eitaa logo
افسران جنگ نرم 🇮🇷
81 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
16.1هزار ویدیو
56 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 ایستادگی جمهوری اسلامی، مظهر عدالت‌خواهی امیرالمؤمنین (ع) است 🔸 « جمهوری اسلامی، مظهر عدالت‌خواهی امیرالمؤمنین است. آنچه ما ملت ایران و مسئولان بالخصوص بر عهده داریم، این است که این الگو را هرچه بیشتر به نمونه‌ی اصلی خود نزدیک و شبیه کنیم. در داخل کشور شعار «» را جدی باید گرفت؛ شعار «» را جدی باید گرفت؛ راه امیرالمؤمنین را جدی باید گرفت و همین است که میتواند ما را برای رسیدن به آرمانها و آرزوهای بلند ملت ایران کمک کند؛ کما اینکه خصوصیات امام بزرگوار ما در آن چیزهائی که پیشرفت جامعه و حیات جامعه‌ی اسلامی محتاج آن هست، شبیه خصوصیات بود؛ البته با فاصله‌ی مشخصی که بین آن قله‌ی عظیم با انسانهای معمولی هست... امروز هم مسئولان کشور و آحاد مردم ما اگر میخواهند ملت ایران به آن قله‌ی بلند عظمت و افتخار و عزتی که آرزویش را دارد، دست پیدا کند، باید همین راه را دنبال کنند؛ باید با شجاعت تمام، با آگاهی و بینش کامل، با خطرپذیری در مقابل قدرتمندان و و زورمندان عالم این راه را ادامه دهند. موفقیت در «ایستادگی» است. ۱۳۸۶/۰۵/۰۶
رای دادیم چی شد!؟
🇮🇷 چرا بگوئیم ،بنویسیم ، بخوانیم و بیان کنیم امام خامنه اى؟؟ ده سال یک رسانه‌ی غربی پیدا نمیشد که بگوید «»! همه می‌گفتند «». سال 59 از یکی از اساتید پرسیدم «استاد! چرا رسانه‌های شما نمی‌گویند امام خمینی؟». خنده‌ای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیف‌اش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمه‌ی آلمانی کتاب #«ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص می‌شود. چون کلمه‌ی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار و موسیلینی و هیتلر قرار می‌دهیم. کلمه‌ی #"رهبر" به نفع ما و کلمه‌ی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان می‌گوییم "آیت‌الله"، اما #"امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور می‌شود امام امت اسلامی که مسلمان‌های دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت. یک رسانه‌ی غربی یا شرقی را پیدا نمی‌کنید که گفته باشد «امام خمینی». رسانه‌های غربی حتی نپذیرفتند که یک آگهی بدهند به نام " امام خمینی"! حتی در ازای گرفتن 60،000 مارک قبول نکردند که یک آگهی چاپ کنند ! شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی ، کلمه‌ی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفتند شما نمی‌توانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دسته‌جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم! امامت‌محوری، امّت‌گرایی، عدالت‌گستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود. امام خمینی رحلت کردند. ❌آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبه‌ی اولین نمازجمعه‌ی بعد از رحلت امام، راجع به دو جمله گفتند یک : «"امام"_بگوییم» ! این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ شهید بهشتی قربانی شد برای احیای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما می‌گویی نمی‌خواهیم ؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشین‌اش نمی‌گوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را می‌خواهم با شما دفن کنم! جمله‌ی دوم‌شان این بود : «». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام. وقتی ایشان جای «» گذاشت «»، «» شد «». یعنی عملاً سیستم -رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم ... وقتی «» شد «»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «» و « ». اما کلمه‌ی سوم یعنی «»؛ مقدس‌ترین کلمه‌ای که آقای هاشمی در دوران ریاست‌جمهوری‌شان ابداع و تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمه‌ی «» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «» را خدا و پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم) و علی مرتضی (علیه السلام) تعریف می‌کنند، اما «» را صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و صهیونیست‌های عالَم. در عرصه‌ی بین‌الملل هم دو کلیدواژه‌ی قرآنی «» و «» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «» فحش و توهین‌آمیز است! به جایش بگوییم « جهانی»! خب وقتی گفتی «» باید با آن‌ها «» کنی، اما وقتی گفتی « جهانی» باید با آن‌ها «» کنی. «» را هم کردند «قشر آسیب‌پذیر»؛ یعنی آدم‌های بی‌عرضه‌ای که خودشان پذیرای آسیب‌اند! پنج کلیدواژه‌ی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تحریف شد به همان کلیدواژه‌هایی که دشمنان می‌خواستند. ✅ تا موقعی که کلیدواژه‌های قرآنی امام خمینی –که رأس آن‌ها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصله‌پینه کردن است... ✅ شما هر لعنی که به هر ملعونی بکنید، این قدر جگر دشمنان نمی‌سوزد که بگویید «امام خامنه ای . بانوی فاطمی کانال بانوان مطالبه گر در ایتا و سروش👇 🪐 @banooye_faatemi
🇮🇷🇵🇸 🔰پیش‌نیازهای یک جراحی! 🔹بر اساس بررسی‌های مراکز پژوهشی اقتصادی در خصوص شاخص‌های فقر در سال‌های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳، ۰۱ /۳۰ درصد از جمعیت کل کشور زیر خط فقر قرار داشتند که با به عنوان یکی از ارکان و پایه‌های نظام اسلامی تناسبی ندارد. از این‌رو ضروری است برای کاهش فقر در دو سطح کلان و حمایت‌های اجتماعی و معیشتی اقدامات اساسی صورت گیرد. در سطح اجتماعی و حمایتی دولت با برداشت یک میلیارد دلار از صندوق ذخیره ارزی و ارائه‌ی کالا برگ به ۷ دهک درآمدی جامعه اقدامات حداقلی را در دستور کار قرار داده است که سرعت و دقت در اجرای این امر در اثربخشی آن و رضایتمندی مردم بسیار تأثیرگذار خواهد بود. اما در سطح کلان اقتصادی و سیاست‌گذاری در خصوص آن باید با وسواس و حساسیت به موضوع نگریست؛ عملکرد برخی از مسئولان اقتصادی دولت حاکی از نوعی سیاست شوک درمانی است که با ذکر ادله‌ای که در جای خود می‌تواند درست باشد، بر جراحی‌های اقتصادی اصرار دارند، در حالی که برای هر جراحی وضعیت عمومی بیمار را می‌سنجند و در صورتی که شرایط بیمار اجازه دهد عمل جراحی را انجام می‌دهند. در حوزه جراحی های اقتصادی یکی از مهم‌ترین شرایط، سرمایه اجتماعی و آستانه تحمل آحاد مردم است که باید لحاظ شود و در حالی که اغلب سنجش‌های موجود شرایط فوق را مهیای جراحی‌های اقتصادی نمی‌دانند، اصرار بر آن توجیه منطقی ندارد. در شرایط فعلی راه حل کاهش فقر در جامعه تداوم و گسترش حمایت‌های اجتماعی و اصلاحات تدریجی و نظارت بر تثبیت قیمت‌ها، حداقل در مراکزی که مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به دولت هستند، می‌باشد و دولت باید این امور را از دستگاه‌های پولی، مالی و اجرایی خود شروع کرده و با جدیت آن را استمرار بخشد. جهش‌های مداوم قیمت‌های ارز، طلا و ... که منتج به طرح استیضاح وزیر اقتصاد گردید، ناشی از سیاست‌های شوک مآبانه اقتصادی وزارت اقتصاد دولت چهاردهم است که فشارهای مضاعف بر قشر کم درآمد جامعه و حقوق بگیران ثابت وارد کرده است. ✍️ قاسم حبیب‌زاده
تبعیض؛ درد همیشگی رنگین پوستان آمریکایی... 🔹پنج سال از مرگ جورج فلوید زیر زانوی پلیس «مینیاپولیس» می‌گذرد، اما خشونت سیستماتیک علیه سیاه‌پوستان آمریکا نه تنها کاهش نیافته، بلکه در سایه بازسازی ساختارهای قدرت، ابعادی پیچیده‌تر یافته است. داده‌های رسمی نشان می‌دهد کشته‌شدگان توسط پلیس از ۱۱۴۲ مورد در سال ۲۰۲۰ به ۱۳۰۹ مورد در سال گذشته افزایش یافته، در حالی که نرخ قتل‌های عمومی ۱۱٪ کاهش داشته است. این تناقض آماری، پرسشی بنیادین را پیش می‌کشد: آیا خشونت امروز پلیس آمریکا ابزاری برای حفظ نظم است یا بازتولید سلسله مراتب نژادی به ارث رسیده از زمان «کریستف کلمب»؟ 🔸در میان ایالت‌های آمریکایی، ایالت‌های جمهوری‌خواه مانند تگزاس و فلوریدا با نرخ ۴۳٪ کشته‌شدگان بیشتر توسط پلیس، الگویی هشداردهنده ارائه می‌دهند. قوانینی نظیر «دفاع از پلیس»، اختیارات افسران را تا حد قضاوت فوری در «موقعیت‌های پرخطر» گسترش داده و مصونیت قضایی آنان را تضمین می‌کند. این قوانین، همراه با محدودیت‌های حق رأی حلقه‌ای آهنین حول جوامع رنگین‌پوست ایجاد کرده است. خشونت پلیس در این ایالت‌ها تنها یک مسئله امنیتی نیست، بلکه مکانیسمی برای مهار جمعیتی است که تبدیل به «تهدیدی دموگرافیک» برای سفیدپوستان آمریکایی شده است.اگرچه جنبش ۲۰۲۰ جورج فلوید، مفاهیمی مانند «نژادپرستی ساختاری» را بر سر زبان‌ها انداخت، اما تغییرات ملموس مثبت و رو به جلو کاملاً حداقلی بوده است. 🔹نظرسنجی مرکز «پیو» در سال گذشته نشان می‌دهد ۷۲٪ آمریکایی‌ها معتقدند تلاش‌ها برای برابری نژادی شکست خورده است. شرکت‌های بزرگ که در اوج اعتراضات میلیاردها دلار برای برنامه‌های تنوع و برابری (DEI) وعده دادند، تا سال ۲۰۲۵ این بودجه‌ها را ۶۰٪ کاهش داده‌اند. حتی دولت بایدن با وجود تشکیل ۱۲ پرونده قضایی علیه پلیس، نتوانست قانون فدرال الزام‌آوری مانند «عدالت پلیس» را تصویب کند. بازگشت ترامپ به قدرت در سال گذشته نیز این روند را تسریع کرده است.آمارهای خونین در سرزمین آمریکا به واسطه رنگ پوست هولناک است. 🔸بومیان آمریکا و سیاه‌پوستان به ترتیب ۳.۵ و ۲.۹ برابر بیش از سفیدپوستان در تعاملات پلیس کشته می‌شوند. این نابرابری حتی در ایالت‌های پیشرویی مانند کالیفرنیا نیز مشهود است؛ جایی که سیاه‌پوستان ۶٪ جمعیت را تشکیل می‌دهند، اما ۲۵٪ قربانیان خشونت پلیس هستند. مرگ فلوید اگرچه توجه جهانیان را به «نمی‌توانم نفس بکشم» جلب کرد، اما نتوانست الگوی استخدام، آموزش یا پاسخگویی پلیس آمریکایی را دگرگون کند. 🔹به نظر می‌رسد امروز در تقاطع دو مسیر قرار دارد: از یک سو، تداوم خشونت همراه با جنبش‌های اعتراضی فاقد دستاوردهای کلان، و از سوی دیگر، تشدید واگرایی ایالتی تا حد شکل‌گیری «دو نظام قضایی موازی». پاسخ به این چالش در گروی نسل جدیدی است که باید میان اصلاح سیستم موجود یا بازتعریف رادیکال مفاهیمی مانند و دست به انتخاب بزند. تا زمانی که رنگ پوست معیار تعیین «میزان خطرناک بودن» است، درد رنگین پوستان آمریکا پایانی نخواهد داشت. ✍ رامین نصیری
عدلیه در ترازوی قضاوت.... 🔹دیدار رهبر معظم انقلاب با مسئولان قوه قضائیه در هیاهوی موضوعات جنگ کمتر دیده شد، اما حاوی نکات مهم و تأمل‌برانگیزی بود؛ به‌ویژه آنجا که ایشان یک «محک» و «معیار» مشخص برای ارزیابی عملکرد قوه قضائیه ارائه کردند. حالا زمان آن رسیده است که عدلیه با این معیار، خود را صادقانه ارزیابی کند. 🔸رهبر معظم انقلاب از زحمات مسئولان تقدیر کردند، سپس فرمودند هر آنچه لازم است توصیه کنم قبلاً گفته‌ام و تکراری است؛ اما جمله‌ای دارند که به‌خاطر آهنگ و حس تأکید و صراحتش، بهتر است عیناً نقل شود: «محصول همه سفارش‌ها به قوه قضائیه یک کلمه است، و آن این است که مردم به قوه قضائیه اعتماد کنند. همین.» 🔹به سخنان سال قبل با عدلیه رجوع کنیم. آنجا نیز تصریح دارند که: «مردم باید احساس کنند در عدلیه به آنان ظلم نمی‌شود.» و البته دو سال پیش نیز به زبان دیگری همین فرمودند: «اینکه ملاک اصلی عملکردها این است که "دست مردم چه می‌رسد."» 🔸اگر توصیه‌های ایشان در چند سال اخیر را مرور کنیم، دو خطای مدیریتی را مکرراً گوشزد کرده‌اند که ممکن است مانع توجه به این محک کلیدی شود: اول؛ گاهی مدیر فقط به کارهای انجام‌شده نگاه می‌کند و به کارهای انجام‌نشده توجه ندارد (۱۴۰۴). دوم؛ گاهی هم مدیر به اثربخشی کارهای انجام‌شده توجه نمی‌کند؛ یعنی نمی‌سنجد که این اقدامات تا چه اندازه به دست مردم رسیده‌اند (۱۴۰۲). 🔹خلاصه اینکه برای رسیدن به ارزیابی دقیق از کارآمدی، باید به احساس مردم رجوع کرد. آیا مردم حس عدالت دارند؟ حتی اگر این احساس دقیقاً منطبق با واقع نباشد، ملاک و معیار همین احساس است. 🔸این معیار واقعاً معنادار و قابل تعمیم به همه نهادهاست؛ اما برای عدلیه اهمیتی مضاعف دارد. چراکه مردم بیش از هر حوزه‌ای، را با احساس‌شان می‌سنجند. با احساس‌شان از عدالت نسبت به دیگران رفتار می‌کنند؛ نظام اسلامی را قضاوت می‌کنند؛ جامعه‌شان را تحلیل می‌کنند؛ و حتی شادابی یا اضطراب اجتماعی خود را از آن می‌گیرند. 🔹بنابراین باید فکری جدی کرد. بخشی از این مسیر، مربوط به اقدامات رسانه‌ای و تبلیغی است؛ همان‌طور که رهبر معظم انقلاب در سال ۱۴۰۱ نیز بر آن تأکید کردند. اما بخش مهم‌تر، در راهبری کلان تحول قضایی نهفته است؛ یعنی نقطه تمرکز و کلید موفقیت همه اصلاحات باید این باشد که حس عدالت‌خواهی مردم نسبت به عدلیه ترمیم و تقویت شود و اگر چنین حسی نیست، یعنی کار ناتمام مانده است. ✍🏻مهدی سعیدی