eitaa logo
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
9.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
5.5هزار ویدیو
50 فایل
روزانه #تفسیری کوتاه از آیات کلام‌الله مجید رو باهم مرور میکنیم (به ترتیب از اول قرآن😍) ‌ ‌🟢 مجموعه تبلیغات بعثت👇 eitaa.com/joinchat/304153330C2ebf875a87 تبلیغات ارزان و پربازده👆👆 ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
ببینید اینجا میفرماید خدا رو داشته باشه. مگه ماها خدا رو دوست نداریم؟ ✅ چرا! اتفاقا هممون خدا رو خیلی دوست داریم. حالا بماند گاهی شیطونی گولمون میزنه! ولی در کل هممون خدا رو دوست داریم. پس چرا به نماز عالی نمیرسیم؟ 💢 چون موقع نماز نمیکنیم به این که ما خدا رو دوست داریم و مهمتر از اون خدا هم ما رو دوست داره...
🌼🌸🍀🌼🌸🍀 🔻رفاقت‌🔻 ✍ زغال‌های خاموش رو کنار زغال‌های روشن میذارند تا روشن بشن، چون اثر داره... ✅️ ما هم مثل همون زغال‌های خاموش هستیم: 👈 اگر کنار کسانی بنشینیم که روشن‌اند، و نورانیّت، گرما و حرارتی دارند، ️ما هم به طفیل آنها روشنی می‌گیریم و گرما و حرارتی پیدا میکنیم، 👈 و گرنه در حسرت می خوریم... ✅️ لذا یکی از حرف‌های جانسوز اهل جهنم همین است: کاش با فلانی نمی‌کردم.❌ یَوْمَ یَعَضُّ اَلظّٰالِمُ عَلیٰ یَدَیْهِ یَقُولُ یٰا لَیْتَنِی اِتَّخَذْتُ مَعَ اَلرَّسُولِ سَبِیلاً، یٰا وَیْلَتیٰ لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاٰناً خَلِیلاً (فرقان/۲۷ و ۲۸) 💢 به خاطر بیاور روزی را که ظالم دست خویش را از شدت به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم.😔 💢 ای وای بر من! کاش فلان شخصِ گمراه را بعنوانِ خود انتخاب نکرده بودم!💔 ، ، ، ، ، . ✅30روز✅30جزء✅30نکته ------------------------------------------- 📡‌ ودرثـواب‌آن‌سهیم‌باشید😊👇 💓|^ @QURAN_SOUND114
🌸🍃﷽🌸🍃 🔻تنظیم کردنِ دوستی‌ها🔻 ✍ بعضی‌ها و چیزهای خدایی رو دوست دارند، ولی بعضی‌ها «غیرِ خدا» رو دوست دارند: 🕋 وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللهِ أَندَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللهِ، وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا للهِ (بقره/۱۶۵) 💢 بعضی از مردم، غیر از خداوند کسانی را انتخاب می‌کنند، و آنها را همچون خدا دوست دارند. 💢 امّا کسانی که ایمان آورده‌اند، محبّتشان به خدا شدیدتر است، و خدا را بیشتر از هر چیزی دوست دارند. آدم باید همیشه مراقب باشه که «چه چیزی» یا «چه کسی» رو دوست داره، چون با همونی که دوست داره، محشور میشه. پیامبر (ص) فرمودند: «لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً، لَحَشَرَهُ اللهُ مَعَهُ». ❌ اگر کسی سنگی را داشته باشد، خداوند او را با همان سنگ محشور می‌کند! 📚 بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۳۸۳. این جمله یعنی اینکه، هر کس با نوعِ دوست داشتنش: ➖ سرنوشت خودش رو معیّن میکنه.. ➖ همنشین خودش رو مشخّص میکنه.. ➖ میزان شعورش رو آشکار میکنه.. ➖ و رتبه و جایگاهِ خودش رو در هستی نشون میده.. 📣 پس حواسمون باشه، دوستی‌هامون رو چطور تنظیم می‌کنیم. ‌ ‌ ‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
۱ ☘ 💥قسمت دهم : کشتي ✔️راوی : برادران شهيد 🔸هنوز مدتي از حضور ابراهيم در باستاني نگذشته بود که به توصيه دوستان و شخص حاج حسن، به سراغ رفت. او در باشگاه در اطراف ميدان خراسان ثبت نام کرد. او کار خود را با وزن 53 کيلو آغاز کرد. آقايان گودرزي و محمدي مربيان خوب ابراهيم درآن دوران بودند. آقاي محمدي، ابراهيم را به خاطر و رفتارش خيلي دوست داشت. آقاي گودرزي خيلي خوب فنون کشتي را به ابراهيم مي آموخت. 🔸هميشه ميگفت: اين پسر خيلي آرومه، اما تو کشتي وقتي زير ميگيره، چون قد بلند و دستاي کشيده و داره مثل حمله ميکنه! او تا امتياز نگيره ول کن نيست. براي همين اسم ابراهيم را گذاشته بود پلنگ خفته! بارها ميگفت: يه روز، اين پسر رو تو مسابقات جهاني ميبينيد، مطمئن باشيد! 🔸سالهاي اول دهه 50 در مسابقات قهرماني نوجوانان تهران شرکت کرد. همه حريفان را با اقتدار شکست داد. او در حالي که 15 سال بيشتر نداشت براي مسابقات کشوري انتخاب شد.مسابقات در روزهاي اول آبان برگزار ميشد ولي ابراهيم در اين مسابقات شرکت نکرد! مربيها خيلي از دست او ناراحت شدند. بعدها فهميديم مسابقات در حضور برگزار ميشد و جوايز هم توسط او اهداء شده. براي همين ابراهيم در مسابقات شرکت نکرده بود. 🔸سال بعد ابراهيم در مسابقات قهرماني آموزشگاهها شرکت کرد و قهرمان شد. همان سال در وزن 62 کيلو در قهرماني باشگاههاي تهران شرکت کرد.در سال بعد از آن در مسابقات قهرماني آموزشگاه ها وقتي ديد صميمي خودش در وزن او، يعني 68 کيلو شرکت کرده، ابراهيم يک وزن بالاتر رفت و در 74 کيلو شرکت کرد. 🔸در آن سال ابراهيم خيره کننده بود و جوان 18 ساله، 74 کيلو آموزشگاهها شد.تبحر خاص ابراهيم در فن لنگ و استفاده به موقع و صحيح از دستان قوي و بلند خود باعث شده بود که به کشتي گيري تمام عيار تبديل شود. ٭٭٭ 🔸صبح زود ابراهيم با وسائل کشتي از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه افتاديم. هر جائي ميرفت دنبالش بوديم! تا اينکه داخل سالنِ هفت تيرِ فعلي رفت. ما هم رفتيم توي سالن و بين تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ بود. ساعتي بعد مسابقات کشتي آغاز شد. آن روز ابراهيم چندکشتي گرفت و همه را پيروز شد. تا اينکه يکدفعه نگاهش به ما افتاد. ما داخل تماشاگرها تشويقش ميکرديم. با عصبانيت به سمت ما آمد. گفت: چرا اومديد اينجا !؟ گفتيم: هيچي، دنبالت اومديم ببينيم کجا ميري. بعد گفت: يعني چي !؟ اينجا جاي شما نيست. زود باشين بريم خونه با تعجب گفتم: مگه چي شده!؟ جواب داد: نبايد اينجا بمونين، پاشين، پاشين بريم خونه. همينطور که حرف ميزد بلندگو اعلام کرد: 🔸کشتي نيمه نهائي وزن 74 کيلو آقايان و تهراني.ابراهيم نگاهي به سمت تشک انداخت و نگاهي به سمت ما. چند لحظه سکوت کرد و رفت سمت تشک.ما هم حسابي داد ميزديم و تشويقش ميکرديم .مربي ابراهيم مرتب داد ميزد و ميگفت كه چه کاري بکن. ولي ابراهيم فقط ميکرد. نيم نگاهي هم به ما مي انداخت. مربي که خيلي عصباني شده بود داد زد: ابرام چرا کشتي نميگيري؟ بزن ديگه. 🔸ابراهيم هم با يك فن زيبا حريف را از روي زمين بلند کرد. بعد هم يک دور چرخيد و او را محکم به تشك کوبيد. هنوز كشتي تمام نشده بود كه از جا بلند شد و از تشک خارج شد. آن روز از دست ما خيلي بود. فکر کردم از اينکه تعقيبش کرديم ناراحت شده، وقتي در راه برگشت صحبت ميکرديم گفت: آدم بايد را براي قوي شدن انجام بده، نه شدن.من هم اگه تو مسابقات شركت ميكنم ميخوام فنون مختلف رو ياد بگيرم.هدف ديگه اي هم ندارم. گفتم: مگه بده آدم قهرمان و مشهور بشه و همه بشناسنش؟! بعد از چند لحظه سکوت گفت: هرکس ظرفيت مشهور شدن رو نداره، از شدن مهمتر اينه که آدم بشيم. 🔸آن روز به فينال رسيد. اما قبل از مسابقه نهائي، همراه ما به خانه برگشت! او عملاً ثابت کرد که رتبه و مقام برايش اهميت ندارد. ابراهيم هميشه جمله معروف امام راحل را ميگفت: ورزش نبايد هدف زندگي شود. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم