🔘 آشوبگری یا خروش انقلابی!…
🌐 peirov.ir/7884 پیوند در سایت
👤 تیکه انداخت که: «موقع انقلاب، وقتی مردم بانک و اتوبوس را آتش میزدند، خروش انقلابی بود و کشتهها شهید بودند اما حالا شدهاند آشوبگر و هلاک شده؟!»
👤 گفتم: آن زمان مردم چندین سال در خیابان بودند و اعتراض مدنی میکردند و پاسخ آنها با گلوله و تانک داده میشد، اما حالا از همان شب اول، اعتراضها نه به صورت مدنی بلکه با آتش زدن و بیرون آوردن سلاح از شمشیر و تبر و قمه و انواع تفنگها شروع شد.
🔹 آن زمان در اوج درگیریها مردم آن هم به صورت نامنظم و غیر سازماندهی شده، نمادهای خاصی مثل شراب فروشیها، کاوارهها، قمارخانهها، سینماها که نماد همکاری رژیم در ترویج فساد اخلاقی و فحشا بودند و بانکها که آن زمان نماد ربا خواری بود را آتش میزدند؛
🔸 اما حالا نه مردم بلکه گروهکهای خاص و آموزش دیده به شیوههای کاملا حرفهای مرکز آموزشی، مرکز درمانی، پمپ بنزین، مغازههای مردم و فروشگاهها، آمبولانس و… را آتش میزنند.
🔹 آن زمان در مبارزات هم سعی بر رعایت تقوی بود، کاری نمیکردند که مریض اورژانسی در خیابان گیر کند،در حین درگیریها کاملا مراقب اموال شخصی مردم و جان دیگران بودند؛
🔸 اما حالا راهها را در سرما میبندند و زن و بچه و مریض باید در سرما به جاده بزند، همه چیز را باهم میسوزانند و شیشههای ماشینهای مردم را پشت سر هم میشکنند و ماشینها را به زور متوقف میکنند و برخی را آتش میزنند، اموال بسیاری از مغازهها و فروشگاهها را غارت، سرباز نیروی انتظامی که جای خود دارد بلکه نگهبان مرکز آموزشی را از طبقه پنجم به پایین پرت میکنند.
🔹 آن زمان همه مردم در صحنه انقلاب درگیر بودند و مبارزات را تأیید میکردند؛
🔸 اما حالا مردم به محض اینکه آشوبگریها را دیدند بلافاصله راه خود را از آنها جدا کردند و با آن به مخالت پرداختند.
🔹 آن زمان خواستگاه مردمی مبارزات و “مخالفت یا حداقل عدم همراهی” دولتهای خارجی و سلطهگر با اعتراضات مردمی واضح بود.
🔸 اما حالا حمایتهای همه جانبه دولتهای خارجی و خصوصا دولتهای سلطهگر از آشوبها واضح است تا جایی که تیمهای مختلفی قبل از آشوبها به این کشورها میروند و آموزشهای مختلفی میبینند و به آنها امکاناتی چون بیسیمها پیشرفته و… داده میشود و رسانههای آنها هم به اشکال مختلف در حین اعتراضات مردم را تشویق به خرابکاری میکنند.
✔️ از بهترین کتابهایی که لحظه لحظه مبارزات منتهی به پیروزی انقلاب را توصیف کرده است، خاطرات “محمود گلابدرهیی” با عنوان “لحظههای انقلاب” است، پیشنهاد میکنم برای اینکه فضای درگیریهای آن روزها را به صورت ملموس درک نمایید این کتاب را حتما مطالعه کنید.
♦️ فرازهایی از کتاب:
🔺 «آن طرف خیابان دو بانک بود. یک طلافروشی هم کنارش بود، طلا فروش پریشان و نگران، دم دکانش ایستاده بود. بچهها هر دو بانک را در یک آن خالی کردند و هرچه داشت و نداشت به وسط خیابان آوردند و به آتش کشیدند. گل فروشی کنار طلافروشی به بچهها گل میداد و همگی گل به دست میدویدند به طرف میدان ۲۵ شهریور….
🔻 نمیدانم چه شده بود که اسباب و اثاثیه خرازی بغلی وسط خیابان ولو بود. بچهها جمع بودند حتی یک خودکار، یک ورق کاغذ هم کسی بر نمیداشت.» [ص: ۳۰-۳۱.]
👤 حمید رضا باقری ✍️
#️⃣ #پیرو #یادداشت #حمید_رضا_باقری #آشوب_گری #اغتشاشات_آبان
🌐 @Peirovir