eitaa logo
قائـم'🌿|🇮🇷 𝐐𝐀𝐄𝐌 🇵🇸
945 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
84 فایل
❏بِسـم‌ِرَب‌ِّنآمَــت‌ْڪِھ‌اِعجٰآزمیڪُنَد•• ❍چِہ‌میشَۅدبـٰاآمَدَنت‌این‌ پـٰآییزرابَھـٰارکُنۍآقـٰاۍقَلبَم +شرط؟! _اگربرای‌خداست‌چراشرط...؟:)🔗🌿 @alaahasan_na !.....آیدی‌جهت‌تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸⊰🇮🇷⊱🌼🍃🌸⊰🇮🇷⊱🌼🍃 🍃 #درد_نوشته...🍃 محسن محسن! محسن محســ❤ـن! برادر شهیدم ،صدامو داری؟؟؟ نگران حیا و عفتیم توی کوچه و بازار!😰 برادر شهیدم! دشمن بصیرت عده ایو گرفته... صدامو داری؟! اینجا زیر بمبـ💥ــاران جنگ نرمیم... زیر ترکش های جنگ #فرهنگی... چند تا از دوستام از دست #رفتن...😔😔 اینجا محاصره #جنگ_نرمه... #تَوَکُلِمــون به خداست... تو هم برامون #دعا کن... محسن محسن! رفیق شهیدم ،صدامو داری؟ #برادرم #راهت_ادامه_دارد_... 🌹 @shahidesarboland🌹 ڪانال شهید سربلند
شهید محسن حججی: اقا علاقه زیادی به کار داشت👌 و انجام می داد ما که دم از رفاقت با میزنیم چقدر این کارو انجام میدهیم⁉️ ⚠️ @shahidesarboland
⚫️امام حسن عسکری یا عسگری؟🤔 عسکری درست است... ✅ عسگری نادرست... ❌ "عسگر" یعنی عقیم و بی‌دانه یعنی امام حسن عسکری(ع) عقیم بوده و فرزندی به نام امام زمان(ع) ندارد...😞 و اینکه در فرهنگ عرب حرف (گ) موجود نیست....❗️ ✔️ و محله‌ای بوده در شهر سامرا که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در آنجا قرار داشت... ◼️خلفای عباسی برای زیر نظر داشتن فعالیت‌های و امام هادی (ع) آن حضرت را در سال 236 ه.ق از مدینه به سامرا انتقال و در محله سکونت دادند. چون امام حسن (ع) و پدر بزرگوارش امام هادی (ع) در محله عسکر زندگی میکردند و به لقب یافتند... دسیسه های دشمن رو خنثی کنیم...💪 پس☝️ تاریخ گواه است که «عسکری» از مشهورترین القاب حضرت است... شهادت (ع) تسلیت باد 🔹 •🍃• #ʝøɪɴ ↷ ╭─🖤〰️🥀〰️🖤─╮ @shahidesarboland ╰─🖤〰️🥀〰️🖤─╯
💻شهادت گرافیک 💯مرکز تخصصی طراحی فایل های گرافیکی و 🖨 قبول سفارش انواع طراحی (لوگو ، پوستر ، جلد و..) با کمترین قیمت ارائه سخنان ناب شهدا در طرح جذاب😍 منبع طراحی های 🌷 🍃 ❤️ 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/248971303Cb1e64f7536
قائـم'🌿|🇮🇷 𝐐𝐀𝐄𝐌 🇵🇸
💥 #قسمت_هفتم و #قسمت_هشتم💥 💢خاطراتی از شهید حججی💢 خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آس
💝زندگینامه 💝 💥💥 دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد. بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای ، دست و بالم بسته میشه. "😉 با این وجود، یکبار پیشنهاد رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."😌 این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد. افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍 در به در دنبال بود.😇💚 . °°°°°°°°° سپاه قبولش نمی کرد.😢 بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐 برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.😮 خیلی این طرف و آن طرف رفت. آخرش هر جور بود درستش کرد.😍💪🏻 این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"😩 آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.🤗 آخر سر قبولش کردند.😇🤗 خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت.😇 رفته بودم سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎 . :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم . تا دم ظهر کلاس بودیم. بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.😳😮 یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"🤨 راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب نکردیم. "😢 فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.🤔 گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇 ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به . مثل باران توی قنوت نماز شبش می ریخت.😭😢 آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.🙄 عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."😌 بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!" گفت: " به خود امام رضا علیه السلام قسم که من حاضرم. خیلی لذت آوره!"😍👌🏻🤗 ✍🌼🍃🌼🍃🌼 🍃ادامه دارد... ✍لطفا فقط با ذکر کپی شود ↘ ┅°•°•°•°═📚═°•°•°•°┅↙ 🖋https://eitaa.com/joinchat/2166358030Cf45cc55346 ↗ ┅ °•°•°•°═📚═°•°•°•°┅↖