eitaa logo
کانال رسمی استاد خسروی(نام معنوی کانال
9.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
6.2هزار ویدیو
174 فایل
تغذیه سالم، طب اسلامی ایرانی، سبک زندگی صحیح. نجوم ادیان. آخرالزمان.. اقتصادی ورزشی.هنر و‌معماری.دریچه‌‌ حکمت‌ (خسروی مدیریت اندیشکده علم و تمدن پارس شماره ثبت ۴۶۲۰)سلام بر حجت ابن الحسن العسکری عج کمک مالی هر مبلغی جهت گسترش کانال 6104338905692188
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صلوات
🌺کرامات امام حسین علیه السلام: ◼️پاداش پذیرایی از عزاداران امام حسین علیه السلام: صاحب کتاب اسرار الشهادة با واسطه معتبر از یکی از شاگردان مبرز بحرالعلوم به نام شیخ حسین معروف به ابن نجف تبریزی نقل می کند که: نزدیکی های غروب آفتاب در وادی السلام بودم و قصد داشتم به نجف اشرف بروم. ناگهان دیدم جمعیتی سواره می آیند و در جلوی ایشان سواری بود در نهایت جمال و جلال. چون به من رسیدند دو نفر از ایشان را شناختم از این جهت نزدیک رفته، به آن دو سلام کردم و نامشان را بر زبان جاری نمودم. آنها جواب مرا دادند و گفتند: ما آن دو نفر نیستیم، بلکه همه ما از ملائکه ایم؛ مگر آن شخص مقدم که روح انسان صالح از اهالی اهواز یا هویزه است و ما مأموریم به استقبال او برویم؛ تو نیز همراه ما بیا. من هم قبول کردم و با ایشان حرکت نمودم. ناگهان خود را در مکانی وسیع یافتم که آب و هوای آن در خوشی نمونه بود. سپس ملائکه پیاده شدند و یکی از ایشان رکاب آن شخص اهوازی یا هویزه ای را گرفت و پیاده نمود و او را مکانی که از فرشهای قیمتی پوشیده بود نشاند. در این مجلس بوی گلها و عطرهای گوناگون به مشام می رسید؛ چلچراغها و مشعلها همه جا را نورانی کرده بودند و نعمتهای بهشتی در این مجلس جمع بود. آن شخص را در صدر مجلس نشاندند و اعزاز و اکرام بسیار کردند و سفره ای شاهانه با میوه ها و غذاهای گوناگون گستراندند. او شروع به خوردن نمود و مرا هم دعوت کرد. سپس گفت: ای مرد صالح چه می بینی؟ گفتم: درجه بلند و عطای عظیم خداوند را بر تو. گفت: می دانی کلام عمل تو باعث شد، این راز بر تو مکشوف گردد، با اینکه این گونه رموز را معمولاً فاش نمی کنند؟ گفتم: نمی دانی. گفت: پدر تو مقدار دومن گندم از من طلبکار بود و چون خداوند عزوجل می خواست مرا در درجات بالاتر قرار دهد و نعمت خود را بر من تمام کند، روح مرا به تو نشان داد تا اینکه یا مرا حلال نمایی یا اینکه حقت را بگیری. گفتم: من حقم را می خواهم. در این هنگام یکی از ملائکه گفت: عبای خود را پهن کن. من عبای خود را پهن کردم. در عبای من گندم ریخت و گفت: عبایت را جمع کن که حقت به تو رسید. وقتی عبایم را جمع نمودم، از آن جماعت هیچ اثری ندیدم ولی عبا پر از گندم بود. عبا را جمع کرده، به نجف اشرف رفتم و تا وقتی که سر آن فاش نشده بود، هر مقدار می پختم کم نمی شد، تا اینکه سر آن فاش شد و دیگر از آن چیزی ندیدم. گفتنی است که آن شخص اهوازی یا هویزه ای، عالم یا سید نبود؛ بلکه مردی عادی بود که سه خصوصیت مهم را دارا بود: 1 - محبت شدید به اهل بیت علیه السلام؛ 2 - کاسب بود و از راه کسب حلال منزل را دارا می نمود؛ 3 - زاید بر مخارج سال خود را صرف خیرات و تعزیه سید الشهداء علیه السلام می نمود و در ایام عاشورا به عزاداران غذا می داد، محبت می کرد و با آب و قهوه و چای و از اهل مجلس پذیرایی می کرد. 📚چهل داستان از کرامات امام حسین علیه السلام ✍🏻مصطفی محمدی اهوازی‏ https://eitaa.com/sallavat
هدایت شده از صلوات
Majid Bani Fateme - Ajab Mahi Bekesh Ahi (128).mp3
13.25M
🎙️ مجید بنی فاطمه مداحی: داره کم کم تموم میشه؛ یه سال چشم انتظاری مون یه چند روزه دیگه مونده؛ تموم شه بی قراریمون… آروم آروم توی سینم؛ به پا کن خیمه ی غم رو ! داری حس میکنی یا نه؛ صدا پای محرم رو... https://eitaa.com/sallavat
هدایت شده از صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز اول ماه محرم که هنوز اتفاقی نیفتاده پس چرا شیعیان از روز اول مشکی می پوشند و عزاداری می کنند؟ https://eitaa.com/sallavat
هدایت شده از صلوات
🏴🏴🏴🏴🏴 قال الحسين (ع): من دمعت عيناه فينا قطرة بوأه الله عز و جل الجنة. حسين بن على علیه السلام فرمود: چشمان هر كس كه در مصيبتهاى ما قطره ‏اى اشك بريزد، خداوند او را در بهشت جاى مى‏ دهد. 📕 احقاق الحق، ج ۵، ص۵۲۳ https://eitaa.com/sallavat
هدایت شده از صلوات
امام صادق(علیه السلام): هرکس می خواهدخداونداو راازآتش جهنم حفظ کندبعد از نماز صبح صد مرتبه برمحمد و آل محمد (صلی الله علیه واله) بفرستد. 📚صلوات حلال مشکلات ص۱۴۵ ای که داری همه دم برلب خودهرجملات سخنی گو که دهندت به جزا برگ برات بهر خوشنودی زهرا و علی پس بفرست به حسین وحسن وزینب وعباس صلوات https://eitaa.com/sallavat
هدایت شده از صلوات
من هر روز برای رسیدن به محل کار مسیری را در اتوبان طی میکنم، همیشه اگر ببینم کسی منتظر است، حتماً او را سوار می کنم. یک روز هوا بارانی بود. پیرزنی با یک ساک پر از وسایل زیر باران مانده بود. با اینکه خطرناک بود ایستادم و او را سوار کردم. ساک وسایل او گلی شده و صندلی را کثیف کرد، اما چیزی به او نگفتم. پیززن تا به مقصد برسد مرتب برای اموات من دعا کرد و صلوات فرستاد. بعد خواست کرایه بدهد که نگرفتم و گفتم :هر چه می خواهی پول بدهی برای اموات ما صلوات بفرست. من در آن سوی هستی(عالم برزخ) بستگان و اموات خود را دیدم. آنها از من به خاطر دعاهای آن پیرزن و صلواتهایی که فرستاد، حسابی تشکر کردند. این را هم بگویم که واقعا ذکر و دعای معجزه گری است، آنقدر خیرات و برکات در این دعا نهفته است که تا از این جهان خارج نشویم، قادر به درکش نیستیم. 📚 سه دقیقه در قیامت صفحات ۴٧ و ۴٨ https://eitaa.com/sallavat