هدایت شده از عمارقدس | محسن هدایت مهر
مادرش گفت بمن دیشب : آه...
پسرم رفت دگر
و پریشان شده باز زلف کسی
دختری هست در آنجا به گمانم گریان
باورش نیست پدر رفت و شهیدش کردند
هستی اوست که افتاده زمین در خونش
دخترش گفت بمن
هستیم رفت بباد...
#بداهه
✍️محسن هدایت مهر