#داستان آموزنده
اهالی روستایی به دليل بی آبی تصميم گرفتند برای نزول باران،نماز استسقاء بخوانند،نزد روحانی روستا رفتند و از او خواستند تا زمانی برای نماز باران مشخص نمايد،روحانی به آنها گفت: روزی با پای برهنه بيرون از آبادی همه حاضر شويد تا نماز باران بخوانيم،روزی كه تمام اهالی برای دعا و نماز در محل مقرر جمع شدند،روحانی به جمعيت نگاهی كرد و توجه او به يك پسر بچه جلب شد كه با چتر آمده بود،روحانی جمعيت را رها كرده و به طرف خانه بازگشت،مردم متعجب دور او حلقه زدند كه پس چرا نماز باران نمی خوانی؟او به مردم گفت:چون در ميان شما فقط اين پسر بچه اعتقاد واقعی به خدا دارد و با #توكل به او،به اينجا آمده و اشارهای به پسر بچهایی كه با چتر آمده بود نمود.
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗯داستانی زیبا از توکل در زندگی
🗯ازدواج به شرط چک سفید امضاء‼️
🗯با این داستان معنای #توکل روشن میشود
🗯 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت سالروز ازدواج امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و حضرت زهرا سلاماللهعلیها