eitaa logo
شهیدحاج قاسم سلیمانی
305 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
10 فایل
هدف از ایجاد این کانال جمع آوری،تنظیم،حفظ و نشر آثار سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی می باشد. «و در میان مردم کسانی هستند که تمام وجود خود را برای خشنودی خدا هزینه می کنند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است.»(بقره 207) ادمین @mahdi_fatemeh59
مشاهده در ایتا
دانلود
God I laughed and laughed to defend my religion I cried and cried الله ضحكت وضحكت للدفاع عن ديني بكيت وبكيت خدایا برای دفاع از دینت خندیدم و خنداندم گریستم و گریاندم.
🔹جلوی مادر شهید نشست، ‌گفت: تو مادر شهید هستی و حق شفاعت داری‌ مادر من که مادر شهید نبود ، حالا که مادر من فوت کرده، تو قول بده مادرم را شفاعت کنی.
سلفی با شهید قاسم سلیمانی در حاشیه مراسم ترحیم پدر سردار امیرعلی حاجی‌زاده...
♨️ از اختصاصی از سردار پر افتخار جهان اسلام، سرباز ولایت ♨️♨️ در این کانال ببینید🔰🔰🔰 @QasemSoleimanii
1.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️خاطره شنیدنی شهید سلیمانی از شهادت حمید باکری @QasemSoleimanii
داستان یک عکس با حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس! +فیلم
داستان یک عکس با حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس! +فیلم به گزارش حلقه وصل، محسن ذوالفقاری در صفحه شخصی خود با ذکر خاطره ای از سردار شهید قاسم سلیمانی نوشت: وقتی به روستایی دورافتاده در اهواز رسیدیم، همراهِ اهوازی ما گفت: « اینجاس!» دور و بر را نگاهی انداختیم. همه چیز عادی بود. باورمان نشد ولی دستپاچه شدیم. سریع دوربین‌ها را برداشتیم و دوان دوان حرکت کردیم. وسط‌های راه یادم افتاد چکمه هم نپوشیدم! با بر روی کیسه گونی هایی نشسته بودند و با مردم خوش و بش می‌کردند. کُپ کرده بودیم که ایشان باشد. چه‌قدر خودمانی و دوست‌داشتنی! در کنار مردم و با مردم! بدون هیچ محافظ و یار و کوپالی در اطرافشان! چه‌قدر آرام و متین! چه‌قدر مهربانانه دستی به سر و روی کودکان و نوجوانان می‌کشیدند! در همین حال و هوایمان سعی داشتیم تمام لحظات را ثبت کنیم. چلیک چلیک عکس می‌گرفتیم که ایشان تکه سنگی برداشتند و به نشانه پرتاب کردن گرفتند و با لبخند گفتند: «عکس نگیرید عزیزانم!» یکی از لباس شخصی‌ها به سمتمان آمد و تذکر داد: «عکس نگیرید! حاجی از عکس خوشش نمی‌آید!» ولی ما گوشمان بدهکار نبود. چه توفیقی بزرگتر از این تا مموری هایمان از عکس‌های حاج قاسم پر بشود. آن هم چنین آزادانه بدون هیچ مجوزی، نظارتی و حفاظتی! در حین عکاسی سعی می‌کردیم حواسمان به صحبت‌های حاجی و گپ و گفته‌هایشان باشد. به همراهشان با اقتدار و جدیت گفتند: «تا ماشین‌ها برای سیل بند نیایند از اینجا بلند نمی‌شوم!» رئیسمون گوشی را داد دستم و گفت: «برو کارهامون رو به حاجی نشون بده.» تا گوشی را گرفتم کنارشان خالی شد. سریع خودم را جا دادم. دست دادم و احوال‌پرسی گرمی کردند. طوری که انگار چندین ساله مرا می‌شناسند. کلیپ را پلی کردم و موبایل را به دست ایشان دادم و عنوان و موضوع نماهنگ را توضیح دادم. چند ثانیه‌ای که از فیلم گذشت حاجی گفت: «کی این رو درست کرده؟» پاسخ دادم: «دوستانمون» تأکید کردند: «دقیقاً کی؟ اینجا هستند؟ نشونشون بده» در لابه‌لای جمعیت یکی‌یکی بچه‌ها را نشان دادم. حاج مسعود، شاه حبیب، داش محسن و آقا مصطفی! به هر کدام نگاهی می‌انداختند و سری تکان می‌دادند و احسنتی به لب داشتند! بعد از آن ماشین‌های سنگین برای کمک به ساختن سیل بند آمدند و حاج قاسم بلند شدند و به درون خانه‌های آب گرفته رفتند. با لهجه و زبان خود اهوازی ها صحبت می‌کردند و از مشکلاتشان می‌پرسیدند و دلداری می‌دادند. چه فضایی شده بود روستا. دل مردم روستا مثل خانه‌هایشان زیر و رو شده بود. این را از نگاه‌ها و رفتارهایشان، از صحبت‌ها و ابراز محبتشان میشد فهمید. در حین همین رفت و آمدها در کوچه پس کوچه‌ها ابومهدی مهندس (فرمانده حشدالشعبی عراق) را تنها گیر آوردیم و فرصت را غنیمت شمردیم و از او مصاحبه‌ای گرفتیم. از او پرسیدم: «چرا در وضعیت فعلی که خود کشور با مشکلاتی مواجه هست به کمک آمدید؟» جواب دادند: «... مردم ایران و عراق یکی هستند. این وظیفه شرعی و انسانی و دینی ما هست.»(فیلم اول) . . فیلم 2: در روستای بعدی که رسیدیم به‌محض رسیدن ماشین ما، حاج قاسم برگشت. از نوجوانی که لباس حاج قاسم بر تن داشت مصاحبه‌ای گرفتیم. خودتون ببینید.
دست‌نوشته‌ حاج قاسم سلیمانی که در شهر تدمر سوریه برای رزمندگان مقاومت نوشته بود... این شأن بندگی خداوند بلند مرتبه است. «اشهد ان محمدا عبده و رسوله» یعنی بندگی با اهمیت تر از رسالت است. التماس دعا برادرتان قاسم سلیمانی ۲۲ رمضان مبارک ۱۴۳۸ هجری شهر تدمر سوریه
✍دست‌نوشته برای همسر دختر عزیزم، هاجر خانم دخترم از خداوند سبحان خواهانم از شفاعت و همنشینی با شهید در رضوان رضایش بهره مند فرماید. برادرت سلیمانی ۱۲/۲ ✅