اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
💫😔اين وضع زندگى موسىبنجعفر است كه در زندان موسىبنجعفر اينجور گذراند. البته بارها آمدند در زندان
فصل پانزدهم - امام رضا(علیهالسلام)
👌🌹 هنگامی كه حضرت موسیبنجعفرعلیهالسلام پس از سالها حبس در زندان هارونی مسموم و شهيد شد، در قلمرو وسيع سلطنت عباسی، اختناقی كامل حكمفرما بود.Π
✴️ در آن فضای گرفته كه به گفته يكی از ياران علیبنموسیعليهالسلام: «از شمشير هارون خون میچكيد"۱"،» بزرگترين هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود كه توانست درخت تشيع را از گزند توفان حادثه به سلامت بدارد و از پراكندگی و دلسردی ياران پدر بزرگوار مانع شود.✔️
🔸 با شيوه تقيهآميز شگفتآوری جان خود
را كه محور و روح جمعيت شيعيان بود حفظ كرد و در دوران قدرت مقتدرين خلفای بنیعباس و در دوران استقرار و ثبات كامل آن رژيم، مبارزات عميق امامت را ادامه داد.
➿ تاريخ نتوانسته است ترسيم روشنی از دوران ده ساله زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج ساله جنگهای داخلی ميان خراسان و بغداد به ما ارائه كند، اما به تدبّر میتوان فهميد كه امام هشتم در اين دوران همان مبارزه درازمدت اهلبيت را كه در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته، با همان جهتگيری و همان اهداف ادامه میداده است.✅
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
۱(الکافی/ ج۸ /ص۲۵۷«قال محمَّدبن ِسنَان: وَ سيف هارون يَُقطرُ الدم...»
👈👤 هنگامی كه مأمون در سال صدونودوهشت از جنگ قدرت با امين فراغت يافت و خلافت را او بیمنازع"۱" به چنگ آورد، يكی از اولين تدابير او حل مشكل علويان و مبارزات تشيع بود.
🔱 برای اين منظور، تجربه همه خلفا سلف خود را پيش چشم داشت. تجربهای كه نمايشگر قدرت و وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی دستگاههای قدرت از ريشهكن كردن و حتی متوقف و محدود كردن آن بود.
☢ اومیديد كه سَطوَت۲
و حشمت هارونی حتی با به دستبند كشيدن طولانی و بالاخره مسموم كردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سياسی، نظامی، تبليغاتی و فكری شيعيان مانع شود.
〽️♨️ او اينك درحالیکه از اقتدار پدر و پيشينيان خود نيز برخوردار نبود و به علاوه بر اثر جنگهای داخلی ميان بنیعباس، سلطنت عباسی را در تهديد مشكلات بزرگی مشاهده میكرد، بیشك لازم بود به خطر نهضت علويان به چشم جدیتری بنگرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
۱(نزع: بدون مخالف، بیرقیب)
۲(سطو: غلبه، وقار)
👌 شايد مأمون در ارزيابی خطر شيعيان برای دستگاه خود واقعبينانه فكر میكرد. گمان زياد بر اين است كه فاصله پانزده ساله بعد از شهادت امام هفتم تا آنروز و بهويژه فرصت پنج ساله جنگهای داخلی، جريان تشيع را از آمادگی بيشتری برای برافراشتن پرچم حكومت علوی برخوردار ساخته بود.
🔻 مأمون اين خطر را زيركانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و بهدنباله همين ارزيابی و تشخيص بود كه ماجرای دعوت امام هشتم از مدينه به خراسان و پيشنهاد الزامی ولیعهدی به آن حضرت پيش آمد و اين حادثه كه در همه دوران طولانی امامت كمنظير و يا در نوع خود بینظير بود تحقق يافت.
⬅️ اكنون جای آن است كه به اختصار، حادثه ولیعهدی را مورد مطالعه قرار دهيم.
➖🔹 در اين حادثه امام هشتم علیبنموسیالرضا در برابر يك تجربه تاريخی عظيم قرار گرفت و در معرض يك نبرد پنهانی سياسی كه پيروزی يا ناكامی آن میتوانست سرنوشت تشيع را رقم بزند، واقع شد.
🌀 در اين نبرد، رقيب كه ابتكار عمل را بهدست داشت و با همه امكانات به ميدان آمده بود، مأمون بود.
دعای عهد.mp3
1.99M
🌹 قرائت دعای عهد
🍃 «روز بیستم و سوم»
🗓شروع چله: ۹۹/۴/۲۲
📲 @Organizational_Work
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
فصل پانزدهم - امام رضا(علیهالسلام) 👌🌹 هنگامی كه حضرت موسیبنجعفرعلیهالسلام پس از سالها حبس در
📍 مأمون با هوشی سرشار و تدبيری قوی و فهم و درايتی بیسابقه قدم در ميدانی
نهاد كه اگر پيروز میشد و اگر میتوانست آنچنانكه برنامهريزی كرده بود كار را به انجام برساند، يقينا به هدفی دست میيافت كه از سال چهل هجری يعنی از شهادت علیبنابیطالب هيچيك از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست يابند، يعنی میتوانست درخت تشيع را ريشهكن كند و جريان معارضی را كه همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافتهای طاغوتی فرو رفته بود، بهكلی نابود سازد.⭕️
🔆 اما امام هشتم با تدبيری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در ميدان نبرد سياسیای كه خود بهوجود آورده بود، بهطور كامل شكست داد. و نه فقط تشيع، ضعيف يا ريشهكن نشد بلكه حتی سال دويستويك هجری، يعنی سال ولايتعهدی آن حضرت، يكی از پربركتترين سالهای تاريخ تشيع شد و نفس تازهای در مبارزات علويان دميده شد.✅
👌🌺 و اينهمه به بركت
تدبير الهی امام هشتم و شيوه حكيمانهای بود كه آن امام معصوم در اين آزمايش بزرگ از خويشتن نشان داد.
➖ برای اينكه پرتوی بر سيمای اين حادثه عجيب افكنده شود به تشريح كوتاهی از تدبير مأمون و تدبير امام در اين حادثه میپردازيم.
♦️مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان چند مقصود عمده را تعقيب میكرد:
▪️اولين و مهمترين آنها، تبديل صحنه مبارزات حاد انقلابی شيعيان به عرصه فعاليت سياسی آرام و بیخطر بود.
🔹 همانطور كه گفتم شيعيان در پوشش تقيّه، مبارزاتی خستگیناپذير و
تمامنشدنی داشتند، اين مبارزات كه با دو ويژگی همراه بود، تأثير توصيفناپذيری در برهمزدن بساط خلافت داشت، آن دو ويژگی، يكی مظلوميت بود و ديگری قداست.
✳️ شيعيان با اتكای به اين دو عامل نفوذ، انديشه شيعی را كه همان تفسير و تبيين اسلام از ديدگاه ائمه اهلبيت است، به زوايای دل و ذهن مخاطبين خود میرساند و هر كسی را كه از اندك آمادگی برخوردار بود به آن طرز فكر متمايل و يا مؤمن میساختند و چنين بود كه دایره تشيع، روزبهروز در دنيای اسلام گسترش میيافت.
💠 و همان مظلوميت و قداست بود كه با پشتوانه تفكر شيعی، اينجا و آنجا در همه دورانها قيامهای مسلحانه و حركات شورشگرانه را ضد دستگاههای خلافت سازماندهی میكرد.✔️
💢 مأمون میخواست يكباره آن خفا و استتار را از اين جمع مبارز بگيرد و امام را از ميدان مبارزه
انقلابی به ميدان سياست بكشاند و بدينوسيله كارایی نهضت تشيع را كه بر اثر همان استتار و اختفا روزبهروز افزايش يافته بود به صفر برساند.
⚡️ با اين كار، مأمون آن دو ويژگی مؤثر و نافذ را نيز از گروه علويان میگرفت. زيرا جمعی كه رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد
پادشاه مطلقالعنان وقت و متصرف در امور كشور است، نه مظلوم است و نه آنچنان مقدس.⚡️
👈 اين تدبير میتوانست فكر شيعی را هم در رديف بقيه عقايد و افكاری كه در جامعه طرفدارانی داشت قرار دهد و آن را از حد يك تفكر مخالف دستگاه كه اگر چه از نظر دستگاهها، ممنوع و مبغوض است، از نظر مردم به خصوص ضعفا، پرجاذبه و استفهامبرانگيز است، خارج سازد.×
▪️دوم تخطئه"۱" بودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعيت دادن به اين خلافتها بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱(خطو: خطاکار خواندن، نسبت نادرست به کسی دادن)
👌⚡️ مأمون با اين كار به همه شيعيان، مزورانه"۲" ثابت میكرد كه ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافتهای مسلط كه همواره جزو اصول اعتقادی شيعه به حساب میرفته يك حرف بیپايه و ناشی از ضعف و عقدههای حقارت بوده است، چه اگر خلافتهای ديگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مأمون هم كه جانشين آنهاست میبايد نامشروع و غاصبانه باشد، و چون علیبنموسیالرضا با ورود در آن دستگاه و قبول جانشينی مأمون، او را قانونی و مشروع دانسته پس بايد بقيه خلفا هم از مشروعيت برخوردار بوده باشند و اين نقض همه ادعاهای شيعيان است.✔️
✴️ با اين كار نه فقط مأمون از علیبنموسیالرضا علیهالسلام بر مشروعيت حكومت خود و گذشتگانش اعتراف میگرفت بلكه يكی از اركان اعتقادی تشيع را كه همان ظالمانه بودن پايه حكومتهای قبلی است نيز درهم میكوبيد.
⬅️ علاوهبر اين، ادعای ديگر شيعيان مبنی بر زهد و پارسایی و بیاعتنایی ائمه به دنيا نيز با اين كار نقض میشد، و چنين وانمود میشد كه آن حضرت فقط در شرايطی كه به دنيا دسترسی نداشتهاند نسبت به آن زهد میورزيدند و اكنون كه درهای بهشت دنيا به روی ايشان باز شد، به سوی آن شتافتند و مثل ديگران خود را از آن مغتنم كردند.
ـــــــــــــــــــــــــــ
۲(زور: با دورویی)