•• قَتلِگـٰاه ••
" #موی_حسین "
•• قَتلِگـٰاه ••
" #موی_حسین "
" #موی_حسین "
روزی رسول الله(صلیاللهعلیهوآله)
همراه سبطین خویش از مسجد میآمد
که گرد وغباری شد و موی سر سیدنا
اباعبدالله(سلاماللهعلیه)پریشان شد.
حضرت رسول به منزل رفتند و موی
مولاحسین را فرق وسط باز کردند و
سمتی از زلف را خود به دست گرفتند
و سمت دیگر زلف را به حضرت
صدیقه طاهره(سلاماللهعلیها)دادند
تا شانه زنند
آنگاه خداوند به جبرئیل دستور داد
تا از آب سلسبیل برای شستن موی
او بیاورند چرا که سزاوار نیست با
آب دنیا شسته شود،
آنوقت جبرئیل چنین مرثیه خواند:
این گیسوان را که پیغمبر نتوانست
غبارآلوده ببیند آه از روزی که همین
سر با به تیغ جفا از پیکر جدا کنند
و بر سر نیزه نمایند و به خون حلق
آغشته میشود و مویش افشان گردد
و گرد و غبار بر آن ریخته شود.
@Qatlegah 📜
مخزن البکاء، صفحه۱۰۱۹
پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل .
مُحتَشَم کاشانی
بیست و چهارم ماه محرّم استشهاد
حضرت آمنه بنت الحسن المجتبی
(سلاماللهعلیهما)🏴
در یکی از منازل اسارت در اطراف
موصل و شامات دختری از دختران
امام حسن مجتبی(سلاماللهعلیه) بر اثر
ضرب و شتم دشمن و رم دادن شتر از
بالای ناقه بی پرده از روی شتر به زمین
افتادند و فریاد زدند:
"یاعمتاه یازینباه..."
حضرت زینب(سلاماللهعلیها)سراسیمه
و مضطرب از بالای شتر به زیر آمدند
و نالهکنان به اطراف بیابان نگاه فرمودند
تا او را پیدا کردند. اما دشمن شتر را
بطرف آن بانو حرکت داد و پای شتر
روی آن دختر رفت.
همینکه حضرت زینب رسیدند و سر
آن بانو را به دامن گرفت دیدند که از
اثر پای شتر آن مخدره جان داده و
شهید شدهاند."
حضرت زینب کبری چنان ضجهای زدند
که آسمان و زمین لرزید و ناله سر داد:
"واضیعتاه و واغربتاه و وامحنتاه"
@Qatlegah 📜
منابع؛
بحرالمصائب جلد۴ صفحه؟
طرازالمذهب جلد۱، صفحه۳۵۴
بیست و پنج ماه محرّم استشهاد حضرت
محسن بن الحسین(سلاماللهعلیهما)
یکی از همسران امام حسین(علیهالسّلام)
مشهور به امّ محسن در واقعه عاشورا بر
پسری حامله بودند و سیدالشهداء قبل از
به دنیا آمدنش به یاد برادر مظلوم و شهید
خود اسم این پسر را محسن نهاده بودند.
لشکر دشمن به نزدیکی شهر حلب رسید
و در کنار کوه جوشن اسراء اهلبیت(علیهم
السلام)را زیر آفتاب سوزان تشنه و گرسنه
متوقف کردند. لشکریان خیمه زده و زیر
سایه مشغول خوردن آب و غذا بودند اما
دختران و خاندان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) مخدرات و علویات(سلاماللهعلیهنّ)و
اطفال را در زیر آفتاب گرم بیابان تشنه و
گرسنه قرار دادند. اگر کودکی زیر سایه
خیمه ای میرفت به او حمله کرده و تازیانه
و شلاق میزدند. شمر نانجیب نیز به همسر
امام حسین که حامله بودند تازیانه ای زد
و از فرط شکنجههای زیاد آن طفل سقط
شده و شهید گشت.
حضرت زینب سلام الله علیها با کمک
مخدرات حرم، آن طفل شش ماهه سقط
شده را در کنار همان کوه به خاک سپردند
و نشانی بر قبر مطهرشان قرار دادند.
آن محلّ اکنون به مشهدالسقط مشهوراست
@Qatlegah 📜
منبع؛
معالی السبطین صفحه۸۱۲
بیست و هفتم ماه محرم استشهاد
حضرت صفیه بنت الحسین(علیهماالسلام)
حضرت صفیه در وداع آخر ابیعبدالله
(سلاماللهعلیهما)هم حضور داشتند.
سیدالشهداء(علیهالسلام)با لشکر دشمن
اتمام حجت فرمودند و سپس به میان
خیمه برگشته و صدا زدند:
ای ام کلثوم و ای زینب و ای سکینه و
ای رقیه و ای عاتکه و ای صفیه در امان
خدا باشید که این آخرین دیدار جمع ما
باشد و مصیبت و بلا نزدیک شده است.
حضرت صفیه(سلاماللهعلیها)در
عاشوراء و در مسیر اسارت بسیار مورد
ضرب و شتم قرار گرفتند.
در بیست و هفتم ماه محرّم الحرام
قبل از ورود کاروان به بعلبک، سیّده
صفية از روی ناقه بر زمین میافتند
و به شهادت میرسند و در همان مکان
توسط امام زین العابدین و زینب
کبری(سلاماللهعلیهما)دفن میگرددند.
@Qatlegah 📜
مقتل ابی مخنف، صفحه۸۴
ناسخ التواریخ جلد۱، صفحه۲۱۲
•• قَتلِگـٰاه ••
بیست و هفتم ماه محرم استشهاد حضرت صفیه بنت الحسین(علیهماالسلام) حضرت صفیه در وداع آخر ابیعبدالله (
ساعد الله قلبک یا مظلومه یا زینب
آجرک الله یا صاحب الزمان 💔🏴
اخنس بن یزید خبیث میگوید:
من کسی هستم که مأمور شدم اسبانی
را که عمر بن سعد مأمور کرده بود را
بر جسم حسین با نعل های تازه بتازانم،
و پهلوهایش را بشکستم.
من فرش را از زیر پای علی بن الحسین
که بیمار بود کشیدم تا او را به صورت
به زمین زدم و من دو گوش صفیه بنت
الحسین را پاره کردم تا دو گوشواره
او را که در گوش داشت به غارت ببرم.
@Qatlegah 📜
منتخب طریحی، صفحه۱۸۰
بحارالانوار جلد۴۵، صفحه۳۲۱
اسرارالشهادة، صفحه۵۶۶
معالی السبطین، جلد۲، صفحه۲۴۲
مدینةالمعاجز، جلد۴، صفحه۹۲
هدایت شده از خرآبھنشینـْآن |•••
مَليكة بَعلَبَك
سَيدة خَولة بِنت الاِمام الحُسِین
سَلام الله عَلَیهما
•• قَتلِگـٰاه ••
مَليكة بَعلَبَك سَيدة خَولة بِنت الاِمام الحُسِین سَلام الله عَلَیهما
بیست و هشتم ماه محرم استشهاد
حضرت خوله بنت الحسین(علیهماالسّلام)
وقتی کاروان اسراء در نزدیکی دمشق
به شهر بعلبک(لبنان کنونی) رسيدند،
قاسم بن ربيع كه والى آن جا بود گفت
تا شهر را آزین بستند و با چند هزار دف
و ناى و چنگ و طبل سر امام حسين
(سلاماللهعلیه)را به شهر بردند،
هنوز دو فرسخ مانده بود به بعبلک،
آنان به استقبال کاروان اسرا رفتند.
آب و شراب و شربت می خوردند
و میرقصدیدند و دست می زدند ..
حضرت ام كلثوم(سلاماللهعلیها)وقتی
که این صحنه را مشاهده نمودند،
پرسیدند: نام این شهر چیست: گفتند:
بعلبک. حضرت فرمودند: خدا كثرت
شما را براندازد و بر شما مسلط گرداند
كسى را كه شما را به قتل برساند.
در همین مکان بود که حضرت سیده
خوله بنت الحسین(سلاماللهعلیهما) از
شدت جراحات وارده و عطش و از
غم و غصه در آنجا به شهادت رسیدند.
امام سجاد(علیهالسّلام)آن بانوی مظلومه
را در همین سرزمین به خاک سپردند و
یک درخت در بالای قبر آن بانو، کاشتند
تا علامتی برای آن قبر باشد و تا به
الان آن درخت وجود دارد.
@Qatlegah 📜
منابع؛
معالي السّبطين، جلد۲، صفحه۱۳۳
ينابيع المودّة، جلد۳، صفحه۸۹
منتهى الآمال، صفحه۴۹۷
ناسخ التواريخ، جلد۳، صفحه۱۱۰
جلاء العيون، صفحه۷۲۶
•• قَتلِگـٰاه ••
بیست و هشتم ماه محرم استشهاد حضرت خوله بنت الحسین(علیهماالسّلام) وقتی کاروان اسراء در نزدیکی دمشق
در هنگام ورود کاروان اسراء به شهر بعلبک،
پس از مشاهده رقص و پایکوبی مردم
حضرت علی بن الحسین(علیهماالسّلام)
گریان شد و این اشعار را خواند:
••وَ هُوَ الزَّمَانُ فَلَا تَفْنَی عَجَائِبُهُ
مِنَ الْکِرَامِ وَ مَا تُهْدَی مَصَائِبُهُ••
عجایب و غرایب روزگار فانی نخواهند شد،
و دست از مردمان بزرگوار بر نخواهند داشت
و به پایان نخواهند رسید
-
••فَلَیْتَ شَعْرِی إِلَی کَمْ ذَا تُجَاذِبُنَا
فُنُونُهُ وَ تَرَانَا لَمْ نُجَاذِبْهُ••
ای کاش میدانستم که مصائب روزگار، ما
را تا چه موقع جذب خواهد کرد، و تو
میبینی که ما آن مصائب را جذب نمی کنیم
-
••یُسْرَی بِنَا فَوْقَ أَقْتَابٍ بِلَا وِطَاءٍ
وَ سَابِقُ الْعِیسِ یَحْمِی عَنْهُ غَارِبُهُ••
ما را بر فراز شتران بی جهاز میگردانند و
راننده شتران، از شتری که غایب میشود
بی خبر است
-
••کَأَنَّنَا مِنْ أُسَارَی الرُّومِ بَیْنَهُمْ
کَأَنَّ مَا قَالَهُ الْمُخْتَارُ کَاذِبُهُ••
گویا ما از اسیران روم هستیم که در میان
ایشان میباشیم؛ گویا آن توصیههایی که
احمد مختار(صلّیاللَّهعلیهوآله) درباره ما
کرده، دروغ باشد
-
••کَفَرْتُمُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَیْحَکُمْ
فَکُنْتُمْ مِثْلَ مَنْ ضَلَّتْ مَذَاهِبُهُ••
وای بر شما که به رسول خدا کافر شدید!
شما نظیر کسی هستید که گمراه شده باشد
•• قَتلِگـٰاه ••
پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله)
فرمود: پسرم حسین(سلاماللهعلیه) در
سرزمینی به خاک سپرده می شود
که به آن کربلاء گویند،
زمین ممتازی که همواره گنبد اسلام
در آن بوده است،
چنانکه خدا یاران مؤمن حضرت نوح را
در همانجا از طوفان نجات داد.
@Qatlegah📜
منبع؛
کامل الزیارات، صفحه۲۶۹
*پنجم ماه جمادی الاولی
ایّام ظهور حضرت زینبکبری📍
((صلواة الله و سلامه علیها))
چون حضرت زینب(علیهاالسّلام) متولد شد،
امیرالمؤمنین(علیهالسّلام) متوجه به حجره
طاهره گردید،
در آن وقت حسین(علیهالسّلام) به استقبال
پدر شتافت و عرض کرد:
اى پدر بزرگوار!همانا خداى کردگار
خواهرى به من عطا فرموده.
امیرالمؤمنین(علیهالسّلام) از شنیدن این
سخن بى اختیار اشک از دیده هاى مبارک به
رخسار همایونش جارى شد.
چون حسین(علیهالسّلام) این حال را
از پدر بزرگوارش مشاهده نمود
افسرده خاطر گشت، چه آمد پدر را
بشارت دهد، بشارت مبدل به مصیبت و
سبب حزن و اندوه پدر گردید،
دل مبارکش را درد آمد و اشک از دیده
مبارکش بر رخسارش جارى گشت و
عرض کرد: پدر فدایت شوم ،
من شما را بشارت آوردم شما گریه مى کنید،
سبب چیست و این گریه بر کیست؟
على(علیهالسّلام) حسینش را در برگرفت
و نوازش نمود و فرمود:نور دیده ! زود باشد
که سِر این گریه آشکار و اثرش نمودار شود.
@Qatlegah📜
منبع؛
ناسخ التواریخ زینب(س)، جلد۱، صفحه۴۵