🌹🌺ذکر کرامتی از امام حسن عسکری «علیه السلام» به ضمیمه توسل به آن حضرت🌺🌹
🔰تاريخ قم: للحسن بن محمد القمي قال : رويت عن مشايخ قم أن الحسين بن الحسن بن جعفر بن محمد بن إسماعيل بن جعفر الصادق 7 كان بقم يشرب الخمر علانية فقصد يوما لحاجة باب أحمد بن إسحاق الاشعري وكان وكيلا في الاوقاف بقم فلم يأذن له ورجع إلى بيته مهموما.
فتوجه أحمد بن إسحاق إلى الحج فلما بلغ سر من رأى استأذن على أبي محمد الحسن العسكري 7 فلم يأذن له فبكى أحمد لذلك طويلا وتضرع حتى أذن له. فلما دخل قال : يا ابن رسول الله لم منعتني الدخول عليك؟ وأنا من شيعتك ومواليك؟ قال 7 : لانك طردت ابن عمنا عن بابك ، فبكى أحمد و حلف بالله أنه لم يمنعه من الدخول عليه إلا لان يتوب من شرب الخمر ، قال : صدقت ولكن لابد عن إكرامهم واحترامهم ، على كل حال ، وأن لا تحقرهم ولا تستهين بهم ، لانتسابهم إلينا فتكون من الخاسرين.
فلما رجع أحمد إلى قم أتاه أشرافهم ، وكان الحسين معهم فلما رآه أحمد وثب إليه واستقبله وأكرمه وأجلسه في صدر المجلس ، فاستغرب الحسين ذلك منه و استبدعه وسأله عن سببه فذكرله ما جرى بينه وبين العسكري 7 في ذلك.
فلما سمع ذلك ندم من أفعاله القبيحة ، وتاب منها ، ورجع إلى بيته وأهرق الخمور وكسر آلاتها ، وصار من الاتقياء المتور عين ، والصلحاء المتعبدين ، وكان ملازما للمساجد معتكفا فيها ، حتى أدركه الموت ، ودفن قريبا من مزار فاطمة رضياللهعنهما.
#بحار_الانوار
#مطالب_مناسبتی
🌹🍃یکی از نسلِ فرزندانِ صادق
که بود او ساکنِ قم، بوده فاسق🍃🌹
🌹🍃حسین بود نامِ وی، بود او شراب خوار
گنَه میکرده در پنهان و آشکار🍃🌹
🌹🍃که روزی بَهرِ یک حاجت به خانه
شده بر خانه ی احمد رَوانه🍃🌹
🌹🍃و احمد، ابنِ اِسحاق، آن زمانه
وکیل بوده به اوقاف و خزانه🍃🌹
🌹🍃به دربِ خانه ی احمد که او رفت
نداد او را به خانه راه، برگشت🍃🌹
🌹🍃به قلبی پُر زِ اندوه و زِ ماتم
به خانه رفت او با غصّه و غم🍃🌹
🌹🍃مشرّف شد به حج، احمد همان سال
که بینِ رَه، برای عرضِ اَحوال🍃🌹
🌹🍃نموده عَزمِ بیتِ عسکری را
ببیند او امامِ عسکری را🍃🌹
🌹🍃به دربِ خانه ی حضرت رسیده
اجازه، حضرتَش بر او نداده🍃🌹
🌹🍃تضَرُّع کرده و زاری و گریه
که حضرت بعد از آن داده اجازه🍃🌹
🌹🍃همینکه خدمتِ حضرت رسیده
بِگفتا که چرا مَنعَش نموده؟!🍃🌹
🌹🍃که آقا شیعه هستم من شما را
چرا بر من ندادی اذن، مولا؟!🍃🌹
🌹🍃بگفتا حضرتَش اَندر جوابَش
جوابی که نموده دِل کبابَش🍃🌹
🌹🍃که ای احمد، چرا بر اِبنِ عَمَّم
ندادی تو اجازه، ابنِ آدم🍃🌹
🌹🍃و تا احمد شنید این، گریه ها کرد
و گفتا که نکردم من وِرا رد🍃🌹
🌹🍃به وَاللهِ مگر توبه کند او
و لا غیرَ، در این قصدم به جز او🍃🌹
🌹🍃بگفتا حضرتَش که راست گفتی
به غیر از حق به گفتارَت نگفتی🍃🌹
🌹🍃و لکن حرمتِ سادات، لازم
بُوَد در هر زمان، ای مردِ عالِم🍃🌹
🌹🍃اگر تو سیّدی تحقیر کردی
برای خود تو خسران را خریدی🍃🌹
🌹🍃که ایشان مُنتَسَب هستَن به ماها
بُوَد تحقیرِ ما، تحقیرِ آنها🍃🌹
🌹🍃پس از آنکه رسید احمد به شهرَش
به دیدارِ وی آمد اهلِ شهرَش🍃🌹
🌹🍃غریب و آشنا و اهل و خویشان
رعیّت با تمامیِّ بزرگان🍃🌹
🌹🍃و آمد بینِ آنها، آن گنَه کار
همان سیّد حسین، مردِ شراب خوار🍃🌹
🌹🍃همینکه چشمِ احمد بر وی افتاد
به او تکریمِ فوق العاده ای داد🍃🌹
🌹🍃به پای او بلند شد از سرِ جا
به آغوشَش گرفت، آورد به بالا🍃🌹
🌹🍃نشاند او را به آن بالای مجلس
که در حیرت شد او و اهل مجلس🍃🌹
🌹🍃و پرسید او زِ احمد، سِرِّ این کار
چرا گَشته عوض در حال و رفتار🍃🌹
🌹🍃نه آن تحقیرِ قبل و این کرامت!
چه گَشته؟ گو به من تو این مَرامَت!🍃🌹
🌹🍃بگفتا شرحِ حال و ماجرا را
حسین تا که شنید این گفته ها را🍃🌹
🌹🍃پشیمان گَشته سخت از کارِ زشتَش
نمود او توبه از رفتارِ زشتَش🍃🌹
🌹🍃به خانه آمد و هرچه که او داشت
زِ ابزارِ گنَه، از خانه برداشت🍃🌹
🌹🍃نمود او مَحو، آثارِ گنَه را
کشید او خط، چِنان دورِ گنَه را🍃🌹
🌹🍃نموده پیشه، تقوا و وَرَع را
چنین کرده قبول او حرفِ حق را🍃🌹
🌹🍃وفاتَش چون رسید آن اهلِ توبه
شده مدفون کنارِ آن کریمه🍃🌹
🍁بخش دوم: (ذکر توسّل):
🌹🍃فدایَت ای حسن جان که به احسان
کنی اهلِ گنَه را تو زِ خوبان🍃🌹
🌹🍃نگاهی بر منِ آلوده فرما
نَما این مرده را آقا تو إحیاء🍃🌹
🌹🍃نما بیرون از این دل، تو ریا را
بِده بر ما تو اخلاص و حیاء را🍃🌹
🌹🍃تو بیرون کن حَسَد از این دلِ ما
نَما شیرین به تقوا، حاصلِ ما🍃🌹
🌹🍃شفاعت کن به نزدِ حق، تو ما را
نَما امضاء، برامون سامراء را🍃🌹
🌹🍃به آن دَم که تو گفتی «اِسقِنِی الماء»
که بودی تو به بَستَر در تَب و داء🍃🌹
🌹🍃بگفتی مهدیِّ من، ای پسرجان
به من تو جرعه ی آبی بِنوشان🍃🌹
🌹🍃نمیدانم توانستی تو آقا
بِنوشی جرعه ی آبی به آنجا🍃🌹
🌹🍃ولی حتما در آن لحظه تو آقا
به یادَت آمده یک صحنه، مولا🍃🌹
🌹🍃همان لحظه که آمد پیشِ بابا
علیِّ اکبر، آن فرزندِ لیلا🍃🌹
🌹🍃بگفتا تشنه ام بابا، حسین جان
چه کرد آنجا، حسین، مولای خوبان🍃🌹
🌹🍃بگفت «هاتِ لسانَک» ای علی جان
نَما بیرون زبانَت ای علی جان🍃🌹
🌹🍃زبانَش را نَهاده بر دهانَش
و چَسبانده زبانِ وی، به کامَش🍃🌹
🌹🍃که یعنی کامِ بابا بین، علی جان
بُوَد تشنه تر از کامَت علی جان🍃🌹
🌹🍃خدایا کن دلِ مَحزونِ مهدی
به مژده بر فَرَج تو، پُر زِ شادی🍃🌹
🌹🍃ببَخشا باقیِ غیبت به زهرا
رِسان بر ما، تو آن مهدیِ زهرا🍃🌹
🌹🍃نما تو ریشه کَن ظلم و ستم را
بُرون کن تو زِ دلها حُزن و غَم را🍃🌹
🌻شهادت امام حسن عسکری «علیه السلام» بر شما تسلیت باد
🌹🌺التماس دعا/مرید الشهداء: شجاعی🌺🌹
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2706702390C30c18c2953
🌹🌺بسمِ ربّ النبی🌺🌹
🌸برگی از گلبرگ نبوی🌸
#ویژه_ولادت_پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مطالب_مناسبتی
☘️برگ چهارم:
🔰«یَدخُلونَ رُوّاداً و لا یَفتَرِقونَ اِلّا اَن ذَواق و یَخرُجونَ اَدلّة»
#سنن_النبی
🌼و گویم چارُمین خصلت از ایشان
که بود او مَلجَأِ دوستان و خویشان🌼
🌼به قدرِ قدرتش او سعی میکرد
به رفعِ حاجتِ آن مستمندان🌼
🌼گره را میگشود او گَر توان داشت
وگرنه عذرِ خود میگفت به آنان🌼
🌼به قولِ آن نخستین حجّتِ حق
هر آنکَس که مشرّف شد به ایشان🌼
🌼به وقتِ رفتن از نزدِ پیمبَر
نمیرفت دستِ خالی آن مسلمان🌼
🌼که یا بر علمِ او افزوده میگشت
و یا رشد مینمود از حیثِ ایمان🌼
🌼خلاصه بَهره ای میگَشت نصیبَش
به فَهمی یا به مالی بَس فراوان🌼
🌻🌼مریدالشهداء: شجاعی🌼🌻
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2706702390C30c18c2953
فصل 5.pdf
117.6K
🌻🌼برنامه ویژه کتابخوانی🌼🌻
🌷🌸به مناسبت اعیاد ربیعیه🌸🌷
✅ نام کتاب: گفت و گویی که به عشق انجامید.
❇️ نویسنده: استاد مهدی عدالتیان
#کتابخوانی
#فصل_پنجم
🙏 لطفا با ما همراه باشید ...
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2706702390C30c18c2953
🎋🎋🎋🎋🎋🎋
💠 راه زندگی در کلام امام حسن عسکری «علیه السلام»
#مطالب_مناسبتی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2706702390C30c18c2953
🔰قال أمیر المؤمنین (علیه السلام):
🌹 اَطِع اَخاكَ وَ اِن عَصاكَ، وَصِلهُ وَ اِن جَفاكَ🌹
🌺 از برادرت فرمانبرداري كن اگر چه او نافرمانيات كند، و با او پيوند كن اگر چه او با تو جفا كند.
#حکمت_های_منظوم
#غرر_الحکم
🌷برادر از برادر، کن اطاعت
اگرچه او کند بر تو جسارت🌷
🌷و پیوندَت به او محکم نَما تو
جفا بینی اگر چه تو به شدّت🌷
☘️ هفته 2️⃣3️⃣ / حدیث 2️⃣3️⃣
🌹🌺مرید الشهداء: شجاعی🌺🌹
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2706702390C30c18c2953
فصل 6.pdf
60.3K
🌻🌼برنامه ویژه کتابخوانی🌼🌻
🌷🌸به مناسبت اعیاد ربیعیه🌸🌷
✅ نام کتاب: گفت و گویی که به عشق انجامید.
❇️ نویسنده: استاد مهدی عدالتیان
#کتابخوانی
#فصل_ششم
🙏 لطفا با ما همراه باشید ...
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2706702390C30c18c2953
🎋🎋🎋🎋🎋🎋