eitaa logo
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
2.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
603 ویدیو
28 فایل
https://eitaa.com/joinchat/3336437771C6fdc6395f0 در این کانال سعی میکنیم مطالب درست و حسابی درمورد "اصول کار تشکیلاتی" رو خدمتتون ارائه بدیم. ارتباط با ما: @YaFatEMH313 @A313_Z313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤شهادت امام کاروان اسرای کربلا 🕯نگین آرامش قلب اهل حرم 🖤یعقوب کربلا، ابن الارباب 🕯بزرگ مرد مناجات 🖤حضرت سجاد(ع) 🕯را به امام زمان(عج) و همه 🖤عاشقانش تسلیت عرض می‌کنیم 🏴 @Organizational_Work
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ziarat Ashura Sadegh Ahangaran [Sevilmusic].mp3
زمان: حجم: 6.06M
قرائتـــ زیارت عــاشـورا با نوای حاج صادق آهنگران، هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 🔸 روز دوازدهم 🔘شروع چله: ۱۴۰۰/۵/۱۹ 🏴 @Organizational_Work
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نه رواقی، نه گنبدی، حتی سنگ قبری سرمزار تو نیست😢 غیر مشتی کبوتر خسته 🕊 خادمی، زائری، کنار تو نیست💔😔 🏴شهادت امام سجاد"عليه السلام" به ساحت مقدس امام زمان ارواحناه له الفداه و تمام شیعیان جهان تسليت باد🏴
✨﷽✨ 🏴هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... ✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📚برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آه برگرد به آن رأس جدا بر سر نِی به همان جسم که بازیچه شمشیر شده! تشنه‌ ذکر اناالمَهدے تو هست حسین طالب خون خدا، آمدنت دیر شده 🏴 @Organizational_Work
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا