انا لله و انا الیه راجعون
🌷سردار سرافراز
حاج حسین اسداللهی هم آسمانی شد....
🔺تصویری از سردار شهید حاج حسین اسدالهی و حاج قاسم سلیمانی در خطوط نبرد
🔺سردار رشید اسلام از پیشکسوتان دفاع مقدس، فرمانده سابق لشکر ۲۷ محمد رسول الله، از فرماندهان جبهه مقاومت، فرمانده سلحشور مدافعان حرم فرمانده گمنام مدافع حرم و جهادگر عرصه سازندگی
🔺این شهید بزرگوار در اثر عارضه شیمیائی در شب مبعث پیامبر اکرم صل الله علیه و آله دعوت حق را لبیک گفت و به جمع رفقا و یاران شهیدش ملحق شد.
#شهادت_مبارک
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
#پروفایل_شهدا[🌸]
#شهید_احمد_مشلب🌹
●•●🍭•●•🌸●•●🎈●
اے" #شهیـد"...🕊❣
اجابت ڪن دل خستهامرا...
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
#وصيت_شهدا:
#محمد_تقی_ذوالفقاری 🌸🌺🌼
« يا ايها الذين امنو استعينوا باصبر و الصلوه ان الله مع الصابرين ».
ميخواستم چند كلمهاي از #دردها و #غمهايي كه چون كوه بر روي دوشم سنگيني ميكند با شما صحبت كنم، اما نميدانم چطور؟ از جبهه بگويم يا از شهادت؟ 😔
وقتي در #جبهه به چهرههاي رزمندگان نگاه ميكنيد معلوم ميشود چه كسي #شهيد ميشود؛ 🕊
زيرا، معنويت در چهره آنها موج ميزند.
آنها به سوي #معشوق 💓 كه سالها در انتظار وصالش بودند ميروند.
خوشا به حال آنان كه دنياي فاني را رها ميكنند و به سوي زندگي جاودانه يعني #بهشتي كه در انتظار آنهاست ميروند. آنها به نداي « هل من ناصر ينصرني » قافله سالار خود #امامحسينعليهالسلام پاسخ دادند اما ما از قافله عقب ماندهايم.😥
به هر حال مادرم! سلام گرمم را بپذير. در اين مدت غمها و غصههاي زيادي براي شما پديد آوردم، من را #حلال كن.
« ايخوش آنروز كزين منزل ويران بروم
راحت جانطلبم وز پيجانان بروم »
پدر و مادر عزيزم 💔!
اگر يكي از ما رفتيم و #شهيد شديم شيون نكنيد. گريه شما براي مظلوميت #امامحسينعليهالسلام باشد؛
زيرا، #امامحسينعليهالسلام با ياران با وفايش با لب #تشنه و در حالي كه خيمههاي آنان را به آتش 🔥 كشيده بودند با شمشيرهاي اين ديوانگان و يزيديان پليد به #شهادت 🕊 رسيدند.
┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
🌸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ🌸
🎉رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به حضرت علی (علیه السلام) فرمود : هر کس بر من صلوات بفرستد شفاعت من بر او واجب می شود🎉
سلام و عرض ادب
و تبریک عید مبعث به تمام اعضای گرامی
🔻ختم #صلوات_دسته_جمعی بزرگ امروز به مناسبت عید مبعث
🌹مهلت ارسال: از امروز تا فردا 24 شب فرصت دارید 🌹
هرکسی تمایل داشت در ختم #صلوات_دسته_جمعی شرکت کنه فقط تعداد صلوات را به آیدی زیر اعلام کنه
🎉 @khadem_Shohada7 🎉
🎊برقامت دلربای احمد صلوات🎊
🎊برطاق دو ابروی محمد صلوات🎊
🎊بر وارث مصطفی امام برحق🎊
🎊آن مصلح کل، ولی سرمد صلوات🎊
روزتون شاد پر از انرژی 😍
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
#شهیدانه 💚
چـہ قشـنگـ چیـدہ شـده اند..😍🍂
یعنے از ایـن همـہ
یڪے قسمتـ من نمیـشود😔💔
شـهداء گـاهے نگـاهے🙏✨
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
مشهدبهترین پناهه-حسین طاهری@shiasalam.mp3
3.71M
#زمینه
🌸از در این خونه بوده این همه بها گرفتم
🌸من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
#حسین_طاهری
┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
29.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠حالِ هَمو خُوب کُنیم...
پیشنهاد ویژه دانلود...
#استاد_دانشمند
#سخنرانی
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
🖤✨
حـرم...
دلتنگ/...
#پروفایل
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
#اقیانوس_مشرق
#کافه_کتاب
#امام_رضا_علیه_السلام
جوان است و عاشق و سر به هوا
همه ی لذت های دنیا را با هم می خواهد
به هیچ چیز هم اعتقاد ندارد جز شنیده هایش
دنبالش برود حتما به آن می رسد ، قدرت و انگیزه جوانیش را بر می دارد و می افتد دنبال عشقش....
دلتنگ/...
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
🌹🍁🌹🍁🌹🍁
خداونــدا
تو میدانی انچه را که من نمیدانم
در دانستن تو ارامشیست
در ندانستن من تلاطمهاست
تو خود با ارامشت تلاطمم را آرام ساز...
#سمت_خدا
#خدای__من
دلتنگ/...
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
صــــــــــلوات خاصه امام هشتم به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات👇
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
#ساعت_رضوی
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
#برشی_از_کتاب ✂️
من دستان کسی را طلب می کنم که وقتی دستم را می گیرد ،
نه به دره ای بیافتم نه به کوهی برخورد کنم و نه از مقابل و پشت سرم تصادفی رخ بدهد .
وجودش بر تمام زندگی ام سایه بیاندازد و مرا همراه خودش تا فرا آبادی ها ببرد .
وجودی ماورایی میخواهم...
#رنج_مقدس
دلتنگ/...
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
قائـم'🌿|🇮🇷 𝐐𝐀𝐄𝐌 🇵🇸
#برشی_از_کتاب ✂️ من دستان کسی را طلب می کنم که وقتی دستم را می گیرد ، نه به دره ای بیافتم نه به کو
کارای لذت بخش💫
جمعیش بیشتر حال میده!!😍
مثل
کتاب📖 خوندن!!
میخوایم یه کتاب📚 خوشمزه🍧 رو با همدیگه بخونیم،
تو و رفقات هم دعوتی...😋
نگی نگفتیم...😜
#رنج_مقدس
#نرجس_شکوریان_فرد
دلتنگ/...
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
#رنج_مقدس
#قسمت_اول
چمدان قدیمی مادربزرگ را می گذارم روی زمین و زیپش رامی کشم. یکی دوجا دندانه هایش کج شده است و گیر می کند. کمی فشار می آورم. درش راباز می کنم. علی شانه اش رابه در قهوه ای اتاقم تکیه داده است ولحظه ایی چشم از من برنمی دارد. حال مسافر کوچولو را دارم که هم به سیاره اش علاقه مند است و هم مجبوراست به سیاره ی دیگری برود. بیست سال درتنهایی خودم، دوراز خانواده، کنارپدربزرگ و مادربزرگ زندگی کرده ام و حالا از رو به رو شدن با آدم هایی که هر کدام رنگ و فکری متفاوت دارند می ترسم. من نمی توانم مثل شازده کوچولو از کنار فلسفه هایی که هرکس برای زندگی و کار و بارش می بافد چشم فرو ببندم و بی خیال بگذرم.
صبح به گل های باغچه آب داده بودم و حیاط رابا اینکه تمیز بود، دوباره آب و جارو کرده بودم. می خواستم سیاره ام راترک کنم و راهی شوم. علی بالاخره سکوتش را می شکند و آرام صدایم می کند. از دنیای فکر و خیالم بیرون می پرم ونگاهش می کنم. چشمان قهوه ایی درشتش راتنگ کرده، ابروهارادرهم کشیده و منتظر است جوابی از من بشنود. لباس ها و وسایلم راجمع کرده ام. در کمد خالی ام را می بندم. کشوها را دوباره نگاه می کنم، چه زود مجبور شدم از تمام خاطرات کودکی ام خداحافظی کنم و همه شیطنت های آزادانه ی نوجوانی ام را پشت دیوارهای این خانه امانت بگذارم و بروم؛ دیوارهای کوتاهی که به بلندی اعتماد به مردم بود.
از حالا دلم برای باغچه و درخت های میوه اش، برای ماهی های قرمز حوض بزرگش، حتی دلم برای سنگ های کف حیاطش تنگ می شود. چقدر همه اصرار می کردند پدربزرگ حیاط را موزاییک کند ومن خوشحال می شدم که قبول نمی کرد. راه رفتن روی سنگ ریزه ها و رسیدگی به سبزی ها و گل ها حس خاصی داشت. انگار با پستی ها و بلندی هایشان، کف پایت راماساژ می دهند و خستگی بدنت را بیرون می کشند؛ اما حالا این سنگ ریزه ها هم سکوت کرده اند. بهت زده اند انگار؛ مثل من که وامانده ام.
علی مقابلم می نشیند و کمک می کند تا در چمدان را ببندم. یک ساک پر از لباس ها و وسایل دوست داشتنی ام را می بندم تابه کسی هدیه دهم. برایم مهم نیست چه کسی از آنها استفاده خواهد کرد، اما می دانم که این میل و کششم به دیگر شدن، به متفاوت زندگی کردن، اصالت و عمق بیشتری دارد. باید سیاره ام راترک کنم.
وقتی که از روی تاقچه، قاب عکس جوانی پدربزرگ و مادربزرگ را برمی دارم، حس تمام شدن مثل دردی در قلبم می پیچد و در رگ هایم جریان پیدا می کند. انگار صدای پدربزرگ را می شنوم که می گوید: می بینی لیلا جان! توبزرگ شدی و زیبا. ما پیر شدیم و چروکیده. قربون قد و بالات.
گل های خشک روی تاقچه ام را نگاه می کنم. باچه علاقه ای از کوه و دشت می چیدمشان و تا خشک شود عاشقانه نگاهشان می کردم، اما حالا از همه ی گذشته ام باید بگذرم. انگار خشکی آنها آینده ام را افسرده می کند. مادر با چشمانی سرخ از گریه درحالی که لبخند بر لب دارد، با ظرف میوه داخل می شود. خانه را جمع و جور و کارتن ها را بسته بندی کرده تا حاصل یک عمر تعلق و دلبستگی مادربزرگ را به دیگری بسپارد، دلبستگی ها و وابستگی ها بگذارند یا نگذارند، باید گذاشت و گذشت.
سرم را بالا میآورم. این ده روز که مادربزرگ رفته و هر روز فقط چشم دنبال جای خالیاش گرداندهام، آنقدر گریه کردهام که سرم چند برابر سنگینتر از همیشه شده است. مادر دستش را روی زانویم میگذارد و آرام آرام نوازش میکند. از عالم خیالم نجات پیدا میکنم.
– لیلاجان! خیلیها به خاطرحسادت و رسیدن به پول و شهرت، سختی میکشند، اما تو فشار تنهایی و سختی کاری که اینجا بر عهده ات بوده متفاوت از اون سختی و رنج بیعاقبته.
با صدای تلفن همراه، نگاه همهمان میرود سمت صفحهای که روشن شده:
– یا خدا! باباتون اومد!
دلتنگ/...
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
#سلام_امام_زمانم❤️
صبـح ☀️
همچـنان جـــای
خـــالیات را نشانــمان
مـیدهــد...💔
سـلام
حاضــرتــرین
غـایــــب زمیـــــن... 😔💔
🌻الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌻
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
#رنج_مقدس
#قسمت_دوم
دکمه وصل را میزند و روی بلندگو میگذارد. انگار دنبال کسی میگردد تا همراهیاش کند. تنهایی نمیتواند این بار را بردارد.
– سلام خانومم.
– سلام. وااای، شما خوبید؟ کجایید الآن؟
صدای مادر میلرزد. دوباره حلقه اشک چشمانش را پر کرده است.
– تازه از هواپیما پیاده شدم. یک ساعت دیگه میرسم انشاءالله. همه خوبند؟
مادر لبش را گاز میگیرد.
– خوبیم. ببین عزیزم. شما نرو خونه.
– خونه نیستید؟
تحمل مادر را ندارم. اشکم سرازیر میشود.
– نه. طالقانیم.
مادر آرام به گریه میافتد. صورت سفیدش قرمز میشود. گوشه چشمانش چند چروک ریز نشسته و با حالت صورتش کم و زیاد میشوند.
پدر هر بار که میرود، چشم انتظاریهای مادر آغاز میشود. انتظار حالت چشمهای او را عوض کرده است. نگاهش عمیقتر و مظلوم شده است. چشمهایش روشنایی دارد، محبت و آرامش دارد.
علی گوشی را میگیرد.
– سلام بابا.
– بَه سلام علی آقا. خوبی بابا؟
– چه عجب! بعد از چند هفته صداتونو شنیدیم!
– خب دیگه، چاره چیه؟ شما هم مرخصی گرفتی همه رفتید ییلاق؟
علی نمیخواهد جواب سؤالهای پدر را بدهد.
– تا یک ساعت دیگه میرسید. نه؟
– بله. فقط علیجان! گوشی رو بده با مادرجون هم حالواحوال کنم. این چند روزه دلتنگ مادر شدم. دوسه بار خوابش رو دیدم. حالا که شما…
و سکوت میکند.
– علی؟
– بله
این را چنان بغضآلود میگوید که هرکس نداند هم متوجه میشود.
– شما چرا وسط هفته اونجایید؟ چرا همهتون… علی… طوری شده؟
صدای هقهق گریه من و مادر اجازه نمیدهد تا چیزی بشنویم…
***
به اتاقم میروم و از پشت پنجره آمدن پدر را میبینم. هر وقت میخواستم مردی را ستایش کنم بیاختیار پدر در ذهنم شکل میگرفت؛ قد بلند و چهارشانه؛ راه رفتنش صلابت خاصی دارد و انگار همیشه کاری دارد که مصمم است آن را انجام دهد.
چشمهایش پر از محبت است و تا به حال خشمش را ندیدهام. علی میرود سمت پدر، فرو رفتن دو مرد در آغوش هم و لرزش شانههایشان، چشمه اشکم را دوباره جوشان میکند. این لحظهها برایم ترنم شادیهای کودکانه و خیالهای نوجوانانهام را کمرنگ میکند.
درِ اتاقم را که باز میکند، به سمتم میآید و مرا تنگ در آغوش میفشارد؛ اشک چیزی نیست که بشود مقابلش سد ساخت؛ آن هم برای من که تمام لحظات این بیست سال پر از خاطرهام را باید در صندوقچه همین خانه بگذارم و ترکشان کنم.
دلتنگ/...
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
#تقویم_99_رو_دیدین؟😃
+ولادت امام زمان که نیمه ی شعبان باشه روز جمعه هست ^_^
+اولین روز ماه رمضون جمعه هست.🦋
+شب قدر و شهادت امام علی جمعه هست. 😍
+ولادت امام رضا و امام حسن عسکری و علی اکبر و حضرت اباالفضل جمعه هست💕
+اولین روز محرم و آغاز سال قمری جمعه هست♥️
+اربعین امام حسین جمعه هست 🌹
+عید قربان که حضرت ابراهیم میخواست پسرش رو سر ببره جمعه هست.🌸
+عید مباهله جمعه هست🌷
+رحلت پیامبر و حضرت معصومه و شهادت امام حسن و امام موسی کاظم علیه السلام جمعه هست😇
+جنگ جمل جمعه هست🙃
+ ولادت حضرت عیسی مسیح جمعه هست🤩
+ولادت امام علی و شروع ایام البیض جمعه هست🌺
[وبه نظر من از همه مهمتر]
دحوالارض که روز آفرینش زمین و سقوط آدم و حوا از بهشت به زمین بود جمعه هست🌼
-
-
بااین همه جمعه ی پُرماجرا مگه میشه بگی بوی ظهور نمیاد؟!😍
هرچی مناسباتِ افتاده جمعه
ان شاءالله ظهور هم بهشون اضافه بشه☺️
🎯نشر دهید‼
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
❣️☺️❣️☺️❣️☺️❣️
شــب جمــعه است، هــوایت نکنم مــمیرم
#پروفایل
دلتنگ/...
┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•