1.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بعضی بازیکنا فقط بازی میکنن، ولی بعضیا بازی رو میسازن! تو دربی، با اون پاس طلایی نشون دادی که بزرگی فقط توی تکنیک نیست، توی فکر، هوش و لحظههای خاصه
❤️❤️7❤️❤️
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
دیدی یه وقتایی دنبال یه پروفایل میگردی
که حرف دلتو بزنه اینجا معدنشه ♥️👇
https://eitaa.com/joinchat/1246429487Ce6d6c3c44c
نرو داخل گوگل دنبال پروف بیا اینجا هر پروفی بخوای هس👌
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💜
Moein ZMoein Z - Mashghe Emshabam [Demo].mp3
زمان:
حجم:
2.45M
99درصد آهنگایی که تو #اینستا میشنوی ولی پیدا نمیکنی اینجاست ♥️👇🏽🎶
🎼https://eitaa.com/joinchat/1246429487Ce6d6c3c44c
آهنگهای 404 رسید 😍👌
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
کانال کلیپ های طنز 😂 و کلیپ های ریوندی😂
😍👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/3525641100C42620a13c5
کلیپ حسن ریوندی در مورد :
#سیزده_بدر و دختران رو🤣🤣🤣
آمپول زدن پرستارا😂کلیپ موهای اونجا و ...😂
حتما باید ببینی
😂😂😂😂😂😂👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/3525641100C42620a13c5
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💜
🔥 خاطرات طنز حاج آقا موسوی🤣
دونه دونه گذاشتم براتون همه رو😂👇
خاطره اول ( شبکه سه رو ترکوند )
خاطره دوم ( سانسور شده در تلویزیون )
خاطره سوم ( در جشن عروسی محلی )
خدایی رو دست حاج آقا نیمده تا حالا😁👆
هدایت شده از تبلیغات دخترونه💜
هق هقش روی اعصابم بود تمام رگای سرو صورتم متورم شده و از حر..ص نفس نفس میزدم، اما صدای گریه هاش روی مخم میرفت ، تازه به خودم اومدم و فهمیدم منه دیوونه عین یه جانی ِ واقعی افتادم به جونِ این دختر بدبخت که از قضا زن اجباریمه ،نگام که به صورت خیسش افتاد همونجا یه چیزی تهِ دلم تکون خورد ،همه ی نفرتی که از خودشو پدرش داشتم یهو ته کشید ، یه جوری آب دهنمو قورت دادم که با صداش سرشو بالا آوردو با چشمای اشکیش ترسیده نگام کرد،دست مشت شده امو بی هوا جلو بردم تا طره ی موهای بلندشو کنار بزنم اما وحشت زده خودشو عقب کشیدو دستاشو سپر صورتش کرد،تازه نگاهم به تنش خورد من چیکار کرده بودم ؟ این دریای خون چی بود رو تن ِ این دختر بدبخت ؟ بی توجه به هق هقش و ناله هاش دستمو انداختم و از روی زمین بلندش کردم ،سرش که به سینه ام چسبید قلبم گرومپ گرومپ دور برداشت ، ملتمس و با صدای ضعیفی نالید
_ تو خدا ر..حم کن من دیگه ... جو..ن تو تنم نیست
در حمام و با لگد باز کردم و داخل بردمش همونطور که توی وان میذاشتمش لباسای کثیفشو برداشتم
_ فعلا ضرب العجله باید تمیز کنم تقلا میکرد که ولش کنم ، دستمو روی دهنش کوبیدم که کمتر دست و پا بزنه و همونطور که داشتم لباساشو میشستم با دیدن چیزی که روی بدنش بود مغزم سووت کشید چون...
میخوای بدونی چه بلـ. ایی سر دختره بیچـاره اومد برو اینجا بخون👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3821404837Cf14fc61570
#رمانواقعیگلی