#خاطره_شهدا
شهید قرنی با دیدگاه آقای بازرگان نسبت به شهید مطهری و همزمان با این اتفاق، با دیدگاه آقای عسگراولادی هم روبرو می شود که آن دید باز را نسبت به شهید مطهری دارد، یعنی منهای روشنفکرمآبی، به ایشان ارادت هم داشته است. همچنین با علمای دیگری هم ملاقات می کند و هر کدام، چهره جدیدی از شهید مطهری را برایش ترسیم می کنند. حتی ساواک هم اعتراف می کند که نمی توان قرنی را کنترل کرد چون با همه قدم می زند و صحبت می کند. لذا دوران زندان برای شهید قرنی، مملو از سازندگی است و با سلایق مختلف دینی و مبارزاتی از مطهری و بازرگان و سحابی گرفته تا آدمهای روشنفکری که دینشان بر پایه اصول روشفکری غربگرایانه است، تا دیدگاه های مربوط به اسلام چپ زده، اسلام سوسیالیستی، اسلام آمریکایی، غربی، اروپایی، عقاید وهابی ها و دیگر دیدگاه ها آشنا می شود. از سوی دیگر، با سیاسیون هم ملاقات می کند و مبارزان مختلف را همچون گروه های سازمان منافقین و دیگر گروه های داغ چریکی می شناسد و به عنوان یک افسر نظامی تشکیلاتی که می خواهد کودتا کند، تجربیات زیادی کسب می کند. به همین دلیل است که معتقدم زندان، دوره آمادگی ویژه ای برای شهید قرنی به حساب می آید، هرچند که نوع تحلیل ها متفاوت است.
#شهید_محمدولی_قرنی
@nahadnamazjomehvarzane
📌خاطره ای از شهید حاج حسین خرازی
🔹️نشسته بودم روی خاک ریز ، با دوربین آن طرف را می پاییدم . بی سیم مدام صدا می کرد ، حرصم در آمده بود.
_ آدم حسابی . بذار نفس تازه کنم، گلوم خشک شد آخه. دهانم ، لب هام خشک شده بود . آفتاب مستقیم میتابید توی سرم. یک تویوتا پشت خاکریز ترمز کرد. جایی که من بودم، جای پرتی بود.خیلی داخل اش رفت و آمد نمی شد.
🔹️گفتم« کیه یعنی؟» یکی از ماشین پرید پایین ، دور بود درست نمی دیدم. یک چیز هایی را از پشت تویوتا گذاشت زمین ، به نظرم گالن های آب بود. بقیه اش هم جیره ی غذایی بود لابد.
_گفتم «هر کی هستی خدا خیرت بده مردیم تو این گرما.» برایم دست تکان داد و سوار شد.
یک دست نداشت. آستینش از شیشه ی ماشین آمده بود بیرون، توی باد تکان می خورد.
#حاج_حسین_خرازی
#خاطره_شهدا
🔸️@basijnewsir