🎧 سخنرانی سیاسی
استاد سیدکمال حیدری: ⬅️ صاحب جواهر مخالفین(اهل سنّت) را به مشرکین الحاق می کند. #طلاب_انقلابی @To
متاسفانه سخنرانیهای جناب #حیدری به صورت چند دقیقهای در تمام گروهها به اشتراگ گذاشته میشود که این روزها بیشتر حاوی مطالب تند در مخالفت با #علماء و بزگان #شیعه و ایجاد #شبهه در اقوال و آثار آنان است.
بازهم متاسفانه دسترسی به فایل کامل سخنرانیها آسان نیست و نقد چند دقیقه تقطیع شده هم به انصاف نزدیک نیست، اما چون این سخنرانیها عموما فریبدهنده است، چارهای جز پاسخ نیست. امیدواریم در اصل سخنرانیها این اشتباهات نباشد، چون از #محقق و عالم، صدور چنین اشتباهات روشن و آشکاری بسیار بعید است، مگر آن که تعمدی در کارباشد که پناه میبریم به خداوند متعال از کید شیطان رجیم و طلب عاقبت به خیری میکنیم برای خود و دیگران...
حقیر این کلیپهای چند دقیقهای را تحلیل و بررسی کردهام. در تمام موارد متاسفانه جناب حیدری در نقل قول، جانب امانت را رعایت نمیکنند و بخشهای بسیار مهمی را به عمد حذف میفرمایند. مثلا در همین کلیپ سه جمله از جلد ۲۲ کتاب نفیس #جواهرالکلام نقل شده که در هر سه عباراتی جاافتاده است. توجه بفرمایید:
۱. " علی کل حال فالظاهر الحاق المخالفین بالمشرکین" ادامه این عبارت در کتاب این است: "فی ذلک"
این عبارت دو کلمهای کل معنای جمله را تغییر میدهد.
این عبارات در ج ۲۲ کتاب تجارت و فصل "فی حرمة هجاء المؤمنين" آمده است. صاحب جواهر میفرمایند هجو مومن حرام است چه در نثر و چه در شعر، سپس میفرمایند هجو مشرک اشکال ندارد به شرط آن که هجو در عقیده آنان باشد نه قذف و نسبتهای ناروا... و اگر مشرک از عقیده خود برگردد و ایمان آورد واجب است همه آن هجوها پاک شود...
سپس میفرمایند در این موضوع ظاهرا مخالفین امامت هم به مشرکان ملحق میشوند یعنی میشود عقیده آنان را هجو کرد...
نه این که در سایر احکام و مسائل اجتماعی با مشرکان یکی باشند....
۲. "بل لعلّ هجاؤهم علي رؤوس الاشهاد من أفضل عبادة العباد" ادامه این عبارت در کتاب جواهر این است: "مالم تمنع التقیه" یعنی چون جامعه اسلامی ملزم به تقیه است، در جایی که تقیه نباشد، هجو عقاید باطل از بزرگترین عبادات است، یعنی در محافل شیعی باید این عقاید باطل مطرح و نقد و بزرگان آنان هجو شوند....
سپس #صاحب جواهر با اظهار تعجّب، نظر #مقدس اردبیلی و آخوند خراسانی و دیگران را که قائل به حرمت غیبت حتی کفار و مشرکین شدهاند، میآورد و دلیل آنها را وجود کلمات "المسلم" و "الناس" در روایات حرمت #غیبت میشمارد و این که همان طور که ریختن #خون و #غصب مال و ریختن #آبروی غیرشیعه جایز نیست، غیبت و #هجو او هم #حرام است و در آخر دو نتیجه میگیرد یکی این که مقصود آنان این است که باید این غیبت از جهت انحراف مذهبی باشد نه شخصی و دیگر این که شاید شدت تقدّس و تقوا و ورع این بزرگان باعث صدور این حکم شده است...
۳. "ماتظافرت به النصوص بل تواترت من لعنهم و سبّهم و شتمهم و کفرهم و انّهم مجوس" اصل عبارت این است:
"لکن لایخفی علی الخبیر الماهر الواقف علی ما تظافرت به النصوص بل تواترت من لعنهم و سبّهم و شتمهم و کفرهم و انّهم مجوس هذه الامّة و أشرّ من النصارى و أنجس من الكلاب أن مقتضى التقدّس و الورع خلاف ذلك..."
یعنی باوجود این همه روایات متواتری که هست نمیتوان تقدس و ورع را در عدم هجو عقاید دانست، و ورع به این باشد که دست افراد را برای انتشار عقاید باطل باز بگذاریم...
سپس نه با تکیه بر روایات بلکه بر آیه غیبت در سوره مبارکه حجرات که غیبت را به خوردن گوشت "برادر" تشبیه میفرماید، و آیه بعد که فقط "مومنان" را برادر میداند، ثابت میفرماید که غیبت مخالفان تشیع در عقاید و برائت جستن از آنان رواست.
حتی پس از آن این دلیل منطقی را نیز ذکر میکند که آنان متجاهر به عقاید خود هستند و از نشر آن بیمی ندارند که این کار غیبت به حساب آید...
بنابراین ملاحظه میفرمایید که صاحب جواهر با چه ظرافتی با این موضوع برخورد میکند و چگونه با آیات استدلال میفرماید.
و جناب حیدری چگونه مطلب را معکوس میفرماید و با حذف عبارات پیشینی و پسینی چه قضاوتهای نادرستی را منتشر میکند....
حقیر در کمال فروتنی پیشنهاد میکنم که در برخورد با این نوع کلیپها قبل از هر کار به متن اصلی مراجعه بفرمایید که در اغلب موارد راهگشاست.
ای کاش همه ما خود را ملزم میکردیم به عمل به این آیه شریفه "و اذا قلتم فاعدلوا..." و این حدیث نبوی: "لاتَنظُروا إِلى كَثرَةِ صَلاتِهِم وَصَومِهِم وَ كَثرَةِ الحَجِّ وَالمَعروفِ وَطَنطَنَتِهِم بِاللَّيلِ، وَلكِنِ انظُروا إِلى صِدقِ الحَديثِ وَأَداءِ المانَة» و جانب انصاف و امانتداری را در نقل قولهایمان نگاه میداشتیم.
با تشکر و اعتذار
📌بررسی داستان « #ضامن_آهو »
#امام_رضا_علیه_السلام
✍آنچه داستان مشهور در مورد «ضامن آهو» بین محافل هست اینکه؛
«روزی صیادی در بیابان آهویی را دنبال میکند و امام رضا(ع) در آن نواحی بوده و آهو به امام رضا(ع) پناه میبرَد، امام(ع) حاضر میشود مبلغی را به آن شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد سازد ولی صیاد نمیپذیرد.
در این هنگام؛ آهو به زبان میآید و به امام(ع) میگوید من دو بچه شیرخوار دارم که گرسنهاند و چشم به راهاند و شما ضمانت مرا بکنید تا بروم و آنها را شیر دهم و برگردم.
امام رضا(ع) هم ضمانت آهو را میکند و آهو میرود و بهسرعت بر میگردد، شکارچی که این وفای به عهد آهو را میبیند و وقتی میفهمد که ضامن آهو، امام رضا(ع) است، منقلب میشود و آهو را آزاد میکند.»
❌اما داستان ضامن شدن امام رضا(علیه السلام) برای آهو به آن شکلی که در بین مردم و برخی آثارِ متأخر آمده، در منابع روایی وجود ندارد و کاملا #بیسند است.
◀️اما طبق منابع، #سه روایت؛ در مورد دیگر معصومین(علیهم السلام) در این باره وجود دارد.
1⃣ #حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
شیخ طبرسی می نویسد :
روزی حضرت رسول اکرم(ص) با اصحاب از محلی عبور می کردند که در این هنگام آهوئی که در دامی گیر کرده بود به آن حضرت(ص) شکایت کرد.
آهو گفت :
ای رسول خدا(ص) من کودکی دارم که احتیاج به شیر من دارد، من اکنون در این دام گرفتارم و کودکم گرسنه مانده است، اینک مرا از این #دام رها کن تا کودک خود را شیر دهم.
حضرت(ص) فرمود :
من چگونه تو را آزاد کنم و حال اینکه #صاحب دام اکنون در اینجا نیست؟
آهو گفت : شما مرا رها کنید، من پس از اینکه کودکم را شیر دادم #مراجعت خواهم کرد.
پس؛
رسول اکرم(ص) به این شرط او را از دام صیاد رهانید، و در آن جا توقف فرمود تا آهو مراجعت کرد، در این هنگام صاحب دام نیز از راه رسید، حضرت(ص) از آهو شفاعت نمود، صیاد نیز او را رها کرد.(۱)
2⃣ #امام_سجاد_علیه_السلام
شیخ مفید می نویسد :
امام سجاد(ع) در یکی از سفرها با عدّه ای به مکه میرفت، همینکه در بین راه نشستند آهوئی آمد و در مقابل آن حضرت(ع) ایستاد، با چشمانی پر از اشک به حضرت زین العابدین(ع) شکایت کرد.
همسفران خود فرمود :
آیا می دانید این #آهو چه گفت؟
گفتند : خدا و پیغمبر و امام(ع) بهتر میدانند.
حضرت(ع) فرمود :
این آهو میگوید :
من نزد فلان شخص قرشی هستم و بچه ای دارم که از من گرفته شده، مدت یک شب و روز است که به آن غذا نداده اند.
پس امام زین العابدین(ع) نزد آن شخص قرشی فرستاد، او را حاضر کردند، طلب بخشش آن آهو را با بچه اش از او کرد، غذا آوردند به آن آهو داد، آنگاه امر کرد تا به طرف صحرا رود، راه آن حیوان را باز کردند، او همهمه کنان با بچه خود به سوی بیابان رفت.
امام(ع) فرمود : نفهمیدید آن آهو چه میگفت؟
سپس فرمود :
او در حق ما دعای خیر کرد.(۲)
3⃣ #امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
قطب الدین راوندی می نویسد :
داوود بن کثیر رَقّی نقل می کند روزی به همراه ابوالخطاب و مفضّل و ابو عبداللّٰه بلخى در طی مسیری به همراه امام صادق(ع) بودیم.
در این هنگام؛ آهویی به امام صادق(ع) پناه آورد و با #دُم خود اظهار عجز و احتیاج میکرد و صدای مخصوصی که حاکی از التماس بود، می نمود.
امام(ع) فرمود :
ان شاءالله انجام می دهم.
آهو راه خود را در پیش گرفت و رفت.
عبدالله بلخی گفت : چیز عجیبی دیدیم، آهو چه میخواست؟
امام صادق(ع) فرمود :
آهو به من #پناهنده شد و گفت : یکی از صیاد های مدینه همسرش را صید کرده و دو برّه کوچک دارد از من تقاضا کرد او را بخرم و آزاد کنم من نیز ضمانت کردم که این کار را انجام دهم.
سپس امام(ع) برگشت، ما نیز در خدمتش بودیم آهوی ماده را خرید و آزاد کرد.(۳)
📚منابع :
۱)إعلام الوری شیخ طبرسی، ج۱، ص۸۲
۲)الاختصاص شیخ مفید، ص۲۹۷/
اثبات الوصیه مسعودی، ص۱۷۳/
بحارالأنوار مجلسی، ج۶۱، ص۳۷
۳)الخرائج و الجرائح راوندی، ج۱، ص۲۹۷/
بحارالأنوار مجلسی، ج۴۷، ص۱۱۲