#ارسالی 🙏🏻
بسم رب الشهدا و الصدیقین
من باید برم ....
آره برم سرم بره...
این نوحه خیلی منو تکون داد
اما
مرداد ۹۶ توی مراسم فوت فامیل بودیم
دیدم اکثرا دارن درباره یه نفر صحبت میکنند
پرس و جو کردم
گفتن
یه پاسدار رو تو سوریه سر بریدن داعشیا
گفتن فیلمشم اومده
گفتم اسمش چیه؟
یکی گفت فکر میکنم حججی...
من فقط دوره انتخابات ۹۶ موقتی تو فضای مجازی بودم واسه همینم بقیه زودتر خبر رو دیدن و فیلمشو دیدن
چیزی که معلوم بود اینکه با بقیه فرق داره...
راست میگفتن...
شهید محسن حججی فرق داره...
به قول حضرت آقا ایشون مارو #سربلند کردند.
من اینقدر شرمنده شهدا هستم که نمیدونم با رویی اینو مینویسم
ولی
محسن جان
وقتی اولین بار صداتو شنیدم منم مثل تقریبا همه مردم که صداتو میشنیدن خیلی ناراحت شدم
اما میدونم که اکثر ناراحت شده ها فقط ناراحت میشن
اما تو ای شهید عزیز
وقتی غریبی اخت الحسین حضرت زینب کبری سلام الله علیه
رو دیدی
ناراحتیت رو به عزم تبدیل کردی
اراده ای داشتی محکمتر از کوه ها و صخره ها...
بی پرده بگم ....
مرگ رو تحقیر کردی...
دل از دنیای خاکی دنیا زده ها بریدی...
خاک که به قول شهید آوینی مظهر عجز مخلوق در برابر خالق هست
تو نمرده ای بلکه نزد خداوند متعال روزی میخوری...
ای شهید عزیز
دست منو هم بگیر
منم مثل اکثر ناراحت ها ، فقط ناراحتم
اما میخوام ادامه دهنده راه شهادتت باشم
راهی که نشاط آور و معراجی کننده است...
حرم حضرت زینب سلام الله علیه
به برکت امثال تو ای محسن عزیزم
شده مامن آنها که
«انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» را زمرمه میکنند...
محسن جان تا آخر پای انقلاب و ولی فقیه مانده ام
پای حضرت آقا مانده ام
حضرت آقایی که گفتی مطمئنی نایب امام زمان عج است...
وظیفمه که پای رهبر عزیزم بمونم
هر کی رهبری رو اطاعت نکنه ضرر کرده...
هر شهید مدافع حرم چندین شهید رو آماده شهادت میکنه...
اللهم ارزقنا توفیق شفاعت الحسین
و زیارت الحسین
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کتاب «سربلند» روایتی مستند از زندگی شهید مدافع حرم محسن حججی
#سربلند
#پیشنهاد_مطالعه
کانال شهید سربلند
🌹 @shahidesarboland🌹
4_5942745161401369645.mp3
6.9M
یه جوون با صفا و آسمونی🌿
بوسه زد به پاهای پدر بلند شد❤️😘
سرشو رو دست گرفت برای زینب💚
تا که تو تموم سرها #سربلند شد
🎤سیدرضا نریمانی
#مداحی
#تقدیم_به_شهید_بی_سر_شهید_حججی
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
#چادرم_آرامشم
@Chadorya
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
مـحـسـن آرزوت چـیـه؟!
.
.
.
دراز کشیـده بودیم. با کلی ذوق و شوق بهش گفتم :
" اوج آرزوم اینه که پــولــــدار باشم،
یه خــ🏠ــونه تو بـهترین نقطه اصفهان،
ســــفر های خـارج، گشت و گذار و... "
ازش پرسیدم خب مـحـسـن تـو آرزوت چـیـه؟!
نه گذاشت نه برداشت، گفت :💕"شـــهــادت"💕
📚برشی از کتاب #سربلند
صفحه ی ۱۶۷
🌹 @shahidesarboland🌹
ڪانال شهید سربلند
مـحـسـن آرزوت چـیـه؟!
.
.
.
دراز کشیـده بودیم. با کلی ذوق و شوق بهش گفتم :
" اوج آرزوم اینه که پــولــــدار باشم،
یه خــ🏠ــونه تو بـهترین نقطه اصفهان،
ســــفر های خـارج، گشت و گذار و... "
ازش پرسیدم خب مـحـسـن تـو آرزوت چـیـه؟!
نه گذاشت نه برداشت، گفت :💕"شـــهــادت"💕
📚برشی از کتاب #سربلند
صفحه ی ۱۶۷
🌹 @shahidesarboland🌹
ڪانال شهید سربلند
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
◀ دعـا کـن فـقـط!
هر شـب وسـطِ های های گریه هایش😢می زد روی شانه ام:
"رفیق! دعا کن منم این طور شهید بشم💔" ؛ .
وقتی از ارباً اربا شدن علی اکبر (ع) می خواند😔،
وقتی از گلوی بریده ی حضرت علی اصغر (ع) می گفت😔،
وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس (ع) می گفت😭،
.
وقتی از بی سر شدن امام حسین (ع) ضجه می زد😭 و .
حتی از اسارت حضرت زینب (س)😔.
یک شب از دستش کلافه شدم، بهش توپیدم: .
"مسخره کردی ما رو هر شب هر شب دوست داری یه شکلی #شهید بشی!😑
.
لبخندی زد و گفت: "حاجی، دعا کن فقط! 😇🙏"
برشی از کتاب #سربلند
شهید محسن حججی 🌹
@shahidesarboland
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
.
محـرم و صـفـر🏴
.
دومـاه محـرم و صـفــر کامـل لبـاس مشـکـی مـی پوشـید.▪️
از چـهل روز قــبل از عاشـورا شــروع مـی کـرد زیارت عاشـورا خواندن،👌
بعد از عاشـورا تا اربعیــن هم یک چـله دیگر مـی خواند.
تخـمه و آجـیل و خـوراکـی های ایام شـادی هم تعــطـیل.❌
از آن سـال که روضـه های دونفــره مان سه نفــره شد، برای علـی هم
جـدا روضـه مـی خـواند و سـینــه مـی زد.💔😔
.
#شهید_محسن_حججی
برشی از کتاب #سربلند
صفحه ی ۸۰ 🌹
@shahidesarboland
.
" بسم رب الشهداء و الصدیقین "
.
◀مـداح
.
رفتیـم طلائیـه💛. بعد از اینـکه منبری روضه خواند،محـسـن همه را به خـط کرد
تا سینـه بزنیـم. چند تا از مداحی های محـمود کریمی را خیـلـی خــوب خوانـد.👌😍
از آنـجا معروف شد به حاج محسن چـیذری.😄 بـچه ها می گفتنـد:
" حاج محمـود رو می شناسـی؟ این محسنشونه!😉" ازش می پرسیدیم:
" برنامه ی بعدی تون کجاست؟ می گفت " دیگه بیـایـد چیـذر.😌 "
کار به جایی رسید که دانشجویان آمده بودند که: " ما مداح نداریم،
میشـه بـرای کـاروان ما هـم بـخـونــی؟ "😅
.
برشی از کتاب #سربلند
صفحه ی ۱۵۲
@shahidesarboland
📚برشی از کتاب #سربلند
📝زمزمه🎶 رفتن محسن به #سپاه اول توی خانواده خانمش پیچید. من خودم دوست داشتم عضو سپاه شوم. همان اوایل جنگ💥 که رفتم #جبهه. خب نشد🚫؛ اما درمورد محسن مخالفت کردم که جای پایش را سفت کنم تا فردا کسی #اعتراض نکند.
📝به پدرخانمش گفتم: آدم #نظامی اختیارش دست خودش نیست❌. شب و نصفهشب زنگ میزنند☎️ باید زن و بچه رو ول کنه بره به امون خدا. بعدا گله نکنی!
📝به مادرش هم گفتم:کسی که سپاه بره #جون_سالم به در نمیبره. یا شل و پل میشه یا #کشته. بعدا گریه و زاری😭 نکنی.از وقتی رفت توی #سپاه نگرانش بودم. همیشه نگرانش بودم؛⚡️ ولی فکر نمیکردم به این زودی #شهید شود🌷.
📝سیدرضا نریمانی شعری دارد که میگوید:یه دسته گل دارم برای این #حرم میدم... روی این شعر #حساس بودم. اگر میشنیدم به هم میریختم😥. کسی حق نداشت توی خانهی ما🏡 این مداحی را گوش کند🎧 یا بخواند...
راوی:پدر شهید
#شهید_محسن_حججی💔
@shahidesarboland
📚برشی از کتاب #سربلند
📝کم کم با جلسات #آیتالله_ناصری آشنا شد. #جمعهها زمان رفتنمان به تختفولاد را با ساعت کلاس⌚️ اخلاق آیتالله ناصری تنظیم میکردیم. مدام #نکتهبرداری میکرد. از آن زمان بیشتر به خودش سخت میگرفت. #روزههای مستحبیاش شروع شد؛ مخصوصا در ایام خاص👌
📝سال آخر #مجردیاش #کل_ماه شعبان را روزه گرفت. جمعهها بعد از نمازظهر راه میافتادیم🚖 سمت #تختفولاد و سر خاک حاجاحمد افطار میکرد. لابهلای این کلاسهای اخلاق آقای خلیلی به مناسبت هفته دفاعمقدس✌️ #حاجحسینیکتا را دعوت کرد موسسه.
📝حاجحسین آن شب دربارهی "انقطاع الی الله" صحبت کرد که وقتی به #انقطاع رسیدی خدا تو را میخرد😃 و وقتی خدا تو را بخرد #شهید_میشوی. #محسن افتاد دنبال انقطاع. جرقهاش💥 از آن روز خورد.
📝چقدر بابت این حرف گریه کرد😭. روی پایش بند نبود که #رمزانقطاع را پیدا کند. کتاب میخواند📖 و وبگردی میکرد بلکه چیز جدیدی بفهمد و راهی به سویش باز شود💫از بس مطلب پیدا کرد به ذهنش رسید💬 که اینها را برای بقیه هم به اشتراک بگذارد📲
📝وبلاگی راهاندازی کرد به اسم #مصباح که این آخریها تبدیل شد به وبسایت ⇜میثاق خودم این #سایت📱 را برایش راه انداختم. تمرکزش روی #نحوه_شهادت شهدا🌷 بود؛ چهکار کردند که به این درجه رسیدند🕊
#شهید_محسن_حججی
@shahidesarboland
محسن با دوربین گوشیاش📲 از آن عکس📸 گرفت.
پرسان پرسان آنجا را پیدا کردیم. ظرفیت موکب تکمیل بود؛ ولی راهمان دادند.
فردایش مریض شد؛ سرماخوردگی😪 و تبولرز شدید. یک روز کامل توی موکب از زیر پتو بیرون نیامد. ما برایش سوپ🍜 میگرفتیم و میآوردیم. آخرشب بود که روی پا شد. تک و تنها رفت حرم و برگشت.
با بچهها داشتیم برنامه برگشت را میچیدیم. پیشنهاد داد که حتما شب جمعه💔 را بمانیم. میگفت:(( این همه راه کوبیدیم اومدیم کربلا حیفه شب زبارتی آقا از دستمون بره.))😢
بااین حرفش دل همه را راضی کرد. میخواستیم شب جمعه باهم برویم زیارت. ما را قال گذاشت. خودش تنهایی رفت گوشه دنجی پیدا کرد برای زیارت.☹️ در حرم هرچه گشتیم پیدایش نکردیم. صبح که به موکب برگشتیم سر ساعتی که قرارمان بود رسید؛ با یک عالمه مهر و تسبیح📿📿 تربت که برای سوغاتی خریده بود.👌
📚کتاب #سربلند
#اربعین
#شهید_محسن_حججی
@shahidesarboland
•|وقتے شراب عشــــ♥️ـــق را از لاله خوردے
عهد شهادت را به اوج عرش بردے
لبخند زخمت مثل خوابت بی صدا بود
رنگ شهادت در نگاهت بے ریا بود
دیوار سنگر را ضریح راز کردے
با بال زخمے تا خدا پرواز کردے |•
#شهید_محسن_ححجی
#سربلند
🌹 @shahidesarboland🌹
ڪانال شهید سربلند
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
.
◀مـحـسـن آرزوت چـیـه؟!
.
.
.
دراز کشیـده بودیم. با کلی ذوق و شوق بهش گفتم :
.
" اوج آرزوم اینه که پــولــ💰ــدار باشم،
یه خــ🏠ــونه تو بـهترین نقطه اصفهان،
ســ✈️ــفر های خـارج، گشت و گذار و... "
ازش پرسیدم خب مـحـسـن تـو آرزوت چـیـه؟!
.
نه گذاشت نه برداشت، گفت :💕"شـــهــادت"💕
.
.
.
🌹برشی از کتاب#سربلند،صفحه۱۶۷🌹
کـوفــتــی بـگیـریـد ‼️
دو بار اسم نوشت برای سوریه، اما لغو شد.😢
یک دفعه اش که از خوشحالی بچه ها را آش مهمان کرد.😄
سر به سرش می گذاشتیم که اگر نرفتی چطور؟
می گفت: "از حلقوم تک تکتون در میارم😡." خبر رسید مأموریت لغو شده.😶
بچه ها افتادند به جانش: حالا می خوای اون آش رو از حلقوم ما بکشی بیرون؟"😂
می گفت: "کوفتی بگیرید! پولش رو بدید."😑
هر موقع از کوره در می رفت، می گفت: "کوفــتی بگیــرید"😅
برشی از کتاب #سربلند
شهید محسن حججی🌹
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ↧
♚❀ @shahidesarboland❀♛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
.
وضوگرفتن شهید مدافع حرم محسن حججی .
در صحـن حــرم امام رضــا (ع)
.
.
.
[ ... با آداب وضو می گرفت، شیر آب را می بست
.
و دست می کشید و برای مرحله ی بعد شیر را
.
باز می کرد؛ آن هم با آب سرد ... ]
.
.
.
برگرفته از کتاب #سربلند
صفحه ی ۵۶
.
.
👈↩ جهت خریداری کتاب های سربلند و سرمشق از طریق سایت www.manvaketab.ir یا لینک خرید آسان کتاب موجود در استوری های برگزیده اقدام کنید .
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
◀مـرگ با عـزت
هر روز پیش از بیرون آمدن از برجک با دعای محسن کارمان را تمام میکردیم.
یکی از دعا هایش عجیب دلم را لرزاند:😔
"خدایا! مرگی بهمون بده که هـمـه حسـرتـش رو بخورن!"
برگرفته از کتاب #سربلند
صفحه ی ۲۳۱
#سردار_بی_سر
اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج
🌹🌹 به شهید بی سر بپیوندید🌹🌹
•┄═•🕊🌹🕊•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🌹🕊🌹•═┄•۰
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
◀مـحـسـن آرزوت چـیـه؟!
.
دراز کشیـده بودیم. با کلی ذوق و شوق بهش گفتم :
.
" اوج آرزوم اینه که پــولــ💰ــدار باشم،
یه خــ🏠ــونه تو بـهترین نقطه اصفهان،
ســ✈️ــفر های خـارج، گشت و گذار و... "
ازش پرسیدم خب مـحـسـن تـو آرزوت چـیـه؟!
.
نه گذاشت نه برداشت، گفت :💕"شـــهــادت"💕
برشی از کتاب #سربلند
صفحه ی ۱۶۷
#سردار_بی_سر
اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج
🌹🌹 به شهید بی سر بپیوندید🌹🌹
•┄═•🕊🌹🕊•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🌹🕊🌹•═┄•۰
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
◀دعای خیر
وقتی مادری را در کنار مزار شهیدی می دیدیم می رفتیم جلو و التماس دعا می گفتیم.😇
محسن از آن ها درخواست می کرد که در حقمان دعا کنند.🙏
یکی از مادران شهید گفت: "الهی خدا یکی مثل خودتون رو نصیبتون کنه!"😊
این دعا تلنگری شد برایمان. محسن گفت:
"نه حاج خانم! بگو یکی بهتر از خودمون رو نصیب کنه."😄
از آنجا تلاش کردیم برای بهتر شدن. روی خودسازی خیلی کار می کردیم.
برگرفته از کتاب #سربلند
صفحه ی ۱۰۷
#سردار_بی_سر
اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج
🌹🌹 به شهید بی سر بپیوندید🌹🌹
•┄═•🕊🌹🕊•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🌹🕊🌹•═┄•۰
"بسم رب الشهداء والصدیقین"
◀عـشــق شـهــادت
شب ها نور موبایلش را میدیدم که دعا می خواند. میدیدم که نماز شب میخواند. درِ خانه خدا گریه زاری میکند.
قبل تر ها فکر می کردم حاجت دارد، میخواهد ازدواج کند. بعد که ازدواج کرد، فهمیدم نه، حاجتش چیز دیگری است؛ عشق شهادت دارد.
راوی: مادر شهید
برگرفته از کتاب #سربلند
صفحه ی ۳۰
#شهید_محسن_حججی
اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج
🌺🌺 به شهید بی سر بپیوندید🌺🌺
~┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄~
@shahidesarboland
~┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄~
#برشی_از_کتاب_سربلند
📚دوسه ماه قبل از اعزامش مثل همیشه من و محسن را صدا زدند برای تست آمادگی جسمانی. باید دوی سههزار و دویست متر میرفتیم.🏃
بین راه گفت: "حجی آشخوری میکشن!" گفتم: "بیا این دفعه کمتر بدویم تا سری بعد ما رو انتخاب نکنن!" سوت شروع که زدند خرامان خرامان راه افتادیم.🚶
هنوز گرم نشده بودیم که گفت: " ول کن بیا بدویم." پرسیدم: "چرا؟"😕 گفت: "میدونی رفتم برا سوریه اسم نوشتم. می ترسم نمرهم پایین بیاد همین رو عَلم کنند."😅
روزی که آمد خداحافظی برای اعزام دست انداختم دور گردنش و گفتم: " دیدی آخر راهی شدی؟" دستش روی کولم بود که گفت: "توروخدا دعاکن مشکلی پیش نیاد!"🙏
گفتم: "خیالت راحت فقط رفتی حرم حضرت زینب دعام کن؛ یه دونه پرچم هم برام بیار."
چشم انداخت توی چشمم و گفت: " من که دیگه برنمیگردم!"😇 رو ترش کردم: " تو بچه داری دلت میاد؟"😕
دستش را زد به گردنش و گفت: " این رو میبینی؟ بابِ بریدنه!"😊
برگرفته از کتاب #سربلند
صفحه ی ۲۴۰-۲۴۱
#سردار_بی_سر
اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج
🌺🌺 به شهید بی سر بپیوندید🌺🌺
~┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄~
@shahidesarboland
~┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄~
"بسم رب الشهداء والصدیقین"
◀عـشــق شـهــادت
شب ها نور موبایلش را میدیدم که دعا می خواند. میدیدم که نماز شب میخواند. درِ خانه خدا گریه زاری میکند.
قبل تر ها فکر می کردم حاجت دارد، میخواهد ازدواج کند. بعد که ازدواج کرد، فهمیدم نه، حاجتش چیز دیگری است؛ عشق شهادت دارد.
راوی: مادر شهید
برگرفته از کتاب #سربلند
صفحه ی ۳۰
#سردار_بی_سر
اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج
🌺🌺 به شهید بی سر بپیوندید🌺🌺
~┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄~
@shahidesarboland
~┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄~
.
" بسم رب الشهداء و الصدیقین "
.
◀شهر ما ، خانه ما
.
با رفقا جمع شدیم توی پارک. روی چمن ولو شدیم و کیسه ی تخمه را
.
گذاشتیم وسط.😁 محسن حس " شهر ما ، خانه ما " اش گل کرد😊 که
.
پوست تخمه را تف نکنید! 😐 پشت بندش پیشنهاد داد که یکی کفشش را
.
بگذارد وسط. همه چشم ها رفت سمت کفش من.😑 قرعه را به نام من زدند.😢
.
تنها کسی بودم توی جمع که کفش شماره ۴۴می پوشید.😅
برشی از کتاب #سربلند
صفحه ی ۱۸۲
#سردار_بی_سر
اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج
🌺🌺 به شهید بی سر بپیوندید🌺🌺
~┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄~
@shahidesarboland
~┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄~
خاطره اول فصل اول.mp3
12.91M
📚#کتاب_صوتی
🌼#سربلند
روایتهایی از زندگی شهید محسن حججی 💚🕊️🌷
#سردار_بی_سر
•🌸• ↷ #ʝøɪɴ ↯
「°.•🦋 @shahidesarboland♥️•°.」
2020_04_14_09_42_18.mp3
9.17M
📚#کتاب_صوتی
🌸#سربلند
روایتهایی از زندگی شهید محسن حججی 💚🕊️🌷
#سردار_بی_سر
•🌸• ↷ #ʝøɪɴ ↯
「°.•🦋 @shahidesarboland♥️•°.」
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
.
◀مـحـسـن آرزوت چـیـه؟!
.
.
.
دراز کشیـده بودیم. با کلی ذوق و شوق بهش گفتم :
.
" اوج آرزوم اینه که پــولــ💰ــدار باشم،
یه خــ🏠ــونه تو بـهترین نقطه اصفهان،
ســ✈️ــفر های خـارج، گشت و گذار و... "
ازش پرسیدم خب مـحـسـن تـو آرزوت چـیـه؟!
.
نه گذاشت نه برداشت، گفت :💕"شـــهــادت"💕
🌹برشی از کتاب #سربلند،صفحه۱۶۷🌹
•🌸• ↷ #ʝøɪɴ ↯
「°.•🌷 @shahidesarboland 🍃•°.」
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
.
◀هرروز قرآن بخون
.
ازش خواستم نصیحتم کند ، حتی باچند جمله یا یک نکته .
سفارش می کرد :" هرروز قرآن بخون ، حتی شده یک صفحه یا یک آیه . خیلی تو روحیت تأثیر می ذاره ؛ اما وقتی با معنی می خونی تو فکرت هم تأثیر می ذاره.
سوره قیامت را دوست داشت و زیاد از آن حرف می زد ؛ مخصوصا شش آیه ی اولش.
می گفت:" وقتی خدا میگه اثر انگشتت رو درست کرده ، حس می کنی خدا همیشه دنبالت هست . باید خدا رو با تمام وجود یاد کرد "
برشی از کتاب #سربلند
صفحه 145
#سردار_بی_سر
•🌸• ↷ #ʝøɪɴ ↯
「°.•✨ @shahidesarboland 🍃•°.」
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
.
محـرم و صـفـر🏴
.
دومـاه محـرم و صـفــر کامـل لبـاس مشـکـی مـی پوشـید.▪️
از چـهل روز قــبل از عاشـورا شــروع مـی کـرد زیارت عاشـورا خواندن،👌
بعد از عاشـورا تا اربعیــن هم یک چـله دیگر مـی خواند.
تخـمه و آجـیل و خـوراکـی های ایام شـادی هم تعــطـیل.❌
از آن سـال که روضـه های دونفــره مان سه نفــره شد، برای علـی هم
جـدا روضـه مـی خـواند و سـینــه مـی زد.💔😔
.
#شهید_محسن_حججی
برشی از کتاب #سربلند
صفحه ی ۸۰ 🌹
•🌸• ↷ #ʝøɪɴ ↯
「°.•✨ @shahidesarboland 🍃•°.」
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
◀ دعـا کـن فـقـط!
هر شـب وسـطِ های های گریه هایش😢می زد روی شانه ام:
"رفیق! دعا کن منم این طور شهید بشم💔" ؛ .
وقتی از ارباً اربا شدن علی اکبر (ع) می خواند😔،
وقتی از گلوی بریده ی حضرت علی اصغر (ع) می گفت😔،
وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس (ع) می گفت😭،
.
وقتی از بی سر شدن امام حسین (ع) ضجه می زد😭 و .
حتی از اسارت حضرت زینب (س)😔.
یک شب از دستش کلافه شدم، بهش توپیدم: .
"مسخره کردی ما رو هر شب هر شب دوست داری یه شکلی #شهید بشی!😑
.
لبخندی زد و گفت: "حاجی، دعا کن فقط! 😇🙏"
برشی از کتاب #سربلند
شهید محسن حججی 🌹
#سردار_بی_سر
•🍃• #ʝøɪɴ ↷
╭─🖤〰🥀〰🖤─╮
@shahidesarboland
╰─🖤〰🥀〰🖤─╯
هر شب وسطِ های های گریه هایش می زد روی شانه ام:
"رفیق!دعا کن منم اینطور شهید بشم"💔
وقتی از اربا اربا شدن علی اکبر(ع) میخواند،😔
وقتی از گلوی بریده ی حضرت علی اصغر(ع) می گفت،
وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس(ع) می گفت،
وقتی از بی سر شدن امام حسین(ع) ضجه می زد
و حتی از اسارت حضرت زینب(س)...🥀
یک شب از دستش کلافه شدم،بهش توپیدم:
"مسخره کردی مارو هرشب دوست داری یه شکلی #شهید بشی!!
🙂لبخندی زد و گفت:
"حاجی دعا کم فقط!"💔
📕 برشی از کتاب #سربلند
#شهید_محسن_حججی
#سردار_بی_سر
╭─♥️〰🥀〰♥️─╮
@shahidesarboland
╰─♥️〰🥀〰♥️─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا