eitaa logo
پاتوق معرفی کتاب
2.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
229 ویدیو
88 فایل
📚 معرفی کتب خوب 🔊ترویج فرهنگ کتابخوانی 🌐 اخبار کتاب 📊ارائه برنامه های پیشنهادی و کاربردی ترویج کتاب 💬انتقاد، نظر، پیشنهاد: @admin_book 📚پاتوق کتاب کودک و نوجوان👇 @PMKetab_koodak
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 📘 کتابِ 📜 ناشر: 📑 تعداد صفحات: ۹۶ 💠 کتاب حاضر، شرح زندگی نوجوانی است که امام راحل الگوی او قرار گرفت. ، یکی از کسانی است که ره صدساله عارفان را یک شبه طی کرد و خود چراغی شد برای آیندگان. جمعی از دوستان و همرزمان، برادران و مادر این شهید، خاطراتی از وی نقل کرده اند که در این کتاب به رشته تحریر درآمده است. در پایان کتاب نیز تعدادی عکس از شهید و برخی دوستان و همرزمان و مادرش آورده شده است. شهید علیرضا کریمی، در سن 17 سالگی به درجه رفیع نائل شده است. 🌹 قبر مطهر او در گلستان شهدای قرار دارد. ⏰ 📚: چهارساله بود ، مریضی سختی گرفت . پزشکان جوابش کردند . گفتند این بچه زنده نمی ماند . پدرش او را نذر آقا ابالفضل کرد روز بعد به طرز معجزه آسایی شفا یافت! هرچه بزرگتر می شد ارادت قلبی او به قمر بنی هاشم بیشتر می شد.در جبهه مسئول دسته گروهان اباالفضل از لشکر امام حسین(ع) بود. علیرضا کریمی 16 سال بیشتر نداشت . آخرین باری که رفت گفت: که باز شد بر می گردم ، پانزده سال بعد همان روزی که اولین کاروان به طور رسمی به سوی می رفت پیکرش بازگشت. آمده بود به خواب مسئول تفحص گفت: زمانش رسیده که من برگردم ! محل حضورش را گفته بود!! عجیب بود پیکرش به شهر دیگر منتقل شد. مدتی بعد او را آوردند. روزی که تشییع شد تاسوعا بود روز ابالفضل(ع). 🛍 : @admin_book 🔰 با ما کتاب بخوانید👇 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @PMKetab
بسم الله ⏰ 📚 💡 تحلیل درباره ناکامی در عملیات رمضان 🔹 حرف های محسن رضایی که تمام شد، حسین خرازی کمی صحبت کرد و فرازهایی از تاریخ اسلام و شکست های صدر اسلام را متذکر شد. 💬 بعد از حسین، احمد رو به جمع کرد و گفت: «برای این عملیات، سرمایه گذاری زیادی شد. بعد که برگشتیم و فکر کردیم، عیب و نقص هایی به نظرمون رسید که تو جلسه ی دیروز گفتیم. برادر رحیم از حرف ما نتیجه گرفته بود که لابد ما از جنگ خسته ایم. فکر کرده بود ما می گیم باید بریم به جایی خارج از منطقه ی جنگی ساخته بشیم و برگردیم. حرف ما این نبود. ما گفتیم برادران برگردن کمی به خودشون فکر کنن. برن برای نیروهاشون حرف بزنن. از بچه ها بپرسن آیا مثل روزهای اول جنگ با روحیه ان؟ آیا و که در فتح المبین توی قلبشون بود، الان هم هست؟ ❌ اون زمان، بچه ها با توکلِ صددرصد به خدا جلو می رفتند، اما این دفعه اتکای ما به ، و ماشین بود. این دفعه همه اش می گفتیم باید بیشتر خودرو بگیریم که نیروهامونو سر وقت به خط مقدم برسونیم. چقدر برای این چیزها تقلا کردیم؟! چقدر سرمایه گذاری شد؟! پس چرا با این همه امکانات، نتیجه ی عملیات این طوری شد؟! ♨️ به خدا، ناکامی تو این عملیات هیچ دلیلی نداشت، غیر از اینکه ما مسائلمون رو حل نکرده بودیم. ما تا این مسائل خودمون رو حل نکنیم، تا به طور واقعی کار نکنیم، به نمی رسیم. ما توی عملیات قبلی ده هزار، دوازده هزار، بیست هزار اسیر می گرفتیم. خودمون کمترین شهید و زخمی رو داشتیم؛ اما حالا باید ساعت ها بحث کنیم که چرا نتیجه ی عملیات این طور شده. دلیلش همونه که ما باید خودمون رو پیدا کنیم. حرف دیروز ما هم همین بود. ما برای به اومدیم. اگه دَه بار دیگه هم عملیات کنیم و نتیجه ی اون خدانکرده مثل این عملیات بشه، باز هم ما می ایستیم. تا جون داریم، توی جنگ هستیم. ما هیچ وقت از جنگ فرار نمی کنیم. ما از روزی می ترسیم که بعد از جنگ، زنده و سالم باشیم.» 📙 برشی از کتاب ، ص ۲۶ 📌 شهید احمد کاظمی 🔰 با ما کتاب بخوانید👇 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @PMKetab