#داستان_کوتاه4
#ادامه_دار
داستان شکستن قلب جغد ، کوتاه و خواندنی و جالب
قلب جغد پير شكست
💠 داستان قلب جغد پیر شکست ، جغدی روی كنگره های قديمی دنيا نشسته بود.زندگی را تماشا ميكرد.رفتن و ردپاي آن را.و آدمهايي را مي ديد كه به سنگ و ستون، به در و ديوار دل مي بندند.
جغد اما مي دانست كه سنگ ها ترك مي خورند، ستون ها فرو مي ريزند، درها مي شكنند و ديوارها خراب مي شوند.
او بارها و بارها تاجهاي شكسته، غرورهاي تكه پاره شده را لابلاي خاكروبه هاي كاخ دنيا ديده بود.
او هميشه آوازهايي درباره دنيا و ناپايداري اش مي خواند و فكر مي كرد شايد پرده هاي ضخيم دل آدمها، با اين آواز كمي بلرزد.
💠 روزي كبوتري از آن حوالي رد مي شد، آواز جغد را كه شنيد، گفت: بهتر است سكوت كني و آواز نخواني.
آدمها آوازت را دوست ندارند.
غمگين شان مي كني.
دوستت ندارند.
مي گويند بديمني و بدشگون و جز خبر بد، چيزي نداري.
قلب جغد پير شكست و ديگر آواز نخواند.
سكوت او آسمان را افسرده كرد.
#داستان قلب جغد پیر شکست
آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان كنگره هاي خاكي من! پس چرا ديگر آواز نمي خواني؟ دل آسمانم گرفته است.
💠 جغد گفت: خدايا! آدمهايت مرا و آوازهايم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهاي تو بوي دل كندن مي دهد و آدمها عاشق دل بستن اند.
دل بستن به هر چيز كوچك و هر چيز بزرگ.
تو مرغ تماشا و انديشه اي! و آن كه مي بيند و مي انديشد، به هيچ چيز دل نمي بندد.
دل نبستن سخت ترين و قشنگ ترين كار دنياست.
💠 اما تو بخوان و هميشه بخوان كه آواز تو حقيقت است و طعم حقيقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر كنگره هاي دنيا مي خواند و آنكس كه مي فهمد، مي داند آواز او پيغام است.
۷ - لینک صفحه های اینستاگرام اولین کمپین مردمی دعوت از سيّد ابراهیم رئیسی برای حضور درانتخابات ۱۴۰۰
https://www.instagram.com/kampeynraisi/
https://www.instagram.com/kampeynraisi1/
https://www.instagram.com/kampeynraisi2/
https://www.instagram.com/kampeynraisi3/
https://www.instagram.com/kampeynraisi4/
https://www.instagram.com/kampeynraisi5/
https://www.instagram.com/kampeynraisi6/
🌸همه عزیزان دعوت هستید💐
#روانشناسی
#ادامه_دار
#روانشناسی_بخش1
نکاتی درباره تفاوت های مهم زنان و مردان
#علت_تفاوت_زن_ومرد
علت تفاوت زن و مرد ,چرا شوهرم مرا درک نمی کند؟ چرا زنم خواسته های نا به جا از من دارد؟ چرا همسرم گرم و صمیمی نیست؟ هزاران چرا ذهن تان را مشغول کرده است و شما با یک جواب می توانید به آنها پاسخ دهید….
دنیای زنان و مردان جذاب و اسرارآمیز است. حال آنکه گوهر وجودی زن و مرد یکی است، هر دو انسانند و طبیعتاً با یکدیگر شباهت های بسیار دارند، ضمن آنکه در مواردی با یکدیگر تفاوت دارند. شاید با دانستن این حقیقت که مردها در دنیای متفاوتی از دنیای ما زن ها زندگی می کنند و برای مردان هم دنیای زن ها اسرار آمیز، گیج کننده و متناقص است چهره واقعی زندگی را ببینید و بهتر بگویم واقع بینانه زندگی کنید. در این مطلب به تفاوتهای زنان و مردان که کمتر به آن اشاره شده، می پردازیم.
تفاوت زنان و مردان در استفاده از واژه ها
تحقیقات نشان می دهد، زنان در مکالمات شان نسبت به مردان از واژههای گرمتر و متعادلتری استفاده میکنند؛ از طرف دیگر مردان متاسفانه بیشتر از دشنام و واژههایی که بیانکننده خشماند بهره میبرند و زبان آنها استدلالی است.
مردان نسبت به زنان تحمل کمتری از خود هنگام خرید نشان میدهند. این تفاوتها فقط در این مورد صادق نیست بلکه مطالعات حاکی از تفاوت عمدهای میان کارکردهای مغز زنان و مردان است که بسیاری از آن در استفاده از واژگان و کاربرد لغات نهفته است.
در سال ۲۰۱۳ پژوهشی در مورد تفاوتهای مغز مردان و زنان انجام شد و طی آن ۱۰۰۰ اسکن مغزی انجام شد. در آن پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که تفاوتهای عمدهای میان کارکرد مغز زنان با مردان وجود دارد و آنها را در ۱۲ دسته عمده دستهبندی کردند که یکی از آنها مربوط به استفاده از زبان بود.
آنها در این بررسی به این نتیجه رسیدند که زنان نسبت به واژهها و صداها حساسترند و به طور نرمال در یادگیری زبان توانایی بیشتری دارند و از این رو، به همین دلیل هم مردان در ابراز کلامی احساسات ناتوان و نابلدند.
گوشه ای از تفاوت جنسی زنان و مردان
لذت جنسی در مردان در این مورد هم شبیه به مایکروویو است.
آن ها بلافاصله بعد از اوج لذت تحریک ناپذیر می شوند و تا تحقیقات نشان می دهد،
زنان در مکالمات شان نسبت به مردان از واژههای گرمتر و متعادلتری استفاده میکنند؛
از طرف دیگر مردان متاسفانه بیشتر از دشنام و واژههایی که بیانکننده خشماند بهره میبرند و زبان آنها استدلالی است.
مدتی این دوره تحریک ناپذیری ادامه دارد، اما برای زنان این اتفاق آرام آرام می افتد.
ضمن این که زنان بعد از اوج دوباره می توانند تحریک شوند و دوره تحریک ناپذیری ندارند.
برای همین است که زنان دوست دارند بعد از رابطه جنسی همچنان در آغوش همسرانشان بمانند،
اما برعکس مردان آن قدر بی انرژی و تحریک ناپذیر می شوند که ترجیح می دهند بخوابند یا کار دیگری کنند.
درواقع زنان هم به پیش نوازش و هم به پس نوازش احتیاج دارند.
#علت_تفاوت_زن_ومرد
میل جنسی یک زن معمولا به تدریج بیشتر می شود و در سن 36 تا 38 سالگی به اوج خود می رسد،
اما در مردان از ابتدای بلوغ میل جنسی بالایی وجود دارد.
عملکرد جنسی مرد در نوزده سالگی را می توان با کارکرد جنسی زن سی تا چهل ساله مقایسه کرد.
از طرف دیگر زنان بعد از میان سالی در سن خاصی یائسه می شوند
و برای مردان این اتفاق به تدریج با کم شدن میل جنسی در سنین سالمندی اتفاق می افتد.
پدیده ای که به آن یائسگی مردانه می گویند.
#مهمترین_تفاوت_زن_ومرد
زنان در مکالمات شان نسبت به مردان از واژههای گرمتر و متعادلتری استفاده میکنند
تفاوت رفتارهای ترافیکی زنان و مردان
احتیاط، صبر و حوصله از مشخصات رانندگی زنان است؛
ویژگیهایی که حرص رانندگان مرد را درمیآورد و آنها را به عکسالعمل وامیدارد.
اما ریشه تفاوت شیوهها یا سبکهای رانندگی زنان و مردان در کجاست؟
شواهد گستردهای وجود دارد که ثابت میکند مردان، خصوصاً مردان جوان، در تمامی فرهنگها نسبت به زنان رفتارهای پرخطرتری دارند که بیشتر، آن را بهصورت مستقیم نشان میدهند؛ این موارد رانندگی ایمن را کاملا تحتتأثیر قرار میدهد و رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی احتمال میزان تصادف را بالاتر میبرد.
میزان انحراف رفتاری (تخطی از قانون) به شکل قابلملاحظهای در مردان بیشتر از زنان است.
این مسئله در تخطی از قوانین رانندگی شامل سرعت مجاز، سبقت و رانندگی در حال مستی و… نمود بیشتری پیدا میکند.
همچنین، بهطور متوسط مردان در بسیاری از موارد، بیش از زنان جویای خطر و هیجان هستند؛
@kampeynraisi
https://chat.whatsapp.com/BYnmkNfl4oYFfm9hkmwAp3
#داستان_کوتاه2
#ادامه_دار
داستان سنگ یا برگ! داستان آموزنده و خواندنی و جالب(2 )
مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود.
💠 استادی از آنجا میگذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: «عجیب آشفتهام و همه چیز زندگیام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمیدانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟”» استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت: «به این برگ نگاه کن.
وقتی داخل آب میافتد خود را به جریان آن میسپارد و با آن میرود.» سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینیاش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.
💠 استاد گفت: «این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینیاش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را میخواهی یا آرامش برگ را؟» مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت: «اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین میرود و الان معلوم نیست کجاست!؟ لااقل سنگ میداند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد ،اما محکم ایستاده و تکان نمیخورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!» استاد لبخندی زد و گفت: «پس چرا از جریانهای مخالف و ناملایمات جاری زندگیات مینالی؟
💠 اگر آرامش سنگ را برگزیدهای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش ، و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده.» استاد این را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد. چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی، مرد جوان از استاد پرسید: «شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب میکردید یا آرامش برگ را؟» استاد لبخندی زد و گفت:
💠 «من در تمام زندگیام، با اطمینان به خالق رودخانه هستی، خودم را به جریان زندگی سپردهام و چون میدانم در آغوش رودخانهای هستم ، که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمیشوم. من آرامش برگ را میپسندم.»
@kampeynraisi 👈💯
#داستان_کوتاه4
#ادامه_دار
داستان شکستن قلب جغد ، کوتاه و خواندنی و جالب
قلب جغد پير شكست
💠 داستان قلب جغد پیر شکست ، جغدی روی كنگره های قديمی دنيا نشسته بود.زندگی را تماشا ميكرد.رفتن و ردپاي آن را.و آدمهايي را مي ديد كه به سنگ و ستون، به در و ديوار دل مي بندند.
جغد اما مي دانست كه سنگ ها ترك مي خورند، ستون ها فرو مي ريزند، درها مي شكنند و ديوارها خراب مي شوند.
او بارها و بارها تاجهاي شكسته، غرورهاي تكه پاره شده را لابلاي خاكروبه هاي كاخ دنيا ديده بود.
او هميشه آوازهايي درباره دنيا و ناپايداري اش مي خواند و فكر مي كرد شايد پرده هاي ضخيم دل آدمها، با اين آواز كمي بلرزد.
💠 روزي كبوتري از آن حوالي رد مي شد، آواز جغد را كه شنيد، گفت: بهتر است سكوت كني و آواز نخواني.
آدمها آوازت را دوست ندارند.
غمگين شان مي كني.
دوستت ندارند.
مي گويند بديمني و بدشگون و جز خبر بد، چيزي نداري.
قلب جغد پير شكست و ديگر آواز نخواند.
سكوت او آسمان را افسرده كرد.
#داستان قلب جغد پیر شکست
آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان كنگره هاي خاكي من! پس چرا ديگر آواز نمي خواني؟ دل آسمانم گرفته است.
💠 جغد گفت: خدايا! آدمهايت مرا و آوازهايم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهاي تو بوي دل كندن مي دهد و آدمها عاشق دل بستن اند.
دل بستن به هر چيز كوچك و هر چيز بزرگ.
تو مرغ تماشا و انديشه اي! و آن كه مي بيند و مي انديشد، به هيچ چيز دل نمي بندد.
دل نبستن سخت ترين و قشنگ ترين كار دنياست.
💠 اما تو بخوان و هميشه بخوان كه آواز تو حقيقت است و طعم حقيقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر كنگره هاي دنيا مي خواند و آنكس كه مي فهمد، مي داند آواز او پيغام است.
@kampeynraisi 👈💯
#داستان_شب5
#ادامه_دار
💠 داستان مونتاژ دوچرخه به وسیله همسایه بیسواد، خواندنی وکوتاه
داستان کوتاه مونتاژ دوچرخه
مردی از روی کاتالوگ، یک دوچرخه برای پسر خود سفارش داده بود. هنگامی که دوچرخه را تحویل گرفت، متوجه شد که قبل از استفاده از دوچرخه خودش باید چند قطعه آن را سوار کند.
با کمک دفترچه راهنما تمام قطعات را دستهبندی کرد و در گاراژ کنار هم چید.
💠 با وجود اینکه بارها دفترچه راهنما را به دقت مطالعه کرد ولی موفق نشد که قطعات دوچرخه را به درستی سوار کند.
متفکرانه به همسایهاش نگریست که مشغول کوتاه کردن چمنهای حیاط منزل خود بود.
تصمیم گرفت از او کمک بخواهد که در مسائل فنی بسیار ماهر بود.
مرد همسایه کمی به قطعات دوچرخه نگاه کرد که در گاراژ چیده شده بود.
بعد با مهارت شروع به سوار کردن آن کرد. بدون اینکه حتی یک بار به دفترچه راهنما نگاه کند.
پس از مدت کوتاهی تمام قطعات به درستی سوار شدند.
💠 مرد گفت: «واقعاً عجیب است! چطور موفق شدید بدون خواندن دفترچه راهنما این کار را انجام دهید؟»
مرد همسایه با کمی خجالت گفت: «البته این موضوع را افراد معدودی میدانند اما من خواندن و نوشتن بلد نیستم.»
بعد با حالتی سرشار از اعتماد به نفس، لبخندی زد و اضافه کرد: «و آدمی که نوشتن بلد نیست باید حداقل بتواند فکر کند.»
@kampeynraisi 👈💯
https://eitaa.com/joinchat/1632895091C842b23a7d9
#Clickplz↖️
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی1
#ادامه_دار
۱- عقوق چیست؟
مجلسی در شرح کافی گوید: عقوق والدین به این است که فرزند حرمت آنها را رعایت نکند و بی ادبی نماید و آنها را سبب گفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند در چیزهایی که عقلا و شرعا مانعی ندارد نافرمانی از آنها نماید و این عقوق گناه کبیره است و دلیل بر حرمت آن کتاب و سنت و احجاع خاصه و عامه است از حضرت صادق علیه السلام مرویست کمترین عقوق (ناسپاسی) والدین گفتن اف است و اگر خداوند چیزی را از آنها آسانتر می دانست از آن نهی می کرد و نیز از عقوق است به پدر و مادر نگاه خیره و تند کردن و لذا امیرالمومنین مرویست از عقوق است محزون ساختن پدر و مادر و از موارد قطعی عقوقی که گناه کبیره است ترک بر واجب است مانند نفقه، مخارج روزانه و لباس و مسکن، در صورت احتیاج پدر و مادر می باشد به طور کلی آزردن خاطر والدین و رنجاندن ناراحت کردن آنها عقوق و حرام است.(۱)
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۰۹
۲- حقوق والدین
در قرآن مجید از قول عیسی بن مریم شکایت می فرماید «که خدا مرا نیکوکار به مادرم قرار داد و مرا ستمکار و بد عاقبت قرار نداد، سبب ترک نیکی بمادرم و سبب اینکه ذکر پدر نکرده است که آن حضرت پدر نداشت و لذا قبل از این آیه در حکایت حضرت یحیی علیه السلام ذکر پدر و مادر هر دو شده است و در این دو آیه شریفه عاق والدین را با سه صفت یاد فرموده: جبار (گردنکش و ستمگر)، شقی (تیره محنت)، عصی (نافرمانی کننده گنه کار) و هر
۱- گناهان کبیره، ص۱۲۷
یک از آنها وعده عذاب سخت داده شده چنانچه درباره جبار می فرماید «و نومید شد هر گردنکش کینه مندی پشت سر اوست دوزخ و نوشانیده شود از آب چرک خون آلود، جرعه ای از آن بدهان می برد ولی نتواند فرو برد (او را گوارا نباشد) و مرگ از هر سوی به او روی آورد لکن مردنی نیست و پس از اوست عذابی سخت و انبوه).
درباره شقی می فرماید «اما آنها که بدبختند در آتش اند و ایشان را در آتش ناله ای زار و خروشی سخت باشد در آن آتش همیشه تا آسمانها و زمین بر پا است جاویدانند مگر آنچه که بر پروردگارت خواهد بود».
و درباره عصی می فرماید «و از حد خویش تجاوز کند» فرو بردش در آتش که جاودان در آن باشد و عذابی خوار کننده برایش باشد.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله می فرماید: از آزردن والدین بپرهیزید بدرستیکه بوی بهشت از هزار سال راه استشمام می شود ولی عاق والدین و قاطع
رحم آن را نمی یابند و نیز از همان حضرت مرویست که فرمود: کسیکه پدر و مادر خود را بخشم در آورد خدایرا بغضب در آورده است و همچنین فرمود: هر کس والدین خود را بیازارد مرا اذیت کرده و کسی که مرا بیازارد خدایرا آزرده است و آزار دهنده خدا ملعون است و همچنین فرمود عاق والدین هر عملی که می خواهد بجا آورد هرگز داخل بهشت نخواهد شد و نیز پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: سه طایفه اند که در روز قیامت خداوند با ایشان سخن نمی فرماید و نظر رحمت به آنها نمی کند و ایشان را پاک نکرده اند برای آنها عذاب دردناکی است ایشان شرابخواران تکذیب کنندگان بقدر الهی و عاق والدین اند. (۱)
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۱۰
#محتوا_بدون_لوگو
🗳 با ما همراه باشید
@kampeynraisi 👈💯
🍃🌸
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی
#ادامه_دار
۳- اثرات عقوق
عاق والدین آمرزیده شدنی نیست و کافی است در شقاوت عاق والدین که جبرئیل بر او نفرین فرمود: هر که پدر و مادر یا یکی از آنها را درک نکند و او را خشنود نسازد آمرزیده مباد و رسول خدا و بر نفرین جبرئیل آمین گفت .
از حضرت صادق علیه السلام مرویست که فرمود: ملعون است ملعون کسی که والدینش را بزند و کسیکه آزار به آنها برساند. نماز عاق پذیرفته نیست.
از حضرت صادق علیه السلام است کسی که به پدر و مادرش از روی غیظ بنگرد در حالیکه والدین بر او ستم کرده باشند خداوند نماز او را نمی پذیرد (پس چگونه است در صورتی که با او نیکو باشند).
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۱۱
۴- کمترین حد عقوق
امام صادق علیه السلام فرمود:
الف – کمترین عقوق و نافرمانی، گفتن «اف» به روی پدر و مادر است. اگر چیزی کمتر از آن بود، خداوند نهی می کرد.
ب – رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: هر کس پدر و مادر خود را اندوهگین سازد موجب عقوق و آزار آنان شده است.
ج- از جمله عقوق و نافرمانی است که کسی به پدر و مادر خود با نظر تند و غضب آلود بنگرد.
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۱۲
🗳 با ما همراه باشید
@kampeynraisi 👈
🍃🌸
https://chat.whatsapp.com/L9PmgcQHDjYGAEBrrQqnT8
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی
#ادامه_دار
۵- آثار وضعی بدی به والدین
آنانی که حقوق والدین را ادا نمی کنند و با زبان و کردار خود آنان را می رنجانند و دلشان را به درد می آورند بدانند که این کار ناپسند آنها نه تنها از نظر معنوی بلکه از جنبه مادی و در شئون زندگی این دنیا هم برای آنها نصیب فراوانی نخواهد بود و چه بسا انواع بدبختی هم، دامنگیر آنها می گردد.
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۱۲
۶- کیفر زودرس
کل الذنوب یؤخر الله تعالی ما شاء منها إلی یوم القیامه إلا عقوق الوالدین فإن الله یعجله لصاحبه فی الحیاه الدنیا قبل الممات؛ خداوند سبحان از همه گناهان هر چه را خواهد تا روز قیامت مگر نارضایی پدر و مادر که خدا سزای آن را در زندگی دنیا پس از مرگ دهد.»
«خمس یعجل الله لصاحبها العقوبه: البغی، و القدر و عقوق الوالدین و قطیعه الرحم ومعروف لا یشکر، پنج چیز است که خدا مرتکب آن را زود کیفر می دهد ستم و خیانت و بدرفتاری با پدر و مادر و بریدن از خویشاوندان و حق نشناسی.»
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۱۲
۷- چرا دیوانه شد؟
علی بن اصفر ساکن کرخ بغداد یکی از شیعیان امیر مؤمنان علی علیه السلام که خدمت امام هفتم علیه السلام می رسید، پسری داشت جعیفران که با کنیز پدرش ارتباط نامشروع داشت، او را از منزل بیرون کرد. سپس به حج رفت و از امام هفتم کسب تکلیف کرد؟
امام علی نخست، اثرات وضعی آن گناه را برشمرد و به او گفت:
اگر گفتار تو حقیقت داشته باشد، پسرت قبل از مرگ دیوانه خواهد شد و سپس افزود اگر برای تو ثابت شده که چنین کاری کرده، از خانه ات بیرونش کن، و در حال حیات خود به او مساعدت نکن و از میراث پس از مرگت محرومش کن و نگذار پس از مرگت چیزی از تو ارث ببرد. و نقل شده است این پسر بعد از مرگ پدر دیوانه شد.
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۱۳
🗳 با ما همراه باشید
@kampeynraisi 👈
🍃🌸
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی
#ادامه_دار
۸- ذلت و خواری
امام صادق علیه السلام فرمود: سه کس اند که هر کس با آنها مخالفت کند خوار و ذلیل می شود: پدر، سلطان، طلبکار
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۱۳
۹- کوتاهی عمر
حضرت رسول فرمود: برای خداوند دو فرشته می باشد یکی می گوید: خدایا فرزندان صالح و وظیفه شناس را به عصمت و پاکیت از تمام خطرها نگاه دار، و دیگری می گوید: خدایا فرزندان عاق را با خشم و غضب نابود کن.
کشتن پدر و مادر عمر را کوتاه می کند و ایشان را جوانمرگ می سازد اگر چه بنا به عللی کشتن آنها واجب باشد.
۴- دعای مقبول پدر و مادر علیه فرزندشان می باشد به گونه ای که سرنوشت انسان را تغییر می دهد و دنیا با این همه فراخیش را چنان بر او تنگ می کند که هرگز به فکرش نمی رسید.
حضرت رسول فرمود: ای بندگان خدا، بترسید از نفرین پدر، زیرا که نفرینش تا بالای ابرها می رود تا آن که خداوند متعال به آن می نگرد و به فرشتگان مأمور، خطاب می شود که آن را نزد من بیاورید تا به سود پدر مستجاب کنم، نیز حضرت افزود: بترسید از نفرین پدر چرا که از شمشیر تیز تر است.
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۱۴
🗳 با ما همراه باشید
@kampeynraisi 👈
🍃🌸
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی
#ادامه_دار
۱۰- سختی جان کندن
رسول خدا صلی الله علیه و آله بر بالین جوانی که در حال جان کندن بود حضرت کلمه شهادتین را بر او تلقین می کرد نتوانست بگوید هر چه تکرار کرد جواب نداد. حضرت پرسید: آیا مادر دارد؟ گفت من هستم. آیا بر او خشمناک هستی؟ گفت: ۶ سال است با او سخن نگفته ام.
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۱۴
۱۱- قطع نسل
محمد بن سهل گوید: در ایام خلافت منتصر روزی نگاهم افتاد بر فرشی که منتصر در روی آن نشسته بود، دیدم اطراف آن عکسهای پادشاهان تصویر شده و با خط فارسی در زیر عکس نام صاحب آنرا نوشته اند، در طرف راست آن فرش صورت پادشاهی را دیدم که بر سر تاجی دارد و گویا سخن می گوید و خطی را که پهلوی آن نوشته شده بود، این بود: شیرویه قاتل پدر خویش خسرو پرویز است که شش ماه بیش سلطنت نکرد و از آن پس صورت های سلاطین دیگر را مشاهده کردم تا نظرم به طرف چپ آن فرش رسید و در آن جا باز صورت پادشاهی بود و خط مخصوص آنرا این طور خواندم، این صورت یزید بن ولید عبدالملک قاتل پسر عم خود ولید بن یزید بن عبدالملک است که: مدت سلطنتش شش ماه بود.
از اتفاق این دو صورت دو طرف راست و چپ بساط منتصر که او نیز قاتل پدر خود بوده، بسیار تعجب کردم و در ذهن من گذشت که مبادا مدت سلطنت منتصر نیز شش ماه شود و همین طور هم شد.
تتمه المنتهی خوانندگان محترم مسبوقند که خسرو پرویز همان است که نامه پیامبر اسلام را پاره کرد و آن حضرت
۱- همان، ص ۱۳۰-۱۲۶.
درباره اش نفرین فرمود.
طولی نکشید که شیرویه او را کشت و همچنین ولید که علاوه بر اینکه غاصب خلافت حقه بوده چه فجایعی از وی و اجدادش ظاهر گشت که صفحه تاریخ را ننگین کردند و همانطور متوکل چه جسارتها و دشنامها نسبت به حضرت علی علیه السلام می داد و راجع به حضرت سید الشهداء چه عداوتهایی نموده که از جمله خرابی قبر آن حضرت بود(۱)
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۱۵
🗳 با ما همراه باشید
@kampeynraisi 👈
🍃🌸
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی
#ادامه_دار
۱۲- زیارت قبر پدر و مادر
علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود: به زیارت مردگان خود (مخصوصا پدر و مادر) بروید که با زیارت شما روح آنان شاد می شود.
و در روایتی دیگر است هر کس زیارت کند قبر پدر و مادر خود را در روز جمعه یا در شب جمعه و یا در حال زندگی از آنها احوال بپرسد خداوند به هر زیارت ثواب یک حج قبول شده به او می دهد.
یکی از جاهائی که امکان استجابت دعا هست کنار پدر و مادر می باشد که ما یک نمونه از اثر زیارت قبر پدر و مادر را نقل می کنیم:
زنی بنام باهیه وقتی از دنیا رفت پسری داشت که هر شب جمعه سر قبر او می رفت و دعا می کرد و طلب آمرزش می نمود. زمانی مادر خود را بخواب دید سلام کرد و گفت مادر حال شما چطور است مادرش جواب داد مرگ غم و محنت های زیادی را همراه دارد اما من جایم بسیار خوب است.
پسر گفت: چه حاجت داری؟
مادر گفت: ای پسرم دست از زیارت من و دعا برایم باز مدار هر شب جمعه و روز
۱- حکایت ها و روایتهای آموزنده تاریخی، ج ۱، ص ۱۹۸.
جمعه که به زیارت قبر من می آیی خوشحال می شوم و تمام اهل قبرستان خوشحال می شوند، زیرا تو برای آنها هم دعا میکنی.
پسر باهیه گفت شبی اهل قبرستانی که مادرم در آن دفن است بخواب دیدم و همه نزد من آمدند و گفتم چه حاجت دارید گفتند ما اهل این قبرستان هستیم که تو برای آنها دعا و طلب مغفرت میکنی آمده ایم تشکر کنیم از شما و بخواهیم که از دعا برای ما فراموش نکنی و این آمدنت به قبرستان را ترک نکنی. (۱)
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۱۶
🗳 با ما همراه باشید
@kampeynraisi 👈
🍃🌸
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی
#ادامه_دار
۱۵- ازبین بردن زمینه عاق والدین
پیامبر بزرگوار اسلام ضمن سفارشی به علی علیه السلام فرمود: «یا علی لعن الله والدین حملا ولدهما عقوقها، یا علی یلزم الوالدین من عقوق ولدهما ما یلزم الولد لهما من عقوقهما، (۲)
ای علی: خدا لعنت کند پدر و مادری را که فرزندشان را به عاق کردن خویش وادار نمایند، ای علی همان گونه که فرزند عاق والدین می شود، والدین نیز متقابلا (در صورت عدم رعایت وظایف خود) عاق فرزندان خود خواهند شد. در اینجا تذکر چند نکته لازم به نظر می رسد.
اول: عاق به فرزندی گفته می شود که از فرمان پدر و مادر سرپیچی نمایند و یا نسبت به آنان نامهربانی و بد رفتاری کند و بدین وسیله اسباب ناراحتی و اذیت آنها را فراهم کند.
دوم: عاق والدین یکی از گناهان کبیره است و اگر شخص عاق شده موجبات رضایت والدین را فراهم نکند بدون شک در روز قیامت سرنوشت بدی در انتظار او خواهد بود.
سوم: بر خلاف تصور برخی که می پندارند فقط اولاد عاق
۱- ستارگان درخشان، ج ۹، ص ۱۸۱.
۲- وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۲۳، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۵۸.
والدین می شوند، این روایت می گوید بین فرزندان و والدین حقوق و تکالیف متقابلی حکم فرماست و هر دو نسبت به هم وظایفی دارند و در صورت کوتاهی در عمل کردن به این وظایف، فرزندان همان اندازه خطا کار تلقی می شوند که والدین، پس همچنان که عاق والدین مطرح است عکس آن نیز مطرح می باشد. از این رو شایسته است که اولیای محترم به خوبی به مسئولیتهای خاص خویش آگاه و عامل باشند و احترام متقابلی بین خود و فرزندان ایجاد کنند که به طور طبیعی فرزندان نیز احساس وظیفه کنند و زمینه ای برای عاق والدین است، این است که مهربانی و نرمش والدین شکل افراطی به خود بگیرد و حریم خاص پدر، مادر به وسیله فرزند شکسته شود و والدین به دست خود اسباب بی احترامی خویش را فراهم کنند.(۱)
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: «جرأه الولد علی والده فی صغره تدعو إلی العقوق کبره: (۲) جرأت و جسارت پیدا کردن فرزند بر پدر در کودکی او را در بزرگی به عاق والدین و نافرمانی آنها وادار خواهد کرد.»
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۱۹
✅با رئیسی تا ظهور 💖
من زنده ام به عشق تو یا صاحب الزمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🌹🍃
#إن_شاء_الله
🗳 با ما همراه باشید
👇عضویت سریع👇
@kampeynraisi 👈
#بزن_روی_کمپین_رئیسی
🍃🌸
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی1
#ادامه_دار
۱۶- شیخ انصاری و جنازه مادر
داستان اشک ریختن مرحوم استاد شیخ انصاری (ره) کنار جنازه مادرش که بعضی از شاگردانش به او گفتند مثل شما شخصیتی که دارای ارزنده ترین مقام عملی و علمی شیعه هستید سزاوار نیست به بالین پیرزنی اینطور اشک بریزد.
شیخ انصاری جواب داد: گویا شماها از مقام مادر اطلاع ندارید.(۳)
و در عصر خودمان در تشییع جنازه یکی از مراجع بزرگ فرزندش
۱- حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت (ع)، ص ۱۵۸.
۲- تحف العقول، ص ۵۲
۳- گفتار وعاظ، ج ۱، ص ۲۱۱.
پای برهنه از جنازه پدر مشایعت نمود و نظایر اینها.
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۲۱
@kampeynraisi
#Clickplz↖️
🍃🌸
#روانشناسی
#ادامه_دار
#روانشناسی_2
9 کاری که شما را از معمولی بودن نجات میدهد بخش (2)
#خوشبختی_یعنی
#نگذارید دیگران شما را تا سطح خودشان پایین بکشند و برای راحتی کسانی که نمی خواهند خودشان را بالا بکشند، استانداردهایتان را پایین نیاورید.
#وقتتان را برای توضیح دادن خودتان به دیگران تلف نکنید
#و هیچوقت بدون وقفه انداختن کاری را پشت سر هم انجام ندهید.
#زیبایی لحظات کوچک را نادیده نگیرید
#سعی نکنید فقط به دنبال عناصر ایدهآل و بینقص بگردید.
#دنیای واقعی به افراد ایدهآلگرا جایزه نمیدهد، بلکه به کسانی پاداش میدهد که کار انجام دهند.
#آسانترین راه را دنبال نکنید. زندگی آسان نیست، مخصوصاً وقتی برای به دست آوردن چیز با ارزشی برنامهریزی میکنید، راه آسان را انتخاب نکنید.
#خوشبختی_یعنی
#اگر همه چیز بر وفق مرادتان نیست، تظاهر نکنید که اینطور است.
#هیچ اشکالی ندارد که هر از گاهی شکست بخورید.
#لازم نیست همیشه وانمود کنید که قوی هستید و نیازی هم نیست که مداوم ثابت کنید که همه چیز خوب پیش میرود.
#دیگران را بخاطر مشکلاتتان مقصر ندانید
#خوشبختی_یعنی
#هیچوقت دیگران را سرزنش نکنید و برای اشتباهاتتان به دنبال مقصر نگردید.
#شهامت پذیرفتن اشتباهاتتان را داشته باشید.
#لازم نیست برای همه، “همهکس” باشید.
اینکار غیرممکن است و فقط خستهتان خواهد کرد. اما لبخند زدن به دیگران میتواند دنیا را تغییر دهد. شاید نه کل دنیا را، ولی دنیای آن آدمها را مطمئناً تغییر میدهد.
نگرانی مشکلات آینده را حل نمیکند و فقط لذتهای امروز را از شما خواهد گرفت و هرگز روی چیزی که نمیخواهید اتفاق بیفتد متمرکز نشوید.
باشگاه خبرنگاران
@kampeynraisi
#Clickplz↖️
🍃🌸
https://chat.whatsapp.com/L9PmgcQHDjYGAEBrrQqnT8
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی1
#ادامه_دار
۱۷- احترام استاد مطهری به پدرش
رهبر معظم حضرت آیت الله خامنه ای می فرمایند:
از جمله خصوصیاتی که در این مورد در ایشان مشاهده کرده ام و خیلی هم برای من جالب بود احترام عجیبی بود که ایشان برای پدرشان قائل بودند.
پدرشان یک روحانی محترمی بود در فریمان. مرحوم مطهری عجیب برای ایشان احترام قائل بودند در حالیکه قطعا مرحوم مطهری رضوان الله تعالی علیه – رتبه فکری بالاتری داشتند و شخصیت ایشان شاید قابل مقایسه نبود اما به قدری ایشان در مقابل پدر خاضع بودند که حد نداشت.
و علت هم این بود که می گفتند اول کسی که مرا به مسائل معنوی و حال عبادت و اینها هدایت کرد، پدرم بود. مثلا می گفتند پدرشان از دوران کودکی و جوانی، ایشان را به قرآن خواندن و اینها وادار می کرد.(۱)
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۲۱
@kampeynraisi
#Clickplz↖️
🍃🌸
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی1
#ادامه_دار
۱۸- احترام به پدر و مادر در ایام حج
علامه شیخ محمد جواد مغنیه لبنانی می نویسد: در خلال مناسک حج صحنه هایی مشاهده کردم که عمیق ترین اثر را در دل گذاشت و شکی ندارم که صحنه های مهیج تری هم بوده که من موفق به دیدن آنها نشده ام، پیر مردی را دیدم که از شدت کهولت تمام اعضایش می لرزید. آب دهان و دماغش در جریان بود. جوان تقریبا سی ساله ای راهنمای او بود. جوان او را به اطراف بیت الله الحرام، طواف میداد و در سعی صفا و مروه او را یاری می نمود و با اخلاص تمام به او خدمت می کرد و برای خشنودی و راحتی او می کوشید.
پرسیدم: اهل کجائید؟ گفت: عراقی هستیم.
گفتم: این پیر مرد کیست؟ گفت: ایشان پدر من است.
دعایش
۱- کلید خوشبختی، ج ۱، ص ۱۱۴.
کردم و از خدا برایش توفیق بیشتری آرزو کردم.
جوان با تمام خلوص نیت گفت: خدا مرا برای ادای حق او موفق تر گرداند و هر چه بیشتر سعادت خدمت و پرستاریش را به من عطا کند.(۱)
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۲۲
@kampeynraisi
#Clickplz↖️
🍃🌸
https://chat.whatsapp.com/L9PmgcQHDjYGAEBrrQqnT8
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی1
#ادامه_دار
۱۹- سفارش امام خمینی (ره) درباره احترام به پدر و مادر
حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا جمی (امام جمعه محترم وقت آبادان) فرمودند:
یکبار پس از ملاقات من با حضرت امام در جماران، یکی از مسئولین مملکتی برای انجام کارهای جاری به خدمت امام رسید که همراه او پدر مسن اش دیده می شد.
پس از اینکه وی از خدمت امام بازگشت، گفت:
وقتی می خواستیم به حضور امام برسیم، من جلو افتاده و پدرم از دنبال من، پس از تشرف پدرم را به امام معرفی کردم.
امام نگاهی کرده فرمودند:
این آقا، پدر شما هستند؟
پس چرا جلوی وی راه افتادی و وارد شدی؟!(۲)
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۲۲
@kampeynraisi
#Clickplz↖️
🍃🌸
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی1
#ادامه_دار
۲۰- توفیق پسر در سایه اطاعت از پدر
در شرح حال آیت الله العظمی بروجردی می نویسند: در سال ۱۳۱۴ هجری قمری که بیست و دو بهار عمر را پشت سر می گذاشت، پدرش نامه ای به وی نوشت و او را به بروجرد احضار کرد او گمان می کرد که پدرش می خواهد او را برای ادامه تحصیل به نجف اشرف که بزرگترین حوزه علمیه شیعه بود بفرستد ولی پس از ورود و دیدار پدر و بستگان، مشاهده می کند که بعکس انتظار وی مقدمات ازدواج و تأهلش را فراهم کرده اند.
از این پیشامد، اندوهگین می شود و چون پدرش متوجه می گردد و علت اندوه و تاثر او را می پرسد، می گوید من با خاطر آسوده و جدیت بسیار سرگرم کسب شده بودم. ولی اکنون بیم آن دارم که تاهل میان من و مقصودم حائل گردد و مرا از تعقیب مقصود و نیل به هدف بازدارد.
پدر به وی می گوید: فرزند! این را بدان که اگر به
۱- کلید خوشبختی، ج ۱، ص۱۱۳.
۲- روزنامه جمهوری اسلامی، تاریخ ۷۶/۳/۲۹ ، ص۳.
دستور پدرت رفتار کنی، امید است که خداوند به تو توفیق دهد تا بتوانی به ترقیات مهمی که در نظر داری، نائل شوی. احتمال این را هم بده که اگر ترتیب اثر به این آرزوی پدر ندهی، با همه جدیتی که در تحصیل داری، به جائی نرسی!
گفته پدر تأثیر بسزایی در وی می بخشد و او را از هر گونه تردید بیرون آورده و سرانجام پس از ازدواج و اندکی توقف مجدد به اصفهان برگشته پنج سال به تحصیل و تدریس علوم و فنون مختلفه اهتمام می ورزد.(۱)
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۲۴
@kampeynraisi
#Clickplz↖️
🍃🌸
گروه با رئیسی تا ظهور در ایتا
کانال ایران مظهر قدرت الهی
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی1 #ادامه_دار کانال ایتا | گروه ایتا |
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی1
#ادامه_دار
۲۱- نفرین پدر و لطف علی (علیه السلام)
اواخر شب بود. علی علیه السلام به همراه فرزندش حسن علیه السلام کنار کعبه برای مناجات و عبادت آمدند، ناگاه علی علیه السلام صدای جانگدازی شنید، دریافت که شخص دردمندی با سوز و گداز در کنار کعبه دعا می کنند و با گریه و زاری، خواسته اش را از خدا می طلبد.
علی علیه السلام به حسن علیه السلام فرمود: نزد این مناجات کننده برو و ببین کیست؟ او را نزد من بیاور.
امام حسن علیه السلام نزد او رفت، دید جوانی بسیار غمگین با آهی پر سوز و جانکاه مشغول مناجات است فرمود: ای جوان، امیرمؤمنان پسر عموی پیغمبر صلی الله علیه واله ، تو را می خواهد ببیند، دعوتش را اجابت کن.
جوان لنگان لنگان با اشتیاق وافر به حضور علی علیه السلام آمد، علی علیه السلام فرمود: چه حاجت داری؟
جوان گفت: حقیقت این است که من به پدرم آزار می رساندم، او مرا نفرین کرده و اکنون نصف بدنم فلج شده است.
امام علی علیه السلام فرمود: چه آزاری
۱- زندگانی آیت الله بروجردی (ره)، ص ۹۵.
به پدرت رسانده ای؟
جوان عرض کرد: من جوانی عیاش و گنهکار بودم، پدرم مرا از گناه نهی می کرد، من به حرف او گوش نمی دادم، بلکه بیشتر گناه می کردم تا اینکه روزی مرا در حال گناه دید باز مرا نهی کرد، سرانجام من ناراحت شدم چوبی برداشتم طوری به او زدم که بر زمین افتاد و با دلی شکسته برخواست و گفت: «اکنون کنار کعبه می روم و برای تو نفرین می کنم کنار کعبه رفت و نفرین کرد.
نفرین او باعث شد نصف بدنم فلج گردید – در این هنگام آن قسمت از بدنش را به امام نشان داد، بسیار پشیمان شدم نزد پدرم آمدم و با خواهش و زاری از او معذرت خواهی کردم و گفتم مرا ببخش و برایم دعا کن.
پدرم مرا بخشید و حتی حاضر شد که با هم به کنار کعبه بیائیم و در همان نقطه ای که نفرین کرده بود، دعا کند تا سلامتی خود را باز یابم.
با هم به طرف مکه رهسپار شدیم، پدرم سوار بر شتر بود، در بیابان ناگاه مرغی از پشت سر سنگی پراند، شتر رم کرد و پدرم از بالای شتر به زمین افتاد و به بالینش رفتم، دیدم که از دنیا رفته است، همانجا او را دفن کردم و اکنون خودم با حالی جگر سوز به اینجا برای دعا، آمده ام.
امام علی علیه السلام فرمود: از این که پدرت با تو به طرف کعبه برای دعا در حق تو می آمد، معلوم می شود که پدرت از تو راضی است، اکنون من در حق تو دعا میکنم.
امام بزرگوار، در حق او دعا
کرد، سپس دست های مبارکش را به بدن آن جوان مالید، هماندم جوان سلامتی خود را بازیافت.
سپس امام علی علیه السلام نزد پسرانش آمد و به آنها فرمود: «علیکم ببر الوالدین؛ بر شما باد، نیکی به پدر و مادر (۱)
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۲۵
@kampeynraisi
#Clickplz↖️
🍃🌸
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی1
#ادامه_دار
۲۲- عاق پدر
روزی پیرمردی پسر خود را به حضور حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله آورد و گفت: ای رسول خدا، این پسر من است او را از طفولیت تربیت کرده ام و اموال خود را برایش صرف نموده ام، اکنون که من پیر و فقیر شده ام به من چیزی نمی دهد در حالی که دارای انبارها گندم و جو و مویز و خرما و کیسه های طلا و نقره است. پیغمبر اکرم فرمود: ای پسر چه می گویی، گفت: من زیادتر از خرج خود و عیالم چیزی ندارم.
حضرت فرمود: من در این ماه خرج او را می دهم تو هم ماه های بعد خرج او را کفایت کن، سپس حضرت اسامه را طلبید و فرمود:
صد درهم به این مرد بده. پس از گذشتن یک ماه آن شخص باز پسر خود را نزد رسول خدا آورد و عرض کرد: یا رسول الله پسرم به من چیزی نمی دهد.
پسر گفت: من از مال دنیا چیزی ندارم. رسول خدا صلی الله علیه واله فرمود:
دروغ می گویی، تو مال بسیاری داری ولی چون امروز شب شد و تو از پدرت پریشان تر خواهی شد. چون شب فرا رسید همسایه ها آمدند و گفتند، بیا این انبارها را بیرون بریز که ما از بوی متعفن آنها هلاک می شویم. چون در
۱- داستان دوستان، ج ۵، ص ۱۷۶
انبارها را باز کردند متوجه شد که همه آنها گندیده و متعفن شده، چون خواست از کیسه ها پول بردارد و به حمالها بدهد دید همه سنگ شده است. ناچار اساس خانه و لباسهایش را فروخت و به حمالها داد. (۱)
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۲۷
۲۳- عاق والدین (داستانی از حضرت نوح)
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: حضرت نوح علیه السلام دو هزار و پانصد سال عمر کرد، آن حضرت در کشتی خوابیده بود که باد وزید و عورتین آن حضرت نمایان شد. حام و یافث به وی خندیدند و سام آنها را از خنده نهی کرد و هر وقت که باد می وزید سام پدر را می پوشانید و حام و یافث هم عکس او عمل می کردند تا اینکه حضرت نوح علیه السلام از خواب بیدار شد و دید آنها می خندند. فرمود:
چرا اینها می خندند؟ سام جریان را نقل کرد. نوح علیه السلام دست به سوی آسمان برداشت و عرض کرد: با رخدایا نطفه حام و یافث را سیاه کن لذا خداوند صلب آنها را تغییر داد.(۲)
منبع عاقبت گناهکاران صفحه ۱۲۸
@kampeynraisi
#Clickplz↖️
🍃🌸
ظلم و جفا به پدر و مادر در داستان های اسلامی1
#ادامه_دار
۲۴- احترام رهبر معظم به پدر بزرگوارش
رهبر معظم انقلاب در درس اخلاق فرمودند: بد نیست مطالبی را برای شما نقل کنم. بنده اگر در هر زمینه ای توفیقاتی داشته ام وقتی محاسبه می کنم به نظر می رسد که این توفیقات باید از یک کار نیکی که من نسبت به یکی از والدینم کرده ام، باشد. مرحوم پدرم در سنین پیری تقریبا بیست و چند سال قبل از فوتش (که مرد هفتاد ساله ای بود) به بیماری آب چشم که انسان نابینا می شود، دچار شده بود. آن وقت در قم بودم تدریجا در نامه هایی که ایشان برای ما می نوشت.
این روشن شد که ایشان چشمش نمی بیند، وقتی به مشهد آمدم و دیدم که چشم ایشان محتاج دکتر است. قدری به دکتر مراجعه کردم و بعد برای تحصیل به قم برگشتم. چون
۱- بحار الانوار، ج ۶، ص ۱۴۵.
۲- بحار الانوار، ج ۶، ص ۱۴۶.
من از قبل ساکن قم بودم. باز ایام تعطیلی شد و من مجددا به مشهد رفتم. معالجه پیشرفتی نمی کرد. و در سال ۴۳ بود که من ناچار شدم ایشان را به تهران بیاورم.
چون معالجات در مشهد جواب نمی داد. امیدوار بودم که دکترهای تهران، چشم ایشان معیوب شده و قابل معالجه و اصلاح نیست. البته بعد از دو سه سال یک چشم ایشان، معالجه شد و تا آخر عمر همان چشمشان می دید. اما در آن زمان مطلقا نمی دید و باید دستشان را می گرفتیم و راه می بردیم. لذا برای من غصه درست شده بود. اگر پدر را رها می کردم و به قم می آمدم ایشان مجبور بودند گوشه ای در خانه بنشینند، و قادر به مطالعه و معاشرت و هیچ کاری نبود و این برای من خیلی سخت بود ایشان هم یک انس بخصوصی داشت، با برادرهای دیگر این قدر انس نداشت. با من دکتر می رفت و برایش آسان نبود که با دیگران به دکتر برود. بنده وقتی نزد ایشان بودم برایش کتاب می خواندم و با هم بحث علمی می کردیم و از این رو، با من مأنوس بود، برادرهای دیگر این فرصت را نداشتند و یا نمی شد. به هر حال من احساس کردم که اگر ایشان را در مشهد تنها رها کنم و خودم برگردم و به قم بروم ایشان به یک موجود معطل و از کار افتاده تبدیل می شود و این مسأله برای ایشان بسیار سخت بود. برای من هم خیلی ناگوار بود از طرف دیگی اگر می خواستم ایشان را همراهی کنم و از قم دست بردارم این هم برای من غیر قابل تحمل بود. زیرا که با قم انس گرفته و تصمیم گرفته بودم تا آخر عمر در قم بمانم و از قم خارج نشوم. اساتیدی که من در آن زمان داشتم، بخصوص بعضی از آنها اصرار داشتند که من از قم نروم. می گفتند: اگر تو در قم بمانی ممکن است که برای آینده مفید باشی. خود من هم خیلی دلبسته بودم که در قم بمانم. به سر یک دو راهی گیر کرده بودم. این مسأله در اوقاتی بود که ما برای معالجه ایشان به تهران آمده بودیم. روزهای سختی را من در حال تردید گذراندم. یک روز خیلی ناراحت بودم و شدیدا در حال تردید و نگرانی و اضطراب به سر می بردم. البته تصمیم من بیشتر بر این بود که ایشان را به مشهد ببرم و در آنجا بگذارم و به قم برگردم. اما چون برایم سخت و ناگوار بود به سراغ یکی از دوستانم که در همین
چهار راه حسن آباد تهران منزلی داشت رفتم. مرد اهل معنا و با معرفتی بود. دیدم دلم خیلی تنگ شده تلفن کردم و گفتم: شما وقت دارید که من پیش شما بیایم؟ گفت: بله.
عصر تابستانی بود که من به منزل ایشان رفتم و قضیه را گفتم که من خیلی دلم گرفته و علت ناراحتی من هم همین است و از طرفی نمی توانم پدرم را با این چشم نابینا تنها بگذارم، برایم سخت است. از طرفی هم اگر بنا داشته باشد پدرم را همراهی می کنم من دنیا و آخرتم را در قم می بینم و اگر اهل دنیا هم باشد دنیای من در قم است و اگر اهل آخرت هم باشم آخرت من هم در قم است. دنیا و آخرت من در قم است من باید از دنیا و آخرتم بگذرم که با پدرم بروم و در مشهد بمانم.
آن دوست یک تأمل مختصری کرد و گفت: شما بیا یک کاری بکن و برای خدا از قم دست بکش و برو در مشهد بمان. خدا دنیا و آخرت تو را می تواند از قم به مشهد منتقل کند.
من یک تأملی کردم و دیدم عجب حرفی است. انسان می تواند با خدا معامله کند من تصور می کردم دنیا و آخرتم در قم است. اگر در قم می ماندم، هم به شهر قم علاقه داشتم و هم به حوزه علمیه علاقه داشتم و هم به آن حجره ای که در قم داشتم علاقه داشتم.
اصلا از قم دل نمیکندم و تصورم این بود که دنیا و آخرتم در قم است. دیدم این حرف خوبی است و برای خاطر خدا پدر را به مشهد می برم و پهلویش می مانم.