصد کاسه بزنم، آن کاسه نجس میشود؛
💧⛲️اما اگر شما این چهارصد کاسۀ آب را در حوضی بریزید و من دست نجس و آلودهام را به آن آب بزنم، نهتنها آب نجس نمیشود، که دست من هم طاهر میشود.✔️
⚡️ هرکدام از ما نیز اگر آلودگی داشته باشیم، وقتی در جمعی قرار بگیریم که با هم مرتبطاند، آن آلودگی برطرف میشود.💖
👌✅ اگر کسی غفلت داشته باشد نیز غفلتش برطرف میگردد.
👿 اما اگر شیطان دلهایتان را از همدیگر جدا کرد، دلتنگی ایجاد کرد و شما را کاسهکاسه کرد، یک دست ناپاک که به آن بزنند، آن را نجس میکند؛×
🔷 درصورتیکه، وقتی همه به هم وصل شوند و «کُر» درست شود، دیگر نجس نمیشود.
🔹#حضور_در_جماعت
🌸@Organizational_Work
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
👈📜 در حديثی ديگر، امامان گذشته را يكيك نام میبرد و به امامت آنان و اينكه اطاعت از فرمانشان واجب
تبليغ و بيان احكام دين به شيوه فقه شيعی:
➖🔹 اين نيز يك خط روشن در زندگی امام صادق(ع) است؛ به شكلی متمايزتر و صريحتر و صحيحتر از آنچه در زندگی ديگر امامان میتوان ديد؛ تا آنجا كه فقه شيعه «فقه جعفری» نام گرفته است و تا آنجا كه همه كسانی كه فعاليت سياسی امام را ناديده گرفتهاند، بر اين سخن هم داستاناند كه امام صادق علیهالسلام وسيعترين ـ يا يكی از وسيعترين ـ حوزههای علمی و فقهی زمان خود را دارا بوده است.
⚜ در این میان، چیزی که از نظر بیشترین کاوشگران زندگی امام پوشیده مانده است، مفهوم سیاسی و متعرضانه این عمل است و ما اکنون به آن میپردازیم.
💠 مقدمتاً بايد دانست كه دستگاه خلافت در اسلام، از اين جهت با همه دستگاههای ديگر حكومت متفاوت است كه اين فقط يك تشكيلات سياسی نيست؛ بلكه يك رهبری سياسی مذهبی است.
✳️ نام و لقب «خليفه» برای حاكم اسلامی، نشاندهنده همين حقيقت است كه وی بيش از يك رهبر سياسی است؛ جانشين پيامبراست و پيامبر، آورنده يك دين و آموزنده اخلاق و البته درعينحال حاكم و رهبر سياسی است.
👌🌺 پس خليفه در اسلام، به جز سياست، متكّفل امور دينی مردم و پيشوای مذهبی آنان نيز هست.
💢ِ این حقیقت مسلّم موجب شد که پس از نخستین سلسله خلفای اسلامی، زمامداران بعدی که از آگاهیهای دینی بسیار کم نصیب و گاه بهکلی بینصیب بودند، درصدد برآیند که این کمبود را به وسیله رجال دینی وابسته به خود تأمین کنند و با الحاق فقها و مفسران و محدثان مزدور به دستگاه حکومت خود، این دستگاه را باز هم ترکیبی از دین و سیاست سازند.
🔶 فایده دیگری که وجود عناصر شریعت مآب در دستگاه حکومت داشت، آن بود که اینان طبق میل و فرمان زمامدار ستم پیشه و مستبد، به سهولت میتوانستند احکام دین را به اقتضای مصالح، تغییر و تبدیل داده و در پوششی از استنباط و اجتهاد ـ که برای مردم عادی و عامی قابل تشخیص نیست ـ حکم خدا را بهخاطر خدایگان"۱" دگرگون سازند.
✍ کتاب نویسان و مورخان قرنهای پیشین، نمونههای وحشتانگیزی از جعل حدیث و تفسیر به رأی را که غالباً دست قدرتهای سیاسی در آن نمایان است، ذکر کردهاند.
👈 این کار که در روزگارهای
نخستین ـ تا اواخر قرن اول هجری ـ بیشتر شکل روایت و حدیث داشت، کمکم شکل فتوا نیز یافته بود؛ و لذا در اواخر دوران بنیامیه و اوایل بنیعباس فقهای بسیاری بودند که با استفاده از شیوههای بدعتآمیز همچون قیاس و استحسان"۲" احکام اسلامی را طبق نظر خود ـ که در واقع غالبا نظر قدرتمندان حاکم بود ـ صادر میکردند.
ــــــــــــــــــــــــ
۱(پادشاه بزرگ)
۲(پایگاه اینترنتی پرسمان/ استحسان از ريشه «حسن» و در لغت به معنای نيکو ديدن، نيکو شمردن، خوب دانستن چيزی و همچنين به معنای طلب حسن، به هدف پيروی از آن بوده و در اصطلاح عبارت است از عدول از مسئلهای به موارد مشابه آن، آنچه که مجتهد در داوری عقل خود نيکو میشمارد، آنچه که به فهم و درک انسان تبادر میکند و...؛ از اينرو استحسان با قياس، قاعده استصلاح و مصالح مرسله پيوند داشته و عدول ياد شده نيز بر قياس استوار است. دليل مخالفت فقهای شيعه با رهيافت
قاعده استحسان آن است که نگرش مزبور، دست مفتی را در انتساب حکمی به شرع الهی با تکيه بر ذوق و سليقه وی باز گذارده، بهگونهای که هر آنچه را او نيکو پندارد واجب و چنانچه قبيح و مستهجن شمرد، حرام میشود؛ بیآنکه چنين انتسابی به دليل و نصٌی پایبند گردد. اين درحالی است که فقهای شيعه بدون دليلی مستند از شارع، هيچ حکمی در را به او نسبت نداده و فرآيند تشريع در نظرگاه آنان کاملاً ضابطهمند است.
✴️ عینا همین عمل درباره تفسیر قرآن نیز انجام میگرفت. تفسیر قرآن طبق رأی و نظر مفسر، از جمله کارهایی بود که میتوانست به آسانی، حکم خدا را در نظر مردم دگرگون سازد و آنها را به آنچه مفسر خواسته است ـ که او نیز اکثراً
همان میخواست که حاکم خواسته بود ـ معتقد کند.
〽️ بدینگونه بود که از قدیمترین ادوار اسلامی، فقه و حدیث و تفسیر، به دو جریان کلی تقسیم شد:
🔺 یکی جریان وابسته به دستگاه حکومتهای غاصب، که در موارد بسیاری، حقیقتها را فدای
مصلحتهای آن دستگاهها ساخته و در برابر بهای ناچیزی، حکم خدا را تحریف میکردند؛
🔺و دیگری جریان اصیل و امین که هیچ مصلحتی را بر مصلحت تبیین احکام درست الهی مقدم نمیساخت و قهراً در هر قدم، رویاروی دستگاه حکومت و فقاهت مزدورش قرار میگرفت؛ و از آندر غالب اوقات، شکل قاچاق و غیررسمی داشت.