eitaa logo
قرآن و امام حسین ع
864 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
747 ویدیو
369 فایل
مطالب کانال: ارتباط امام حسین ع با قران در موارد مختلف عاشوراء آیات الولایه : آیاتی که در قرآن درباره ی 14 معصوم آمده است. علوم قرانی برای تحکیم ایمان و اعتقاد تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ حضرت یحیى ع با امام حسین ع از سه جهت داراى خصوصیت مشترك هستند: 🔰 مخصوصا وارد شده است که حسین ع با یحیى ع در اشیاى زیادى به موازات هم هستند. ☄از پیامبر ص نقل شده که فرمود: در جهنم جایگاهى است که احدى از مخلوقین مستحق آن جایگاه نیست، مگر قاتل یحیى فرزند زکریا و قاتل حسین. 💔امام حسین ع در طى سفر به کربلا، در هر منزلى که فرود مى آمـد و هر گاه از آنجا کوچ مى کرد، یحیى ع را متذکر مى شد. اینک به توضیح هر یک از این موارد مى پردازیم: در بیان موازات آن دو که در روایات آمده ؛ در تبیـین ایـن قضـیه بایـد گفت: 💎قبل از تولد یحیى و حسین علیهما السـلام، دربـاره آنهـا بشـارت داده شـد. بشارت اول درباره یحیى بود که خداوند فرمود: اى زکریا! ما تو را بـه فرزنـدى به نام یحیى بشارت مى دهیم، و بشارت دوم درباره حسین ع بود که خطـاب به حضرت رسول پیام آمد: «اى محمد! خداونـد تـو را بـه مولـودى از فاطمـه بشارت مى دهد. » اما بشارت تولد یحیـى موجـب شـادى شـد؛ در حـالى کـه بشارت تولد حسین موجب حزن و اندوه گردید، چرا کـه حملتـه امـه کرهـا و وضعته کرها آن طور که در حدیث آمده، منظـور حضـرت زهـرأ علیهـا السـلام است. 💎یحیى و حسین علیهما السلام شش ماهه به دنیا آمدند. 💎یحیى و حسین علیهما السلام را خداوند خـودش نامگـذارى کـرد. 💎خداونـد تعالى درباره یحیى فرمود: ما تو را به فرزندى که نامش یحیى است، بشارت مى دهیم و درباره حسین ع به زبان جبرئیل فرمود: من نام او را حسین گذاشتم. 💎یحیى و حسین علیهما السلام غالبا از پستان شیر ننوشیدند، یحیى از آسـمان شیر داده شد و حسین ع از عرش عظیم یعنـى زبـان پیـامبر خـدا ص شـیر نوشید. 💎و حسین علیهما السلام پیشانى شان مى درخشید و نورافشانى مى کرد. 💎یحیى و حسین علیهما السلام در طول عمرشان، خوشحال دیده نشدند و اگـر این امر براى آنها اتفاق مى افتاد، تبدیل به حزن و اندوه مى شد. 💎یحیى و حسین علیهما السلام را، ولد زنا به شهادت رساند. 💎بنا به فرموده پیامبر اسلام، در جهنم جایگاهى است که فقـط قاتـل یحیـى و قاتل حسین علیهما السلام، استحقاق آن را دارند. 💎آسمان و زمین براى یحیى و حسین علیهما السلام خون گریه کردند. 💎سر یحیى و سر حسین علیهما السلام، بعد از شـهادت سـخن گفتنـد. یحیـى خطاب به آن پادشاه گفت: «از خـدا بتـرس» و سـر حسـین ع بارهـا قـرآن تلاوت کرد و از او عبارت لا حول و لا قوة الا باالله. 💎قتل یحیى، قتل صبر بود، حسین ع نیز، با اینکه در میدان نبرد بـه شـهادت رسید، اما قتلش، قتل صبر بود، به همین خاطر امام سجاد ع فرمود: من فرزند آن کسى هستم که قتلش، قتل صبر بود. 💔 حسین ع در هر منزلى، شهادت یحیى ع و بویژه موضوع اهداى سر او را متذکر مى شد، و اگر به دیده بصـیرت بنگـرى، ایـن امـر را سـخت تـرین مصیبت مى یابى، چرا که شماتت دشمن بزرگترین مصیبت ها و مواجه شـدن بـا دشمن در حال ضعف و گرفتارى بزرگتر است. حال تصـور کـن مصـیبت قـرار گرفتن سر بریده در مقابل دشمن و بازى با آن تا چه انـدازه عظـیم اسـت. ایـن قضیه بخصوص براى پیامبر اسلام ص دشوار بود، به همین خاطر بر کسانى کـه به سر حسین ع نگاه کردند و راضى به آن کار بودند، نفرین نمود.
💔امام حسین ع در هر منزلى کـه فـرود مـى آمـد و از آن بـار مـى بسـت، هنگامى که حضرت یحیى را متذکر مى شد، بر او سلام و درود مى فرستاد. 🕯امام براى ما اسوه حسنه است، پس ما نیز در این منازل مطابقت (این دو بزرگوار) بر او سلام و درود مى فرستیم و همان طور که در زیارت امـام حسـین ع آمـده است مى گوییم: السلام على یحیى الذى ازلفه االله بشهادته 💔سـلام بـر یحیـى کـه خداوند او را با شهادتش مقرب گردانید؛ او را نگه داشتند و بعد سرش را از تـن جدا نمودند 💔 و اگر خواستى، قصد یحیایى را بنما که قتل او هم قتـل صـبر بـود، یعنى به خاطر وارد شدن زخم ها بر پیکر مطهرش و جارى شدن خون، هنگامى که سر از بدنش جدا مى کردند، هیچ حرکتى نداشت. 💔و همچنـین اگـر خواسـتى یحیى را قصد کن که سرش با دست به آرامى گرفته شد و (در جاى مخصـوص) قرار داده شد و آنگاه قطع گردید 💔 و اگر خواستى، یحیایى را قصد کن که بـا فـرو رفتن نیزه بر پهلویش، از اسب بر زمین افتاد و آنگاه سرش از تن جدا شد. 💔اگر خواستى قصد یحیى را کن که عداوت دشمنان، با ذبح او با یک کـارد از اول تا آخر، فرو نشست و اگر خواستى یحیایى را قصد کن که دشمنان او به این اکتفا نکردند که او را فقط مورد اصابت چهار هـزار تیـر و صـد و چنـد ضـربه شمشیر و به همین مقدار ضربه نیزه قرار دهند و سرش را قطع کنند و گلویش را پاره نمایند و جسدش را پس از شهادت مثله نمایند و پایمال سـم اسـبان کننـد، بلکه دشمنى خود را نسبت به سر آن حضرت نیز آشکار نمودند، به نحـوى کـه آن را بر بالاى نیزه کردند و در بلاد گرداندند و دندان ها و لبـان آن حضـرت را در مجالس مختلف مضروب نمودند. و (چون گفتى السلام على یحیى الذى ازلفه االله بشهادته) 💔 اگر خواستى یحیـى را نیت کن که تنها یک بار سرش از خانه اى به خواستى یحیایى را قصد کن که سرش در بلاد فراوانى گردانـده شـد و چنـدین مرتبه اهدأ گردید. (و چون آن عبارت را گفتى) 💔 اگر مایل بودى یحیـى را نیـت کـن کـه وقتـى سرش از بدن جدا شد و ظـالم آن امـر را دیـد حـالتش دگرگـون شـد، 💔 و اگـر خواستى یحیاى مظلومى را نیت کن که وقتى سر مبارکش در مقابـل آن ملعـون گذاشته شد شروع به تبسم کرد و این تبسم او از همه زخم هاى وارده بـر پیکـر مطهرش، دردناك تر بود. کور باد آن چشمى که از این تبسـم بـاخبر شـود، امـا گریه نکند. 💔(و به هنگام بیان آن عبارت) اگر خواستى مظلومى را به نام یحیى قصـد کـن که وقتى خواستند او را به شهادت برسانند از مسجد خـارج شـد در حـالى کـه انسانى پارسا و بدون علاقه بـود و اطفـال و عیـالى نداشـت، و اگـر خواسـتى مظلومى را قصد کن که از خیمه هایى خارج شد که در آنها زنان حیران و تشـنه در بیابان، تنها و غریب در میان دشمنان قرار داشـتند و هـر کـدام از آنهـا او را مخاطب قرار داده و مى گفتند ما را به چه کسـى مـى سـپارى ؛ سـپس آنهـا را ساکت مى کند و از خیمه خارج مى شود، بعد، با دختر کوچکى مواجه مى گردد که بر پایش افتاده دستش را مى بوسد و از تنهایى فریاد مى زند و او را به کمک مى طلبد، آنگاه امام بر مى گردد و او را به دامنش مى نشاند و به او مى گویـد: دخترم! تا جان در بدن دارم با اشک حسرت بارت، دلم را آتش نزن و آنگاه که به شهادت رسیدم، تو برای گریه کردن بر من از هر زنی سزاوارتری ای بهترین زنان
💔(چون آن عبارت را گفتى) اگر مایل بودى یحیایى را قصد کن که کشته شد در حالى که قربانى شد، 💔و اگر خواستى یحیایى را قصد کـن کـه لـب تشـنه بـه شهادت رسید. 💔و به هنگام گفتن آن سلام، اگر خواستى یحیى را قصد کن که در تشت سر از بدنش جدا شد و فقط یک قطره خونش بر زمین ریخت کـه تـا سـال هـا و تـا زمانى که بنى اسرائیل نابود شدند، همچنان مى جوشید و آنگاه از جوشـش بـاز ایستاد؛ 💔و اگر خواستى یحیایى را قصد کن که بر روى خاك سـر از تـنش جـدا کردند و خونش با خاك آغشته شد و همه خونش بر روى زمـین جـارى شـد، مگر چند قطره از آن، که آن را با دست گرفت و بر چهره مالید و سپس مقدارى از آن را به سوى آسمان پاشید و به زمین بازنگشت، و اگر (آن قطرات) بر زمین مى ریخت، با اهلش زیر و رو مى شد! 💔(هر گاه آن سلام را گفتى) ، اگر خواستى یحیى را قصد کن که سرش از قفـا بریده شد، 💔و اگر خواستى یحیایى را نیـت کـن کـه سـرش را بـا دوازده ضـربه شمشیر از بدن جدا کردند. 💔(و چون آن عبارت را گفتى) اگر خواستى یحیى را قصد کن که سر از بـدنش جدا شد، اما پیکرش سالم ماند، 💔و اگر خواستى یحیایى را قصد کن که سـرش از بدن جدا گردید و بدنش زیر سم اسبان لگدمال شـد و از شـدت ضـربت هـاى وارده، پیکر مطهرش سوراخ سوراخ شده بود. 💔پس سلام بر آن یحیایى که سرش بارها اهدأ گردید و با خیزران و چوب نى بارها مضروب شد؛ 💔 سلام بر آن یحیایى که سرش بر بالاى نیزه ها قـرار گرفـت، 💔سلام بر آن یحیایى که سرش بر دروازه ها آویخته شد 💔و سلام بر آن یحیایی که سرش را در مکان هاى متعددى قرار دادند 💔 و چه بسا در مکـان هـاى مختلفـى دفن کردند، هر چند که سرانجام سر در کنار بدن قرار گرفت. 📚خصائص الحسینیه شیخ جعفر شوشتری @qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 📜[٣٢٦٧]٣-محمّد بن يحيى،عن أحمد بن محمّد بن عيسى و عليّ‌ بن إبراهيم،عن أبيه جميعا،عن ابن أبي عمير،عن الحسن بن عطيّة،عن رزين صاحب الأنماط‍‌،عن أحدهما عليهما السّلام قال: من قال:«اللّهمّ‌ إنّي أشهدك و أشهد ملائكتك المقرّبين و حملة عرشك المصطفين أنّك أنت اللّه لا إله إلاّ أنت الرّحمن الرّحيم و أنّ‌ محمّدا عبدك و رسولك و أنّ‌ فلان بن فلان إمامي و وليّي و أنّ‌ أباه رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و عليّا و الحسن و الحسين و فلانا و فلانا حتّى ينتهي إليه أئمّتي و أوليائي،على ذلك أحيا و عليه أموت و عليه أبعث يوم القيامة و أبرأ من فلان و فلان و فلان»فإن مات في ليلته دخل الجنّة. 📝رزين صاحب الأنماط‍‌ روايت كرده كه امام باقر يا امام صادق عليهما السّلام فرمودند: ✅هركس بگويد:(پروردگارا،من تو را و فرشتگان بارگاه تو را و حمل كنندگان برگزيدۀ عرشت را گواه مى‌گيرم كه تو خداى منى و هيچ معبودى جز تو نيست و تو رحمتگر و مهربانى و محمد بنده و فرستادۀ تو است و فلانى فرزند فلانى(مهدى فرزند امام حسن عسگرى عليهما السّلام)امام و سرپرست من است و پدرش فرستادۀ خدا است و على و حسن و حسين و فلان و فلان-تا به حضرت مهدى عليهم السّلام برسد-امامان و سرپرستان من هستند. براساس اين عقيده زندگى مى‌كنم و بنا بر آن از دنيا مى‌روم و در روز قيامت برانگيخته مى‌گردم و از فلانى و فلانى و فلانى(ابو بكر و عمر و عثمان)بى‌زارى مى‌جويم پس اگر همان شب بميرد،وارد بهشت مى‌گردد. 📙اصول کافی - جلد4، صفحه 373 @Aldolatahalzahraeyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹تلاوت نادر و آسماني از سورة حمد مطالب کانال بیشتر در ارتباط  با سخنان و خطبه ها و سیره و اخلاق امام حسین ع با قران است کانال قران و امام حسین ع در تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 📜 در كتاب تبصرة الولىّ‌ فيمن رأى القائم المهدىّ‌ عليه السّلام از ابو نعيم محمد بن احمد الانصارى نقل كرده كه گفت:عدّه‌اى از مفوّضه و مقصّره،كامل بن ابراهيم مدنى را به خدمت حضرت ابو محمد امام حسن عسكرى عليه السّلام به سامره فرستادند كه با آن حضرت مناظره كند.كامل گويد: با خود انديشيدم كه از آن حضرت سؤال خواهم كرد كه داخل بهشت نشود جز آن‌كه معرفتش مثل من و اعتقادش مانند من باشد. و چون بر سرورم حضرت ابو محمد وارد شدم،ديدم جامه‌هاى نرم و سفيدى در تن اوست،با خود گفتم:ولىّ‌ و حجت الهى جامه‌هاى نرم مى‌پوشد،درحالى كه به ما امر مى‌كند با برادران دينى مواسات و همدردى كنيم؛و از پوشيدن چنين جامه‌هايى نهى مى‌نمايد! كه ناگاه با تبسّم،آستين خود را بالا زد،ديدم كه پلاس زبر سياهى بر پوست بدنش بود،فرمود:اين براى خداست و اين براى شما. خجالت كشيدم و كنار درى نشستم كه پرده‌اى بر آن آويخته بود،پس بادى وزيد و گوشه‌اى از آن پرده بالا رفت و نوجوانى ديدم در حدود چهار سالگى،انگار پاره‌اى از ماه بود، به من فرمود:اى كامل بن ابراهيم! 💞بدنم لرزيد و به دلم افتاد كه فورى بگويم:لبّيك اى سيّد من. ✅فرمود:آمدى كه از ولىّ‌ و حجت خدا سؤال كنى كه وارد بهشت نمى‌شود مگر آن‌كه معرفتش مانند تو باشد و سخن تو را بگويد. گفتم:آرى به خدا سوگند. فرمود:بنابراين عدۀ كمى وارد بهشت مى‌شوند. به خدا قسم!وارد بهشت مى‌شوند گروهى كه آن‌ها را حقيه مى‌گويند. عرض كردم:اى سرور من!اين‌ها كيستند؟ فرمود:قومى كه از روى علاقه و محبت به امير المؤمنين عليه السّلام به حقّ‌ او قسم مى‌خورند ولى حقّ‌ و فضل آن حضرت را نمى‌شناسند. سپس مقدارى سكوت كرد بعد فرمود:همچنين آمده‌اى كه دربارۀ حرف‌هاى مفوّضه بپرسى. آن‌ها دروغ مى‌گويند.بلكه دل‌هاى ما محلّ‌ مشيّت الهى است،پس هرچه خدا بخواهد ما مى‌خواهيم،«و ما تشآؤون إلاّ أن يشآء اللّه». آن‌گاه پرده به حال سابق برگشت،من ديگر نمى‌توانستم آن را بالا بزنم.پس حضرت ابو محمد عليه السّلام نگاهى به من افكند و تبسم‌كنان فرمود:اى كامل بن ابراهيم!چرا نشسته‌اى‌؟در حالى‌كه حجّت بعد از من،از آنچه در ذهن تو بود و آمده بودى كه از آن سؤال كنى،تو را آگاه ساخت.پس برخاستم و بيرون رفتم و بعد از آن ديگر او را نديدم. 📙مکیال المکارم -جلد 1، صفحه 112 محمدتقی اصفهانی کانال قران و امام حسین ع در تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ أَبِی‌حَمْزَهًَْ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَحَدَهُمَا (علیها السلام) یَقُولُ: إِنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) أَقْبَلَ عَلَی النَّاسِ فَقَالَ أَیَّهًُْ آیَهًٍْ فِی کِتَابِ اللَّهِ أَرْجَی عِنْدَکُمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ إِنَّ اللهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ قَالَ حَسَنَهًٌْ وَ لَیْسَتْ إِیَّاهَا وَ قَالَ بَعْضُهُمْ وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ... قَالَ حَسَنَهًٌْ وَ لَیْسَتْ إِیَّاهَا فَقَالَ بَعْضُهُمْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ قَالَ حَسَنَهًٌْ وَ لَیْسَتْ إِیَّاهَا وَ قَالَ بَعْضُهُمْ وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ قَالَ حَسَنَهًٌْ وَ لَیْسَتْ إِیَّاهَا قَالَ ثُمَّ أَحْجَمَ النَّاسُ فَقَالَ مَا لَکُمْ یَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِینَ قَالُوا لَا وَ اللَّهِ مَا عِنْدَنَا شَیْءٌ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ أَرْجَی آیَهًٍْ فِی کِتَابِ اللَّهِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ وَ قَرَأَ الْآیَهًَْ کُلَّهَا. 📝امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)- ابوحمزه ثمالی گوید: از امام باقر (علیه السلام) یا امام صادق (علیه السلام) شنیدم: علی (علیه السلام) رو به مردم کرد و فرمود: «کدام آیه در کتاب خدا، در نزد شما امیدبخش‌تر است»؟ بعضی از مردم گفتند: خداوند [هرگز] شرک را نمی‌بخشد و پایین‌تر از آن را برای هرکس بخواهد و [شایسته بداند] می‌بخشد. (نساء/۴۸) [علی (علیه السلام)] فرمود: «این آیه خوب است ولی [آنچه که منظور من است] این آیه نیست». بعضی از آن‌ها گفتند: کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت. (نساء/۱۱۰) فرمود: «خوب است ولی این آیه [منظورِ من] نیست». بعضی از آن‌ها گفتند: یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ». فرمود: «خوب است ولی این آیه [منظورِ من] نیست». بعضی از آن‌ها گفتند: و آن‌ها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند به یاد خدا می‌افتند و برای گناهان خود طلب آمرزش می‌کنند. (آل عمران/۱۳۵) فرمود: «خوب است ولی این آیه [منظور من] نیست». مردم [ناامید شدند و] برگشتند. حضرت فرمود: «ای مسلمانان! شما را چه شده است»؟ گفتند: «نه؛ به خدا سوگند! چیزی نزد ما نیست (آیه دیگری سراغ نداریم)». فرمود: «از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدیم که می‌فرمود: امیدبخش‌ترین آیه در کتاب خدا این آیه است در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار چرا که حسنات، سیئات [و آثار آنها را] از بین می‌برند این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند (هود/۱۱۴) و حضرت تمام آیه را قرائت کرد. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۵۲  بحارالأنوار، ج۷۹، ص۲۲۰/ بحارالأنوار، ج۸، ص۵۷ و فرات الکوفی، ص۵۷۰ و شواهدالتنزیل، ج۲، ص۴۴۶؛ «بتفاوت»/ العیاشی، ج۲، ص۱۶۱ کانال قران و امام حسین ع در تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜دعاى پرارزشى است که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در روز جنگ بدر(۱) و احزاب(۲) و امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا(۳) آن را خواندند. این دعا از امام صادق(علیه السلام) نیز نقل شده است:(۴) اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى فى کُلِّ کُرْبَه، وَ اَنْتَ رَجآئى فى کُلِّ شِدَّه، وَ اَنْتَ لى فى خدایا تویى تکیه گاه من در هر گرفتارى و تویى امید من در هر سختى و تو براى من در کُلِّ اَمْر نَزَلَ بى ثِقَهٌ وَعُدَّهٌ، کَمْ مِنْ کَرْب یَضْعُفُ عَنْهُ الْفُؤادُ، وَ تَقِلُّ فیهِ هر پیش آمدى تکیه گاه و ذخیره ام هستى چه بسیار گرفتارى که ناتوان شود از آن دل و کم شود در آن الْحیلَهُ، وَ یَخْذُلُ عَنْهُ الْقَریبُ وَ الْبَعیدُ، وَ یَشْمَتُ بِهِ الْعَدُوُّ، وَ تَعْنِینى فیهِ چاره و یارى ندهد در آن خویش و بیگانه و شماتت کند بدان دشمن و خسته ام کند در آن الاُْمُورُ، اَنْزَلْتُهُ بِکَ، وَ شَکَوْتُهُ اِلَیْکَ، راغِباً فیهِ عَمَّنْ سِواکَ، فَفَرَّجْتَهُ کارها و من آن را به درگاه تو آوردم و شکوه اش به تو کردم و به جز تو از دیگران روگرداندم و تو بگشودى وَکَشَفْتَهُ وَ کَفَیْتَنیهِ، فَأَنْتَ وَلِىُّ کُلِّ نِعْمَه، وَ صاحِبُ کُلِّ حاجَه، وَ مُنْتَه تو برطرف کردى و کفایت کردى پس تویى سرپرست هر نعمت و صاحب هر حاجت و سرحد نهایى کُلِّ رَغْبَه، فَلَکَ الْحَمْدُ کَثیراً، وَ لَکَ الْمَنُّ فاضِلاً هر شوق پس تو راست ستایش بسیار و تو راست منّت فزون. 📚۱.مهج الدعوات، صفحه ۶۹. ۲. بحارالانوار، جلد ۹۵، صفحه ۱۲۹. ۳. همان مدرک، جلد ۴۵، صفحه ۴ (بااندکىتفاوت). ۴. کافى، جلد ۲، صفحه ۵۷۸، حدیث ۵. کانال قران و امام حسین ع در تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 حدثني أبي رحمه الله عن سعد بن عبد الله عن محمد بن عيسى بن عبيد اليقطيني عن محمد بن سنان عن أبي سعيد القماط عن ابن أبي يعفور عن أبي عبد الله ع قال بينما رسول الله ص في منزل فاطمة ع و الحسين في حجره إذ بكى و خر ساجدا ثم قال يا فاطمة يا بنت محمد إن العلي الأعلى تراءى لي في بيتك هذا في ساعتي هذه في أحسن صورة و أهيأ هيئة و قال لي يا محمد أ تحب الحسين ع فقلت نعم قرة عيني و ريحانتي و ثمرة فؤادي و جلدة ما بين عيني فقال لي يا محمد و وضع يده على رأس الحسين ع بورك من مولود عليه بركاتي و صلواتي و رحمتي و رضواني و لعنتي و سخطي و عذابي و خزيي و نكالي على من قتله و ناصبه و ناواه و نازعه أما إنه سيد الشهداء من الأولين و الآخرين في الدنيا و الآخرة و ذكر الحديث 📝پدرم رحمة اللَّه عليه از سعد بن عبد اللَّه، از محمّد بن عيسى بن عبيد يقطينى‏از محمّد بن سنان از ابى سعيد قماط از ابن ابى يعفور از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل نمود كه آن جناب فرمودند: روزى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در منزل حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها تشريف داشته در حالى كه حضرت امام حسين عليه السّلام در دامن آن جناب بودند، حضرت گريسته و به سجده رفته سپس فرمودند: اى فاطمه، اى دختر محمّد! در اين ساعت و در همين مكان خداوند علىّ اعلى «1» در بهترين صورت و زيباترين شكل خود را به من نشان داد و گفت: اى محمّد آيا حسين را دوست دارى؟ گفتم: بلى، نور ديده و گل خوشبو و ميوه دل و پرده ما بين ديده‏گان من است. در حالى كه دست بر سر حسين عليه السّلام نهاده بود «2» به من فرمود: اى محمّد: بركت حاصل مى‏شود از مولودى كه بر او بركات و رحمت و رضوان من مى‏باشد و لعنت و غضب و عذاب و ذلّت و عقوبت من بر كسى كه او را كشته و نصب عداوتش نموده و با او دشمنى كرده و با وى به حرب برخاسته است. بطور حتم و قطع او سرور شهداء است از اوّلين و آخرين در دنيا و آخرت .... 📚كامل الزيارات- باب بيست و يكم حديث اول ترجمه ذهنى تهرانى، ص:206- 207 کانال قران و امام حسین ع در تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜و أومأ بيده إلى الحسين ع مقتول في عصابة من ذريتك و أهل بيتك و أخيار من أمتك بضفة الفرات بأرض يقال لها كربلاء من أجلها يكثر الكرب و البلاء على أعدائك و أعداء ذريتك في اليوم الذي لا ينقضي كربه و لا تفنى حسرته و هي أطيب بقاع الأرض و أعظمها حرمة يقتل فيها سبطك و أهله و أنها من بطحاء الجنة فإذا كان ذلك اليوم الذي يقتل فيه سبطك و أهله و أحاطت به كتائب أهل الكفر 📝در آن شهر ابتلائات ايشان (اهل بيت عليهم السّلام) بسيار مصيبت به ايشان عظيم مى‏باشد، و اين سبط شما (جبرئيل با دست اشاره به حضرت حسين عليه السّلام نمود) با جماعتى از فرزندان و اهل بيت شما و نيكانى از امّتت در كنار فرات واقع در سرزمينى كه به آن «كربلا» مى‏گويند كشته مى‏شود. كربلاء را از اين جهت كربلاء گويند كه حزن و بلاهائى كه از دشمنان شما و دشمنان فرزندان شما در روزى كه حزن و اندوهش تمام‏شدنى نبوده و حسرت آن زوال پذير نيست به عمل مى‏آيد بسيار و زياد مى‏باشد. اين زمين پاكيزه‏ترين اماكن واقع روى زمين بوده و احترامش از تمام بقاع بيشتر است، در آن سبط تو و اهل بيتش كشته مى‏شوند. كربلاء از زمين‏هاى بهشت است، هر گاه روزى كه در آن سبط تو و اهل بيتش كشته مى‏شوند فرا برسد و لشكر اهل كفر و لعنت او را احاطه نمايند 📚كامل الزيارات _ باب هشتاد و هشتم _حديث اول کانال قران و امام حسین ع در تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 🔰مقتل امام صادق علیه السلام 📜سید بن طاووس (ره) در کتاب شریف «مهج الدعوات» فصل «ادعیه امام صادق علیه السلام » چنین مى‏نویسد: منصور در دوران حکومتش هفت بار امام صادق علیه السلام را نزد خود احضار کرده است؛ گاهى در مدینه و در ربذه به هنگام عزیمت حج و دیگر بار در کوفه و بغداد ، و در همه این جریانات تصمیم بر قتل امام داشت و در تمام این جریانات با امام بدرفتارى کرده و با وى سخن ناروا گفته است. در اینجا یکی از این وقایع تأسف برانگیز را از کتاب شریف «منتهی الآمال» اثر مرحوم شیخ عباس قمی (ره) نقل می کنیم. 🌠روزى منصور در قصر خود نشست و هر روز كه در آن قـصـر شـوم مى نشست آن روز را «روز ذبح» مى گفتند؛ زیرا كه نمى نشست در آن عـمـارت مـگـر براى قتل و سیاست.و در آن ایام حضرت صادق علیه السلام را از مـدیـنه طلبیده بود و آن حضرت داخل شده بود. چون شب شد و مقداری از شب گذشت ربیع را طـلبـیـد و گـفت: ... بـرو و جـعـفـر بن محمّد را در هر حالتى كه یافتی بیاور و نگذار كه هیئت و حالت خود را تغییر دهد. ربیع گفت: بیرون آمدم و گفتم «اِنّا للّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راَجِعُونَ»  هلاك شدم ؛ زیرا كه اگـر آن حـضـرت را در ایـن وقـت بـه نزد منصور بیاورم با این شدت و غضبى كه او دارد البته آن حضرت را هلاك مى كند و آخرت از دستم مى رود و اگر نیاورم مرا مى كشد و نسل مرا بر مى اندازد و مالهاى مرا مى گیرد، پس مردد شدم میان دنیا و آخرت و نفسم بـه دنـیـا مـایـل شد و دنیا را بر آخرت اختیار كردم. 🌠 چـون از نـمـاز فـارغ شد گفتم بیا كه خلیفه تو را مى طلبد، فرمود: بـگذار كه دعا بخوانم و جامه بپوشم ، گفتم نمى گذارم فرمود كه بگذار بروم و غسلى بكنم و مهیاى مرگ گردم ، گفتم اجازه ندارم و نمى گذارم ، پس آن مرد پیر ضعیف را كه بیشتر از هـفـتـاد سـال از عـمـرش گـذشته بود با یك پیراهن و سر و پاى برهنه از خانه بیرون آوردم محمّد پسر ربیع گفت كه چون پدرم بـه خـانـه آمـد مـرا طـلبـیـد و مـن از هـمـه پـسـرهـاى او سـنـگـیـن دل تـر بـودم پس گفت برو به نزد جعفر بن محمّد و از دیوار خانه او بالا برو و بى خبر بـه سـراى او داخـل شـو، بـه هـر حـالى كـه او را یـافتى بـیـاور. پـس آخـر شـب بـه مـنـزل آن حـضـرت رسـیـدم و نـردبـانـى گـذاشـتـم و به خانه او بى خبر درآمدم دیدم كه پـیـراهـنـى پـوشـیـده و دسـتـمـالى بـر كـمـر بـسـتـه و مـشـغـول نـمـاز اسـت، چـون از نـمـاز فـارغ شد گفتم بیا كه خلیفه تو را مى طلبد، فرمود: بـگذار كه دعا بخوانم و جامه بپوشم ، گفتم نمى گذارم فرمود كه بگذار بروم و غسلى بكنم و مهیاى مرگ گردم، گفتم اجازه ندارم و نمى گذارم، پس آن مرد پیر ضعیف را كه بیشتر از هـفـتـاد سـال از عـمـرش گـذشته بود با یك پیراهن و سر و پاى برهنه از خانه بیرون آوردم، چون پاره اى راه آمد ضعف بر او غالب شد و من رحم كردم بر او و بر اسب خـود سـوار كـردم و چـون به در قصر خلیفه رسیدم شنیدم كه با پدرم مى گفت: واى بر تو اى ربیع ! دیر كرد و نیامد. 🌠پس ربیع بیرون آمد و چون نظرش بر امام علیه السلام افـتـاد و او را با این حالت مشاهده كرد گریست! زیرا ربیع اخلاص زیادی خدمت حضرت داشت و آن بزرگوار را امام زمان مى دانست. حضرت فرمود: كه اى ربیع! مى دانم كه تو به جانب ما میل دارى این قدر مهلت بده كه دو ركعت نماز به جا بیاورم و بـا پـروردگـار خـود مـنـاجـات نـمـایم، ربیع گفت: آنچه خواهى بكن، پس دو ركعت نـمـاز كـرد و زمـانی طولانی را بـا دانـاى راز عرض نیاز كرد و چون فارغ شد ربیع دست آن حضرت را گرفت و داخل ایوان برد، پس در میان ایوان نیز دعایى خواند، آن حضرت را به سبب زهری که منصور دوانیقی به ایشان خورانیده بود، چندان لاغر و باریك دید كه گویا هیچ چیز از آن بزرگوار نمانده جز سر نازنینش
🌠و چون امام عصر را بـه درون قصر برد و نگاه منصور بر آن حضرت افتاد از روى خشم گفت : اى جعفر! تـو تـرك نـمـى كـنـى حـسـد و سرکشی خود را بر بنی عباس و هر چند سعى مى كنى در خـرابـى حکومت ایـشـان فـایـده نـمـى بـخشد، حضرت فرمود: به خدا سوگند! اینها كه مى گـویـى هـیـچ یك را نكرده ام ، و تو مى دانى كه من در زمان بنى امیه كه دشمن ترین خلق خـدا بـودنـد بـراى مـا و شـمـا، بـه آن آزارهـا كـه از ایـشـان بـر مـا و اهل بیت ما رسید چنین اراده ای نكردم و از من به ایشان بدى نرسید و نسبت به شما نیز این چنین اراده نکرده ام ... ، پس منصور ساعتى سر در زیـر افكند و در آن وقت بر  بالشى تكیه كرده بود، او همیشه در زیر تخت خـود شمشیر مى گذاشت ، سپس گفت: دروغ مى گویى و دست در زیر تخت كـرد و نـامـه هـاى بـسیار بیرون آورد و به نزدیك آن حضرت انداخت و گفت: این نامه هاى تـو اسـت كـه بـه اهل خراسان نوشته اى كه بیعت مرا بشكنند و با تو بیعت كنند، حضرت فـرمـود: بـه خـدا سـوگـنـد كه اینها به من افترا است و من اینها را ننوشته ام و چنین اراده ای نـكـرده ام ...، ناگهان منصور شمشیر را به قدری از غلاف بیرون كشید، ربیع گفت: چون دیـدم كـه منصور دست به شمشیر برده است بر خود لرزیدم و یقین كردم كه آن حضرت را شـهـیـد خـواهـد كـرد، ولی ‍ شـمشیر را در غلاف كرد و گفت : شرم ندارى كه در این سن مى خـواهـى فتنه به پا كنى كه خونها ریخته شود؟ 🌠حضرت فرمود: نه به خدا سوگند كه ایـن نـامـه هـا را مـن نـنـوشـته ام و خط و مهر من در اینها نیست و بر من افترا بسته اند . پس منصور باز آتش غضبش مشتعل گردید و شمشیر را تمام از غلاف كشید، در حالی که آن حضرت نزد او ایستاده بود و مترصد شهادت بود ولی ناگهان منصور بار دیگر شـمشیر را در غلاف كرد و ساعتی سر به زیر افكند و سر برداشت و گفت: راست می گویی، سپس آن حضرت را نزدیك خود طلبید و بر کنار خود نشاند و پس از اکرام بسیار ایشان را راهی منزل نمود. ربـیـع گـفـت كـه مـن شـاد بـیـرون آمـدم و مـتـعـجـب بـودم از آنـچـه مـنـصـور اول در بـاب حـضـرت اراده داشـت و آنـچـه آخـر بـه عـمـل آورد، چـون بـه صـحـن قـصـر رسـیـدم گـفـتـم: یـابـن رسـول اللّه! مـن مـتـعـجـبـم از آنـچـه او اول بـراى شـمـا در خـاطـر داشـت و آنـچـه آخـر در حـق شـمـا بـه عمل آورد ....،و هر چه منصور اظهار خشم مـى نـمود هیچ اثر ترس و اضطرابی در شما مشاهده نمى كردم ، حـضـرت فـرمـود: كـسـى كـه جـلالت و عـظـمـت خـداونـد ذوالجلال در دل او جلوه گر شده است ابهت و شوكت مخلوق در نظر او مى نماید، و كسى كه از خدا مى ترسد از بندگان پروا ندارد. 🌠.. ربـیـع گـفـت به نزد خلیفه برگشتم و هنگامی که خلوت شد سبب آن رفتار عجیب را از منصور پرسیدم. گفت: اى ربیع ! در وقتى كه او را طلبیدم بر قتل او مصرّ بودم و بر آنكه از او عذرى قبول نكنم زیرا بودن او برای من، هر چند قیام به شمشیر نكند، گرانتر است از آنها كه قیام مى كنند؛ زیرا كه مى دانم او و پـدران او را مـردم امـام مـى دانـنـد و ایـشان را واجب الاطاعه مى شمارند و از همه خلق، عـالمـتـر و زاهـدتـر و خـوش اخـلاق تـرنـد و در زمـان بـنـى امـیـه مـن بـر احـوال ایـشـان مـطـلع بـودم ، هنگامی که در مـرتـبـه اول قـصـد قتل او كردم و شمشیر را مقداری از غلاف بیرون كشیدم دیدم كه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله براى من متمثّل شد و میان من و او قرار گرفت و دستهایش را گشوده بود و آستینهاى خود را بالا زده بـود و رویش را تـرش كـرده بـود و از روى خـشم به سوى من نظر مى كرد من به آن سـبـب شـمـشـیـر را در غـلاف كردم. در مـرتـبـه دوم دیـدم كـه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله بار دیگر نـزد مـن مـتـمـثـّل شـد، نـزدیـكـتـر از اول و خـشـمـش بسیار بـود و چـنـان بـر مـن حـمـله كـرد كـه اگـر مـن قـصـد قـتـل جـعـفـر مـى كردم او قصد قتل من مى كرد....، به این جهت از آن اراده برگشتم و او را اكرام كردم. ایشان فرزندان فاطمه اند و به حق ایشان جاهل نمى باشد مگر كسى كه بهره از دین نـداشـتـه بـاشـد. ❣گریز حمله به خانه شبانه امام صادق :در این موقف حضرت تنهایی به مجلس منصور رفتند نه با زن و بچه ...حضرت را اخر تکریم کردند عطر به محاسن مبارکشون زدند ...یا رسول الله کجا بودید در مجلس ابن زیاد ...زن و بچه دست به بسته تا گردن نشسته بودند امرا وزرا همه روس تخت مردم دور اطراف به ناموس شما نگاه میکردند ...بی بی حضرت زینب میفرمود یا اهل الکوفه غضوا ابصارکم نحن بنات رسول الله اما تسحتون من رسول الله ...یا اهل کوفه چشمانتان رو ببنیدید ما دختران پیامبریم ایا از پیامبر حجالت نمیکشید ابن زیاد یک چوپ داشت انجا منصور محاسن آقارو خوشبو کرد ولی اینجا ابن زیاد چوپ را در ریش اقا یکبار در گوش اقا یکبار در بینی اقا ...دهانش را باز میکرد میگفت عجب دندان های سفیدی داری حسین ...خوش خنده بودی حسین ... https://t.me/Babolhusein
❖﷽❖ ❇️ آتش زدن در و خانه امام صادق علیه السلام 📝مفضل بن عمر گفت: منصور دوانیقى شخصى را فرستاد پیش فرماندار خود حسن‏ بن‏ زید که فرماندارى مکه و مدینه را به عهده داشت. به او پیغام داد که خانه جعفر بن محمّد(ع) را آتش بزند. خانه امام را آتش زدند. آتش بر در خانه و اطاق ها رسید. حضرت صادق(ع) پاى بر روى آتش گذاشت و از روى آتش می رفت و می گفت «من پسر ریشه هاى زمین هستم من پسر ابراهیم‏ خلیل اللَّه هستم.» 📜بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ سَمَاعَهَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: وَجَّهَ أَبُو جَعْفَرٍ الْمَنْصُورُ إِلَى الْحَسَنِ بْنِ زَیْدٍ وَ هُوَ وَالِیهِ عَلَى الْحَرَمَیْنِ أَنْ أَحْرِقْ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ دَارَهُ فَأَلْقَى النَّارَ فِی دَارِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فَأَخَذَتِ النَّارُ فِی الْبَابِ وَ الدِّهْلِیزِ فَخَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَتَخَطَّى النَّارَ وَ یَمْشِی فِیهَا وَ یَقُولُ أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ‏ الثَّرَى‏ أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ ع‏. 📚الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۱،۴۷۳ ❤️گریز آتش زدن به خانه امام صادق به اتش زدن خیمه ها در روز عاشورا اما در در کربلا کسی نبود که به یاری حرم رسول خدا برسد ... عمر سعد به خیمه ها رسید گفت ای اهل بیت حسین خارج شوید بیبی ها از ترس تو خیمه ها ماندند همه پشت بی بی زینب بودند عمر سعد دوباره گفت اخرجو من الخیام از خیمه ها خارج شوید بیبی فرمود ای عمر از ما چه میخوای (ما نوامیس پیغمبریم ما دختران زهراییم مگه نمیبینی یک مشت زن بچه ایم که از ترس و وحشت پشت زنها و عمه ها پنهان شدند )از ما چه میخواهی عمر گفت خارج شوید و برای اسارت اماده شوید بی بی فرمود تقوای خدا داشته باش بر ظلم و اذیت ما تلاش نکن عمر گفت نه فقط و فقط برای اسارت بی بی فرمود ما با اراده ی خود. این کارو انجام نمیدهیم عمر سعد امر کرد خیمه هارا اتش بزنند زن بچه ها ریختند بیرون عده زیادی از مخدرات اتش چادرهای اینهارو درید پا برهنه گریه کنان در صحرا کربلای دویدند یک عمر دیگه هم در مدینه صدا زد فاطمه به علی بگو خارج شود یا اینکه خانه را در اتش بسوزانیم باز یک بیبی پشت در بود همینطور که پشت خیمه ها بود و یک علی دست بسته ... ❣روضه حضرت رقیه سلام الله علیها در اتش زدن خیمه ها خیمه هارو آتش زدن زن بچه ها ریختن بیرون امام سجاد فرمود علیکن بلفرار عمه جان فرار کنید تا جایی که میتونید فرار کنید اینا رحمی به دلشون نیست...بی بی رقیه هم دوید اتش چادرشو گرفته بود از سوزش گرمای زمین هی پای راستو زمین میزاره هی بلند میکنه چپ رو میزاره ... فکر کرد من میخوام ازار اذیت برسونم ...فرمود یا شیخ بهم بگو راه نجف کدوم طرفه گفتم از نجف چه میخواهی گفنت من غریب و یتیمم میخوام به پدر بزرگم امیر المونین پناه ببرم کسی برای ما نمونده ...گفت نجف از اینجا (غری)بسیار دوره با این پاها نمیتونی دووم بیاری...گفت خیلی تشنه است ظرفی اب داری کمی اب دادم هنوز نخورد گفت وقتی برای وداع بابامو بوسیدم اون هم منو بوسید احساس کردم لب های بابام مثل چوب خشک بوده حتما بابام اب نخورده حمید بن مسلم باز گفت نه بهت اب دادیم باز میخواست اب بخوره گفت برادرم علی اصغر دوروزه اب نیاشامیده دوروزه نخوابیده دیدم اب ریخت زمین ...دوید طرف قتلگاه ... https://t.me/Babolhusein
❖﷽❖ ❇️جزئیات کفن امام صادق(ع) و روشن بودن چراغی در خانه شان 📝یونس بن یعقوب از حضرت موسى بن جعفر(ع) نقل کرد که فرمود: من پدرم را در دو پارچه مصرى معروف به شطوى که در آن ها احرام بسته بود کفن کردم و یکى از پیراهن هاى خود آن جناب و عمامه ‏اى که متعلق به على بن الحسین علیه السلام بود و بردى که آن را چهل دینار خریدم. -کافى- وقتى حضرت باقر(ع) از دنیا رفت حضرت صادق(ع) دستور داد در آن خانه‏اى که مى‏ نشست چراغ روشن کنند. تا وقتى که حضرت صادق(ع) از دنیا رفت. موسى بن جعفر (ع) نیز همان کار را نسبت به خانه حضرت صادق(ع) کرد تا وقتى آن جناب را به طرف بغداد بردند دیگر نفهمیدم چه شد. 📜الکافی سَعْدٌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ‏أَنَا کَفَّنْتُ أَبِی فِی ثَوْبَیْنِ شَطَوِیَّیْنِ کَانَ یُحْرِمُ فِیهِمَا وَ فِی قَمِیصٍ مِنْ قُمُصِهِ وَ فِی عِمَامَهٍ کَانَتْ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع وَ فِی بُرْدٍ اشْتَرَیْتُهُ بِأَرْبَعِینَ دِینَاراً.(۱)  الکافی الْعِدَّهُ عَنْ سَهْلٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ: لَمَّا قُبِضَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَمَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِالسِّرَاجِ فِی الْبَیْتِ الَّذِی کَانَ یَسْکُنُهُ حَتَّى قُبِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثُمَّ أَمَرَ أَبُو الْحَسَنِ ع بِمِثْلِ ذَلِکَ فِی بَیْتِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع حَتَّى خَرَجَ بِهِ إِلَى الْعِرَاقِ ثُمَّ لَا أَدْرِی مَا کَان‏.(۲) ❇️غسل و کفن نمودن امام صادق(ع) توسط فرزندشان امام کاظم(ع) 📝یکى از راویان حدیث – و از اصحاب امام موسى کاظم صلوات اللّه و سلامه علیه – حکایت کند:  از آن حضرت شنیدم که فرمود: هنگامى که نشانه هاى مرگ بر پدرم امام جعفر صادق علیه السلام آشکار گردید، خطاب به من اظهار داشت :  اى پسرم ! کسى غیر از تو مرا غسل نمى دهد، همان طور که من خودم پدرم امام محمّد باقر علیه السلام را غسل دادم ؛ و او نیز پدرش امام سجّاد زین العابدین علیه السلام را غسل داد، چون که حجّت خدا را فقط حجّت او باید غسل دهد؛ و من خود، چشمان پدرم را بر هم نهادم و او را کفن کردم. سپس پدرم ، امام جعفر صادق علیه السلام افزود: اى فرزندم ! پس از فوت من ، برادرت عبداللّه . ادّعاى امامت و خلافت مرا خواهد کرد، او را به حال خود واگذار؛ زیرا او اوّل کسى است که به من ملحق خواهد شد.  و هنگامى که امام صادق علیه السلام به شهادت رسید، فرزندش حضرت موسى کاظم علیه السلام او را غسل داده و کفن نمود.  ابوبصیر گوید: به حضرتش عرض کردم : یاابن رسول اللّه ! امسال شما و برادرت ، عبداللّه مناسک حجّ را انجام دادید؛ ولیکن عبداللّه یک شتر قربانى و نَحر کرد؟ حضرت فرمود: همین که حضرت نوح علیه السلام سوار کشتى شد، از هر موجودى یک جفت نر و مادّه داخل آن قرار داد؛ مگر زنازاده را که سوار کشتى ننمود.  ابوبصیر گوید: با شنیدن این سخن ، گمان بردم که امام علیه السلام خبر از مرگ خود مى دهد؛ ولى بر خلاف فکر و تصوّر من حضرت موسى کاظم علیه السلام اظهار نمود: برادرم عبداللّه ، بیش از یک سال زنده نمى ماند.  اصحاب، تاریخ آن روز را یادداشت کردند؛ و عبداللّه فرزند امام جعفر صادق علیه السلام بیش از یک سال ادامه زندگى نداد؛ و بلکه کمتر از آن قبل از پایان یک سال از دنیا رفت . 📜و روى الحسن، قال: أخبرنا أحمد، قال: حدّثنا محمّد بن علیّ الصّیرفی، عن علیّ بن محمّد، عن الحسن، عن أبیه، عن أبی بصیر، قال: سمعت العبد الصالح (علیه السلام) یقول:لما حضر أبی الموت قال: یا بنی لا یلی غسلی غیرک، فإنّی غسّلت أبی، و غسّل أبی أباه، و الحجّه یغسّل الحجّه. قال: فکنت أنا الذی غمّضت أبی، و کفّنته، و دفنته بیدی. و قال: یا بنی، إنّ عبد اللّه أخاک یدّعی الإمامه بعدی، فدعه، و هو أوّل من یلحق بی من أهلی. فلمّا مضى أبو عبد اللّه (علیه السلام) أرخى أبو الحسن ستره،و دعا عبد اللّه إلى نفسه. قال أبو بصیر: جعلت فداک، ما بالک حججت العام‏، و نحر عبد اللّه جزورا؟ قال: إنّ نوحا لما رکب السفینه و حمل فیها من کلّ زوجین اثنین، حمل کلّ شی‏ء، إلّا ولد الزنا، فإنّه لم یحمله، و قد کانت السفینه مأموره، فحجّ نوح فیها، و قضى مناسکه. قال أبو بصیر: فظننت أنّه عرّض بنفسه، و قال: أما إنّ عبد اللّه لا یعیش أکثر من سنه. فذهب أصحابه حتّى انقضت السنه. قال: فهذه فیها یموت. قال: فمات فی تلک السنه. باب الحسین(ع) https://t.me/Babolhusein ضامن اشک https://telegram.me/zameneashk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 🔰وصیت های امام صادق در هنگام شهادت 📝ابو بصیر گفت خدمت ام حمیده رسیدم که او را به در گذشت‏ حضرت صادق علیه السّلام تسلیت بگویم. شروع به گریه کرد. من نیز از گریه او اشکم جارى شد. گفت اگر هنگام درگذشت حضرت صادق(ع) مى‏بودى چیز عجیبى مشاهده می کردى. گفت حضرت صادق چشم باز کرد و فرمود هر کس با من خویشاوندى دارد بگوئید بیاید. همه را جمع کردیم. نگاهى به آنها نموده فرمود: «ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاه» به شفاعت ما نخواهد رسید کسى که نماز خود را سبک شمارد. هشام بن احمر از سالمه کنیز حضرت صادق علیه السّلام نقل کرد که گفت من هنگام درگذشت آن جناب حضور داشتم. بی هوش شد همین که به هوش آمد فرمود به حسن بن على بن علی بن الحسین که مشهور به افطس بود هفتاد دینار بدهید و به فلان کس فلان مبلغ و به فلانى این قدر. عرض کردم آقا به کسى پول می دهى که با کارد به شما حمله کرد و قصد کشتن شما را داشت؟! فرمود نمی خواهى از کسانى باشم که خداوند درباره آن ها فرموده‏: وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏( رعد آیه ۲۱ )کسانى که به دستور خدا مراعات حال خویشاوند می کنند و از خدا و حساب بد بیم دارند.- بلى سالمه! خداوند بهشت را آفرید و آن را خوش بو کرد که بوى خوش آن از دو هزار سال راه به مشام می رسد ولى بوى بهشت را نافرمان پدر و مادر و قطع‏ کننده رابطه ‏ى خویشاوندى حس نخواهد کرد. 📜ثواب الأعمال مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْکُوفِیِّ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْمِیثَمِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ حَمِیدَهَ أُعَزِّیهَا بِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَبَکَتْ وَ بَکَیْتُ لِبُکَائِهَا ثُمَّ قَالَتْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَوْ رَأَیْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عِنْدَ الْمَوْتِ لَرَأَیْتَ عَجَباً فَتَحَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ اجْمَعُوا لِی کُلَّ مَنْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَرَابَهٌ قَالَتْ فَلَمْ نَتْرُکْ أَحَداً إِلَّا جَمَعْنَاهُ قَالَتْ فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاهِ.(۱) -الغیبه للشیخ الطوسی جَمَاعَهٌ عَنِ الْبَزَوْفَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنِ ابْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ أَحْمَرَ عَنْ سَالِمَهَ مَوْلَاهِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَتْ‏کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاهُ وَ أُغْمِیَ عَلَیْهِ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ أَعْطُوا الْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ هُوَ الْأَفْطَسُ سَبْعِینَ دِینَاراً وَ أَعْطِ فُلَاناً کَذَا وَ فُلَاناً کَذَا فَقُلْتُ أَ تُعْطِی رَجُلًا حَمَلَ عَلَیْکَ بِالشَّفْرَهِ یُرِیدُ أَنْ یَقْتُلَکَ قَالَ تُرِیدِینَ أَنْ لَا أَکُونَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏- نَعَمْ یَا سَالِمَهُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْجَنَّهَ فَطَیَّبَهَا وَ طَیَّبَ رِیحَهَا وَ إِنَّ رِیحَهَا یُوجَدُ مِنْ مَسِیرَهِ أَلْفَیْ عَامٍ وَ لَا یَجِدُ رِیحَهَا عَاقٌّ وَ لَا قَاطِعُ رَحِم‏.(۲) 📚۱٫ ثواب الأعمال ص ۲۰۵ و  بحار الأنوار (ط – بیروت)،ج‏۴۷،۲      ۲٫ غیبه الشیخ الطوسیّ ص ۱۲۸و بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۴۷،۲  باب الحسین(ع) https://t.me/Babolhusein ضامن اشک https://telegram.me/zameneashk
❖﷽❖ ❇️نماز مهمّترین سفارش در آخرین لحظات 📝مرحوم شیخ صدوق رضوان اللّه تعالى علیه و دیگر بزرگان آورده اند: یکى از راویان حدیث و از اصحاب و دوستان امام جعفر صادق علیه السلام به نام ابوبصیر لیث مرادى حکایت کند: پس از آن که امام جعفر صادق علیه السلام به شهادت رسید، روزى جهت اظهار هم دردى و عرض تسلیت به اهل منزل حضرت ، رهسپار منزل آن امام مظلوم علیه السلام گردیدم . همین که وارد منزل حضرت شدم ، همسرش حمیده را گریان دیدم ؛و من نیز در غم و مصیبت از دست دادن آن امام همام علیه السلام بسیار گریستم . و چون لحظاتى به این منوال گذشت ، افراد آرامش خود را باز یافتند. آن گاه همسر آن حضرت به من خطاب کرد و اظهار داشت : اى ابوبصیر! چنانچه در آخرین لحظات عمر امام جعفر صادق علیه السلام در جمع ما و دیگر اعضاء خانواده مى بودى ، از کلامى بسیار مهمّ استفاده مى بردى . ابوبصیر گوید: از آن بانوى کریمه توضیح خواستم ؟ پاسخ داد: در آن هنگام ، که ضعف شدیدى بر امام علیه السلام وارد شده بود فرمود: تمام اعضاء خانواده و آشنایان و نزدیکان را بگوئید که در کنار من حاضر و جمع شوند. وقتى تمامى افراد حضور یافتند، حضرت به یکایک آنان نگاهى عمیق انداخت و سپس خطاب به جمع حاضر فرمود: کسانى که نسبت به نماز بى اعتنا باشند، شفاعت ما اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام شامل حالشان نمى گردد. 📜ثواب الأعمال مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْکُوفِیِّ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْمِیثَمِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ حَمِیدَهَ أُعَزِّیهَا بِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَبَکَتْ وَ بَکَیْتُ لِبُکَائِهَا ثُمَّ قَالَتْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَوْ رَأَیْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عِنْدَ الْمَوْتِ لَرَأَیْتَ عَجَباً فَتَحَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ اجْمَعُوا لِی کُلَّ مَنْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَرَابَهٌ قَالَتْ فَلَمْ نَتْرُکْ أَحَداً إِلَّا جَمَعْنَاهُ قَالَتْ فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاهِ. 📚ثواب الا عمال : ص ۲۰۵ بحار الأنوار (ط – بیروت)،ج‏۴۷،۲     باب الحسین(ع) https://t.me/Babolhusein ضامن اشک https://telegram.me/zameneashk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 پای سخن خدا هیچ مصیبتی در زمین و در مال و جانتان نخواهد رسید مگر‌ پیش از آنکه زمین را بیافرینیم...! ❤️🌸❤️🌸❤️ مطالب کانال بیشتر در ارتباط با سخنان و خطبه ها و سیره و اخلاق امام حسین ع با قران است کانال قران و امام حسین ع در تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منتهى_الآمال،_شيخ_عباس_قمى_،ج_3،ص1585.docx
21.5K
🌸🌿شرح احوال حضرت معصومه س ، منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏3،ص1585 https://eitaa.com/zameneashk1
آموزش مقتل سیدالشهدا(ع) از مبتدی تا حرفه ای 💯 کلاسهای مجازی و رایگان مقتل شناسی 💯 شرح و تفسیر زیارت عاشوراء 💯 پاسخگویی به سوالات مقتل توسط استاد مقتل شناسی 💯 در کانال ضامن اشک با ما همراه باشید 💯 👇👇👇 https://eitaa.com/zameneashk1