eitaa logo
دوستداران استاد قرائتی
77.4هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
5 فایل
《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ》 ✍ارائه گلچینی از بیانات؛ سخنرانی‌ها و کلیپ های استاد قرائتی 💠خادم کانال: @abozar_zaman 💥این‌کانال توسط هواداران استاد اداره می‌شود 💠تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/2574319627C71f3adb31c
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍ابان بن تغلب مى گويد: همراه امام صادق (ع ) طواف كعبه مى نمودم ، يكى از شيعيان با من ملاقات كرد، و از من در خواست رفع حاجتى نمود، گفت :((با من براى حاجتى بيا)). او به من اشاره مى كرد، ولى من مى خواستم به طواف ادامه دهم ، و خوش ‍ نداشتم به او توجه كنم ، و همراهى با امام صادق (ع ) را رها نمايم ، همچنان به طواف ادامه مى دادم ، باز ديدم آن شخص به من اشاره كرد، امام صادق (ع ) او را ديد، و به من فرمود: ((اى ابان ! آيا تو را مى طلبد؟)) گفتم : آرى . فرمود: نزد او برو. گفتم : آيا طوافم را بشكنم ؟ فرمود: آرى . گفتم : گر جه طواف واجب باشد؟ فرمود: آرى ، (بشكن و برو ببين او چه نيازى دارد؟) ابان مى گويد: طواف را رها كردم و همراه آن شيعه نيازمند رفتم ، و سپس باز گشتم و به محضر امام صادق (ع ) رسيدم ، و از آن حضرت پرسيدم : ((به من خبر بده ، حق مؤ من بر مؤ من چه اندازه است ؟)) امام : اى ابان ، از اين پاسخ بگذر (زيرا بسيار مهم است و تو طاقت اداى آن را ندارى ). ابان : چرا قربانت گردم ؟ سپس ابان همواره سؤ ال فوق را تكرار كرد، سر انجام امام صادق (ع ) فرمود: ((اى ابان ! آيا نصف اموالت را به آن نيازمند مى دهى ؟)) وقتى آن حضرت چهره مرا دگرگون ديد فرمود: اى ابان آيا نمى دانى كه خداوند، مؤ منانى را كه ايثارگرند و ديگران را بر خودشان ترجيح مى دهند (به بزرگى ) ياد فرموده است (در آنجا كه در شاءن مؤ منان انصار مى گويد: و يوثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة ((آنان (انصار)، مهاجران را بر خود مقدم مى دارند، هر چند خود شديدا فقير باشند.)) (حشر9) ابان : آرى ، خداوند چنين فرموده است . امام : آگاه باش كه اگر نصف اموالت را به او بدهى ، تازه او را بر خودت ترجيح نداده اى ، بلكه به مساوات با او رفتار نموده اى ، وقتى به او ايثار كرده اى (و طبق آيه فوق ، ايثارگر هستى ) كه از نصف ديگر اموالت نيز چيزى به او بدهى (تا اموال او بر تو، ترجيح يابد) 📚منبع: کتاب داستانهاى اصول كافى 1-2 ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✨﷽✨ 🏴ای نفْس عباس، می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی! ✍ تجلی‌دادن ، این عاطفه‌ی انسانی‌ و اسلامی، یکی از وظایف حادثه‌ی بوده است و گویی این نقش به‌عهده‌ی گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعه‌ی فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است به‌طوری که آب به زیر شکم اسب رسیده‌ و ابوالفضل می‌تواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همین‌که مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی‌ دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آن‌ها همین‌قدر گفته‌اند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت. ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ می‌گوید: فذکر عطش الحسین... یادش افتاد که‌ برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب‌ بنوشم. حالا تاریخ از کجا می‌گوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که‌ بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل‌ تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف می‌زند، خودش را مخاطب قرار داده می‌گوید: ای‌ نفْس عباس! می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو می‌خواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمه‌اش تشنه است و تو می‌خواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم داشتن، رسم چنین نیست. 👤 شهید مطهری 📚 حماسه حسینی | ج1 ص 391 ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✨﷽✨ 🏴ای نفْس عباس، می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی! ✍ تجلی‌دادن ، این عاطفه‌ی انسانی‌ و اسلامی، یکی از وظایف حادثه‌ی بوده است و گویی این نقش به‌عهده‌ی گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعه‌ی فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است به‌طوری که آب به زیر شکم اسب رسیده‌ و ابوالفضل می‌تواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همین‌که مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی‌ دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آن‌ها همین‌قدر گفته‌اند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت. ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ می‌گوید: فذکر عطش الحسین... یادش افتاد که‌ برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب‌ بنوشم. حالا تاریخ از کجا می‌گوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که‌ بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل‌ تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف می‌زند، خودش را مخاطب قرار داده می‌گوید: ای‌ نفْس عباس! می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو می‌خواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمه‌اش تشنه است و تو می‌خواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم داشتن، رسم چنین نیست. 👤 شهید مطهری 📚 حماسه حسینی | ج1 ص 391 ‌‌‌‌✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e