لحظه ایثار خیرالناس شد
نوبت جانبازی #عباس شد
از کمان خیمه چون تیری شتافت
سینه دریای لشگر را شکافت
سد پولادین دشمن را شکست
تا به آب دریا یافت دست
آب بر آن شد که طنازی کند
خواست تا با هستیش بازی کند
بوسـه زد پیوسته او را بر رکـاب
کی لبت عطشان منم من آب #آب
بسکه موج بحر پایش را فشرد
خم شد و دستی به زیر آب برد
گفت ای آب سردِ سردِ سرد
اینقَدَر بیهوده دور من نگرد
چند گوئی جرعه ای از من بنوش
رو بپرس اصغر چرا رفته زهوش
بسکه عطشانند آل فاطمـه
اشک هم خشکیده در چشم همه
آب آب تـشنگـان زد آتـشـم
خجلت از سقایی خود میکشم
کاش از اول نام من #سقا نبود
یا در این صحرای خون دریا نبود
خویش فانی در هوالموجود کرد
رو به سوی کعبه مقصود کرد
چون کمر بهر طواف عشق بست
در طواف اولش افتاد دست
طوف دوم در مطاف داورش
شد فدای دوست دست دیگرش
دور سوم خون به جای اشک خورد
تیر دشمن آمد و بر مشک خورد
دور چارم داشت عزم ترک سر
کرد پیش تیر چشمش را سپر
دور پنجم با عمود آهنین
گشت سرو قامتش نقش زمین
گشت در دور ششم از تیغ تیز
عضو عضوش قطعه قطعه ریز ریز
دور هفتم داده بود از کف قرار
خویشتن را دید در آغوش یار
شد سراپا چشم زخم پیکرش
دید زهرا (س) را به بالای سرش
با زبان حال میگفتش #بتول
آفرین عباس من حجت قبول
آه از تیر ، آه از مشک ، لعنت به تیر بر مشک
#فداک_یاعباس
🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
لحظه ایثار خیرالناس شد
نوبت جانبازی #عباس شد
از کمان خیمه چون تیری شتافت
سینه دریای لشگر را شکافت
سد پولادین دشمن را شکست
تا به آب دریا یافت دست
آب بر آن شد که طنازی کند
خواست تا با هستیش بازی کند
بوسـه زد پیوسته او را بر رکـاب
کی لبت عطشان منم من آب #آب
بسکه موج بحر پایش را فشرد
خم شد و دستی به زیر آب برد
گفت ای آب سردِ سردِ سرد
اینقَدَر بیهوده دور من نگرد
چند گوئی جرعه ای از من بنوش
رو بپرس اصغر چرا رفته زهوش
بسکه عطشانند آل فاطمـه
اشک هم خشکیده در چشم همه
آب آب تـشنگـان زد آتـشـم
خجلت از سقایی خود میکشم
کاش از اول نام من #سقا نبود
یا در این صحرای خون دریا نبود
خویش فانی در هوالموجود کرد
رو به سوی کعبه مقصود کرد
چون کمر بهر طواف عشق بست
در طواف اولش افتاد دست
طوف دوم در مطاف داورش
شد فدای دوست دست دیگرش
دور سوم خون به جای اشک خورد
تیر دشمن آمد و بر مشک خورد
دور چارم داشت عزم ترک سر
کرد پیش تیر چشمش را سپر
دور پنجم با عمود آهنین
گشت سرو قامتش نقش زمین
گشت در دور ششم از تیغ تیز
عضو عضوش قطعه قطعه ریز ریز
دور هفتم داده بود از کف قرار
خویشتن را دید در آغوش یار
شد سراپا چشم زخم پیکرش
دید زهرا (س) را به بالای سرش
با زبان حال میگفتش #بتول
آفرین عباس من حجت قبول
آه از تیر ، آه از مشک ، لعنت به تیر بر مشک
#فداک_یاعباس
🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴