🍪 آمد بگذرد، دید یک غلام سیاهی یک گردهی نان دارد، یک سگی هم مقابلش؛
یک لقمه از این نان را خودش میخورد و یک لقمه را به سگ میدهد.
⁉️ حضرت ایستاد تا گردهی نان تمام شد، غلام را خواست؛ فرمود: این رفتاری که کردی که یک لقمه خودت خوردی و یک لقمه به این سگ دادی، این رفتار از کجا بود؟ چجور بین خودت و این سگ این گردهی نان را قسمت کردی؟
🔰 گفت: یابن رسول الله! وقتی نگاه به چشمانش میکردم، حیا مرا گرفت؛ شرم کردم از این حیوان که نگاهش به این گردهی نان دوخته بود و من خودم بخورم و او را نادیده بگیرم؛ لذا باعث شد یک لقمه خودم بخورم یک لقمه به این سگ بدهم.
⁉️ حضرت پرسید: تو که هستی؟
گفت: من غلامی هستم.
⁉️ پرسید: غلام چه کسی هستی؟
گفت: غلام ابان بن عثمان.
👤 فرمود: تو را به خدا قسم میدهم از همینجا نرو تا من برگردم؛ غلام نشست،
حضرت رفت و بعد از اندکی برگشت.
🌴 فرمود: من تو را از مولایت خریدم، در راه خدا آزادت کردم، این باغ را هم از مولایت خریدم به تو بخشیدم.
❇️ حالا کرَم را ببین، عنایت را ببین، از همه کار دست میکشد تا برود مولای این غلام را پیدا کند، غلام را بخرد، آزاد کند، آن باغ و مزرعه را هم بخرد، همانجا به این غلام ببخشد!
⁉️ اگر کسی برای چنین کسی قدمی بردارد، با او چه معاملهای خواهد کرد؟
‼️ ما نمیدانیم خدمت به #امام_مجتبی علیهالسلام چقدر عظمت دارد!
🏆 کسانی که توفیق #خدمت به حضرت مجتبی علیهالسلام را پیدا کردند، باید قدر این #نعمت را بدانند؛ اجر و مزد قابل تصور نیست.
🎙 آیت الله العظمی وحید خراسانی
📆 ۲۶/ شهريور/ ۱۳۸۷
◻️ #کلام_فقیه #حکایت #امام_حسن
☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
🔺🔻
نظر ویژه امام زمان ارواحنا فدا
به زائر جد شهیدش
امام حسین علیه السلام
🔺🔻
👇👇👇👇👇👇
@QASHQAImokeb
💖 خوشا به حال آنها که مورد عنایت #امام_زمان واقع شدند.
🔶 نعلبندی در اصفهان زندگی میکرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به #کربلا؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از یزد رفیق راه شد.
🤒 رفیق بین راه مریض شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب #سیدالشهدا را بدهم؟
ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش.
🕌 وصیت کرد مرکب من و همهی اموالی که با من است مال تو، جنازهی مرا به کربلا برسان.
⚰️ مرد یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر زمین، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، اشک جاری شد. رو به قبر سید الشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر جنازه را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم.
👈 در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه آب زلال جوشید، خود اینها جنازهی این یزدی را غسل دادند، کفن کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه نماز خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در وادی ایمن کربلا دفن کن.
‼️ جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز قافله رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حرفها را چرا میزنی؟ لب فرو بست.
🌃 شبی با اهل و عیالش در خانه نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: ولی عصر #صاحب_الزمان تو را میخواهد.
❇️ همراه او رفت؛ دید قبلهی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای منبر نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا لب بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، #حسین_بن_علی علیهماالسلام، چه نظری داریم.
🎙 بیانات حضرت آیت الله وحید خراسانی
📆 شعبان ۱۴۳۷ قمری
◻️ #کلام_فقیه
#امام_زمان
#حکایت
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅کانال موکب و حسینیه #قشقایی ها در کربلا عمود۸۳۱ در ایتا
👇👇👇👇👇👇👇
QASHQAImokeb
https://eitaa.com/QASHQAImokeb
🌹🌹🌹🌹🌹
✅کانال حسینیه #قشقایی ها در سروش
👇👇👇👇👇
sapp.ir/mokebqashqai
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅کانال حسینیه #قشقایی ها در تلگرام
👇👇👇👇👇
https://telegram.me/QASHQAImokeb
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💠 «ردّوا إليه روحه، فإنّ محمّد بن عليّ قد سألناه.»
@bartarin_hadi
👤 اهل شام بود و زیاد به محضر #امام_باقر صلواتاللهعلیه شرفیاب میشد.
روزی در محفل حضرتش گفت: سوگند به خدا حضور من در خدمت شما به جهت محبّت به شما نیست، در روى زمين كسى را بيش از شما خانواده دشمن نمیدارم، بلکه فقط به خاطر #فصاحت و #دانش شماست که در این محفل حاضر میشوم!
🔆 امام علیه السلام تبسمی نمود و چیزی نفرمود.
🤒 چند روزی گذشت و خبری از جوان نشد؛ حضرت جویای حال آن جوان شد؛ شخصی گفت: او بیمار است.
⚰️ در این حین شخصی وارد شد و گفت: ای فرزند رسول خدا! جوان شامی که در مجلس شما حاضر میشد از دنیا رفت؛ او وصیّت کرده که شما بر جنازهی او نماز بخوانید.
❇️ امام باقر علیهالسلام فرمود: وقتی او را غسل دادید، بگذارید روی سریر باشد و کفن نکنید تا من بیایم.
📿 آنگاه حضرتش برخاست و وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و دعا نمود، سپس سر به سجده گذاشته و سجده را طول داد، بعد برخاست و ردای #رسول_خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بر تن کرد و نعلین بر پا نمود و به سوی او رفت.
👈🏻 وارد خانه شد، آنگاه وارد اتاقی شد که او را غسل میدادند، او را غسل داده روی سریر گذاشته بودند؛ حضرت با نامش او را صدا زد و فرمود: ای فلانی!
✋🏽 ناگاه آن جوان پاسخ داده و لبّیک گفت و سر بلند کرد و نشست؛ حضرت شربت سویقی خواست، به او خورانید.
⁉️ آنگاه پرسید: چه شده به تو؟
🎶 گفت: قبض روح شدم؛ وقتی روح از بدنم خارج شد صدای دلنشینی را شنیدم که تا بحال نیکوتر از آن نشنیدهام که گفتند: «ردّوا إلیه روحه، فإنّ محمّد بن علیّ قد سألناه»؛ روح او را باز گردانید، زیرا #محمد_بن_علی او را از ما خواسته است.
📚 اقتباس از کتاب الثاقب فی المناقب، ص۳۶۹، ح۲.
◼️ #حکایت #امام_باقر علیهالسلام
☑️ @QASHQAImokeb