🏴 از آنروزى كه پيغمبر از دنيا رفت، بیستوپنج سال گذشته است. در اين بیستوپنج سال، وسعت كشور اسلامی صدها برابر شده؛ نه دو برابر و سه برابر و ده برابر.
🌎🌀✔️
‡ يعنى آنروزى كه اميرالمؤمنين به حكومت رسيد، از آسياى ميانه تا شمال آفريقا ـ يعنى مصر ـ در حيطه قدرت حكومت اسلام بود.√
♦از دو دولت بزرگ همسايه دولت اسلامی اول كار ـ يعنى ايران و روم ـيكى
بهكلى منهدم شده بود، كه حكومت ايران بود، و تمام سرزمين ايران آنروز در اختيار اسلام قرار گرفته بود.
☣ بخش عمدهاى از سرزمين روم هم ـ كه شامات و فلسطين و موصل و بقيه جاها بود ـ در اختيار اسلام قرار گرفته بود. چنين رُقعهٔ۱ وسیعی در اختیار اسلام بود؛
ــــــــــــــــــــــ
۱(رقع: تکه، قطعه)
👌✔️ بنابراین ثروت زیادی به وجود آمده بود؛ديگر فقر و كمبود و كمغذايى وجود نداشت؛ طلا رايج شده بود، پول
زياد شده بود، ثروتهاى فراوان بهوجود آمده بود.
💎💰👌🌴
👈 لذا كشور اسلامی ثروتمند شده بود. خيلىها از رفاه بيش از اندازه لازم برخوردار شده بودند.
⚡️اگر على را از اين وسط حذف مىكرديم، ممكن بود تاريخ اينطور قضاوت كند كه اصول اسلامى و ارزشهاى نبوى خوب بود؛ اما در همان دوره مدينةالنبى، همان دوره كوچكى و فقر جامعه اسلامی.
☄ اما بعد از آنكه جامعه اسلامی بزرگ شد و با تمدنهاى گوناگون آميخته شد؛ از ايران و روم فرهنگها و تمدنهاى مختلف وارد زندگى مردم شدند و ملتهاى گوناگون، همه زير چتر جامعه اسلامى قرار گرفتند، ديگر آن اصول كافى نيست و نمىتواند كشور را اداره كند.
💥 اميرالمؤمنين در اين پنج سال با عمل و سيره و شيوه حكومت خود نشان داد كه نه، همان اصول درخشان صدر نبوت ـ همان توحيد، همان عدل، همان انصاف و مساوات، همان برابرى بين انسانها ـ با خليفه مقتدرى مثل اميرالمؤمنين قابل اجراست.
🔹✅💕☀️
👈📜 اين، چيزى است كه در تاريخ مانده است.👉
✴️ هرچند بعد از اميرالمؤمنين اين روش ادامه داده نشد، اما ايشان نشان داد كه اگر حاكم اسلامی و مديران جامعه و مديران مسلمان تصميم داشته باشند، بنا داشته باشند و اعتقاد راسخ داشته باشند، مىتوانند همان اصول را در دوران گسترش منطقه حكومت اسلامی و پديد آمدن شرايط گوناگون و جديد زندگى، باز هم
اجرا كنند و مردم را از آن بهرهمند نمايند.✔️✔️
💢 ..معلوم است عدالت اجتماعى در يك جامعه ده، پانزده هزار نفرى مدينه كجا،
✳️ عدالت اجتماعى در يك جامعه چندين ده ميليونى و چندين صد
ميليونى حكومت دوران اميرالمؤمنين كجا؟ و اميرالمؤمنين اين كارها را كرد.
📍من چند مورد از اقدامات اميرالمؤمنين را ـ كه در بيانات آن بزرگوار منعكس است ـ در اينجا عرض مىكنم؛ هزاران مورد از اين قبيل، در زندگى اميرالمؤمنين وجود دارد.
👥👋 مردم آمدند اصرار و بيعت كردند؛ اما حضرت قبول نمىكرد. اصرار مردم زياد شد. همه، بزرگان، كوچكان، رؤسا و صحابه قديمى گفتند نه، فقط علىبنابىطالب بايد باشد و غير از او كسى نمىتواند.
👈 آمدند و به اصرار حضرت را بردند. حضرت فرمود پس به مسجد برويم.🕌
💠 حضرت روى منبر رفت و خطبه خواند و در اين سخنرانى حرف خودش را بيان كرد.
🔆 اميرالمؤمنين فرمود: «اموالى كه تا امروز افراد برگزيده و محترمها بیجا و بهناحق تصرف كردهاند، هرجا من به اين اموال دست پیدا کنم، اینها را به بیتالمال برمیگردانم».
🔰🔵✔️
34.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️ دعای عهد
🎙 فرهمند
#تصویری
✨ @Organizational_Work
🌧 راهکارهای زیبای قرآنی
💦از آیات کریمه جزء دوم
🌸 @Organizational_Work
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
➖💠 به اين خاطر است که اميرالمؤمنين لب وظیفه، بدون ذرهای دخالت دادن منیتو احساسات شخصی و منافع شخصی
♻️ در طول اين چند سال، كسانى توانسته بودند پولهايى را از بيتالمال به نفع خودشان بردارند.
💫 فرمود من همه اينها را
برمىگردانم؛ «لَو وَجَدتَهُ قَد تُزُوج به النٌساء» حتى اگر ببينم مهر زنهايتان قرار دادهايد، يا «وَ مُلکَ بِهِالاماء»
براى حرمسراهاى خودتان كنيزخريدهايد، «لَرَدَدتَهُ۱» به بیتالمال برمیگردانم.
👈 مردم و بزرگان
بدانند كه روش من اين است.👉
⭕️ بعد از چند روز مخالفتها شروع شد. البته مردم مستضعف و طبقه مظلوم جامعه از خدا مىخواهند چنين روشى بهكار گرفته شود؛ ليكن متنفذان و كسانى كه خودشان مخاطب واقعى اين مطلب بودند، بديهى است كه ناراضى بودند.
🌀 نشستند جلسه تشكيل دادند و گفتند اين چه كارى است كه على مىخواهد انجام دهد.
👤 وليدبنُعقبةه همان كسى كه زمان عثمان استاندار كوفه بود ـ از طرف آنها بلند شد پيش اميرالمؤمنين آمد و گفت يا على! بيعت ما با تو شرط دارد؛
«نَحن نُبايعک الیوم عَلی اَن تَضع عَنا ما اصبناهُ مِن المال فی ایام عثمان۲» شرط ما این است كه به پولهايى كه ما بهدست آوردهايم، دست نزنى و به دستاوردهاى ما در دوران قبل از خودت كارى نداشته باشى.🚦
ــــــــــــــــــــــــ
۱(نهجالبلاغه/ خطبه ۲۹)
۲(بحارالانوار/ ج۳۲ /ص۱۹)
🎗🔻 بعد از وليدبنعقبه، طلحه و زبير آمدند. البته حساب وليدبنعقبه از طلحه و زبير جداست.
🔻 وليدبنعقبه در واقع جزو تازه مسلمانهاست؛ خانوادهاش ضداسلام
و ضدانقلاب بودند و با اسلام جنگيده بودند؛ بعد هم كه اسلام غالب شد، اواخر زمان پيغمبر، او هم مثل ديگران از بنىاميه، اسلام آورد؛ اما طلحه و زبير جزو سابقين اسلام و جزو ياران
نزديك پيغمبر بودند.
〰 طلحه و زبير هم ـ که بزرگان آنروز اسلام و جزو بقاياى اصحاب پيغمبر
بودند ـ خدمت اميرالمؤمنين آمدند و حرفهاى گلهآميزى زدند؛ از جمله گفتند:
♦️«إنّك جَعَلت حقنا فی القَسم كَحَق غَيرنا» تو ما را با ديگران در تقسيم بيتالمال يكسان كردى؛ « وَ سَویت بَیننا و بَین ما یُماثلمنا۳» ما را با كسانى که شبيه ما نيستند، در دادن اموال بيتلمال يكى
قرار دادى.
⁉️اين چه وضعى است؟ چرا امتياز قائل نيستى؟« مَن لا یُماثِلُنا
فیما افاء الله باسیافنا و ِٕرماحِنا۳» با شمشير ما اينها بهدست آمد؛ ما بوديم كه اسلام را پيش برديم؛
ــــــــــــــــــــــــ
۳(بحارالانوار/ ج۳۲ /ص۲۱)
♨️ ما بوديم كه زحمت كشيديم و تلاش كرديم؛ حالا تو ما را با كسانى که تازه آمدهاند و عجمى و جزو كشورهاى مفتوح هستند، يكسان قرار دادهاى؟
⁉️😠💰
🔸 جواب اميرالمؤمنين به وليدبنعقبه را من نديدهام ـ تاريخ ثبت نكرده است ـ اما جواب ديگران را داد.
⬅️ حضرت بالای منبر رفت و جواب تندى داد. راجع به مسئله تقسيم مساوى بيتالمال فرمود: «إن ذالک أمر لَم أَحکم فیهِ بادیِء بدء» من كه بنيانگذار چنين روشى نيستم « قد وَجدت اَنا وَ اَنتما رسولالله یُحکم بذالک۱» هم من و هم شما بوديم و ديديم پيغمبر اينطور
عمل مىكرد.☑️
📿 من كار تازهاى نكردهام؛ همان كار پيغمبر را دارم دنبال مىكنم؛ مىخواهم همان ارزشها و همان پايههاى اعتقادى و عملى جامعه را در اين دوران مستقر كنم. و على مستقر كرد و مىكرد؛ هزينهاش را هم اميرالمؤمنين پرداخت.🔹
🕹هزينه اين كار، وقوع سه جنگ بود.
اميرالمؤمنين ايستاد.
ــــــــــــــــــــــــــ
۱(بحارالانوار/ ج۳۲/ص۲۲)
💎 بديهى است كه اميرالمؤمنين حق خلافت را متعلق به خودش مىدانست؛ اما بعد از رحلت پيغمبر اينطور نشد؛ در مقابل چيزى كه حق خود مىدانست، بیستوپنج سال هيچ حركتى نكرد؛ اگر كسانى هم خواستند حرفى بزنند، آنها را آرام نگهداشت.
🌷«إنّك لَقل الوضینِ تُرسلُ فی غیر سددٍ؛ ودع عنک نهبا صیح فیحَجراته۲»🌷
از اين مطالب اميرالمؤمنين دارد.
👌✔️ اميرالمؤمنين در مقابل آن مسئله، بیستوپنج سال عكسالعمل نشان نداد؛ اما در مقابل قضيهاى كه به ظاهر كمتر از آن قضيه به نظر مىرسد
ـ مسئله عدالت اجتماعى، مسئله احياى اصول نبوى، دوباره بنا كردن بناى اسلامی مستحكمى
كه پيغمبر گذاشته بود ـ اميرالمؤمنين سه جنگ را تحمل كرد؛
💥 جنگ جمل،
💥 جنگ صفين،
💥 جنگ نهروان.
👀 ببينيد اين كار به نظر اميرالمؤمنين چقدر مهم بود. كار بزرگ اميرالمؤمنين اين است.
اميرالمؤمنين در همين زمينه يك جمله ديگر دارد.
ــــــــــــــــــــــــــ
۲(نهجالبلاغه/ خطبه ۱۶۲ «تو مردى پريشان و مضطربى كه نابهجا پرسش مىكنى؛ واگذار داستان تاراج آن غارتگران را»)