* #مواسات
راوی میگوید:
محضر امام صادق(علیه السلام)بودیم،
یادی از امام حسین(علیه السلام)کردیم،
حضرت گریه کرد ما هم گریه کردیم،
سپس حضرت سرش را بلند کرد و فرمود:
جدّم حسین فرموده اند:
"من کشته اشکهایم هیچ مومنی مرا یاد
نمیکند مگر آنکه میگرید"
در روایتی آمده است: روزی که نام
((حسین))در محضر امام صادق میآمد
تا شب لبخندی بر لبان حضرت نبود.
@Qatlegah 📜
منابع؛
بحارالانوار: جلد۴۴، صفحه۲۸۴
کامل الزیارات، صفحه۲۰۶
•• قَتلِگـٰاه ••
" #معرفت_حیوانات "
* #مواسات
جناب ذوالجَناح پس از رساندن خبر شهادت سیّدالشهداء(سلاماللهعلیه) به
خیام مخدّرات(علیهنّصلواةالله)،آنقدر
سر خود را به زمین کوبید تا مقابل
خِیمهگاه نقشبر زمین گشتو جانداد
@Qatlegah 📜
منتهیالآمال،جلد۲،صفحه۹۰۹.
بحارالأنوار،جلد۴۵،صفحه۶۰.
اهل مَعنی چون جُنون افروختند
از عُقاب و ذوالجَناح آموختند
رفت چون دربین مَقتل پادشاه
خودکُشی کردند عُقابو ذوالجَناح
#مواسات علیبنموسیالرّضا
در عزاء سیّدالشهداء (علیهمالسّلام)
امام رضا(سلاماللهعلیه) در اوّل
محرّم مجلس عزایی در نیشابور
بپا میکردند، راوی نقل میکند:
حضرت امام رضا هنگام شنیدن
مصائب، چنان سرمبارک خود را
به ستون چوبیِ مسجد زدند که
خون از سر جاری شد و محاسن
مبارکشان با خون خضاب گشت.
ایضانقلشده در یکی از مجالس
دعبلخزاعی(علیهالرحمة) شعر
خواند و #مرثیه_خوانی کرد تا
که صوت لطمهوصَرخهو صیحه
شدید زنان پشت پرده برخاست
در این هنگام حضرت امام رضا
چنان گریه شدیدی انجام دادند
که دو مرتبه از هوش رفتند.
@Qatlegah 📜
منبع،
مقتل سرّالبکاء، صفحه۵۳۰.
عیونالاخبارالرضا،جلد۲،صفحه۲۶۲
۲۵ ذی القعده ولادت حضرت ابراهیم
خلیل الله(علی نبیناوعلیه سلام الله)
" #عزاء_انبیاء "
حضرت ابراهیم از کربلاء عبور میکرد
که ناگهان اسبش او را بر زمین زد و
سرش شکست؛ پس برخاست و شروع
کرد به استغفار و عرض کرد: خدایا
چه گناهی از من سر زده که بر چنین
عقوبتی مستحق شدهام؟ پس جبرئیل
نازل شد و گفت: ای ابراهیم! گناهی
از تو سر نزده؛ اما اینجا جایی است که
سبط خاتم انبیاء و پسر خاتم اوصیاء
(سلاماللهعلیهما)به شهادت میرسد و
جاری شدن خون تو، جهت #مواسات
و همدردی با آن جناب بود.
همچنین آن زمان که حضرت ابراهیم
میخواست بت ها را درهم بشکند،
بیماری خود را دلیل نرفتن به عید
بت پرستان عنوان کرد، بیماری او را در
برخی تفاسیر به سبب حزن و اندوه
مصیبت مولا اباعبدالله(سلاماللهعلیه)
ذکر کرده اند.
@Qatlegah 📜
بحارالانوار، جلد۴۴، صفحه۲۴۳.
العوالم الامام الحسین، صفحه۱۰۲
بحارالانوار، جلد۱۱، صفحه۷۷.
معانی الاخبار، صفحه۲۱۰.
قصص الانبیاء، جلد۱، صفحه۱۳.
عزاء حضرت موسی کلیم الله
(علی نبینا و علیه صلواة الله)
" #عزاء_انبیاء "
حضرت موسی(علیهالسّلام)در
کوه طور با خدا مناجات میکرد
گفت الهی قسم میدهم تو را به
محمدمصطفی(صلیاللهعلیهوآله)
که تمام گنه کاران را بیامرزی،
خطاب رسید همه را میبخشم
مگر قاتل حسين(صلواتاللهعلیه)
پرسید او کیست؟
فرمود: یزید ملعون در کربلاء با لب
تشنه حسین بن علی(سلاماللهعلیهما)
را سر از بدن جدا کند.
حضرت موسی بسیار گریه کرد.
خطاب رسید ای موسی ثوای این
گریه تو برای حسین، بیشتر است
از ایام مناجات تو با من در کوه طور.
در روایات وارد شده این کوه
در سرزمین کربلاء واقع بوده.
روایت شده روزی حضرت موسی
همراه یوشع بن نون(علیهماالسّلام)
در سفر به سرزمین کربلا رسیدند،
در آنجا نعلین موسی پاره شد
و بند آن گسست و خاری در پای او
فرو رفت و خون جاری شد،
عرض کرد خدایا آیا چیزی از من
سر زده است؟ وحی آمد:
اینجا کربلا، جایی است که
حسین(سلاماللهعلیه)به شهادت
میرسد و این جاری شدن خون تو
جهت #مواسات و همدردی تو با
او بود. پس موسی دستانش را بلند
کرد و همراه با یوشع بن نون لعن
یزید(علیه اللعنة والعذاب)گفتند.
بهترین درختان درختی است که
از ناحیه آن به موسی خطاب آمد،
در روایات آمدهاست که آن درخت
در محل قبر سیّدناومولانا حسین
(سلاماللهعلیه)بوده است
@Qatlegah 📜
منابع؛
مقتل خطی بیاض، صفحه۱۶۶.
خصائص الحسینیه، صفحه۸۱و۸۲.
بحارالانوار، جلد۴۴، صفحه۲۴۴.
عوالم الامام الحسین، صفحه۱۰۳.