•• قَتلِگـٰاه ••
#برشیوخ‌مقدس‌نمای‌قتلگاه‌لعنت
هرضـــربه‌را‌برای‌رضـــای‌خـــدا‌زدند
شمشیر،نیزه،سنگ‌و‌کلوخ‌‌وعصازدند
#برسنگ‌زنان‌گــودال‌لعنت🏴
#برهلهله‌کنان‌کربلاء‌وشام‌لعنت
•• قَتلِگـٰاه ••
#برشیوخ‌مقدس‌نمای‌قتلگاه‌لعنت هرضـــربه‌را‌برای‌رضـــای‌خـــدا‌زدند شمشیر،نیزه،سنگ‌و‌کلوخ‌‌وعصازدند
وَخَيَطوا‌الفَمٰ‌وحَطَّموا‌الضُلوٰع
درگودال‌قتلگاه‌حضرت‌را‌محاصره‌کردند
سه‌حلقه‌به‌حضرت‌یورش‌آوردند‌که‌گردو‌غبار
دورقتلگاه‌رافراگرفت؛
دور‌سیدشهداء(جَـل‌َّجَلالَـه)سه‌حلقه‌زدند،
حلقه‌اول‌کسانی‌که‌نیزه‌داشتند
حلقه‌دوم‌کسانی‌که‌شمشیرو‌سر‌نیزه‌داشتند
حلقه‌سوم‌کسانی‌که‌توانایی‌نداشتد،
اماسنگ‌وکلوخ‌داشتند.
منبع؛
مقتل‌الحسين،صفحه۲۳۰
ظهورنورانی‌اباجعفر‌ثانی‌حضرت‌محمد‌تقی
امام‌جواد(جَـل‌َّصِفاتِه‌وجَـل‌َّاَمرُه(سال۱۹۵هـ.ق))
المدینة‌المنورة📍
یاجواداین‌شب‌ِمیلادبه‌ما زر برسان
دل‌مارا وسط‌روضه اصغـــر برسان ..
ظهورنورانی‌شهزاده‌عبدالله‌الرضیع‌علی‌اصغر
(جَـل‌َّثَـنائِـه‌وجَـل‌َّذاتِـه(سال۶۰هـ.ق))
المدینة‌المنورة📍
*شـــش‌ماه‌مانده‌تا‌ماه‌‌محـــرم‌‌الحرام
یارباب ازبهراین طفل،آنقدر رویانباف
می‌رسدپایان‌عمراصغرت‌شش‌ماه‌بعد ..
•• قَتلِگـٰاه ••
ظهورنورانی‌اباجعفر‌ثانی‌حضرت‌محمد‌تقی امام‌جواد(جَـل‌َّصِفاتِه‌وجَـل‌َّاَمرُه(سال۱۹۵هـ.ق)) المدینة‌ا
یارباب‌قدم‌نورسیده‌مبار‌ک
#بیچـــاره‌ربـــاب🩸
گلت‌پرپرشودشش‌ماه‌دیگر
پس‌‌ازآنکه‌سیدالشهدا(جَـل‌َّجَلالَـه)
شاهزاده‌علی‌اصغر(جَـل‌َّجَلالَـه)رابه‌پشت‌خیمه
آوردتادفنش‌نماید،مادرش‌رباب(جَـل‌َّجَلالَـها)
طفل‌رادرآغوش‌کشیدوفرمود:
علی‌جان؛ پسرم؛ دلم‌رابه‌توخوش‌کرده‌بودم،
توراهم‌ازمن‌گرفتند ..
جگرم‌راسوزاندندوپاره‌پاره‌کردند ..
آورده‌اندامام‌سجاد(جَـل‌َّجَلالَـه)پس‌از
نقل‌این‌مصائب‌صیحه‌ای‌زد
وآنقدر‌گریه‌شدیدسردادکه‌ازهوش‌رفت!
منابع؛
خصائص‌الطفل‌الرضیع،صفحه۱۹۱
اسرارالابتلاء،کزازی،صفحه ۳۱۳
#آرزوهایی‌که‌داشتم‌بعدتونقش‌برآب‌شد
#کوه‌رویای‌من‌ازبعدرفتنت‌خراب‌شد ...
صاحِب‌ُالذّوابة‌امام‌جواد(تَقَدَّسَـت‌أسمائة)
نقل‌میکنند:
امام‌زين‌العابدين(جَـل‌َّجَلالَـه)فرمودند:
زمانی‌که‌كار،بر‌حسين‌بن‌على(جَـل‌َّجَلالَـهما)
سخت‌شد،
همراهيان‌حضرت‌به‌او‌نگريستند‌و‌ديدند
حالتش‌برخلاف‌آنهاست؛چنانكه‌آنها‌هرگاه‌كار
بالامی‌گرفت‌رنگشان‌بر‌مى‌گشت‌و‌بدن‌هايشان
مى‌لرزيد‌و‌دل‌هايشان‌به‌تپش‌مى‌افتاد،
امّا‌سیدالشهداءو‌برخى‌از‌همراهان‌خاصّ‌او
(جَـل‌َّجَلالَـهم‌و‌عَـمَّ‌نـَــوالَهُـم)
رنگهايشان‌برافروخته‌مى‌شد
و‌اندام‌هايشان‌آرام‌و‌جان‌شان‌آرامش‌مى‌يافت
پس،آنان‌به‌يكديگرمى‌گفتند:
نگاه‌کنيد،ازمرگ‌پروايى‌ندارد!
اباعبدالله‌به‌ايشان‌فرمود:
صبور‌باشيد،اى‌بزرگ‌زادگان!
زيرامرگ‌جز‌پلى‌كه‌شما‌را‌از‌رنج‌و‌بدبختى‌به
سوى‌بهشت‌هاى‌پرگستره‌ونعمت‌جاويدان
عبورمى‌دهد،نيست.
كدام‌يك‌از‌شما‌خوش‌ندارد‌كه‌از
زندانى‌به‌قصرى‌برده‌شود؟!
منبع؛
بحارالأنوار،جلد۴۴،صفحه۲۹۷
استشهادحضرت‌علیاء‌مخدره،صدیقةالصغرى
زینــــــب‌کبرى(جَـل‌َّجَلالَـهاوجَـل‌َّاسمها)
((پانزدهم‌رجب‌المرجب‌سال۶۲هجری‌قمری))
بدرستیکه‌زینب‌کبری(جَـل‌َّجَلالَـها)پس‌از
یکسال‌و‌نیم‌ازیوم‌العاشوراء‌به‌وسیله‌سم
توسط‌عوامل‌یزید(ملعون)مسموم‌شدند.
منبع؛
زينب‌الكبري‌من‌المهدالي‌اللحد،صفحه۵۹۲.
•• قَتلِگـٰاه ••
استشهادحضرت‌علیاء‌مخدره،صدیقةالصغرى زینــــــب‌کبرى(جَـل‌َّجَلالَـهاوجَـل‌َّاسمها) ((پانزدهم‌رجب‌ال
ازامام‌معصوم(جَـل‌َّجَلالَـه)
نقل‌شده‌که‌سه‌نام‌باعث‌بکاء‌می‌شود
اول،اسم‌مقدس(حسـِین)
دوم،نام‌مقدسه(زینـَب)
سوم،نام‌مبارک(کربَــلاء)
منبع؛
وسیله‌النجاه،بسطامی،صفحه۵۵
•• قَتلِگـٰاه ••
استشهادحضرت‌علیاء‌مخدره،صدیقةالصغرى زینــــــب‌کبرى(جَـل‌َّجَلالَـهاوجَـل‌َّاسمها) ((پانزدهم‌رجب‌ال
مولاتی‌زینب(جَـل‌َّجَلالَـها)بعد‌از‌وقعۀ‌کربلا
ومحنت‌شام‌‌وشماتت‌آن‌قوم بی‌حیا
آن‌قدر‌گریست‌که‌قدش‌خمیدوگیسوانش‌سفید
گردیدودائم‌الحزن‌بود؛ تابه‌وصال
مادرشهیده‌اش‌وبرادرمظلومش‌رسید.
منبع؛
سفینه‌بحرالمصائب،جلد۹،صفحه۳۱۷
•• قَتلِگـٰاه ••
استشهادحضرت‌علیاء‌مخدره،صدیقةالصغرى زینــــــب‌کبرى(جَـل‌َّجَلالَـهاوجَـل‌َّاسمها) ((پانزدهم‌رجب‌ال
با نوای یا حُســین، زینــب شتافت
رب دم یارب به لب بر رب شتافت
یاحسین(عِـــزَّ‌اِســـمُـه)
حضرت‌زینب(جَـل‌َّجَلالَـها)پیش‌از‌شهادت
در‌بستر‌خود‌صدا‌می‌زد: یا‌حُسین!
هرگاه‌برای‌آن‌حضرت‌آب‌می‌آوردند،نمی‌نوشید
و‌به‌شدت‌می‌گریست.
منبع؛
المجالس‌الزینبیه،صفحه۳۸۸
•• قَتلِگـٰاه ••
بنانبود،بمانی‌غریــب‌درگودال
وخواهرت‌بشود‌بی‌نصیب‌درگودال
#بنانبودبیفتی‌ومن‌نگاه‌کنم
حضرت‌زینب(جَـل‌َّجَلالَـها)بدن‌برادر‌مظلوم
خود‌رادر‌آغوش‌کشید
و‌لبان‌خود‌را‌بر‌گلوی‌بریده‌اونهادو‌آن‌را‌بوسید
و‌در‌همان‌حال‌می‌فرمود‌برادر‌جان
اگر‌مرا اختیاری‌در رفتن‌یاماندن‌در‌کنار‌تو‌بود
ماندن‌در‌کنار‌تو‌را انتخاب‌می‌کردم،
حتی‌اگر‌درندگان‌گوشت‌تنم‌را‌می‌خوردند.
ای‌پسر‌مادرم! من‌دیگر‌از‌حمایت‌و‌دفاع‌از
این‌زنان‌و‌کودکان‌‌بی‌پناه،ناتوان‌گشته‌ام
وشانه‌های‌من‌از‌تحمل‌ضربات‌سیاه‌شده‌است.
منابع؛
معالي‌السبطين،جلد۲,فصل۱۰،مجلس۱۴
زينب‌الكبرى‌من‌المهد‌الى‌اللحد،صفحه۲۶۵
•• قَتلِگـٰاه ••
حضرت‌زینب(جَـل‌َّجَلالَـه)بعد‌از‌واقعهٔ‌کربلا
مدتهامی‌نشست‌و‌به‌یک‌نقطه‌ای‌خیره‌می‌شد گویا‌در‌فراق‌برادرش‌اشک‌چشمانش
تمام‌شده‌بود.
منبع؛
طوفان‌بلا‌در‌کربلا،صفحه۲۷