eitaa logo
گسترده پُربازده اُفق
1.6هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
189 ویدیو
104 فایل
@Porbazdeh ✰✰✰✰✰ تعرفه تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/2767650827Cfac1ee5697 فیش های واریز @VarizeOfogh ادمین رزرو @r_a_kh
مشاهده در ایتا
دانلود
💯 تو یه قدمیم ایستاد و دستش رو به طرف صورتم آورد. ناخواسته خودم رو جمع کردم. دست پدر متوقف شد و نیزه‌ی چشم‌هاش رو به چشم‌هام دوخت. قصد زدن نداشت. پس دوباره به حالت اول برگشتم. دست پدر راهش رو ادامه داد و انگشت‌هاش زیر چونه‌ام ثابت شد. صورتم رو کمی چرخوند و نگاهی کرد. -جای دست کیه روی صورتت؟ با صدای خیلی ضعیف لب زدم: -بهزاد. کمی سرش رو چرخوند و با چشم غره به بهزاد نگاه کرد. با گوشه‌ی چشم بهزاد رو می‌دیدم. با نگاه پدر سرش رو پایین انداخت. پدر دستش رو از زیر چونه‌ام برداشت.👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1906311175C8cd007c689