#عاشقانه_های_شهدایی💚
روز خواستگاری سر صحبت را باز کرد و اول از هر چیز گفت:«دوست دارم طوری زندگی کنیم که زمینه ساز ظهور حضرت مهدی باشه.» حرف های دیگری هم زد، اما همین یک جمله در کنار خوش خلقی، متانت و خنده رو بودن آقا موسی کافی بود تا بله را از زبان من بشنود و با هم بنشینیم پای خطبه ی عقد. وقتی خواستیم عروسی کنیم، تصمیم گرفتیم به جای برگزاری مراسم برویم مکه. مرداد سال ۱۳۸۸ بود که زیارت خانه ی خدا قسمت مان شد. از زیارت که برگشتیم یک مهمانی ساده گرفتیم و بعد هم رفتیم خانه ی خودمان.
مگر سابق که این سالن ها نبود، این چیز ها نبود، توی دو تا اتاق کوچک جشن می گرفتند،مهمان ها می آمدند شیرینی می خوردند، ازدواج ها بی برکت تر از امروز بود؟ عزت دختر ها مگر کمتر از امروز بود که حالا باید حتما بروند توی این سالن های بزرگ! عیبی ندارد، من مخالفتی نمی کنم با این سالن ها؛ من با تشریفات مخالفم.
#شهید_جمشیدیان
📍مزار #شهدای_گمنـــام تکاب
🔊 @PAGEGOMNAM