11.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷
🎥 #موشن_گرافیک | ایرانِ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی...
https://eitaa.com/PR_Police
11.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعزام کارکنان و خانواده های محترم فرماندهی انتظامی استان کرمانشاه به مرقد مطهر حضرت امام خمینی(ره)
#قیام_خونین
#مکتب_امام_روحالله
#پلیس_ترازانقلاب
#تولیدی_عس_کرمانشاه
مدافع حرم شهید محمد حسین عطری
حیا داشتن مرد و زن نمی شناسد؛ چه در رفتار و چه در گفتار. ما نباید فکر کنیم چون مرد هستیم می توانیم از هر گفتاری و یا از هر پوششی استفاده کنیم. از نظر بنده جوان با حیا کسی است که بالاتر مچ دستش را نامحرم نبیند. سفارش من به همسر و دخترم حفظ حجاب برتر است. از همسر بزرگوارم می خواهم که فرزندانم را همچون من مطیع رهبر عزیزمان پرورش دهد؛ زیرا آقا مایه افتخار و مباهات ما مسلمانان و همه ی مظلومان عالم است.
شهید محمد حسین عطری
ولادت : ۱۳۵۵/۵/۸
شهادت : ۱۳۹۲/۳/۱۴
محل شهادت : سوریه
مزار : مسجد سلیمان داراب رشت
#حجاب_بالندگی
#حجاب_و_عفاف
#حجاب_برتر
#حیا
#پلیس_تراز_انقلاب_اسلامی
#تولیدی_عس_انتظامی_گیلان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خود فروخته های غربزده ، حزب الهی ها به فرموده امام باید مملکت را از وجود این ها تصفیه کنند
#نه_به_مغزهای_پوسیده_غربزده
https://eitaa.com/rahehpasandideh
💢 یه روزی زبان دنیا بلدها اعتراض داشتند که چرا موقع مذاکرات سپاه موشک آزمایش میکنه
🔹 اما حالا همین امروز قراره سفارت ایران در عربستان بازگشایی بشه و ریاست جمهوری وسط مراسم رونمایی از موشک هایپرسونیک که میتونه دو دقیقه ای به اسرائیل برسه نشسته
🔹 زبان دنیا یعنی این وقتی اقتدار داشته باشی دنیا مجبوره زبانت رو یاد بگیره
✍️
✍ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_پانزدهم
💠 صورت بزرگ مرد زیر حجم انبوهی از ریش و سبیل خاکستری در هم رفت و به گریههایم #شک کرده بود که با تندی حساب کشید :«چرا گریه میکنی؟ ترسیدی؟»
خشونت خوابیده در صدا و صورت این زندانبان جدید جانم را به لبم رسانده بود و حتی نگاهم از ترس میتپید که سعد مرا به سمت خانه هل داد و دوباره بهانه چید :«نه ابوجعده! چون من میخوام برم، نگرانه!»
💠 بدنم بهقدری میلرزید که از زیر چادر هم پیدا بود و دروغ سعد باورش شده بود که با لحنی بیروح ارشادم کرد :«شوهرت داره عازم #جهاد میشه، تو باید افتخار کنی!»
سپس از مقابل در کنار رفت تا داخل شوم و این خانه برایم بوی #مرگ میداد که به سمت سعد چرخیدم و با لبهایی که از ترس میلرزید، بیصدا التماسش کردم :«توروخدا منو با خودت ببر، من دارم سکته میکنم!»
💠 دستم سُست شده و دیگر نمیتوانستم روی زخمم را بگیرم که روبنده را رها کردم و دوباره خون از گوشه صورتم جاری شد.
نفسهایش به تپش افتاده و در سکوتی ساده نگاهم میکرد، خیال کردم دلش به رحم آمده که هر دو دستش را گرفتم و در گلویم ضجه زدم :«بذار برم، من از این خونه میترسم...» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، صدای نکره ابوجعده از پشت سرم بلند شد :«اینطوری گریه میکنی، اگه پای شوهرت برای #جهاد بلنگه، گناهش پای تو نوشته میشه!»
💠 نمیدانست سعد به بوی غنیمت به #ترکیه میرود و دل سعد هم سختتر از سنگ شده بود که به چشمانم خیره ماند و نجوا کرد :«بذارم بری که منو تحویل نیروهای امنیتی بدی؟»
شیشه چشمانم از گریه پر شده و به سختی صورتش را میدیدم، با انگشتان سردم به دستش چنگ زدم تا رهایم نکند و با هقهق گریه قسم خوردم :«بخدا به هیچکس هیچی نمیگم، فقط بذار برم! اصلا هر جا تو بگی باهات میام، فقط منو از اینجا ببر!»
💠 روی نگاهش را پردهای از اشک پوشانده و شاید دلش ذرهای نرم شده بود که دستی #چادرم را از پشت سر کشید و من از ترس جیغ زدم. بهسرعت به سمت در چرخیدم و دیدم زن جوانی در پاشنه درِ خانه، چادرم را گرفته و با اخم توبیخم کرد :«از #خدا و رسولش خجالت نمیکشی انقدر بیتابی میکنی؟»
سعد دستانش را از حلقه دستانم بیرون کشید تا مرا تحویل دهد و به جای او زن دستم را گرفت و با یک تکان به داخل خانه کشید.
💠 راهرویی تاریک و بلند که در انتهایش چراغی روشن بود و هوای گرفته خانه در همان اولین قدم نفسم را خفه کرد. وحشتزده صورتم را به سمت در چرخاندم، سعد با غصه نگاهم میکرد و دیگر فرصتی برای التماس نبود که مقابل چشمانم ابوجعده در را به هم کوبید.
باورم نمیشد سعد به همین راحتی رهایم کرده و تنها در این خانه گرفتار شدم که تنم یخ زد. در حصار دستان زن پر و بال میزدم تا خودم را دوباره به در برسانم و او با قدرت مرا به داخل خانه میکشید و سرسختانه نصیحتم میکرد :«اینهمه زن شوهراشون رو فرستادن #جهاد! باید محکم باشی تا خدا نصرت خودش رو به دست ما رقم بزنه!» و من بیپروا ضجه میزدم تا رهایم کند که نهیب ابوجعده قلبم را پاره کرد :«خفه شو! کی به تو اجازه داده جلو #نامحرم صداتو بلند کنی؟»
💠 با شانههای پهنش روبرویم ایستاده و از دستان درشتش که به هم فشار میداد حس کردم میخواهد کتکم بزند که نفسم در سینه بند آمد و صدایم در گلو خفه شد.
زن دوباره دستم را کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، تحقیرم کرد :«تو که طاقت دوری شوهرت رو نداری، چطوری میخوای #جهاد کنی؟» میان اتاق رسیده بودیم و دستم هنوز در دستش میلرزید که به سمتم چرخید و بیرحمانه تکلیفم را مشخص کرد :«تو نیومدی اینجا که گریه کنی و ما نازت رو بکشیم! تا رسیدن #ارتش_آزاد به داریا، ما باید ریشه #رافضیها رو تو این شهر خشک کنیم!»
💠 اصلاً نمیدید صورتم غرق اشک و #خون شده و از چشمان خیس و سکوت مظلومانهام عصبی شده بود که رو به ابوجعده اعتراض کرد :«این لالِ؟»
ابوجعده سر تا پای لرزانم را تماشا کرد و از چشمانش نجاست میبارید که نگاهش روی صورتم چسبید و به زن جواب داد :«#افغانیه! بلد نیس خیلی #عربی صحبت کنه!» و انگار زیبایی و تنهاییام قلقلکش میداد که به زخم پیشانیام اشاره کرد و بیمقدمه پرسید :«شوهرت همیشه کتکت میزنه؟»
💠 دندانهایم از #ترس به هم میخورد و خیال کرد از سرما لرز کردهام که به همسر جوانش دستور داد :«بسمه! یه لباس براش بیار، خیس شده!» و منتظر بود او تنهایمان بگذرد که قدمی دیگر به سمتم آمد و زیر لب پرسید :«اگه اذیتت میکنه، میخوای #طلاق بگیری؟»...
#ادامه_دارد
#دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_پانزدهم
#تولیدی_عس_زنجان
✍امام رضا (علیه السلام) می فرمایند:
حداقلِ تشکر بنده از خداوند برای توفیق خواندنِ نماز واجبش این است که در سجده بعد از نماز بگوید : شُكْراً لِلَّه،ِ شُكْراً لِلَّه،ِ شُكْراً لِلَّهِ
از حضرت سؤال شد که معنای این گفته چیست؟ فرمود: با این سجده میگوید این تشکر من است از خدا به جهت اینکه موفقم کرد تا به خدمتش برسم و نماز واجب را به جای آورم.
https://eitaa.com/PR_Police
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🌴قطبنمای عقل و نقشه شرع
🚢 ناخدای کشتی، یک #قطب نما و یک #نقشه دارد. با نقشه مسیر را مشخص می کند و با قطب نما جهت مسیر را.
⛵️ نقشه می گوید باید به سمت شمال بروی، قطب نما می گوید شمال این طرف است.
🛳حال اگر #کشتیبان قطب نما داشته باشد و نقشه نداشته باشد، چه میشود؟ قطب نما میگوید شمال، این طرف است، اما آیا مسیر درست کشتی، در جهت شمال است یا جنوب؟
♻️برعکس اگر نقشه باشد و قطب نما نباشد، چه میشود؟ نقشه می گوید مسیر درست، در جهت شمال است اما شمال، کدام طرف است؟
❇️کشتیبان به همان میزان که به قطب نما نیازمند است، به نقشه محتاج است.
در نتیجه: ⬇️⬇️⬇️
✅انسان در #صراط مستقیم به دو چیز نیازمند است: یکی نقشه که همان «شرع» باشد و دیگری قطب نما که «عقل» است.
⬅️ کسی که #عقل داشته باشد اما #شئون شرع را نشناسد، کشتیبانی است که قطب نما دارد اما نقشه ندارد و اگر با شرع آشنا بود ولی عقل سالمی نداشت، به کشتیبانی می ماند که نقشه دارد و قطب نما ندارد.
#پای_درس_بزرگان
#قطب_نمای_عقل_ونقشه_شرع
#ترویج_امربه_معروف_ونهی_از_منکر
#تولیدی_ع_س_فارس_شهرستان_جهرم
🌹روابط عمومی پلیس🌹
🆔@PR_Police