⚡️بنابراین؛
⬅نوع دعوت ما،
⬅ نوع سرمایه ما،
⬅بضاعت ما، طوری است که اگر همین الان هم که دویست سال یا بیشتر، دیر شده و دنیا و ضجههای باطل گوش فلک را کر کرده است.
✴ اگر همین الان هم این بضاعت مان را در یک جام مناسب، نه در یک جام آلوده به کثافتها،
✔️ اگر در یک جام مناسب و در یک قدم مناسب با دنیای امروز عرضه بداریم، آنچنان جلوه میکند که چشم را هم خیره میکند.
⚠️عجیب است از اين بيغوله ها، از اين كشورهای عقب افتاده، از اين كشورهای در حال توسعه،
از اين كشورهايی كه مأمور سياسی وقتی آنجا میاید
برای خاطر مردم نيمه وحشی اش پول بیشتر میگیرد!
از اين كشورها صدایی بلند میشود که خریدار دارد.
🔴⭕️
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
<<مطابقت دعوت دينی ما با فطرت و احتياجات جامعه بشری>> 🍃 خدا میداند مواردی پيش آمده كه میترسم اگر ع
🌹اگر متاع دلپذیر دینمان را درست عرضه کنیم دوباره رونق میگیرد.
⚠️آقا میگویند: اگر این دین صالح بود، مردم خودش را صالح میکرد، ما خود بزرگترین سند عملی بر بطلان اسلام هستیم.
💢ما ادعای حقانیت اسلام را میکنیم، اما خودمان عملا تکذیب آن چیزی هستیم که میگوییم.
➖🔹 بنابراین عبرتآور است.
ما اگر همین امروز این متاع دلپذیرمان را در جای مناسب و به سبک مناسب به دنیا عرضه بداریم،
همین الان به قول قمیها چهره میشود، جلوه میکند.
همه در مقابلش مات میشوند، دوباره رونق میگیرد.
🔺دیر شده است، ولی باز هم اگر کاری بکنیم، میتوانیم برسیم.
🔵 بنابراین، برای این که بتوانیم چیزی عرضه کنیم، باید همانگونه که عرض کردم، عمل منظم، هماهنگ با جهان دستهجمعی و هماهنگ با همه هیئتهای جهانی به وجود بیاوریم
تا بتوانیم کار کنیم و اگر هم کار بکنیم، پاسخ داده میشود.
🔖 همین دیشب صحبت این بود که این خانم محترم که در اصفهان است، به فکر افتاده که یک مؤسسه زنانه ایجاد کند
و با کمک بعضی از آقایون مطلب را از خودش فراتر ببرد، توسعه بدهد، مثل خودش هم تربیت کند.
🖇 دیروز برای جمعآوری پول، دعوتی کردند، در یک جلسه زنها ۱۸۰ هزار تومان کمک کردند، تعهد کردهاند.
یعنی واقعا اقبال میشود آقا.
👌✔️
📿آلان آقای ناصری میگفت که با آقای مظاهری رفتهاند نزد آقای هراتی،
البته هنوز هم هیچ کاری نکردهاید بیخودی پز ندهید،
هنوز کاری نشده است،
دارید کاری میکنید.
🗣رفتند به این آقا گفتند:
آقا بیایید کمک کنید.
یک وضع عجیبی گرفته.
پا شده آمده اینجا، گفته این قناسی را بخریم، من ده هزار تومان خود آهن را میدهم، یک میلیون تومن هم از زمینها ببرید.
حاضرم وکالت هم به نامتان بدهم.
✳️ آقا یک چنین استعدادی در مردم هست، خدا میداند که مسئولیت ما خیلی سنگین است.
💢باید واقعا خجالت بکشیم،
این وضع ماست.😓
🌸👈🏻 امیدوارم که انشاالله به نام مقدس «احمد» که این مؤسسه با این نام تاسیس شده و با این نیت خالصی که این آقایون وعاظ دارند، موفق باشید.
✨این آقایون وعاظ اینجا هنوز پیراهنی برای دنیا ندوختهاند،
یعنی هنوز هم جلوه منبر و محراب خیرهشون نکرده است تا ترک دنیا را برای دنیا کنند.
🌎⭕️🌍
من از این موضوع خیلی خوشحالم.
مطلب مهمی است که کسی خیره کارش نشده باشد، هنوز هم از این به عنوان یک هدف مقدس استفاده کنند.
👌اخلاصشان زیاد بوده، خدا هم به آنها توفیق داده
⬅️بلکه کمی بجنبند،
کمی فداکاری داشته باشند،
کمی هم همدیگر را تحمل کنند،
کمی برادروار دور هم بنشینند،
کمی به فکر غربت اسلام بیفتند.
✅✅
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
🌹اگر متاع دلپذیر دینمان را درست عرضه کنیم دوباره رونق میگیرد. ⚠️آقا میگویند: اگر این دین صالح بو
🌷اثرات عجیب تبلیغ دین🌷
💥آقا خدا می داند تبلیغ آنقدر اثر عجيب دارد.
خب، همه اینهایی كه گفتيم درست، بنده - خدا شاهد است- مسائلی دیده ام كه عبرت آور است.
قصۀ ديگری برای آقايون تعريف میكنم. اگرخسته شده اید، تعریف نمیکنم.
⬅️ رئیس اتحاديه وكلای عدلیه لبنان كه
آنجا میگویند: "نقابه المحامين"، مردی است مسيحی.در اتحاديه وكلای عدليه درباره قانونگذاری هم مطالعه میكنند، چون كارشان همین اسـت.
♻️در يكی از جلسات اتحاديه صحبت بر سر اين بوده است که يك قانون احوال شخصی يعنی قوانین مربوط به ارث و طلاق و ازدواج و نكاح و طلاق و حضانت و ارث و این جور چيزها برای همه لبنانیَ ها بنویسیم.✔️
در لبنان هر مذهبی بر حسب مذهب خود این کارها را انجام می دهد.
📌گفتند: قانونی بنویسیم برای همه لبنانی ها و خودمان را از این تفرقه و تعدد نجات دهیم، از اینکه در لبنان چند دسته هستیم، خودمان را نجات بدهیم و یک وحدت ملی به وجود بیاوریم.
✅گفتند: خیلی خوب این قانون را بنویسیم.
➖🔸در آن جلسه رئیس اتحادیه وکلای عدلیه میگوید:
💢 به شرط آنکه تعصبهای مذهبی خود را کنار بگذاریم و قانونی مدنی از بلژیک یا فرانسه اختیار کنیم، اما دیگر شما مسلمانها فلسفهبافی نکنید که قانون ما خیلی خوب است.
🔹یکی از وکلای عدلیه شیعه گفته بود: نه آقا، تو ظلم میکنی، قانون احوال شخصی فقه شیعه میتواند احتیاجات قرن بیستم را در احوال شخصی تأمین کند. همه آنها گفته بودند که این حرف ها چیه؟
☢ یک ماه بعد از این قضیه، این آقای رئیس اتحادیه با یکی از وکلای عدلیه، که رفیق بنده است و با قاضی یعنی حاکم شهر صور، که او هم با بنده رفیق است، حبیب نمور، به دیدن من آمدند.
⏳یک ساعت پیش بنده نشستند. بنده هم یادم نیست که آن روز ابتکاری به خرج داده باشم.
🔚دو سه کلمه حرف زدم، شاید یک مقداری حنجرهام، یک مقداری نوع صحبتم، یک مقداری تواضعم، در مجموع چنین چیزهایی، یک مقداری هم از اسلام صحبت کردیم.
✴خدا میداند که همین رفیق من، نصرت ابو خلیل که وکیل عدلیه شیعه بود، بعد از یک هفته پیش من امد و گفت: تو چکار کردی با این نقیب (رئیس اتحادیه)
📌گفتم: چی شد؟ گفت: وقتی از صور برگشت، در جلسه هیئت مدیره به من گفت: آقایان ما بت پرست نیستیم. فکر نکنید که این برای شخص من افتخار است.
خدا میداند که من چیز تازهای ندارم!
🔰همین چیزهایی که در کتابها در دسترس آقایان هست، همان را میگوییم، منتها در یک قاب تمیز میگذارم، در یک سفره پاکیزه عرضه میدارم. همین، هیچکاری نمیکنم.
🔷 همچنین، جلساتی بودم که عدهای از زنان و دختران مسلمان بیروت بودند. دختر «صائب سلام» هم بود.
⚛ شخصیتهای خیلی بزرگ بودند. یکی شان هم دختر «ریاض الصلح» بود.
این خانم مقالاتی مینویسد که بیروت را تکان میدهد.از نویسندگان بسیار تواناست و خیلی هم دور از اسلام است.
✳یک روز یکی از روزنامهنگاران آقای «زهیر عسیران» مدیر روزنامه الهدف، که شیعه هم هست، از من دعوت کرد.
📌گفت: شام بیا پیش من، چه روزی میآیی بیروت؟
🎗گفتم: روز پنجشنبه میآیم.
گفت: شام مهمان من.
گفتم: خیلی خب.
⬅️رفتیم آنجا دیدیم که چهار پنج زن و دختر نشستهاند. البته تا حدودی معقول که پوشیده بودند. گفت: آقا من خیلی از شما معذرت میخواهم که به شما نگفتم این خانمها هستند.ترسیدم اظهار انزجار کنید، ولی ضرورتی میدیدم که شما اینها را ببینید و اینها هم شما را ببینند.
✔️گفتم: اهلا و سهلا، چه مانعی دارد، بفرمایید، کار من همین است.