🌱کار همیشگی اش بود لباس نظامی اش را که می پوشید دست به سینه می گذاشت و سلام به امام حسین(علیه السلام) می داد بعد هم رو به عکس حضرت  آقا می ایستاد و احترام نظامی می گذاشت بهش گفتم: "مگه آقا شما را می بیند که همیشه احترام میذاری؟! " بهم گفت : " وظیفه ی من احترام به حضرت آقاست حتی اگر به ظاهر ایشان من را نبینند. " #شهید_مسلم_خیزاب #پاتوق_مهـدویون #شهیدانه | @Patoghemahdaviyon 🌿

💢کاری که میگفت رو بهش عمل میکرد شهید خرازی حساسیت فوق‌العاده‌ای نسبت به مصرف بیت‌المال داشت، همیشه نیرو‌ها را به پرهیز از اسراف سفارش می‌کرد و می‌گفت #پاتوق_مهـدویون #سیره_شهدا #شهیدانه @Patoghemahdaviyon

آزادم کن...! #شهیدانه #پاتوق_مهـدویون | @Patoghemahdaviyon 🌿

نشر دهید #ریلز اگر شهید نباشد، خورشید طلوع نمیکند #شهید_مدافع_امنیت_محسن_رضایی #شهید_محسن_رضایی #رفیق_شهیدم #شهیدانه #دلتنگی #رفیق #فرمانده #داداش_محسن 🇮🇷کانال رسمی#شهید_محسن_رضایی🇮🇷 @shahid_mohsen_rezaei

اهدا گل به کلاس اولی ها توسط فرزند شهید محسن رضایی #شهید_محسن_رضایی #بابا #فرزندشهیـد #محمد_طاها #محمد_یاسین #رفیق_شهیدم #شهیدانه 🇮🇷کانال رسمی#شهید_محسن_رضایی🇮🇷 @shahid_mohsen_rezaei

#استوری #دلتنگ جبران نمی شوی، حتی به گریه های عمیق💔 #شهید_مدافع_امنیت_محسن_رضایی #شهید_محسن_رضایی #رفیق_شهیدم #شهیدانه #قهرمان #داداش_محسن #فرمانده 🇮🇷کانال رسمی#شهید_محسن_رضایی🇮🇷 @shahid_mohsen_rezaei

بدرقه فرزند #شهید_مدافع_امنیت_محسن_رضایی توسط همرزمان پدر به مناسبت اغاز سال تحصیلی جدید- #کلاس_اولی #بابا #شهید_محسن_رضایی #شهیدانه #دلتنگی #محمد_طاها پ. ن: همیشه میگفت کی میشه طاها بزرگ بشه بره مدرسه، خودم دستشو بگیرم ببرمش مدرسه، خودم واسش کیف و لباس بخرم... اما به جای پدر، رفقای پدر بدرقه اش کردند.. هیچ چیز جای خالیه بابا رو پر نمیکنه... 🇮🇷کانال رسمی#شهید_محسن_رضایی🇮🇷 @shahid_mohsen_rezaei

#ریلز سهم یک نیروی امنیتی از انقلاب، چند متر پرچمی ست که بعد از شهادتش دور تابوتش میپیچند... ولاغیر #شهید_محسن_رضایی #شهیدانه #رفیق_شهیدم #شهید_مدافع_امنیت_محسن_رضایی #دلتنگ #داداش_محسن 🇮🇷کانال رسمی#شهید_محسن_رضایی 🇮🇷 @shahid_mohsen_rezaei

حضور مادر شهید محسن رضایی درجمع دانش آموزان مدرسه پرنیان آسمانی زیار به مناسبت هفته نیروی انتظامی #هفته_نیروی_انتظامی🌷 #شهیدانه 🌱 #شهید_مدافع_امنیت_محسن_رضایی🌹🌹 🔸 @shahid_mohsen_rezaei

ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ لحظه هایی ﻛﻪ با ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ نمازای دو نفره مون بود. ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯاﻣﻮ ﺑﻬﺶ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ. ﺍﮔﻪ ﺩﻭﺗﺎیی کنار ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻤﺎﺯﺍﻣﻮنو ﺟﺪﺍ ﺑﺨﻮﻧﻴﻢ. چقد ﺣﺲ ﺧﻮﺑﻴﻪ ﻛﻪ ﺩو نفر ﺍﻳﻨﻘﺪه همو ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ. منطقه که میرفت تحمل خونه بدون حمید واسم سخت بود. “وقتی تو نباشی چه امیدی به بقایم؟ این خانه ی بی نام و نشان سهم کلنگ است” میرﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﭘﻴﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍ، ﻳﺎ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺣﻤﻴﺪ ﻳﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ. ﺑﻌﺪ ﻣﺪتی که برمی‌گشت واسه پیدا کردنم، همه جا زنگ میزد. میگفتن: “بازم حمید، ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﻭ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ..” ﺯﻭﺩ ﭘﻴﺪﺍم میکرﺩ. ظرف ﺩﻭ،، ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺖ.” ولی من ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺳﺎله که گلی گم کرده ام می‌جویم او را” ﺍﮔﻪ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻦ ﭼﻪ قشنگی ای ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎست ﻛﻪ خیییلیی ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺳﺨﺖ ﮔﺬﺷﺖ ﻣﻴﮕﻢ:” …عشق…” “عجیب درد عشق و عاشقی مانند افیون است که هرجا لذتی باشد دردن درد مدفون است” ﻭقتی ﺟﻮﻭﻧﺎی الان میگن ﻛﻪ ﻧﻪ ﺍصلا ﺍﺯ ﺍﻳﻦ خبرا نیست. از حرفشون خیلی ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ میشم. ? ﭼﺮﺍ ﻣﻔﻬﻮﻡ عشقو درک نمیکنن…؟! ﺍﻻﻥ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃ ﺑﻴﻦ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮو خیییلیﺑﮕﻦ ﺍﻳﺪﻩ ﺁﻟﻪ! تو تقسیم کار خونه ست. ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭی ﻧﺒﻮﺩ. ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻫﺮ کسی ﺯﺭنگی می‌کرد. ﺗﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻪ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ یکی ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻛﻨﻪ. 🙂 این در حالی بود که قبل ازدواج ﺗﻮ خونه بهم میگفتن ﺁﺷﭙﺰﻱ ﻛﻦ میگفتم ﺁﺷﭙﺰ میگیرم. میگفتن ﻛﺎﺭ ﻛﻦ میگفتم ﻛﻠﻔﺖ میگیرم. ﻫﺮ ﻛﺎﺭی میگفتن، ﻳﻪﺟﻮﺍﺏ تو آستینم ﺩﺍﺷﺘﻢ. ﺑﺎ ﺣﻤﻴﺪ که ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩم ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺑﺎﻭﺭﺗﻮﻥ ﻣﻴﺸﻪ ﻳﺎ ﻧﻪ حتی ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﻟﺒﺎسای ﺣﻤﻴﺪ ﻟﺬﺕ میبردم. همسر شهید حمید باکری #شهیدانه🕊️ @aye_ha

توقلبے‌که‌جای‌شهیدنیست، اون‌قلب‌نیست‌! قبره...💔 -دلامون‌نَمیره..🚶🏻‍♀ #حاج‌حسین‌یکتا! #شهیدانہ @aye_ha

رفقایم توی بسیج فهمیده بودند مصطفی ازم خواستگاری کرده. از این طرف و آن طرف به گوشم می رساندند که «قبول نکن، متعصبه». با خانمها که حرف میزد، سرش را بالا نمیگرفت. سر برنامه های بسیج اگر فکر می کرد حرفش درست است، کوتاه نمی آمد. به قول بچه ها حرف، حرف خودش بود. معذرت خواهی در کارش نبود. بعد از ازدواج، محبتش به من آنقدر زیاد بود که رفقایم باور نمی کردند این همان مصطفایی باشد که قبل از ازدواج می شناختند. طاقت نداشت سردرد من را ببیند. شهید احمدی روشن🕊️ #شهیدانه @aye_ha