اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
➖🔸 و اما در عرصه فرهنگ، بنده به معناى واقعى كلمه، احساس نگرانى مىكنم و دغدغه حقيقتادارم. ⚡️ اين د
🔺 دغدغه فرهنگى و اهتمام به مسأله فرهنگ، يك وقت يك حالت حساسيت شخصى است؛
🔺 يك وقت هم ناشى از نگرش به فرهنگ است. حساسيت شخصى و گرايشهاى فردى، آنچنان
اهميت و ارزشى ندارد. آنچه مهم است، اين است كه؛
➖🔹 ما ببينيم واقعا فرهنگ چه تأثيرى در
سرنوشت كشور دارد و پرداختن به مسأله فرهنگ و حساس بودن بر روى آن، براى آيندهاى
كه همه ما به آن علاقمنديم و براى آن، كار مىكنيم، چقدر مىتواند نقش ايفا كند.
💬 به نظر ما اينگونه اســت كه بخش عمده فرهنگ، همان عقايد و اخلاقيات يك فرد
يا يك جامعه است.
♻️ رفتارهاى جامعه هم كه جزو فرهنگ عمومى و فرهنگ يك ملت
است، برخاسته از همان عقايد است. در واقع عقايد يا اخلاقيات، رفتارهاى انسان را شكل
میدهند و بهوجود مىآورند.
➰ خلقيات اجتماعى، رفتارهاى اجتماعى را بهوجود مىآورند و خلقيات فردى، باعث بهوجود آمدن رفتارهاى فردى مىشوند.
🀄️ بنابراين درست است كه
مقوله فرهنگ در موارد زيادى شامل رفتارها هم مىشود، ليكن اسـاس و ريشه فرهنگ
عبارت است از عقيده و برداشت و تلقى هر انسانى از واقعيات و حقايق عالم، و نيزخلقيات
فردى و خلقيات اجتماعى و ملى.√
📿 من اينطور احساس مىكنم كه همه رفتارهاى فردى و جمعى ما به عنوان مسؤول و رفتارهاى
ملتمان، تحت تأثير دو مجموعه عوامل اسـت؛
★ يك مجموعه، آن استعدادها و امكانات و
اينهاست؛ هوش، توانايیها و استعدادهاى مردم.
〽️ فرض بفرماييد يك فرد را در نظر مىگيريم،
يك قسمت از تلاش و فعاليتش در هر ميدانى از ميدانها، مربوط به آن استعدادها و توانايیها
و ظرفيتهاى وجودى خودش يا فضايى است كه از آن استفاده مىكند.
★ بخش دوم، آن عامل
مؤثر و جهتدهنده ذهنيت است. مراد ما از فرهنگ، همان ذهنيتهاست. هرجا كه من تعبير
فرهنگ را بهكار مىبرم، مرادم آن معناى عام فرهنگ است؛ يعنى آن ذهنيتهاى حاكم بر
وجود انسان كه رفتارهاى او را به سمتى هدايت مىكند تسريع، يا كند مىكند اين، حداقل
نيمى از عوامل تعيينكننده و پيشبرنده و جهتدهنده به همه رفتارهاست.
⬅️ براى اينكه مسأله،
كاملا محسوس شود و آن نگرانى كه در ذهن بنده است، بيشتر واضح گردد، كه چرا گاهى
اوقات به اين مسأله، زياد مىپردازم يك جبهه جنگ را فــرض بفرماييد كه يك مجموعه
سرباز، با فداكارى، با قدرت تصميم، با اراده و با ايستادگى مىجنگند؛ مثل جنگى كه ما
هشت سال در جبهه داشتيم.👌
☝️ در آن زمان، شما وارد منطقهاى مىشديد، مىديديد يك مشت
جوان مؤمن حزباللهى فداكار از جان گذشته، ايستادهاندو مبارزه مىكنند. ازهر كدام سؤال
مىكرديد چرا مبارزه مىكنيد، مىگفت وظيفه من است. امام گفتند، دستور دينى من است.Π
☄دشمن به كشور من تجاوز كرده، مرزها و ناموس مرا تهديد مىكند. ما ملت زندهاى هستيم و
بايد از خودمان دفاع كنيم. او مجموعهاى از باورهاى ذهنى را براى شما در ميان مىگذارد كه
اعتقاد به خدا، اعتقاد به قيامت، اعتقاد به شهادت، اعتقاد به دستور امام، لزوم اطاعت از امام،
اعتقاد به متجاوز بودن اين دشمن، اعتقاد به اينكه من ملتى هستم كه بايد از خودم دفاع كنم، در آن هست.✔️
🔹 اين مجموعه در همآميخته در هم تنيده اعتقادات دينى، در بيان او بروز مىكند.
👀 شما مىبينيد كه اين اعتقادات موجب شده است تا اين جوان بايستد، از آسايش خانهاش، از زندگى، از تحصيل و دانشگاهش دست بكشد، به جبهه برود و جان خودش را به خطر بيندازد؛
احيانا هم، كشته يا مجروح شود و تا آخر عمر با آن بسازد؛ كه الان روى چرخ، تعدادى از آنهارا مشاهده مىكنيد.
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
🔺 دغدغه فرهنگى و اهتمام به مسأله فرهنگ، يك وقت يك حالت حساسيت شخصى است؛ 🔺 يك وقت هم ناشى از نگرش ب
➖🔹 حالا اگر در همين حالى كه اين جوان در اين ميدان، با اين حرارت مىجنگد، يك نفر بيايد، بنا كند در اين باورها خدشه كردن و مثلا بگويد، اينكه شما مىگوييد اين دشمن، متجاوز است،
چه تجاوزى؟ ما اول حمله كرديم!
👌شروع كند در ذهنيت او رخنه كردن و اعتقاد او را به متجاوز
بودن اين دشمن و به فضيلت و ارزش شهادت، ضعيف كند؛ اعتقاد او را به اينكه وقتى امام
دستور داد، بايد دستور امام عمل شود، تضعيف كند؛ اعتقاد و باور او را به اينكه يك فرد بايد از
كشور، از ميهن و از مرزهاى خودش دفاع كند، ضعيف كند؛ خب، شما ببينيد اين جوان ِ مؤمن
آمادهاى كه مثل گلوله سوزانى به سمت سينه دشمن حركت مىكرد، با اين تبديل باورها،
تبديل به چه مىشود؟
🔺 به يك موجود پشيمان، متزلزل، مردد و احيانا پشت به جبهه كرده،
تبديل مىشود.
👤 يعنى همين آدم، همين شخصيت، باهمان استعدادها، باهمان قدرت بدنى،
باهمان هوش، باهمان توانى كه از لحاظ جسمانى و مغــزى و قدرت اراده و تصميمگيرى
داشــت، با تبديل محتواى ذهنى خودش، از يك موجود فعال ِ پيشرو اثرگذار، تبديل به يك موجود ِ منفعل منهزم"۱" مىشود.
اين امر بسيار واضحى است.
ـــــــــــــــــــــــــ
۱ (هزم)، شكست خورده
✴️ خب، ممكن است كسى هم برود،
آن احساسات، آن ايمان و آن باور را در او تقويت كند، يا در كسى كه آنچنان نيست، اين ايمان
را به وجود آورد و از او يك موجود ِاثرگذار فعالٕ پيشرو آنچنانى بسازد.
📌 من به اين نكته، متنبه شدم كه اينكه مىگويند «ِمداد ِالعلماء افضل ِمن ِدماءُ الشهداء»"۲"
معنايش اين است.
👳♂ آن عالم است كه مىتواند محتواى ذهن انسانى را تبديل به چيزى كند كه از
اين جسم به اصطلاح رايج امروز از اين سختافزارِ موجود بشرى، يك انسان متعالى، يك انسان
پيشرو و يك انسان فعال و مقاوم بسازد.
👤 يك عالم مىتوانداين كار را بكند؛ «مداد العلماء»، واقعا
افضل از«دماء الشهداء» است. براى خاطر اينكه همين جوانان طلبه ما در ميدان جنگ آن گروه
رزمى، تبليغى كه من بارها آنها را در آنجا مشاهده كردم به ميدان جنگ مىرفتند و انسانها و
آدمهاى معمولى را تبديل به آدمهاى مقاوم مىكردند؛
💪انسانهاى سست را تبديل به آدمهاى
قرص،
💪 و انسانهاى متزلزل را تبديل به انسانهاى ايستاده داراى مقاومت مىكردند.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
۲(عوالمالعلوم، شيخ عبداالله بحرانى/ ج۳ /ص۱۸۵)