eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.6هزار دنبال‌کننده
49.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
199 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🎥پخش تیزر ارتقای منزلت نماز ( اجلاسیه نماز) تولیدی سازمان عقیدتی سیاسی فراجا از صدا و سیمای استانی خراسان‌جنوبی شبکه خاوران زمان: شنبه ۱۴۰۳/۰۸/۱۹ ساعت ۱۶۴۵ و مدت پخش: یک دقیقه و بیست ثانیه 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آخرین کنفرانس خبری شهید محمد عفیف و اظهار دلتنگی خطاب به سید حسن نصرالله: شرم دارم که در زیر منبر و پرچم شما بایستم و دیگر صدای شما را نشنوم؛ عذری طولانی دارم که شهادتم به تعویق افتاده اگرچه دلهایمان در سینه‌ها تنگ است؛ سلام بر تو و رفیقت سیدهاشم و شهدا ‌‌‌ 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
خدمت شبانه روزی افتخار است امین 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
سردار رادان در نشست با مجمع کارآفرينان: تاکيد بر حمايت پليس از کارآفرينان و امنيت فضای کسب و کار پلیس در عرصه مبارزه با قاچاق کالا تا پای جان پیش رفته تا امنيت اقتصادی کارآفرينان و توليدکنندگان فراهم باشد. تاکید بر تعامل نزديک و برگزاری جلسات کارآفرينان با پليس امنيت اقتصادی و ايجاد دفتر و نماينده کارآفرينان در اين پليس 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻رفتار حکیمانه پلیس با مردم اقدامی ارزنده و قابل ستایش پلیس اندیمشک در اقدامی زیبا و قابل تقدیر پلیس راهنمایی و رانندگی اندیمشک گاری ، یک پیرزن که توانایی عبور از شیب تند پل زیرگذر را نداشت کمک کرد. 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
قسمت سوم داستان زندگی و شهادت 👇👇👇👇👇👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم وارد حرم میشوم، قبل اینکه من دهان باز کنم مهدیه میگوید:سلام،من اینجام! نگاهی به مهدیه می اندازم و میگویم:مامان شدنت مبارک دستم را میگیرد و آرام میگوید :آرومتر، آبرومو بردی. فرحناز با خنده به سمتمان می آید:ببخشید دیگه بعد از گذشت دوسال ما نتونستیم زهرا رو آدم کنیم سرم را بلند میکنم و چشم غره ای برایش میروم... مهدیه لیوان را با دو دستش میگیرد:اتفاقا زهرا خانومه،فقط یکم شلوغه لحظه ای مکث میکند و میگوید:بریم زیارت،بعد بریم خونه ما... صدای فرحناز دوباره در گوشم میپیچد:نه عزیزدلم،ما که نمیتونیم بیایم شما این عتیقه خانم رو ببر، باید یک ماهم تحملش کنی! مهدیه لبخندی میزند :قدمش روی چشمام همانطور که زیپ کیفم را میکشم،میگویم:دلت بسوزه فرحناز خانم. کیف را روی شانه ام می اندازم،مطهره رو به من میگوید:زهرا بریم زیارت؟ مهدیه آخرین جرعه آب را مینوشد:بریم عزیزم. لب میزنم:آره بریم،خسته شدیم اینقد وایستادیم فرحناز زبان درازی میکند:الهی بمیرم عرق از سر و روت میباره،اصلا معلومه خسته شدی! چادر سفید رنگم را روی سرم می اندازم و میخندم... دو رکعت نماز میخوانم به نیت تمام کسانی که التماس دعا گفته اند. صدای آرام مهدیه را از چند فاصله چند قدمی میشنوم:زهرا جان بریم؟سرم را برمیگردانم:بریم... پر انرژی فرحناز و مطهره را صدا میزنم،صدای بشاش مطهره میپیچد:خدافظ زهرا،بوسه بر صورتش میزنم و میگویم:خدافظ،ببخشید شدم رفیق نیمه راه. با شیطتنت لب میزنم:میدونم برم دلتون برام تنگ میشه فرحناز بلند میگوید:نه تو فقط برو،دل ما واسه تو تنگ نمیشه! زیر چشمی نگاهش میکنم:من که دلم خیلی ضعف میره برای آسمون چشمات! مهدیه میزند زیر خنده... از در خروجی خارج میشویم،مهدیه تا کنار ماشین یکی از ساک هایم را می اورد... ماشین جلوی خانه می ایستد:بفرمایید خانم. زیپ کیفم را میکشم تا کرایه را حساب کنم،مهدیه سریع میگوید:زهرا بدون معطلی میگویم:بله دستم را نگه می دارد و کرایه را حساب میکند... مقابل در خانه می ایستم،مهدیه در را باز میکند:زهرا جان بفرما.. وارد حیاط خانه میشوم،با یک دست چادرم را نگه میدارم و با دستی دیگر چمدان را. زهرا در اتاق را باز میکند:برو تو وسایلاتو بذار زمین خسته شدی ... خانه ای نقلی اما پر از عشق،همین که وارداتاق میشوم عکس دیده میشود... مهدیه چادرش را از سرش برمیدارد و به سمت اتاق خواب میرود:زهرا توهم وسایلاتو بیار بذار این اتاق... لباسهایم را عوض میکنم و از اتاق خارج میشوم. صندلی را عقب میکشم مینشینم. _زحمت کشیدی عزیزم مهدیه درحالی که غذا را میچشد میگوید:رحمتی خانم و بعد سریع ادامه میدهد: زهرا با همسر شهید هماهنگ کردی ؟ جرعه ای از شربتم را مینوشم: -بله عزیزم فقط باید الان پیام بدم و ساعتش رو هماهنگ کنم. در مخاطبهایم نام همسر شهید را پیدا میکنم و چندخطی تایپ میکنم خط آخر را از بقیه خط ها فاصله میدهم:ساعت ۱۱صبح در حرم ... مهدیه همانطور که چشم به من دوخته میگوید:فکر کنم خوابت میاد لبخند کم رنگی میزنم و به سمت اتاق خواب میروم:نه زیاد،میرم وسایلای فردا رو حاضر کنم... کیفم را از روی میز برمیدارم،مهدیه تقه ای به در میزند و وارد اتاق میشود:ضبط صوت یادت نره... خمیازه ای میکشم و جواب میدهم:نه عزیزم گذاشتم تو کیف... کیف را دوباره روی میز میگذارم و مینشینم... با صدای مهدیه چشمهایم را باز میکنم:جانم آرام میگوید:عزیزم بلند شو لباست رو عوض کن بخواب... ❣❣❣❣❣❣ چشمهایم را باز میکنم،کش و قوسی به بدنم میدهم و از اتاق خارج میشوم. آبی به صورتم میزنم و دوباره به اتاق برمیگردم... روسری گلبهی رنگم را از داخل چمدان برمیدارم مقابل آیینه لبنانی میبندم. چادرم را برمیدارم و از اتاق خارج میشوم. در حیاط زیر درخت مینشینم...صدای مهدیه از اتاق خیلی ضعیف به گوشم میخورد:هیچی جا نذاشتی زهرا؟به سمت پنجره اتاق میروم و آرام میگویم: نه،بیا بریم دیر شد... وارد کوچه میشوم،ماشین جلوی در خانه منتظر است،دستگیره در را به سمت خودم میکشم و مینشینم... نویسنده:بانوی مینودری 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
شیوه های مختلف خواندن نماز شب.mp3
4.9M
؛ شیوه های مختلف خواندن نماز شب 🎙استاد محمدی نماز شب خوان ها به مقام شفاعت می رسند💫 در این صوت بشنوید: 🔸شیوه های مختلف و ساده خواندن نماز شب 🔹می‌توانیم با این روشها اهل نماز شب شویم 🔸خواندن نمازشب، فقط در چند دقیقه! 🔹آیا میدانستید در حین کار کردن هم می‌توان نماز شب را خواند؟ 🔸 نماز شب را می‌توان از ساعت ۱۲ شب یا نیمه شب شرعی خواند. 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
؛ نماز در جاده🚖 شهید مهدی زین الدین🌹 🌸🌸🌸🌸🌸 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 اسرائیل قناعت نمی‌کند به آنجایی که هست! امام خمینی (ره): اسرائیل قدم قدم پیش می‌رود، امروز لبنان است، فردا خدای ناخواسته سوریه است، پسفردا عراق... 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ بحرین‌فروشی کم بود، حمایت از تجزیه‌طلبی هم به مرام و روش خائنانه پهلوی‌ها اضافه شد. دریغا که اگر ذره ای مهر میهن در دل این خاندان وجود داشته باشد... هر چه هم هست معجونی است از هوس‌های قدرت‌طلبی، سرسپردگی ژنتیکی به میزبان ها و سنبه های سرویس های اطلاعاتی اجانب. 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔻تامین آب؛ چالش جدی رژیم صهیونسیتی با وجود آب شیرین‌کن ها و بستن آب به روی مردم غزه دولت نتانیاهو همچنان با چالش تامین آب سرزمین های اشغالی روبروست. 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔻چگونه در عملیات وعده صادق ۲ موشک های ایرانی به گنبد آهنین نفوذ کردند؟ 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
📸 🔻نمونه هایی از برق خواری نجومی 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
🔻استعفا از گوگل برای امتناع از همکاری با اسرائیل 🔸علیرضا ذاکری مدال طلای المپیاد کامپیوتر، فارغ التحصیل دانشگاه شریف و بریتیش کلمبیا کانادا بخاطر عدم همکاری با رژیم اشغالگر صهیونستی در پروژه نیمبوس (project nimbus) از شرکت گوگل استعفا داد. 🔹انتخاب برای کنار رفتن آسان نبود، اما لازم بود. برای هر کسی که با چنین موقعیتی مواجه است، امیدوارم جرات اولویت‌بندی اصول خود را پیدا کنید. چه فایده‌ دارد انسان تمام دنیا را به دست آورد، اما روح خود را از دست بدهد؟»  🌹 🌹 🆔 @PR_Police
فرمانده کل انتظامي جمهوري اسلامي ايران اظهار داشت: پليس امنيت اقتصادي براي امنيت فضاي کسب و کار و رونق اقتصادي از کارآفرينان حمايت کافي داشته و در رفع مشکلات احتمالي در کنار آنان باشد. 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
رئيس پليس امنيت اقتصادي فراجا در جلسه دفتر تخقيقات کاربردي، عنوان داشت: با تحقيقات، افق ها و پنجره هاي تازه اي بر روي انسان گشوده مي شود. 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
🔻رهبر معظم انقلاب؛ نماز را اول وقت و با توجه بخوانید و با قرآن و معانی نورانی و هدایت‌بخش آن انس دائمی برقرار کنید. 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
🖼 💐با حفظ و رعایت شئونات و حجاب اسلامی مسیر طمع ورزی به نوامیس کاهش می‌یابد. 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
شهید مدافع امنیت هادی کنعانی بیست و چهارم آذر سال ۱۳۶۰ در یک خانواده پرجمعیت در آبادان چشم به جهان گشود، هفت خواهر و دو برادر دارد که خود کوچکترین فرزند خانواده بود. در نوجوانی اوقات و فراغت خود را همراه دوستانش در مسجد سپری می‌کرد، در دبیرستان رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کرد و در این رشته دیپلم گرفت. بعد از گرفتن دیپلم به خدمت سربازی رفت و سپس در نیروی انتظامی جذب و مشغول خدمت شد. در سال ۱۳۸۶ با یک بانوی متدین ازدواج کرد که صاحب یک پسر شد و پسر دیگرش نیز پس از شهادت پدر به‌دنبا آمد، در طول زندگی مشترک خود که ۱۴ سال طول کشید، برای همسرش یک همراه خوب و نقش یک حامی را ایفا کرد، همچنین برای پسرش نیز پدری مهربان و دلسوز بود. در کلانتری‌های زیادی در سراسر خوزستان خدمت کرد که در محل خدمت خود برای مردم پدرانه دلسوزی می‌کرد. خیلی مهربان بود ولی در هنگام کار مصمم و قاطع و تمام تلاشش را به کار می‌بست که حق کسی ضایع نشود. آنقدر دلسوز مردم بود که همراه با تعدادی از همکارانش صندوقی را تشکیل داده بودند و ماهیانه مقداری از حقوق خود را به نیازمندان و مستضفعان اختصاص دادند. شهید هادی کنعانی رئیس پلیس اطلاعات و امنیت فرماندهی انتظامی شهرستان کارون ۲۸ آبان سال ۱۴۰۰ در درگیری با سارقان مسلح در قلعه‌کنعان به درجه رفیع شهادت نائل آمد که پیکر پاکش پس از تشییع در شهرستان کارون، در گلزار شهدای اهواز آرام گرفت. 🌹 🌹 🆔 @PR_Police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا